582 دیدگاه دربارهٔ «عشق و غرور»

  1. وقتی این نوشته هارو میخونم به عاشق بودن خودم شک میکنم ..شاید فک میکردم عاشقم نمیدونم اما هنوز بحش فک میکنم ….اما یه جیزو خوب میدونم وقتی 2گذشته درجا بزنی مردی ..من رفتم جلو با من حرکت کن ………….

  2. سلام به همه منم اینجا رو اتفاقی دیدم .من که خودم تا حالا عاشق نشدم ولی چقد دل شکسته اینجا زیاده بابا ی چند نفرم بیاین از رابطه های موفقتون بگین.

    1. کمتر یک ماه دیگه تولده حمیده و من حس یه ماهی رو دارم که نیم ساعته از آب بیرون مونده
      و منتظر یه دستیه تا دوباره بندازتش توی آب حالا مطمئن نیست اگه بازم بره توی آب آیا اصلا دیگه زنده میمونه یا نه….
      نمیدونم واقعا نمیدونم که
      چراااا؟؟؟؟؟؟؟
      چکار کنم؟؟؟؟
      تبریک بگم؟؟؟ نگم؟؟؟؟؟
      خدا یا بازم امیدم به خودته…

  3. دو روزه رفته… دلم داره پر پر میزنه واسش
    اینجا تقریبا همه دلشون گرفته
    دلم میخواد اینجا حرف بزنم. دلم میخواد بگم عزیز دل من چقد مهربونه
    بگم …
    دو روزه رفتو من برای هزارمین بار دوباره عاشقش شدم
    دلم میخواد چشامو ببندم اموزشیش تموم شده باشه

  4. همیشه از شکست عشقی می ترسیدم همیشه درد درد درد چرا معشوقم صدایم را نمی شنود چرا رهایم کرد همان که میگفت آرزویش هستم من به دلم چه بگویم که سراغش را از چشمانم میگیرد خدایا.

  5. الا ای چاه یارم را گرفتند

    گلم ، باغم ، بهارم را گرفتند

    میان کوچه ها با ضرب سیلی

    همه دار و ندارم را گرفتند

    این روزها هروقت دلتون گرفت ، غربت و مظلومیت اهل بیت رو به یاد بیارید…

  6. خاطراتت
    هنوز روحم را می نوازند
    گاه با شوق
    گاه با بغض
    نمی دانم
    با نت هایی که از چشمانم جاری می شوند،
    چه کنم ؟

  7. چون عشق را در دفترم نوشتم
    دیگر نتوانستم آن را پاک کنم
    نشد
    سه نکته را در قالب سه درس آموختم:
    درس اول: بیهوده عشق را روی کاغذ اسیر نکن و به صلابه نکش که اسیرت می کند و به صلابه ات می کشد…
    درس دوم: چون عشق را در گوشه ای نوشتی سعی بر پاک کردن آن مکن که نمی توانی. پس اسیریت مبارک…
    درس سوم:
    چون که اسیر شدی و به قفس افتادی نمیر… بمان و دنیا را از درون قفس تماشا کن…
    دنیا از دید یک زندانی ابدی تماشاییست…
    سید علی صالحی

  8. اگر ستاره ها معتاد ِ تفسیر نبودند ،

    چه راحت می شد از آن ها پرسید که

    حالتان چطور است ؟

    به من بگو ! فرزانه ی من !

    چرا ستاره ها به تفسیر معتادند ؟

    حق با تو بود !

    می بایست می خوابیدم !

    اما چیزی خوابم را آشفته کرده است !

    در دو طاقچه رو به رویم ،

    شش دسته خوشه ی زرد ِ گندم چیده ام

    با آن گیس های سیاه ِ وز وز ِ پریشانشان !

    کاش تنها نبودم !

    فکر می کنی ستاره ها از خوشه ها خوششان نمی آید ؟

    حسین پناهی

  9. دلم گرفته بود گفتم بیام اینجاحرفاموبه شماها که درک میکنین بگم بعدازتون خواهش کنم دعام کنید آخه خداصدامونمی شنوه!خیلی وقته علی باهام نامهربون شده الانم میگه می خوام برم مابه درد هم نمی خوریم بعد دو سال این حرفش خون به دلم میکنه آخرین بار چند روزپیش بهش زنگ زدم گریه کردم دوباره واسه داشتنش تقلا کردم بهم گفت خودش زنگ میزنه ولی چهار روزه که منتظرم ودرد دارم سینه ام مس یوزه هیچ کسوندارم که درکم کنه اگه میشه تورو خدادعام کنید.

