سخنان کوتاه

غرب، آیا به نجات من هم میاندیشی؟

چقدر این قفس برایم تنگ است من تاب تنگنا ندارم! کو آن مرکب زرین موی افسانه ای که از جانب غرب آمد و جد مرا از گورش نجات داد و برد؟ به آسمان برد به جانب غرب برد آه !کی خواهد آمد؟ که بیاید و فرزند او را نیز که در این تنگنای گور رنج …

غرب، آیا به نجات من هم میاندیشی؟ ادامه »

آدمها

١ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نیستند هم نیستند. عمده آدم‌ها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم می‌شوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند . آنانی که وقتی هستند، نیستند و وقتی که نیستند هم نیستند. مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویت‌شان …

آدمها ادامه »

تو و خداوند، نه تو و مردم

مردم اغلب بی انصاف ٬بی منطق و خود محورند٬ولی آنان را ببخش . اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند ٬ولی مهربان باش . اگر موفق باشی دوستان دروغین ودشمنان حقیقی خواهی یافت٬ولی موفق باش. اگر شریف ودرستکار باشی فریبت می دهند ٬ولی شریف و درستکار باش . آنچه …

تو و خداوند، نه تو و مردم ادامه »

تولدی دیگر

منبع : دفترهای سبز،عارفانه ها،دکتر علی شریعتی،به کوشش دکتر محمد رضا حاج بابایی من اکنون ایستاده ام و خود را می نگر م که دارم از پس تکه ابرهای نمودین خویش سر می زنم. طلوع خود را می نگرم و خود را به نرمی و رضایت،