· من تو را دوست دارم.. دیگری تو را دوست دارد.. دیگری دیگری را دوست دارد.. و این چنین است که ما تنهاییم..
· وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است
· دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند
· اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است
· اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم . این زندگی من است
· وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم
· اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشهای را بالا ببری
دکتر علی شریعتی
“… دوست داشتن از عشق برتر است. عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی، اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال. عشق بیشتر از غریزه آب میخورد و هرچه از غریزه سرزند بیارزش است و دوست داشتن از روح طلوع میکند و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج مییابد…”
(مجموعه آثار ۱۳ / هبوط در کویر / ص ۳۲۷)
“… عشق با شناسنامه بیارتباط نیست و گذر فصلها و عبور سالها بر آن اثر میگذارد. اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند و بر آشیانه بلندش روز و روزگار را دستی نیست…”
مجموعه آثار ۱۳ / هبوط در کویر
“… علی گفته است که: “گروهی بهشت میجویند، اینان سودجویاناند و طماع، گروهی از دوزخ بیم دارند و اینان عاجزند و ترسو، و گروهی بیطمع بهشت و بیبیم دوزخاش میخواهند عشق بورزند، و اینان آزادگاناند و آزاد”. عشق چرا؟ عشق تنها کار بیچرای عالم است، چه، آفرینش بدان پایان میگیرد، نقش مقصود در کارگاه هستی اوست. او یک فعل بیبرای است. غایت همه غایات عالم “برای” نمیتواند داشت…”
مجموعه آثار ۳۳ / گفتگوهای تنهائی / ص۱۸
“… آری، در این بازار، سوداگری را شیوهای دیگر است، و کسی فهم کند که سودازده باشد و گرفتار موج سودا، که همسایهی دیوار به دیوار جنون است! و چه میگویم؟ جنون همسایه آرام و عاقل این دیوانهی ناآرام خطرناک است که در کوه خاره میافتد و مثل موم نرماش میکند، و در برج پولاد میگیرد و شمع بیزارش میسازد. و وای که چه شورانگیز و عظیم است عشق و ایمان! و دریغ که فهمهای خو کرده به اندکها و آلوده به پلیدیها، آن را به زن و هوس و پستی شهوت و پلیدی زر و دنائت زور و… و بالاخره به دنیا و به زندگیاش آغشتهاند! و دریغ! و دریغ که کسی در همهی عالم نمیداند که چه میگویم؟ که این عشق که در من افتاده است نه از آنهاست که آدمیان میشناسند. که آدمیان عشق خدا را میشناسند و عشق زن را و عشق زر را و عشق جاه را و از اینگونه… و آنچه با من است، نه، آنچه من با اویم، با این رنگها بیگانه است، عشقی است به معشوقی که از آدمیان است… اما… افسوس که… نیست!
معشوق من چنان لطیف است که خود را به “بودن” نیالوده است، که اگر جامهی وجود بر تن میکرد، نه معشوق من بود.
معشوق من، رزاس من، موعود بکت، “گودو”ی بکت است، منتظری که هیچ گاه نمیرسد! انتظاری که همواره پس از مرگ پایان میگیرد، چنان که این عشق نیز… هم!…”
مجموعه آثار ۳۳ / گفتگوهای تنهائی / ص ۲۱
عشق و ایمان در اوج پروازش از سطح ستایشها میگذرد و معشوق در انتهای صعودش در چشم عاشق سراپا غرقه سرزنش میشود و این هنگامی است که دوست استحقاق بخشوده شدنش را در چشم دوست از دست میدهد.
دکترعلی شریعتی / مجموعه آثار 21 / زن / ص149
دلی که از شرکت در رنج و غم دوست غذا میگیرد عشقی میپروراند که از آنچه با خوشبختی و لذتی که از دوست میبرد پدید میآید بسیار عمیقتر و پر اخلاصتر است.
دکترعلی شریعتی / مجموعه آثار 21 / زن / ص177
“… اگر عشق را بخواهند با حرکت بیان کنند ، این حرکت چگونه است ؟ پروانه از دیرباز به ما آموخته است.کعبه،نقطه عشق است و تو یک نقطه پرگاری و در این دایره سرگردان!…”
مجموعه آثار 6 / حج / ص 74
“…عشق نیرو و حرارتی است که از کالریها و پروتئینی که وارد بدن من میشود زائیده نمیشود. یک منبع نمیدانمیدارد که تمام وجود مرا ملتهب میکند و میگدازد و حتی به نفی خویش وادار میکند…”
مجموعه آثار 2/ خودسازی انقلابی / ص83
“…اگر عشق از انسان گرفته شود، وی به صورت یک موجود منفرد و منجمدی در میآید که فقط به درد دستگاههای تولیدی میخورد…”
مجموعه آثار 2/ خودسازی انقلابی / ص83
“…عشق، مرگ و شکست… در زیر این ضربات است که انسان گاه برای نخستین بار نگاههایش که همواره در غیرخود و بیرون از خود مشغول است به خود بازمیگردد…”
مجموعه آثار 2/ خودسازی انقلابی / ص156
“…کسی که عشق را نفهمد اگر هم به میزانی قدرت علمیاش قوی بشود، که زندانبان طبیعت گردد و حتی طبیعت را اسیر خودش کند باز به اندازه یک حیوان اسیر خودش خواهد بود…”
مجموعه آثار 8 / نیایش / ص154
“…مگر نه عشق تنها با اشک سخن میگوید ؟…”
مجموعه آثار 8 / نیایش / ص120
سلام به رضا جون رفت
مشهد
آرش جان
کی رفت مشهد , کی برات دعا میکنه ؟
به قول ” بابا اتی ” : ( دقیقاً مشخص کن اینو )
به نظرت برام دعا میکنه؟؟؟
تفاوت من واصحاب کهف در این بودکه سکه های من از اول رواج نداشت
جوادخانی
تفاوت من و اصحاب کهف در این بود که آنها بالاخره از خواب بیدار شدند ، ولی من هنوز در خوابم و گیج و سر در گم !
در آشپزخانه چند بار دستانت را سوزاندی ؟
چندبار دستانت را بریدی ؟
تا من بزرگ شوم و من به جای بوسه بر دستانت
هزار بار دلت را شکستم
مـــــــادرم
… مرا ببخش
بسلامتی فرشته روی زمین مـــــــادر
دوستای عزیزو گلم لطفا متنو شما کامل کنید.
“مادر یعنی….
چه زبانی صادقتر وزلالتر و بی ریاتر
از زبانی که کلماتش ،
نه لفظ است ونه خط .اشک است
وهر عبارتش نامه ای ، ضجه ی دردی ،
فریاد عاشقانه ی شوقی؟
مگر نه اشک زیبا ترین شعر ،
وبی تابترین عشق
وگدازترین ایمان
وداغترین اشتیاق
و تب دار ترین احساس
وخالصانه ترین گفتن
ولطیف ترین دوست داشتن است
.که همه در کوره ی یک دل ،
بهم امیخته وذوب شده اند
و
قطره ای گرم شده اند نامش اشک .
اشک که می میبارد وناله که بر می اید
وگریه که اندک اندک دردل می رود
وناگهان در گلو میگیرد
وراه نفس را می بندد
وناچار منفجر می شود
این زبان صادق و طبیعی
شوق واندوه ودرد وعشق یک انسان است
می توانی گلی را زیر پا له کنی
اما چگونه می توانی بوی عطر آن را از بین ببری؟
———
جبران خلیل جبران
با خود عهد کردم که فراموشت کنم
نفسهایم را در سینه حبس کردم
پرده ای سیاه به یادت آویختم
زندگی را فراموش کردم
شاید فراموشت کنم …
خاطراتت را آتش زدم
به عشق نفرین کردم
رویایت را ناباورانه
به دورترها ریختم
تا آسمان کابوسها
پرواز کردم
شاید فراموشت کنم
اما
نشد
می نویسم…
می نویسم از مرگ پادشه غم و جادوگر پیر
از زمزمه ی باران، از رود
و از نیروی چسبناک میان گل و گلدان …
می نویسم که چگونه ابر می گرید
و خاطره چگونه می ماند.
می نویسم که چگونه لحظه ها شکل می گیرند.
از احساس می نویسم که چگونه بال و پر می گیرد.
خواهم نوشت چگونه با تمام وجودم
در اقیانوس چشمانت پارو زدم
تا به دروازه ی قلبت رسیدم.
فقط برای تو می نویسم….
بهانه ی گریه می خوام
بهانه ی فریاد زدن
نه در بیابانم نه تشنه
اما …
سراب می بینم گیج، سردرگم نمی دانم…
رحم کنید دیدگان من بر دل تنگم رحم کنید
اشک هایم فاصله ی بین چشمهایم را فریاد می کند
و تواصوا بالصبر …
من برای خدا می نویسم چون خیلی دوسش دارم،
که خیلی ازش گله دارم !!!!!
خدایا
تو خود گفتی : بخوان تا اجابت کنم
پس ….
چه کنم خدایا ؟
به بهانه ی کدامین درد بنالم؟
ولی باز در این لحظات میگم :
یا قاضی الحاجات
در این لحظات تو تنها امیدی هستی که
دست در حلقه نیازت اویخته
و رحمتت را تمنا میکنم…
به تمام رحمانیتت سوگند,
که هنوز بر دستگیریت امیدوارم ….
.
اگر می خوانم،می جویم،می یابم و می گویم،انگیزه ام دردی است که ریشه در جانم دارد و اگر از اینهمه سر بتابم درد با جان یکی شده ،خواهدم کشت. بیماری مرگ آوری هست که به تاریخ ، فرهنگ ، مذهب و مردممان هجوم آورده است و یک لحظه غفلت همه چیز را نابود خواهد کرد . این است که آرام نمی یابم ، چرا که درد شدیدتر از آن است که فرصت آرامشی دهد و بیماران ، به مرگ نزدیک تر از آن که بتوان به خوشایند و بدآینددیگران اندیشید…
{دکتر علی شریعتی}
چرررررراااااااااااااا نمیشه شما پسرارو شناخت؟؟؟؟؟؟؟؟؟هزارتا رو دارین،هرکدومو کنار میزنی باز به شخصیت واقعیتون نمیشه رسید…!!!!!!!!!!!
ترانه خانم
این دلیل نمیشه چون شما به ادم دو روی برخوردین همه رو بد بدونین
مگر نیست دختر ای که اینجورین
در عجبم چگونه است ما دراین سر دنیا عرق میریزیم و وضعمان این است و آنها در ان سر دنیا عرق میخورند و وضعشان ان است!!!!نمیدانم فرق در نوع عرق است یا نوع کار؟؟؟
مادر تو تنها بتی هستی که …شکسته هایت هم بر من خدایی میکند
.
شخصیت منو با برخوردم اشتباه نگیر.
شخصیت من چیزیه که من هستم،
اما برخورد من بستگی داره به اینکه ” تو ” کی باشی…
غرور هدیه شیطان است و عشق هدیه خداوند.
ما هدیه شیطان را به هم میدهیم ولی هدیه خدا را از یکدیگر پنهان میکنیم.
پس چرا نمیشه پاسخ بچه هارو داد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
درود.
چک کنید ببینید الان درست شد ؟
ترانه جان ، خواهر گلم
فرموده اید : (چرررررراااااااااااااا نمیشه شما پسرارو شناخت؟؟؟؟؟؟؟؟؟هزارتا رو دارین،هرکدومو کنار میزنی باز به شخصیت واقعیتون نمیشه رسید…!!!!!!!!!!!)
من فکر میکنم فرموده ای شما شامل حال تمام پسرهای دنیا نمیشود. و نمیتوان صحت گفته های شما را در مورد تمام پسرهای دنیا تائید کرد.
اگر چنین بود ، امروز اسمی از عشاق مشهور جهان چون ” مجنون ” , ” فرهاد ” و “وامق ” در میان نبود .
در دنیا دختران و زنان زیادی هستند که در دو روی و مکر و حیله و فریب سر امد تمام موجودات دنیا هستند و شناختن آنها کاری مشکل و از محالات است . با این حال نمیتوان گفت : تمام دختران دنیا فریب کار و مکار و حیله گرند و شناختن چهرۀ واقعی آنان مشکل است .
دختران و زنانی را سراغ دارم که از شدت نجابت و پاکی و سادگی فرشته های آسمان باید بر آنان سجده کنند ، باک هستند و معصوم .
مردانی را هم می شناسم که در یکرنگی و فاداری و چشم پاکی تک هستند و بی بدیل .
تهمت دو روی بستن به تمام افراد یک گروه کار درست و پسندیده ای نیست .
امید وارم موجبات خاطر آزاریتان را پدید نیاورده باشم
موفق باشید
به سلامتی بهروز وثوق که گفت:
رفیق آلوچه نیست بهش نمک بزنى, عاشقت نیست بهش کلک بزنى, رفیق
مقدسه,باید جلوش زانو بزنى..
اونایی که خنده هاشون گوشه فلک رو کر می کنه…
همونایی هستن که صدای گریه های آرومشونو حتی بالشتشون
نمیشنوه…
من زنم و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو!
دردآور است که من آزاد نباشم که تو به گناه نیفتی،قوس های بدنم بیشتر از افکارم به چشماهایت می ایند…تاسف بار است که باید لباسهایم را به میزان ایمان تو تنظیم کنم….”سیمین دانشور”
***روز زن بر ما دختران که مردانه در مقابل زن شدن ایستاده ایم مبارک…
بهترین لحظات زندگی از نظر چارلی چاپلین
آنقدر بخندی که دلت درد بگیره
بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی هزار تا نامه داری
برای مسافرت به یک جای زیبا بری
به آهنگ مورد علاقت از رادیو گوش بدی
به رختخواب بری و به صدای بارش بارون گوش بدی
از حموم که اومدی بیرون ببینی حو له ات گرمه !
آخرین امتحانت رو پاس کنی
کسی که معمولا زیاد نمی بینیش ولی دلت می خواد ببینیش بهت تلفن کنه
توی شلواری که تو سال گذشته ازش استفاده نمی کردی پول پیدا کنی
برای خودت تو آینه شکلک در بیاری و بهش بخندی !!!
تلفن نیمه شب داشته باشی که ساعتها هم طول بکشه
بدون دلیل بخندی
بطور تصادفی بشنوی که یک نفر داره از شما تعریف می کنه
از خواب پاشی و ببینی که چند ساعت دیگه هم می تونی بخوابی !
آهنگی رو گوش کنی که شخص خاصی رو به یاد شما می یاره
عضو یک تیم باشی
از بالای تپه به غروب خورشید نگاه کنی
دوستای جدید پیدا کنی که وقتی “اونو” میبینی دلت هری بریزه پایین !
لحظات خوبی رو با دوستانت سپری کنی
کسانی رو که دوستشون داری رو خوشحال ببینی
یه دوست قدیمی رو دوباره ببینید و ببینید که فرقی نکرده
عصر که شد کنار ساحل قدم بزنی
یکی رو داشته باشی که بدونی دوستت داره
اینها بهترین لحظههای زندگی هستند
قدرشون روبدونیم
“زندگی یک مشکل نیست که باید حلش کرد بلکه یک هدیه است که باید ازش لذت برد.”
سلام دوستای من:
اگه دوس دارید به این سوال جواب بدید؟
ممنون.
اگه ساعت برنارد فقط واسه یه روز دستت بود باهاش چیکارمیکردی؟؟؟
سلام.برادر گرامی آقای ناظری و دوستان:
من بعداز جریان بحثمان پیرامون توسل به ائمه و اینکه شرک است یاخیرمطالعه کردم وباسندقطعی میتوانم ثابت کنم که حرفم درست است وجالب است بدانید اینکه می گویند توسل به ائمه شرک است عقیده ی گروه وهابی است نه اهل سنت یا شیعه.
با عرض سلام خدمت مدیر محترم سایت
دو سه روز است که من نمیتوانم به نظرات دوستان جواب بدهم
نمیدانم مشکل از سیستم من است و یا اینکه سایت مشکل پیدا کرده
وقتی روی گزینۀ کلیک میکنم eror میدهد و باز نمیشود
اگر برایتان مقدور است راهنمایم کنید
cant find the commentformid div
وقتی میخواهم به برخی نظرات جواب بدهم ، بعد از کلیک روی گزینۀ ” پاسخ ” ، این مسج میایید و نمیتوانم جواب بدهم !؟
هر چه از الفبای تو حرف بر می دارم تا تمام شوی
انگار بی محاباتر از همیشه
لابه لای این همه خطوط مبهم و واژه ندیده
دوباره از سر سطر اغاز می شوی
با این همه هنوز هم به تقدس تند یک حس عاشقانه
مثل همیشه دوستت دارم
اما باور کن نمی دانم به کجای این قصه باید عادت کنم
وقتی تو عاقبت می روی و من دوباره در هیچ گم می شوم.
به گوش خدا برسانید حوای این آدم سال هاست که رفته است!
این آدم تنها را برگرداند پیش خودش!
بهشتش را نمی خواهم به جهنمش هم راضی ام!
هر جایی باشد به جز این دنیا….
“عشق” یعنی ….
اینکه خیلی وقته تنهات گذاشته …
ولی هنوزم فک میکنی مسیجی که اومده از اونه!…
دوست گلم ، بهار جان
توسل به ائمه را نمیتوان شرک خطاب کرد . ولی با توجه به اینکه انسان عقل دارد و خداوند تاکید صریح بر این امر دارد که حیوان ناطق یعنی انسان ” اشرف مخلوقات ” است و ائمه نیز انسانهای بوده اند مانند سایر انسانها تا جای که خداوند به کرات این امر را به پیامبرش ،حضرت محمد مصطفی گوشزد کرده است که : تو انسانی هستی مانند سایر انسانها و فرقی با آنها نداری
پس بنابرین عقل حکم بر این دارد ، به انسانی که همانند ما بوده و خود مخلوق ناتوانی بیش نیست و او نیز در آخرت همانند سایر انسانها موجب باز خواست و پرسش قرار میگیرد نباید توسل جست .
موضوع دیگر که بحث توسل جستن به ائمه را باطل میکند ، این عقیده است که خداوند در همه حال و همه جا با ما است و خود او فرموده : بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را . نگفته : به دیگری توسل بجوید تا اجابت کنم شما را .
سزاوار نیست خدای را که همیشه و در همه حال با ماست از طریق توسل به دیگری یاد کنیم
هندو ها هم به خداوند اعتقاد دارند ولی از طریق توسل به بتهایشان خدا را میطلبند
پس اگر ما هم برای وصول به خداوند بی همتا به دیگران توسل بجویم ، چه فرق میماند میان ما و هندوها ؟
توسل به انسانهای که قرنها پیش مرده اند
به خدا اعتقاد داشته باش و از اعماق قلبت او را بطلب مطمئن باش نیازی به توسل نخواهی داشت
مــن یک دخترم …
بدان حوای کسی نمیشوم که به هوای دیگری برود
تنهایی ام را با کسی قسمت نمیکنم که روزی تنهایم بگذارد
روح خداست که در مــن دمیده شده و احساس نام گرفته
ارزان نمی فروشمش
دستهایم بالین کودک فردایم خواهد شد
بی حرمتش نمی کنم و به هر کس نمی سپارمش
عشق حوای ایرانی با شکوه است و بزرگ
آدمــی را برای همراهی برمیگزیند شریف لایق فروتن و عاشق
در باغ ” بی بر گی ” زادم ..
و در ثروت فقر غنی گشتم …
و از چشمه ی ایمان سیراب شدم …
و در هوای دوست داشتن ، دم زدم …
و در آرزوی آزادی سر بر داشتم …
و در بالای غرور ، قامت کشیدم …
و از دانش ، طعامم دادند …
و از شعر، شرابم نوشاندند …
و از مهر ، نوازشم کردند …
و ” حقیقت ” دینم شد و راهِ رفتنم …
و ” خیر ” حیاتم شد و کارِ ماندنم …
و ” زیبایی” عشقم شد و بهانه ی زیستنم …
“مجوعه اشعار دکتر علی شریعتی ، ص ۱۶۲ و از محموعه آثار ۱۳ ، ص ۶۶
سلام…آقارضا:
دلایلی که شما ارائه دادین خیلی ضعیفن.فقط یه سوال اگه من مدارک واسنادموثقی رو ارائه کنم که درست فکرمی کنم اونوقت چی؟منتها قول بدین تا آخرش گوش کنیدوبعدنتیجه بگیرین وچون این بحث یه ذره دامنه اش گسترده اس بخش بندی اش میکنیم.قرار هم براین باشه که فقط باسندوتکیه برحرف آدمای موثق بحث کنیم نه برداشت های خودمان.درغیراین صورت بحث بی فایده اس چون میشه جدل.
بخش اول:منظورمااز توحید،شرک،عبادت،پرستش،توسل چیست؟
بخش دوم:دیدگاه قرآن راجع به بحث ما
بخش سوم:روایات وسنت وتطبیقشون باقرآن
بخش چهارم:نتیجه گیری
اگه موافق بودیدوواقعاطالب اونیدکه فقط حقیقت روبپذیریم.من بابحث مشکلی ندارم.
خدای من خداییست که اگر سرش فریاد کشیدم، به جای اینکه با مشت به دهانم بزند، با انگشتان مهربانش نوازشم می کند و می گوید :
میدانم جز من کسی نداری…
صدای خنده خدا را می شنوی؟ به آنچه محال می پنداری می خندد….
بسیار زیبا بود
دوست گلم ، بهار جان
متاسفانه چند روزی است که امکان پاسخ دادن به نظرات در این سایت دچار مشکل شده
من از مدیر محترم سایت خواهش کردم برای برطرف کردن این مشکل چارۀ بیندیشند ، اما ظاهراً سرشان شلوغ است و فرصت بر طرف کردن این مشکل را پیدا نکرده اند
اما بعد ، دلایلی که من به شما در خصوص رد توسل جستن به ائمه و یا هر انسان دیگری ارائه داده بودم ، از عقل و منطق خودم و فرمودۀ خداوند سرچشمه میگرفت .
حال اگر در نظر شما ضعیف و غیر اصولی جلوه میکنند حسابش جداست
به گمان من هیچ مدرک و دلیلی موثق تر و قابل اتکا تر از حکم عقل ادمی وجود ندارد . باور کنید، اگر عقل حکم کرد راهی را که ما میرویم غلط است ، شک نکنید که آن راه غلط و اشتباه است.
در هر صورت ، من آمادۀ مباحثه با شما هستم . مشتاقم تا در مورد سخنان انسانهای موثقی که شما در زمینۀ توسل جستن به آنها استناد میکنید مطالبی بخوانم .
من تمام سخنان شما را با بردباری و صبر خواهم خواند ،آن وقت پاسخ میدهم .
و چون دلایل عقلانی من برایتان کافی نیست و ضعیف جلوه میکند ، با اتکا به سخنان انسانهای موثق و معتبر و با تکیه به کلام خداوند ثابت میکنم که توسل جستن غلط است .
جالب است بدانید ، حتی در مواردی توسل جستن ما پیروان اهل ” تشیع “به اهل بیت و مخصوصاً امام اولمان ” حضرت علی ( ع) ” شرک گونه است .
ما حتی به” ابولفضل العباس ” که نه امام بود و نه معصوم و قبل از حادٍثۀ کربلا زیاد شناخته شده هم نبود متوسل میشویم.
منتظر هستم
موفق باشید
اعتبارخود را
هرگزدرمیدان مقایسه ی خویش با دیگران
مشکن
که ما هر یک یگانه ایم
موجودی بی نظیر و بی تشابه.
خواهش میکنم جناب ناظری
از چاه آب خوردم
دریا حسودی کرد
گناهانم را دوست دارم!
بیشتر از تمام کارهای خوبی که کرده ام، می دانی چرا ؟
آن ها واقعی ترین انتخاب های منند !!