  10. خیلی سخته به خاطر کاری که نکردی مجبور باشی سنگینی صدای عزیزت رو تحمل کنی…
    خیلی سخته که لحظه لحظه آرزوی برگشتن یه لحظه، فقط یه لحظه از لحظه هایی که گذشت رو بکنی…
    خیلی سخته که صدای عزیزت رو بشنوی و نتونی بهش بگی عزیزم…
    دیگه خبری از اون لبخند های زیبا نیست…
    خدایا…
    دیگه محبت هاشو برا خودم نمیخوام، خنده هاشو برا خودم نمیخوام، مهربونیهاشو، حتی صداشو…
    فقط کاری کن که خوشحال باشه…
    کاری کن که بتونه تحمل کنه…
    خدایا…
    دستهایی که به من نرسید رو به کسی برسون که لیاقتشو داشته باشه…
    فقط این بهم آرامش میده که تو کنارش هستی…

  11. عشق تو
    شوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد ! زیبا بود امّا شوخی بود !
    حالا تو بی تقصیری ! خدای تو هم بی تقصیر است !
    من تاوان اشتباه خود را پس میدهم . . .!
    تمام این تنهایی تاوان « جدّی گرفتن آن شوخی » است…

    1. بعض ی ها از دور می درخشند!نزدیک که می شوی یک تکه شیشه شکسته بیشتر نیستند!که باید لگدی بهش زد تا از مسیر آفتاب دور شوند و چشمان دیگری را خیره نکنند و گول نزنند……….

  12. .

    یاد دارم در غروبی سردسرد

    میگذشت از کوچه ما دوره گرد

    دادمیزد کهنه قالی میخرم

    دست دوم جنس عالی میخرم

    کاسه و ظرف سفالی میخرم

    گر نداری کوزه خالی میخرم

    اشک در چشمان بابا حلقه کرده بود

    عاقبت اهی کشید ،بغضش شکست

    اول ماه است نان در سفر نیست

    ای خدا شکرت ،ولی این زندگیست

    بوی نان تازه کویش برده بود

    اتفاقا مادرم هم روزه بود

    خواهرم بی روسری بیرون پرید

    گفت اقا سفره خالی میخری

  13. سلام دوستان.منم مثل تموم شماها عاشقم ولی نمیدونم اسم عاشقیمو چی بزارم.دل شکسته یا چیزه دیگه!!!!!
    من 8 ماهه عاشق شدم.یعنی با اولین نگاهم,سرمو که بالا بردم برا 1 لحظه که عشقمو دیدم حس عاشقیم جریحه دار شد.خیلی خوشحالم که اونم حدود 2 الی 3 ماه عاشقم بودو دوسم داشت!!!!!!!آره داشت ولی الآن دیگه مطمن نیستم به عشقی که 1 زمانی بهم داشت.
    بچه ها دارم از سردی حرفاش به قول عشقم روانی میشم.
    خیلی دوسش دارم بی نهایت عاشقشم.
    کاش این روزا که هر صدم ثانیش مثل جهنم برام میگذره برگرده به زمانی که اونم واقعا منو میخواست.نمیتونم دلیل بی اهمیتشو درک کنم.
    عاااااااااااااشقتم…………

  14. تنهایی بد است اما بدتر از ان این است که بخواهی تنهایت را به آدمهای مجازی پر کنی………آدمهایی که بود و نبودشان به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد………..

  15. سلام….
    من جدید اومدم…چه فضای باحالی!! آرومت میکنه
    میفهمی فقط تو نیستی که…………………

  16. در من چـه چیـز را تـکرار مـی کـنی ؟!
    نـفس هـایت را
    یـا کـم رنگـی ِ حضـورت را … ؟!
    ……
    من دچـار تـکرار نـبودن هـایت شـده ام
    نفـس هـایم بـهانـه اسـت…

  17. بعد از رفتنت همه چیز در سرما فرو رفت
    افکارم
    دلم
    آرزوهایم
    عشقم
    حتی دستانم آنقدر سرد شده
    که تاب نگه داشتن خودکار را ندارد

  18. من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟
    پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم
    تنهاییت برای من …
    غصه هایت برای من …
    همه بغضها و اشکهایت برای من …
    …بخند برایم بخند
    آنقدر بلند
    تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را …
    صدای همیشه خوب بودنت را
    دلم برایت تنگ شده
    تنگ

  19. منم علی عاشق دل شکسته هستم یه دختربه اسم فریبا اهل خورموج یکی ازشهرهای بوشهردلمو بدجوری شکست 4سال بهم گفت دوستت دارم وعاشقتم وفقط باتوازدواج میکنم ومن چقدرکادوو……………….براش فرستادم وقتی زنگ زدیم بریم برای خواستگاری جواب ردبهم دادکه واقعاقلبم شکست من فقط سپردمش پیش خداخودش جوابشومیده وازشماخواهش میکنم گول اینجورافرادرونحورید

  20. من ساکن یزد هستم سال 84رفتیم خورموج وفریبابه بهانه درس ازم سوال پرسیدمنه احمق هم همه چیزروبراش گفتم وبهم گفت ازمن خوشش امده وعاشقم هست من هم باورکرده بودم وبعد4سال فهمیدم همه اینادروغ گفته واگرواقعاعاشقم بودباهام ازداواج میکردوجواب ردبهم نمیدادشایدمن زیادساده بودم که حرفاشوباورکرده بودم ولی قربونه خدابروم که هیچ وقت بنده اش روتنها نمیگذاره وقتی ازفریبا جواب ردشنیدم سرنمازازخداخواستم زنی بهم بده که واقعاعاشقم باشه ومنو با جان ودل بخوادکه همین طورم شدولی الان دوباره فریبابهم پیام میده میگه اززنت طلاق بگیروبیاخواستگاری من به نظرمن فریبا یک شیطان هست.

  21. پریا ازخراسان رضوی

    کاش یه حسی خداوند توی آدمامیزاش که جزخوبی وخوبی کردن به هیچی فکر نکنن …

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *