عصیان
نمی دانم چه آتشی ست ! احساس می کنم که تیغه ی ناپیدا و ناشناسی دیواره های درونم را میتراشد ، احساس می کنم از درون فرو می ریزم متلاشی میشوم . نه تنها با همه ی موجودات دنیا بلکه با همه حالات و ابعاد و خصوصیات خودم هم بیگانه شده ام . با عقلم …
نمی دانم چه آتشی ست ! احساس می کنم که تیغه ی ناپیدا و ناشناسی دیواره های درونم را میتراشد ، احساس می کنم از درون فرو می ریزم متلاشی میشوم . نه تنها با همه ی موجودات دنیا بلکه با همه حالات و ابعاد و خصوصیات خودم هم بیگانه شده ام . با عقلم …
در این هنگام است که می توان نشست و به این شاگرد شگفتی که در اوج پرواز های سبک پر و زیبایش ناگهان سقوط می کند فهماند که وصیت چیست ، که نصیحت چیست؟ به او فهماند که این پیغمبر بی امتی که از دنیای دیگری آمده است و با تو از زمین و آسمان …
من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر؛من عاجزم زگفتن و خلق از شنیدنش ادامه »