72 دیدگاه دربارهٔ «من تو را دوست دارم»

  1. عمر پا بر دل من می نهد و می گذرد
    کاروانی همه افسون همه نیرنگ وفریب
    سالها باغ و بهارم همه تاراج خزان
    بخت بد بین ، هر چه کشیدم همه از دست …..

  2. روزی روزگاری روزگارانی در میان جمعه بازار جوانی هوار می کردم

    دلی فروشی دارم چه کس خریدار است ؟ از میان آن جماعت بی دل

    تو پای پیش نهادی به شرط چاقو …….

    اما عجب زمانه بی مانندی

    ( بیاد خاطره عشقم فاطی )

  3. خالق من بهشتی دارد نزدیک،زیبا و بزرگو دوزخی دارد به گمانم کوچک و بعید و در پی سودایست که ببخشد مارا………

    دکتر شریعتی

  4. sسلام… تو کجایی ؟
    در گستره ی بی مرز این جهان
    تو کجایی؟
    من در دورترین جای جهان ایستادم”
    کنار تو
    تو کجایی؟
    در گستره ی ناپاک این جهان
    تو کجایی؟
    من در پاک ترین مقام جهان ایستاده ام”

    دربه در تر از باد زیستم

    در سرزمینی که گیاهی در آن نمیرو

  5. ای کاش افرادی که دم از سخنان دکتر میزنند و خودشون رو مرید و شاگرد استاد مینامند یه رنگی رو درس میگرفتند.
    عارفه من نیاز به کمک داره. رتهشو گم کرده. زاسش دعا کنید دوستان

  6. درد علی بر دو گونه است یک درد دردشمشیر بر فرق سرش ودرد دیگر

    دردتنهایی در در نیمه شبهای خاموش نخلستان و ما بر درد شمشیر

    در فرق سرش به ناله افتادیم

    اما این درد علی نیست

    دردی که چنان روح بزرگی را به ناله آورده است.((تنهایی)) استوکه ما آن

    را نمیشناسیم!

    باید این درد را بشناسیمو نه آن درد را:

    که علی درد شمشیر را احساس نمی کند.

    و……ما

    درد علی را احساس نمی کنیم

    نوشته های استاد دکتر شریعتی در کتاب علی

    دوستتون دارم —علی یار 110

  7. سلام.دمتون گرم.
    من جوونیام شریعتی زیاد می خوندم.
    خیلی کارش درسته.ولی هر بار که می خوندم خیلی ****** میشدم.الان هم دوست دارم کتاباشو بازم مرور کنم ولی دیگه نمی تونم ون حال روحیم خیلی خرابه.بخونم میزنه داغونم میکنه.
    موفق باشید.

    ________________________
    ****** ویرایش کلمه سخیف از سوی مدیر

  8. کشورو به نابودی کشیدین.اینور ابی یا انور ابی فرقی نمیکنه.چه جمهوری ایرانی چه جمهوری اسلامی هردوتاشون حق مردم ایرانو میخورن.فقط خدایی هست که جواب همه رو میده.چوب خدا صدا نداره.مراقب باشید

  9. سلام. از طرفدارای دکتر هستم و همیشه در پی آنم که حتی یک جمله از سخنانش را بفهمم و در زندگیم به کار بندم.
    جایشان امروز خالیست کاش می بودند و از درد ما جوانان شاید کمی کاسته میشد.

    دستاتنت را به من بده تا از آتش بگذریم. انانکه سوختند همگی تنها بودند.
    کوروش کبیر

  10. به قلم سوگند
    به خون سیاهی که از حلقومش می چکد سوگند،
    چشمهایم را کور می کنم،
    گوشهایم را کر می کنم،
    پاهایم را می شکنم،
    انگشتانم را بند بند می برم،
    سینه ام را میشکافم،
    قلبم را می کشم،
    حتی زبانم ذا می برم و لبم را می دوزم،
    اما،
    اما قلمم را به بیگانه نمی دهم%
    «««دکتر علی شریعتی»»»

  11. گاهی در تنهای وقتی در اندیشه شریعتی که فرو می روم گوی روح من است که لب به سخن می گشاید و اه از این تنهای که روح و جسم هر کدام سخن خود دارند اه از این نادانی اه از این غم جان گداز که هر دم می سوزاند این روح و روان واندیشه مرا

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *