هرگز از دوباره جان گرفتن ابلیس بی جان شده،غافل مباش!

هرگز از دوباره جان گرفتن ابلیس بی جان شده،غافل مباش!

که انقلاب،پس از پیروزی نیز،همواره در خطر انهدام است ،در خطر ضد انقلاب است؛

مارهای سرکوفته،در گرمای فتح و غفلت ِجشن و غروِرقدرت، باز سر بر می دارند،رنگ عوض می کنند،

نقاب دوست می زنند ، از درون منفجر می کنند،غاصب همه ی دست آوردهای انقلاب می شوند و میراث خوار مجاهدان وتعزیه جوان شهیدان !

پیروزی تو را به آسودگی نکشاند .

زمام منی را به دست گرفتی،سلاح را از دست مگذار،

که ابلیس را اگر از در برانی ، از پنجره باز میگردد،

در بیرون بکوبی،

در درون سربر می دارد ،

در جنگ ناتوان کنی ،

در صلح توان می یابد ،

در منی نابود کنی در من نابودت میکند،…

و چه می گویم ؟ وسواس هزار نقاب دارد ،

در جامعه ی سیاه کفرعریانش کنی ،

ردای سبز دین بر تن می کند،

درچهره ی شرک رسوایش کنی ،

نقاب توحید بر چهره می زند،

 بتخانه را بر سرش ویران کنی ،

در محراب خانه می کند ،

در بدر خونش را بریزی ،

درکربلا انتقام می گیرد ،

 درخندق مدینه شمشیر بخورد ،

در مسجد کوفه پاسخ می گوید،

در احد ،بت حبل را از دستش

بگیری ،

در صفین ،

 قرآن ِ اللّه را بر سر دست می گیرد!

1 دیدگاه دربارهٔ «هرگز از دوباره جان گرفتن ابلیس بی جان شده،غافل مباش!»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *