اسلام، نه رآلیسم، نه ایده آلیسم، هر دو

یکی از خصوصیات اسلام این است که واقعیت های عینی و جبر جامعه را می پذیرد و به وجودشان اعتراف می کند در این جا نیز بینش اسلام بینش خاصی است در مکتب های ایده آلیستی همه ی تکیه ها انحصارا بر ارزشهای متعالی و ایده آل های مطلق و محبوب است و هر واقعیتی را که با آن ها ناسازگار باشد با قاطعیت طرد می کند و یا ریشه کن ! خشم مالدوستی و.. واقعیت هایی هستند که وجود دارند ایده آلیسم اخلاقی آن ها را نادیده می گیرد و وقوعش را انکار می کند و به هر شکلی محکوم!مثلا در مسیحیت به عنوان یک نمونه ایده آلیسم مذهبی طلاق وجود ندارد با این که طلاق گاه چاره ی کار است . برعکس مکتبهای رآلیستی هر چیزی را به دلیل این که واقعیت است می پذیرند (حتی بدترین روابط های جنسی را ) .

اما اسلام این درخت پاکی که نه شرقی است نه غربی ریشه در زمین دارد و شاخه هایش روی در آسمان واقعیتهای موجود را در زندگی در روح و جسم فرد ، در روابط جمعی، در نهاد جامعه و در حرکت تاریخ ، بر خلاف ایده آلیسم می بیند ؛ همچون رآلیسم وجودشان را اعتراف می کند اما بر خلاف رآلیسم آن ها را نمی پذیرد آن ها را تغییر می دهد ماهیتشان را به صورت انقلابی دگرگون می کند و در مسیر ایده آلهای خویش می راند و برای نیل به هدف های ایده آلیستی خویش، آرمان های حقیقی ، اما غیر موجود خویش آن ها را وسیله می کند مثل رآلیست تسلیم آن ها نمی شود آن ها را تسلیم خود می سازد مثل ایده آلیست از آن ها نمی گریزد به سراغ آن ها میرود بر سرشان افسار می زند رامشان می کند و بدینوسیله آنچه را مانع ایده آلیست ها بود مرکب ایده آل خویش می کند . اگر واقعیت ها را انکار کنیم آن  ها بر ما تسلط می یابند و بی خواست ما به هر کجا که اراده کنند کشیده می شوند . چنانکه می بینیم هم رآلیست ها غرق در واقعیت های موجودند، چه بد و خوب و هم ایده آلیست ها که از آن ها می گریزند بلکه ایده آلیست های این جوری بیشتر قربانی و اسیرند زیرا رآلیست با واقعیت ها همراه است اما ایده آلیست که آن ها را نمی شناسد و نمی بیند و جاهلانه و خیال پرستانه نفی می کند ، خود دربرابر حمله ی آن ها بی دفاع و ناشی و ضعیف به زانو در می افتد و نابود می شود. اما دلیل موفقیت اسلام همان طور که گفته شد این است که واقعیت های انسانی و اجتماعی را اعتراف می کند و در نتیجه می تواند عواقبش را کنترل کند .

برگرفته از کتاب فاطمه فاطمه است

3 دیدگاه دربارهٔ «اسلام، نه رآلیسم، نه ایده آلیسم، هر دو»

  1. دکتر شریعتی فوق العادس!!بله به نظر من هم اسلام از واقعیت به آرمان میرسه.درواقع با وجود دیدن زشتی ها آن را قبول نمیکند بلکه با سرکوب و قیام نسبت به آن ها سعی در تغیر آن دارد

  2. دوست خوبم همون طور که دکتر شریعتی گفت اسلام نه رئالیسم(واقع گرا) نه ایده آلیسمه بلکه هردوتایه اون هستش یعنی به قول شما نه واقع گرایانه ست و نه آرمان گرای مطلق بلکه تلفیقی از هردوی اینهاست که از رئالسم شروع میشه و با سعی در تغیر اون تلاش بر رسیدن به یک جامعه ی آرمانی میکنه

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *