چند قطعه ادبی از شریعتی

من هرگز از مرگ نمی هراسیده ام

عشق به آزادی سختی جان دادن را

بر من هموار می سازد


مرا کسی نساخت خدا ساخت

نه آنچنان که کسی می خواست

که من کسی نداشتم

کسم خدا بود کس بی کسان

او بود که مرا ساخت آن چنان که خودش خواست

نه از من پرسید و نه از آن من دیگرم

من یک گل بی صاحب بودم

مرا از روح خود درآن دمید

و برروی خاک و در زیر آفتاب تنها رهایم کرد

” مرا به خودم واگذاشت “

مجوعه آثار 13 /ص 3



من هم در این شهر غریبم

طوفانی نیز من را آواره کرده

مرا نیز در این بی آشیانی خویش شریک کنید

من نیز جون شما آسیانی ندارم

من نیز مرغ سرزمین گمشده ای هستم

پرستوی مسافری هستم

مجموعه آثار 33/ ص 1125




همچون قطره ای بر نیلوفر

شبنمی افتاده به چنگ شب حیات

آرام و بی نشان

در آرزوی سرزدن آفتاب مرگ

نشسته ام و چشم های خاموشم را

به لب های کبود مشرق دوخته ام …

پرستوهای بی بهار من !

قاصدک های آواره در باد،بازگردید!

مجموعه آثار 13 / ص498



با شدتی وحشیانه و جنون آمیز

آن چنان که قلبم را سخت به درد آورد

آرزو کردم ای کاش هم اکنون همچون مسیح

بی درنگ آسمان از روی زمین برم دارد

یا لااقل همچون قارون

زمین دهان بگشاید و مرا در خود فرو بلعد

اما … نه

من نه خوبی عیسی را داشتم و نه بدی قارون را

من یک “متوسط” بی چاره بودم و ناچار

محکوم که پس از آن نیز ” باشم و زندگی کنم “

نه ، باشم و زنده بمانم

و در این “وادی حیرت” پر هول و بیهودگی سرشار، گم باشم

و همچون دانه ای که شور و شوق های روییدن دردرونش خاموش می میرد

در برزخ شوم این “پیدای زشت “

و آن “ناپیدای زیبا” خرد گردم

که این سرگذشت دردناک و سرنوشت بی حاصل ماست

در برزخ دوسنگ این آسیای بی رحمی که …

“زندگی ” نام دارد

مجموعه آثار 13/ ص 66



آفتاب فهمیدن

از افق دور و مبهمی در روح طلوع می کند

و نهر سپیده ی صبح یک معرفت

طلوع آفتاب یک نوع حکمت

یک نوع عرفان،دریافت و یا بینایی

از پس قله ی کوهی

در صحرای بی پایان و اسرار آمیز ” ولایت جان”

جاری می شود …

و قطره ها کم کم جویبار

و جویبار ها اندک اندک نهر

و نهرها رفته رفته دریا می شوند

و آدمی را از درون غرق می کنند

آفتاب آگاهی

گرمای روشن آشنایی

-همچون حلول آرام و مستمر ” فردا” در جان ” امشب”

و همچون ورود پنهانی و پیوسته ی بوی بهار

که در دماغ اسفند ماه می پیچد-

پاره های سیاهی جهل و دامنه های یخ گرفته ی زمستانی

در سرزمین روح می راند و می گدازد

و این ” تغییر فصل ” آغاز دارد اما بی پایان است

در این دنیا آفتاب همواره در سرزدن است

بهار ، همواره در رسیدن

و دل ، مدام در فهمیدن !

مجموعه آثار 13/ ص 416

78 دیدگاه دربارهٔ «چند قطعه ادبی از شریعتی»

  1. با سلام و خسته نباشید
    از نظر من همه انسانهائی که اوقات بسیار ارزشمند خود در در راه روشن نمودن اذهان و نشان دادن راه حق از باطل و یا هموار نمودن چگونه زیستن را به بشریت در هر زمینه ای ارانه نموده اند بسیار از خودگذشتگی نشان دادند و حتی همر خود را در این راه گذاشته اند.
    به نظر من زیستن آنقدر مشکل نیست و مردن هم نیز
    انسان در حیطه حیاط خود آنقدر وقت ندارد که مدینه ای فاضله برای همه در سراسر گیتی بسازد. در غیر اینصورت شمع میشود و می سوزد و از بین می رود.
    به نظر این حقیر اگر کسی بخواهد مفهوم زندگی را بفهمد و خود را از همه بند هائی که او را زنجیر کرده است خود را برهاند
    تنها صداقت و راستی در زندگیست که او را به هر آنچه میخواهد میرساند.
    انسان نقاد و انسانی که همه خوب و بد زندگی را می بیند. همیشه در حال عذاب است . و چشیدن حقیقت هر جامعه ای تلخ و ناگوار . به گفته دکتر شریعتی به استعاره از خدا
    اگر روزی یشر گردی
    زحال بندگانت با خبر گردی
    پشیمان می شوی از قصه خلقت ، از این بودن، از این بدعت.
    پس ما می توانیم از خود شروع کنیم
    دیگران نیز خودشان هدایت خواهند شد
    در این دنیا
    من نام نمی خواهم
    من نان نمی خواهم
    من راستی را می خواهم
    و من با راستی به ملاقات ابدیت می اندیشم
    نقد کردن جهان از هر دیدی آسان است
    بیائیم اول خودمان را نقد کنیم
    نفردوم خودش را نقد خواهد کرد.
    و نفر سوم هم نیز……………….
    بودائی آمد و رفت
    مسیح هم.
    و محمد هم
    و همچنان خواهند آمد
    و همچمان خواهد رفت
    ما وقتی برای منتظر ماندن نداریم
    ولی میشود صبحی را بدور از نقد و نقادی بدور از شکوه و شکایت آغاز کرد.
    و تنها مائیم که می توانیم خود را بسازیم
    تحمیل افکار در سراسر تاریخ همیشه دچار تزلزل و اشکال بوده است.
    این دیگران هستند که با رفتارمان انتخاب می کنند که چگونه زندگی کنند و چگونه بمیرند.
    من نام نمی خواهم
    من نمی خواهم به از مرگم درسی برای دیگران باشم
    من می خواهم تا زمانی که زندگی میکنم تاثیر گذار باشم
    چون واقعیت زندگی کردن و بودن هست.
    و در نبود ترحم هست و هیچ .
    با تشکر

        1. اصلا این طور نیست شریعتی هایی هستند که بتونند با حرفها و تفکراتشون جامعه رو تکون بدن اما کیه که بذاره امثال اون ها خودی نشون بدن؟

    1. اگر روزی یشر گردی
      زحال بندگانت با خبر گردی
      پشیمان می شوی از قصه خلقت ، از این بودن، از این بدعت.

      دوست عزیز این شعر از فردی به نام «کارو» است و شما به راحتی می تونید با یه جستجو تو گوگل اینو بفهمید. و ضمنا شریعتی هیچ وقت چنین حرف هایی در رابطه ی با خدا نزده لطفا ناخواسته و نادانسته آبروی شریعتی رو نبرید.

  2. خدا گوید:
    تو ای زیباتر از خورشید زیبایم،تو ای والاترین مهمان دنیایم،بدان آغوش من بازست،شروع کن!یک قدم با تو تمام گامهای مانده اش با من…..

  3. با سلام به شما دوستان که همگی دوست دار معلم شهید دکتر علی شریعتی هستید
    نمی دانم این خصلت ما ایرانی هاست که وقتی کسی را از دست میدهیم تازه به یاد می افتیم که روزی این گوهر را داشته ایم و از دست داده ایم ولی دگر فرصتی نیست شاید هم رسم روزگار باشد
    شاید…………..

  4. ممنون از دوستان حقیقت پسند و از زحمات بی دریق شما لطفتان پایدار…سایتان برقرار…وتمام ارزو های خوب را برای شما از درگاه خداوند خواهانم موفق باشید یا حق

  5. سلام
    حقیقتا من نمیدونم چرا اومدم اینجا نمیدونم دارم برای کی مینویسم نمیدونم اصلا ما آدما چرا داریم زندگی میکنیم نمیدونم چرا بعضیا خوبن بعضیا بد نمیدونم دارم چی میگم نمیدونم دارم دروغ میگم یا راست نمیدونم عشقی هست یا نه نمیدونم چی دارم مینویسم نمیدونم چرا دارم مینویسم اصلا نمیدونم چرا شما وقت گذاشتی داری میخونی ولی اینو میدونم خدایی هست منم دوسش دارم “کمتر کسی میتونه معنیه این جملاتو بفهمه” دوست دارم هرکی هستی چون عاشقم”

    1. نمی دونم چی بگم ولی اینو مطمین باشین خدا خیلی بندهاش رو دوست داره و بی علت هم نیست که ما عاشق خداییم چون یه وقتایی یه کاری جلو رومون میذاره که حتی فکرش رو هم نمی کردیم

    2. slm midonid harfayi ke neveshte bodid vasam jaleb bod ta ghabl az in hamishe fekr mikardam khodam nemidonam chera zendegi mikonam ama fahmidam yeki hast ke mesle man bashe akhe man na in ke hadaf nadashte basham vali harchi ba khodam moror mikonam tahesh hichi nist rastesh mondam khodaya chera aslan maro afaridi ke bekhay toye sakhtia komak koni khoda ke niyaz nadasht ma bedonim onam hast midoni be ghole to aslan nemidonam chi migam chera migam shayad ye rozi befahmam chera zendegi mikonam

  6. سلام…شریعتی کسی که هیچوقت نمیمیرد…تا زمان هست شریعتی زنده هست…درود بر عاشقان

  7. سید عطار ابادانی

    سعی نکنید از شریعتی سنگر بسازید ویا انرا ضدو طرفدار قشر خاصی نشان دهید او کوشید وچون شمع سوخت تا روشنایی بخش باشد بگونه ای که هم راه را پیدا کنند ورهایی از ظلمت یابند

    1. منم خیلی دوست داشتم استاد شریعتی الان در بین ما بودند و در این حوادث اخیر عکس العملشان را میدیدم ایشان و استاد مطهری از نوادر روزگار بودند که کلمه به کلمه سخنانشان حق را از باطل جدا میساخت.
      خداوند رحمتشان کند

        1. برات متاسفم مصطفی
          اسم شریعتی رو میاری و اینطوری صحبت میکنی در مورد مطهری
          2 تا کتاب شریعتی خوندی فکر کردی خبریه
          حاضرم بگم 95 درصد طرفداران شریعتی غیر از جملات خوشکلش چیز دیگه ای نمی خوان
          این جور طرفدار ها حوصله خوندن کتاب های مدهبی شریعتی رو ندارن

  8. برای اولین بار که رفتم سر خاکت زار زدم فریاد کردم که چرا خدا خدا خدا باید افرادی چون شما را از این مردم ستمدیده درمانده ظلم دیده ستمدیده بگیرد .واز خدا بخاطر این کم لطفی به مردم ستمدیده بیزار بیزار شدم :واقعا که بی همتا بودی ناب ناب بودی سخنانت تا مغز استخوان را می سوزاند :واقعا چرا خدا باید کسانی چون شما را از ما بگیرد .

    1. مانند دماوند

      دوست عزیز نباید از خدا بیزار بشیم.
      باید از خودمون بیزار بشیم.
      این انسان های بزرگ همیشه می آیند و میروند ولی در زمان خود تنها هستند
      ما فقط وقتی به یاد انها می افتیم که در بین ما نیستند.
      تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
      وقتی سراغ وقت من آیی که نیستم
      (شهریار)

    2. بی شرم قیاس انسانهای کوچکی چون شریعتی با بزرگان وشکوه از تقدیر الهی و بیزاری از خدا نتیجه بی خردی وکفر تو به قدرت خداست و چون خودت کوچکی شریعتی را بزرگ میبینی ایران زمین مهد علما فلاسفه بوده وتو فقط شریعتی را دیده ای شریعتی شعار میداد برو زندگیش رو مطالعه کن وبقیه را مثلا مطهری را بعد میفهمی امام شخصیتی بود که کلمه کلمه حرفاش الهی بود وجهان از گفتمانش متاثر بود ودنیا از شخصیتش متحیر وتمام معادلات سیاسی واجتماعی دنیا را متحول کرد خیلی کوچکی چون امام رو ندیدی اون مردان خدایی را ندیدی توبا تفکرات شریعتی وتاثیر حرفاش از خدا بیزار شدی معلومه که عمق نفوذ کلامش دل کسانی است که خدا در دلشان جایی نداره برو استغفار کن.

  9. (اگر مهربان باشی تورا به داشتن انگیزه های پنهانی متهم می کنند… ولی مهربان باش….
    دکتر شریعتی)
    بیاییم همه باهم مهربان باشیم بگذار متهممان کنند..

  10. سلام و عرض ادب
    ممنون از مطالب زیبایی که انتخاب کردید. واقعا جلا دهنده روح و روان انسان هستند این سخنان ناب و بی ریای زنده یاد دکتر شریعتی
    ایکاش قدر عزیزان و گنج های نابمون را قبل از ترک کردنمون بدونیم!

      1. مریم خانوم اگر ما تنها اهل حرفیم نه عمل عیبی نداره شما که اینو میفهمید به آنچه میدانیدعمل کنید

    1. شنیدن کی بود مانند دیدن ما که زمان شریعتی نبدیم ببینیم چی گذشته آنچه از دکتر شریعتی مانده و ما میبینیم آثار خوب و پر معنای اوست

  11. اکرم خورگامی

    سلام دوستان
    من اولین بار که به جمع شما دوستانم اضافه میشم ولی خیلی خوشحالم از اینکه مسیرم اینوری شد.
    دکتر شریعتی اگر چه نیست اما افکارش همیشه زنده است پس فراموشش نمیکنیم.

  12. امين حسن پور

    جملاتی زیبا از دکتر علی شریعتی

    کاش خدا از من بگیرد هر آنچه که خدا را از من می گیرد

    برای شنا کردن به سمت مخالف رودخانه، قدرت و جرات لازم است.
    وگرنه هر ماهی مرده ای هم می تواند از طرف موافق جریان آب حرکت کند.

    انسان مجبور نیست حقایق را بگوید ولی مجبور است چیزی را که می گوید حقیقت داشته باشد

    خدایا چگونه زندگی کردن را به من بیاموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت

    تهمت و دروغ را دشمن سفارش میدهد و منافق میسازد و عوام فریب پخش میکند وعامی آنرا میپذیرد

    خداوندا من با تمام کوچکیم یک چیز از تو بیشتر دارم و آن هم خدای است که من دارم و تو نداری

    با شیطان هم داستان شدم تا در برابر هیچ آدمی سر تسلیم فرود نیاورم.

    هرگز از کسی که همیشه با من موافق بود ، چیزی یاد نگرفتم

    وقتی که دیگر نبود
    من به بودنش نیازمند شدم
    وقتی که دیگر رفت
    من به انتظار آمدنش نشستم
    وقتی که دیگر نمی‌توانست مرا دوست بدارد
    من او را دوست داشتم
    وقتی که او تمام کرد
    من شروع کردم
    وقتی که او تمام شد
    من آغاز کردم
    چه سخت است تنها متولد شدن
    مثل تنها زندگی کردن است
    مثل تنها مردند.

    ترجیح می دهم با کفش هایم در خیابان راه بروم و به خدا فکر کنم
    تا اینکه در مسجد بنشینم و به کفش هایم فکر کنم

    زن عشق می کارد و کینه درو می کند
    دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر
    می تواند یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسر هستی
    برای ازدواجش در هر سنی اجازه ولی لازم است و تو هر زمان بخواهی به لطف قانونگذار
    می توانی ازدواج کنی
    در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو
    او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی
    او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی
    او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد
    او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی
    او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر
    و هر روز او متولد می شود، عاشق می شود، مادر می شود، پیر می شود و می میرد
    و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد

    وقتی که دیگر نبود، من به بودنش نیازمند شدم
    وقتی که دیگر رفت، من به انتظار آمدنش نشستم

    زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت

    در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند و بر حسینی می گریند
    که آزادانه زیست و آزادانه مرد

    می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند
    ستایش کردم ، گفتند خرافات است
    عاشق شدم ، گفتند دروغ است
    گریستم ، گفتند بهانه است
    خندیدم ، گفتند دیوانه است
    دنیا را نگه دارید، می خواهم پیاده شوم
    ( دکتر علی شریعتی )

    دنیا را بد ساخته اند
    کسی را که دوست داری دوستت ندارد
    کسی که تو را دوست داردتو دوستش نداری
    اما کسی که تو دوستش داری و او هم دوستت دارد
    به رسم و آیین زندگانی به هم نمی رسند
    و این رنج است
    زندگی یعنی این

    تنها دلم شکست آن هم فدای تو
    هر چه می خواهد دل تنگت بگو
    بهار بوی عشق میدهد
    دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،
    دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را
    این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی
    باید آدمش پیدا شود
    باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز
    گفتنش پشیمان نخواهی شد
    سنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و
    عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند
    فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.!
    صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت
    بکشی‌اش
    شروع می‌کنی به خرج کردنشان
    توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی
    توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به
    صدای بلند خواند
    توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد
    در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های
    قشنگ را نشانت داد
    برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی برای یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود
    خرج می‌کنی! یک چقدر زیبایی یک با من می‌مانی؟
    بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی به مخ‌زدن به
    اعتماد آدم‌ها
    سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری
    اما بگذار به سن تو برسند
    بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون
    این‌که تو را به یاد بیاورند
    غریب است دوست داشتن
    و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن
    وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد
    و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛
    به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر،
    ما بی رحم ‌تر
    تقصیر از ما نیست؛
    تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند

    منتظر نمان پرنده ایی بیاید و پروازت دهد. در پرنده شدن خویش بکوش

    فقر همه جا سر میکشد
    فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست
    فقر ، چیزی را ” نداشتن ” است ، ولی ، آن چیز پول نیست ، طلا و غذا نیست
    فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند
    فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ که روزنامه های برگشتی را خرد میکند
    فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند
    فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود
    فقر ، همه جا سر میکشد
    فقر ، شب را ” بی غذا ” سر کردن نیست
    فقر ، روز را ” بی اندیشه” سر کردن است

    “دکتر شریعتی”

    به شعریعتی می گن شما که سیگار می کشی به اینکه طول زندگیت کم میشه فکر نمی کنی؟
    می گه من به عرض زندگی فکر می کنم

    زمانی مصاحبه گری از معلم صداقت و صمیمیت دکتر علی شریعتی پرسید
    به نظر شما چه لباسی را به زن امروز بپوشانیم؟
    دکتر علی شریعتی در جواب گفتند : نمیخواهد لباسی بدوزید و بر تن زن امروز نمائید.
    فکر زن را اصلاح کنید او خود تصمیم میگیرد که چه لباسی برازنده اوست

    وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند،
    ولی قلبش سیاه میشود.

    دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است
    دکتر علی شریعتی

    دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند
    دکتر علی شریعتی

    اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن
    و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن!
    در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است
    دکتر علی شریعتی

    اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی
    به تو نزدیک تر میشوم. این زندگی من است
    دکتر علی شریعتی

    وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.
    وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است
    وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.
    وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.
    وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم

    اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری
    دکتر علی شریعتی

    به سه چیز تکیه نکن ، غرور، دروغ و عشق.
    آدم با غرور می تازد،با دروغ می بازد و با
    عشق می میرد
    دکتر علی شریعتی

    عمری گداختن از غم نبودن کسی که، تا بود، از غم نبودن تو می گداخت .
    دکترعلی شریعتی

    کسی که خواب باشد را اگر صدا کنیم بیدار میشود اما هستند کسانی که خود را به خواب
    زده اند و با هیچ صدایی بیدار نمیشوند…
    شریعتی

    دکتر میگه:
    اونی که تو دوستش داری – تورو دوست نداره
    اونی که تو رو دوست داره– تو دوستش نداری
    حلا اگه این وسط یکی پیدا بشه که هم تو اونو و هم اون تورو دوست داشته باشه هرگز
    بهم نمی رسند و این رنج است

    آنجا که چشمانی برای انسان اشک میریزد زندگی به رنج کشیدنش می ارزد

    جنگجویی بود که هیچ نجنگید اما شکست خورد

    هر سلام اغازیست برای زیستن و در عجبم در نماز سلام پایانیست برای خوب زیستن
    (دکتر علی شریعتی)

    این عزاداری نیست که ما برای امام حسین انجام میدهیم بلکه این عمل شکمی از عزا در آوردن است
    شریعتی بزرگ

    چه تنگنای سختی است یک انسان یا باید بماند یا برود و این هر دو از معنی برایم تهی شده
    است و دریغ که راه سومی هم نیست

    به هر آنکس که دوست میداری،بیاموز
    که عشق از زندگی کردن برتر است و
    به هر آنکس که بیشتر دوست میداری،
    بچشان که دوست داشتن ازعشق والاتراست
    دکتر علی شریعتی

    عشق غذا خوردن یک حریص گرسنه است و دوست داشتن همزبانی در سرزمین بیگانه یافتن است.
    دکتر شریعتی

    « از خدا می خوام از تو بگیرد هر آنچه که خدا را از تو می گیرد»
    دکتر علی شریعتی

    حسین (ع) بیشتر از آب تشنه لبیک بود
    افسوس که به جای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند وبزرگترین دردش رابی آبی نامیدند
    دکتر علی شریعتی

    صبر کردن دردناک است و فراموش کردن دردناکتر
    و از این دو دردناکتر آن است که ندانی باید صبر کنی یا فراموش

    بزرگ ترین رنج اینست که آدم باشد بدون اینکه بداند برای چه هست
    دکتر شریعتی

    خداوندا اگر روزی بشر گردی ز حال ما خبر گردی پشیمان می شوی از قصه خلقت از این
    بودن از این بدعت. خداوندا نمی دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار
    است چه زجری می کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است
    «دکتر علی شریعتی»

    میخواهم باکفشهایم در خیابان راه بروم و به یاد خداباشم تا اینکه در مسجد بنشینم
    و به یاد کفشهایم باشم

    الهی
    عقیده هایم را از دست عقده هایم مصون بدار

    منتظر نمان تاپرنده ای بیاید و پروازت دهد، در پرنده شدن خویش بکوش
    دکتر شریعتی

    به قول دکتر شریعتی
    نامم را پدرم انتخاب کرد
    نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم
    دیگر بس است
    راهم را خودم انتخاب خواهم کرد

    برایت دعا میکنم ای کاش خدا از تو بگیرد هرچیز که خدا را از تومی گیرد

    با قلم می گویم
    ای همزاد ،ای همراه
    ای هم سرنوشت،
    هردومان حیران بازیهای دورانهای زشت
    شعرهایم را نوشتی؟
    دست خوش
    اشک هایم را کجا خواهی نوشت
    دکتر شریعتی

    پرواز را به خاطر بسپار پرنده رفتنی است

    خدایا سرنوشت ما را خیر بنویس تقدیری مبارک که انچه را که تو میخوای زود نخواهی
    دیر نخواهیم و انچه را که تو دیر میخواهی زود نخواهیم.
    دکتر شریعتی

    عاقلانه ازدواج کن تا عاشقانه زندگی کنی.
    دکتر شریعتی

    خدایا رحمتی کن تا ایمان نان و نام برایم نیاورد
    قدرتم بخش تا نانم را و حتی نامم
    را در خطر ایمانم افکنم تا از آنهایی باشم که پول دنیا را میگیرند
    و برای دین کار
    میکنند نه انهایی که پول دین را میگیرندو برای دنیا کار میکنند.
    دکتر شریعتی

    دکتر علی شریعتی
    حسین بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود ولی افسوس به جای افکارش زخم های تنش را
    نشانمان دادند و بزرگترین درد او را بی آبی معرفی کردند

    خدایا به من زیستی عطا کن تا در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن
    گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن تا بر بیهودگیش سوگوار نباشم
    بگذار تا آن را
    من انتخاب کنم اما انچنان که تو دوست داری

    حبابها قربانی هوای درون خود هستند.
    دکتر علی شریعتی

    من رقص دختران هندی را بیش از نماز پدر و مادرم
    دوست دارم چون او می داند برای چه می رقصد و آنها نمی دانند
    برای چه نماز می خوانند

    بار الها
    برای همسایه ای که نان مرا ربود، نان
    برای دوستی که قلب مرا شکست، مهربانی
    برای آنکه روح مرا آزرد، بخشایش
    و برای خویشتن خویش، آگاهی و عشق میطلبم
    دکتر شریعتی

    درد من حصار برکه نیست
    درد من زیستن با ماهی هایست که فکر دریا به ذهنشان نمی رسد
    دکتر شریعتی

  13. نسل جوان امروز ما که معنی زندگی را درک می کنند حتما به این رسیدند که امروز نیاز ما به شریعتی ها بیشتر از پیش است درود برمعلم شهید دکتر علی شریعتی ازهمه ی دوستان متشکرم

  14. خوب بود برای من که عاشق دکتر شریعتی م . با نهایت تشکر از شما که این وبلاگ رو تهیه کردید به قول بچه های سنندج می سی

  15. خوب بود برای من که عاشق دکتر شریعتی م . با نهایت تشکر از شما که این وبلاگ رو تهیه کردید به قول بچه های سنندج می سی.
    امیدوارم که همه ی عاشقا عشقشون از رو حقیقت باشه نه از رو هوس . !!!!

  16. حمداله نکویی

    رفتن همیشه رسیدن نیست اما برای رسیدن باید رفت
    پرواز را به خاطر بسپار پرنده رفتنی است
    دکتر شریعتی بزرگ

  17. امید ایرانی

    با سلام
    دوست عزیز با تشکر فراوان سعی و تلاش مثال زدنی شما برای اطلاع رسانی ستودنیست …
    اما متاسفانه در قسمت نظرها اکثر جملاتی که دوستان نوشتن مربوط به دکتر شریعتی نیست مثل : با قلم می گویم ای همزاد ،ای همراه ای هم سرنوشت ….. و خداوندا اگر روزی بشر گردی ز حال ما خبر گردی …. و
    زن عشق می کارد و کینه درو می کند …………. که متاسفانه شما هم این متن ها و نظیر اینها را با نام دکتر شریعتی در صفحه تان ذکر کرده اید (زن عشق می کارد و کینه درو می کند )
    شاید یکی از علتهایی که بعضی نادان ها مطالب ایشان را مورد تمسخر قرار می دهند همین باشد .
    از شما دوست عزیز هم خواهش میکنم هیچ مطلبی را بدون ذکر منبع و ذکر صفحه درج کنید .
    باز هم از تلاش و هدف ستودنی تان تقدیر و تشکر میکنم …….

  18. سلام
    آنقدر سخنانشو دوست دارم که وقتی او را میخوانم و چشمانم را میبندم فکرم طعمش را احساس میکند……………

  19. زهرااصفهانی

    من همیشه از دکتر شریعتی ودکتر حسابی الگو گرفتم و اونها رو به خاطر منش واخلاق که زیبایی داشتن ستایش کردم وتفریحم بعد از درس خواندن ونوشتن سخنان دکتر شریعتی است

  20. یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه لیلا نشست گفت یا رب از چه خوارم کرده ای بر سلیب عشق دارم کرده ای مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو لیلای تو من نیستم گفت ای دیوانه لیلایت منم در رگت پنهان پیدایت منم سالهاست با جور لیلا ساختی من کنارت بودم نشناختی…!

  21. زهرا استیری

    من از آن دسته از آدمهایی هستم که طرفدار شریعتی هستند و خوشحالم که با دکتر همشهری هستم

  22. ترجیح می دهم با کفش هایم در خیابان راه بروم تا این که در مسجد بنشینم و به کفش هایم فکر کنم

  23. باسلام.ازکم لطفی دوستان ناراحت شدم به هرحال شما زحمت کشیده نهایت تشکر راازشما دارم.خسته نباشید

  24. ﺭﻭﺣﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﻭﺩ… ﯾﮏ ﮔﻮﺷﻪ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ…. ﭘﺸﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ… ﭘﺎﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻐﻞ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﮕﻮﯾﺪ:ﻣﻦ ﺩﯾﮕــﺮ​ ﺑﺎﺯﯼ ﻧﻤﯿﮑـــﻨﻢ … با سپاس از همه دوستانی که حقیقت مینویسند

  25. کوه پرسید زرود:
    زیر این سقف کبود
    راز ماندن در چیست؟ گفت :در رفتن من
    کوه پرسید:و من؟ گفت: در ماندن تو
    بلبلی گفت ومن؟
    خنده ای کرد وگفت : در غزلخوانی تو
    آه از آن ابادی که در آن کوه رود
    رود مرداب شود
    و درآن بلبل سرگشنه سرش را به گریبان ببرد
    و نخواند دیگر
    من وتو:بلبل وکوه ورودیم
    راز ماندن جز
    در خواندن من ماندن تو رفتن یاران سفر کرده یمان نیست
    از همه دوستان سپاس گذارم

  26. به نظر من حرفای دکتر شریعتی وامثال ایشون خیلی وقته که دیگه رو ما ایرانیا تاثیری نداره .فقط میشنویم وتحسینشون میکنیم وبعدهم یادم تورا فراموش.تا حالا فکر کردین آیا شده جمله ای از ایشون بخونید وبه خاطرش تغییر مداومی رو در خودتون داده باشین؟تغییر مداوم وپاینده نه تصمیم های 2_3روزه.
    فقرشب گردوخاکیست که برکتابهای فروش نرفته یک کتب فروشی مینشیند.
    این فقره.همه ی ما این وشنیدیم ولی چی شد؟سرانه مطالعه در کشور فرهنگی وفرهنگ دوستمون به زور رسید به 8 دقیقه.
    آقای شریعتی شما ببخش

  27. معشوق من چنان لطیف است،
    که خود را به “بودن” نیالوده است؛
    که اگر جامه وجود بر تن می کرد،
    نه معشوق من بود.
    *دکتر علی شریعتی*
    امیدوارم همگی بتوانیم به جای برسیم که تفکری مانند تفکر ناب دکتر شریعتی داشته باشیم.
    ممنون….

  28. معشوق من چنان لطیف است،
    که خود را به “بودن” نیالوده است؛
    که اگر جامه وجود بر تن می کرد،
    نه معشوق من بود.
    *دکتر علی شریعتی*
    امیدوارم همگی بتوانیم به جایی برسیم که تفکری مانند تفکر ناب دکتر شریعتی داشته باشیم.
    ممنون….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *