شریعتی نمرده است، چون ما زنده ‏ایم

سلمان ملتی S_mellati@Yahoo.com

 

«حتی اگر برای همیشه خاموش شوم

حتی اگر دیگر نگذارند که فردا برگردم

حتی اگر دیگر نتوانستم آواز بخوانم

طنین‏آوای‏من‏که‏از‏درون‏ صومعه بر ‏می‏خواست

همواره در این کوهستان خواهد پیچید

پس چرا از مرگ بترسم!»(1)

امروز چرا افکار بزرگانی چون سید جمال،گاندی، اقبال، امیرکبیر و مصدق فراموش نشده است، چرا نام و راه این بزرگان با اینکه زمانشان هم گذشته، هنوز پا بر جا است. چون در عملکرد این بزرگان اصول و ضوابطی حاکم بوده که مردم هر زمان به آن نیاز دارند. از طرف دیگر همه ی این بزرگان از میان مردم برخواسته، دردشناخته و دردمند بودند و متناسب با آن درمان ارائه می کردند.

اما سر ماندگاری دکتر شریعتی را دکتر عبدالکریم سروش چنین بیان می کند: «مرحوم شریعتی درد شناس بود، دردمند، دلیر و هنرمند هم بود. این ها اوصاف مهمی است، که من در او تشخیص داده ام، به خاطر این ها او را تحسین می کنم. دلیری او، بخصوص برای من، بسیار بسیار گیراست، از هر حیث قابل پیروی است. کسان زیادی دردشناس بودند اما در مقام بیان، نه دلیر بودند و نه هنرمند. مرحوم شریعتی در وسع عقلانی خویش، هم درد ها را می شناخت و دلیرانه آن ها را بیان می کرد و هم جامه ی هنرمندانه ای بر بیان خویش می پوشاند، سر ماندگاری او هم همین است»(2)

شریعتی معتقد است که شناخت بزرگانی چون سید جمال و اقبال تنها شناخت یک شخصیت نیست، بلکه شناخت یک مکتب و ایدئولوژی است. شناخت اوضاع و احوال خودمان و نقد حال است. این سخن شریعتی بیش از هر کس دیگر درباره ی خودش صادق است. یعنی شناخت شریعتی شناخت یک مکتب فکری است.

در تاریخ تنها اندیشه هایی جاویدان و محبوب مانده اند که حرفی برای گفتن داشته باشند و اهل ابتکار و خلاقیت باشند. اندیشه هایی که بر اصول و ارزش های  شناخته شده و ریشه دار متکی باشند هرگز نمی میرند. ارزش های جاودانه و فرا تاریخی را هیچ داس و تبری نمی تواند قطع کند، اما برخی فکر می کنند که عقیده و آرمان و اندیشه مثل لباس است که با عوض شدن زمان آن ها را نیز عوض کنند.

طرح و نفی مثلث شوم زر و زور و تزویر ( استثمار، استبداد، استحمار- طلا، تیغ، تسبیح ) و سه آرمان بزرگ انسانی ( عرفان، برابری، آزادی )  از ارزش های جاودانه و فرا تاریخی دکتر شریعتی محسوب می شوند. اگر نگاه کوتاهی به تاریخ گذشته داشته باشیم، می بینیم که همه ی تحرکات منفی داخلی و خارجی در سه بت زر و زور تزویر و ماندن آن ها خلاصه می شود. از طرف دیگر تمام خواسته های مثبت بشریت از آدم تا خاتم برای برقراری سه آرمان، عرفان برابری  و آزادی است. دکتر شریعتی با کشف تاریخی این قانون عام و فراگیر تمامی تاریخ چند هزار ساله را پیش روی ما روشن می کند.

شریعتی معتقد است که هیچ حرکت اصلاحی در جامعه موفق نخواهد بود مگر اول زیربنای فکری جامعه دگرگون شود، یعنی سر آغاز هر حرکت باید خودآگاهی اجتماعی باشد، در غیر این صورت اگر موفقیت مقطعی هم حاصل شود، بعد از مدت کوتاهی با شکست مواجه خواهد شد. «شریعتی همه ی عمر خود را در این اندیشه می زیست که چگونه می توان این جامعه ی خفته و غفلت زده را به حرکت در آورد. او یک روشنفکر بود. روشنفکر به عقیده ی او وارث‏پیامبران است.»(3)«روشنفکر رسالتش رهبری کردن سیاسی جامعه نیست، رسالت روشنفکر خودآگاهی دادن به متن جامعه است، فقط و فقط ‏همین» (4)

«مسئولیت او زاده ی امکانات نیست، زاده ی قدرت نیست، احساسی معلول توانستن نیست. بلکه یک حقیقتی است که مستقیما زاییده ی آگاهی است، زاییده ی دانستن است، نه توانستن» (5)وی معتقد است که باید به مردم آگاهی و بینش داد تا آن ها خودشان راه را انتخاب کنند.

« علت اصلی پریشانی ها، نه استبداد است، نه استعمارو نه استثمار، این ها همه معلول اند.

علت دوتاست:

اول استحمار ، دوم هم استحمار

هر نقشی، هر دعوتی، هر سعادتی، هر لذتی، هر پیشرفتی، هر قدرت و تمدن و پیشرفتی، که در مسیر خود آگاهی اجتماعی برای ما طرح نشود اغفال اندیشه ها از انسان بودن و از مستقل زیستن است، استحمار است.»(6)

«درد شریعتی این است که چرااو، چگونه ملتی که، علی دارد، حسین دارد، به چنین خواب  مرگ آسایی دچار شده است. در پی این می گردد که چه کسانی و با چه مکانیزمی خون را به تریاک تبدیل کرده اند و از امامت معجونی بر آورده اند آن جهانی، از ولایت مرکبی ساخته اند شیمیایی که ذوب کننده گناهان است  و دعای سرد و بی حاصل را جانشین جهاد و شهادت ساخته اند و چگونه است که ابوذر دارند اماّ از گرسنگی بر نمی شورند.» (7)

مهمترین کار شریعتی ایدئولوژیک کردن دین و تبدیل دین مخدر (تیمم و تبرک) به دین محرک( تحرک و تعقل ) بود.«برای این کار یعنی، حرکت بخشی و حیات آفرینی، استخراج و تصفیه دو شیوه مهم کار شریعتی اند، و احیاء دینی او بر این محور می گردد. وی جهاد و شهادت و ابوذر و حسین و خون و…. را از آئین اسلام استخراج کرد و پالوده و عرضه کرد و حرکت آفرید و جز این مقصودی نداشت »(8)در این راستا وی با شناخت عمیقی که از گذشته ی تاریخی و مذهبی جامعه داشت برای فراهم کردن خوراک فکری، حیات بخش و حرکت آفرین در جامعه مفاهیم گرانبهای گذشته را با بینشی جدید و تعابیری نظیر: نیایش ( مکتب سجاد- عشق، آگاهی، نیاز، جهاد )نماز ( تسلیم انسانی عصیانگر ) حج ( زیباترین روح همبستگی )جهاد و شهادت (حسین وارث آدم ) مذهب علیه مذهب ( تشیع علوی و صفوی ـ تشیع سرخ و تشیع سیاه ) علی ( علی حقیقی بر گونه ی اساطیر) تقوای ستیز، تقوای پرهیز و گریز، انتظار ( مذهب اعتراض ) چهار زندان انسان، بازشناسی هویت ایرانی و اسلامی، روشنفکر و مسئولیت های او در جامعه و….. به رشته ی تحریر درآورد و همین ویژگی های معنوی و فکری اوست که از او شخصیتی کم نظیر و از بعضی جهات بی نظیر ساخته است.

«جمع بندی حرکت شریعتی: این جمله ی شریعتی که« دینی که به درد قبل از مرگ نخورد، به درد بعد از مرگ نخواهد خورد» چون سبویی، دریای اندیشه و تلاش شریعتی را در خود جای داده است. همه ی همت فکری و علمی او، معطوف به دنیایی کردن دین بود. می خواست با دین انقلاب کند، با دین دنیایی آباد بسازد.با دین، دین دارانی سرافراز پدید آورد، و رنگ ارتجاع و عقب  ماندگی و جهل را از اندیشه ی دینی بپیراید. شریعتی دین آسمانی و ماورائی را زمینی کرد. یعنی شخصیت های دینی را در دسترس مردم قرار داد. امام حسین (ع) دیگر آن حسینی نبود که مقدّر بود بی چون و چرا کشته شود؛ بلکه حسینی سیاسی بود که در پی هدف رفت و کشته شد. ابوذر هم، زینب هم، علی هم، وی روحانی را جسمانی، آسمانی را زمینی، اخروی را دنیوی، دسترس ناپذیر را دسترس پذیر، دورها را نزدیک و نادیدنی ها را دیدنی و امور رازآلود را راززدایی کرد. سخنش بدین سبب نفوذ و رسوخی در دل ها کرد، که سخن هیچ کس نکرده بود.»(9)

چنین شخصیتی با این همه وسعت کار و محبوبیت و تأثیر و تحول و اخلاص و آزادگی و ایمان، هیچ گاه در تاریخ خاموش نخواهد شد و در آینده ی تاریخ هر روز بیش از پیش شناخته خواهد شد و گذشت زمان نه تنها باعث فراموشی او نخواهد شد، بلکه ارزش کار های او را روشن ترخواهد کرد.

_____________________________________

منابع و مأخذ:

1) شریعتی مزینانی، علی ( شمع ) ـ دفتر های سبز  ص 27

2) سروش، عبدالکریم ـ نشریه ی  تراز، شماره ی 13، آذر ماه 78

3) پژوم، جعفر ـ دکتر علی شریعتی از دیدگاه شخصیت ها ص 137 ـ 135

4) شریعتی مزینانی، علی ( شمع ) ـ مجوعه آثار جلد 20 ( چه باید کرد) ص 499

5) شریعتی مزینانی، علی ( شمع ) ـ مجوعه آثار جلد 18 ( اسلام شناسی 3 ) ص 52

6) شریعتی مزینانی، علی ( شمع ) ـ مجوعه آثار جلد 4 ( بازگشت به خویش) ص 309

7) پژوم، جعفر ـ دکتر علی شریعتی از دیدگاه شخصیت ها ص 137 ـ 135

8) همان  پیشین

9) سروش، عبدالکریم ـ روزنا مه ی جامعه ( 28 مرداد خرداد ماه 1376 )

2 دیدگاه دربارهٔ «شریعتی نمرده است، چون ما زنده ‏ایم»

  1. درد من حصار برکه نیست درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهن شان خطور نکرده است .

  2. سلام چرا دیگه از سخنان دکتر برام ایمیل نمیزنید؟هر روز ایمیلمو بخاطر دکتر چک می کنم…………….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *