اما من در برابر وحشی ترین و نیرومند ترین وسواس ها می ایستم

هیچ چیز نمی توانم بگویم

هیچ چیز در باره ی هیچ چیز نمی توانم بنویسم …

آنچه آغاز شده است مرا به سکوت واداشته است

احساس می کنم

که پرنده ی موهومی شده ام که

وارد فضای بی کرانه ی عدم شده است

اصلا نمی دانستم ،

احساس نکرده بودم که ننوشتن هم کاری است

و حالا می فهمم چه کار طاقت فرسایی است

اما من در برابر وحشی ترین و نیرومند ترین  وسواس ها می ایستم

ایستادن!

چه مصدری و آقاتر از این در زبان بشر  هست؟

می توانم باستم و صبر کنم ، تحمل کنم

و نیز می توانم کسی را که با من آشناست ، خویشاوند است، به من مومن است،وادار کنم

بایستد، تحمل کند، صبور باشد

2 دیدگاه دربارهٔ «اما من در برابر وحشی ترین و نیرومند ترین وسواس ها می ایستم»

  1. سلام…
    هیچ چیز نمی توانم بگویم…
    هیچ چیز در باره ی هیچ چیز نمی توانم بنویسم …زیباست…
    به نمین رایانه هم سر بزن…منتظرم…

  2. سلام تشکر از مطالب زیبایی که در اختیار علاقمندان به هوشیاری ونسل روشن فکر جامعه قرار میدهید-
    جهل….جهل… واقعا این کلمه درنظرم عمیق است که گاه فقط میخوام بمیرم از جهالت-از ندانستن
    ودریغ وافسوس بیشتر از ان که بسیاری از ما نمیخواهیم که از جهالت خارج شویم گویا همانطور که در کتاب مقدس ما امده مهری بر چشم وگوشمان زده شده….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *