معشوق

معشـــوق ِ شاعرها

  معشــــــــوق ِ همه شاعر های قدیم ما گوئی یک نفر بوده است و آن یک نفر هم سیمین عذارِ ِخوش حرکات ِابرو کمندی بوده است که فقط به درد بوس و کنار می خورده است و عرق خوری و همین و مصرف اصلیش هم این بوده است همان کنار آب غالش بگذاریم و بشتابیم …

معشـــوق ِ شاعرها ادامه »

عشق تنها کار بی چرای عالم است

عشق تنها کار بی چرای عالم است چه، آفرینش بدان پایان می گیرد معشوق من چنان لطیف است، که خود را به “بودن” نیالوده است، که اگر جامه ی وجود بر تن می کرد ، نه معشوق من بود، دکتر علی شریعتی مجموعه آثار 33