استقبال از آثار شریعتی در افغانستان

 یکی دیگر از کشورهایی که آثار شریعتی به خاطر زمینه های زبانی و دینی و فرهنگی و … در آنجا اشاعه یافت افغانستان بود . کشوری محروم و درگیر ستیزهای نژادی و قومی و زبانی و فرهنگی و قربانی طمع کاریهای قدرتهای جهانی و تحریکات توطئه آمیز منفعت طلبان منطقه ای . تصلب اسلام قشری و ترویج آن توسط جزم اندیشان منطقه ای از یک سوی و از سوی دیگر هجوم اندیشه های مارکسیستی ارتدکس با حمایت و یاریهای دولت وابسته به شوروی سوسیالیستی ، ذهن و روان مردم و نسل جوان و روشنفکر را دستخوش تعارضات حادی ساخته بود که بیرون آمدن از چنبره آن به راحتی میسر نبود .

 

 

شریعتی که نقد سنت و تجدد و بالمآل فراروی از این دو را نشانه رفته بود ، اندیشه اش می توانست با توجه به زمینه های فرهنگی و اشتراکات مذهبی مردم مسلمان افغانستان پاسخ مناسبی برای رفع تعارضات معرفتی نیروهای مستقل و آزاداندیش افغانی باشد . به گفته لطیف پدرام شاعر و روشنفکر افغانی :

حملات تئوریک و اندیشمندانه شریعتی بر ساختار متحجر روحانیت از یک سو و سرمایه داری غیر تولیدی از سوی دیگر و نیز قدرت سیاسی ( نظام کمونیستی ) که پا به میدان می گذارد تا این مثلث زر زور و تزویر را تکمیل کند . آنچه خود شریعتی تیغ و طلا و تسبیح و یا قارون و فرعون و بلعم باعورا می نامد در کوران گسترش حرکتهای جمعی و گاه مسلحانه و چریکی سالهای 1352 تا 1354 به جدیت مورد توجه جریانهای روشنفکری افغانستان واقع شد . شریعتی به عنوان یک متفکر پیشرو مسلمان پیوسته دغدغه دین داشت اما شگفت انگیز است که در جریان این سالهایی که من از آن سخن می گویم این دین داران و جنبش مذهبی نبود که شریعتی را در افغانستان مطرح کرد . آثار شریعتی از هر راهی که رسید به وسیله چپ مستقل افغانستان مورد توجه قرار گرفت .

1. همان ص 294

2. همان ص 297

3. آقای رنجبر تعریف می کردند : در پاکستان من پنجاه دانشجو داشتم روزی پرسیدم کدام یکی از شما با شریعتی آشنا هستید ؟ همگی گفتند : آشنا هستیم . جعفری ص 79   

 

آثار شریعتی بر خلاف معمول چه در آستانه ی کودتای روسی سال 1357 و چه بعد از آن دست کم در میان حلقات بالای ” سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان ” و ” سازمان فدایی ” که هر دو مارکسیست لنینیست بودند با دلگرمی و جدیت خوانده می شد . به نظر من زبان شریعتی که مجلای روح نورانی ایثار و جان باختگی مخلصانه شریعتی برای آزادی و انسانیت بود زمینه نفوذ افکار او را در میان جوانان اندیشمند افغانستان هموار کرد1 .

مطالعه آثار شریعتی در افغانستان و در بین برخی محافل مذهبی موجب ان شد که هم گرایشهای خشونت گرا به مذهب تعدیل و تلطیف شوند و هم زمینه برای بروز احیاگری و اصلاح دینی در ان خطه فراهم شود :

بعد از سال 1357 بود که شریعتی مورد توجه جوانان آزادی خواه و مسلمان شیعه افغانستان قرار گرفت . ولی رشد اندیشه های دکتر در این جامعه سریع و یگانه بود . جون به هر حال مخاطب الفت درونی بیشتری نشان می داد . در این سالها بود که بر احزاب و گروه ها و تشکیلات شیعی افغانستان اثر گذارد و حتی گروه ها و احزابی مثل ” نصر ” و ” مستضعفین ” ( احزاب روشنفکر شیعه ) تحت تاثیر افکار شریعتی شکل گرفتند . از این جهت شریعتی نقش معلمی خود را در تقویت این حرکتها نیز ایفاد کرد و چه بسا باعث تلطیف آنها از خشونت و تحجر به نفع احیا و اصلاح فکر دینی مدرن گردید2 .

 تاثیر اندیشه های شریعتی بر محافل مارکسیستی افغانستان

اندیشه شریعتی ظرفیت بالایی در پاسخگویی به مسائل و معضلات فراروی جوامع اسلامی از خود نشان داد تا جایی که تکیه بر آرا و افکار او در محدوده محافل مذهبی و روشنفکران دیندار باقی نماند و به خاطر جوهره معنوی و رهایی بخش ان که برگرفته از سرچشمه های ایمانی و انسانی بود توانست در محافل مارکسیستی افغانستان هم نفوذ و رسوخ نماید و جوانان و روشنفکران سرخورده از مارکسیسم را به ایمان و معنویت و رهایی بخشی از دگمهای ایدئولوژیک و جزمهای ارتدکسی فرا بخواند و شعله امید و چراغ آرمانهای والا و انسانی را در افق و چشم انداز آن سرزمین محروم برافروزد . سندی از اداره امنیت داخلی بخش ضد جاسوسی خراسان درباره اقبال جوانان دانشگاهی و مارکسیستهای سرخورده از قرائتهای ارتدکسی و لنینیستی و مائوئیستی به معنویت اسلام گویای نفوذ افکار شریعتی در بین محافل چپ افغانستان است .

گرایش معنوی شریعتی به جهان و نیز ظرفیت زبانی او آنقدر گسترده و عمیق بود که می توانست فراتر از مرزها و محدودیتهای نژادی و زبانی و مذهبی و قومی و … پرواز کند . به گفته لطیف پدرام :

زبان شریعتی او را چنان بیان کرد که در افغانستان فراتر از بحث های شیعه و سنی و تاجیک و پشتون و ترک و بلوچ نگاهش کردند .

حتی مارکسیستها با الهام از اموزه های او به بازاندیشی و هویت فرهنگی و ایدئولوژیک دست می زدند :

مارکسیستها او را ناقد سرمایه داری قبول کردند و مسلمانان سنی او را منتقد دگمها و عقب ماندگیهای مذهبی ، یکی از بزرگترین و اندیشمندترین مارکسیستهای افغانستان مقاله کوتاه بازگشت خود را تحت تاثیر شریعتی در روزنامه بغلان Baglan نوشت که انعکاس گسترده ای در محافل چپ افغانستان داشت .

 1. برگرفته از سخنرانی پدرام در مراسم بیست و پنجمین سالگرد شریعتی در پاریس در سال 1381

2. همان

من فکر نمی کنم روشنفکر جدی ، چه چپ کمونیست و چه مسلمان در افغانستان وجود داشته باشد و شریعتی را نخوانده باشد یا با شماری از مهمترین آثار او آشنا نباشد1 . شاید بتوان از برخی جهات سیدقطب را با شریعتی مقایسه کرد2 . ولی باز با قاطعیت می توان گفت که سید قطب در مقایسه با شریعتی بسیار محدود است . سید قطب تنها در محافل اخوان المسلمین خوانده می شود در حالی که شریعتی چهره محبوب برای طیف های مختلف روشنفکری افغانستان است .   

 

1. به نظر می رسد توجه به آثار شریعتی در بین محافل مارکسیستی افغانستان بعد از فروپاشی شوروی و زیر سوال رفتن اعتبار برخی آموزه های ایدئولوژیک آن و نیز همسویی این تفکر با رژیم کمونیستی افغانستان و وابستگی آن به شوروی ، روشنفکران چپ افغانستان را بیش از پیش به مطالعه آثار شریعتی سوق داده است . به گفته لطیف پدرام : بعد از فروپاشی شوروی و پرسشهای نظری جدی که کمونیسم با آن مواجه شد بسیاری از روشنفکران چپ افغانستان که نقد و نظرها و پاسخهای دیگری در اختیار نداشتند به آثار شریعتی رجوع کردند . چون به هر حال می خواستند علیه ستم و استثمار مبارزه کنند . ولی خوب ایمان قلبی خود را از دست داده بودند و در آن می خواستند اسلحه دیگری در اختیار داشته باشند . در شریعتی چنین اسلحه فکری را پیدا می کردند . به هر حال به شریعتی رجوع کردند و بار دیگر مطالعه آثار شریعتی معرف ملی بودن ، مستقل بودن و در عین حال حفظ ارزشهای قبلی مثبت ، مدرن بودن و ضد سرمایه داری بودن تلقی شد . من می توانم لیست طولانی از مارکسیست لنینیستهایی را ارئه بکنم که به کلی تحت تاثیر افکار شریعتی از مارکسیسم بریدند و به همان اسلامی مراجعه کردند که شریعتی پیشنهاد می کرد یا تصویری یا تعریفی از ان داده بود . به نقل از سخنرانی لطیف پدرام به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد شریعتی در پاریس به سال 1381

2. آقای دکتر حمید احمدی نیز در مقدمه کتاب شریعتی در جهان ضمن مقایسه اندیشه ها و آثار شریعتی با آرای متفکرانی مانند حسن النباء و سید قطب و ابوالعلا مودودی بر عمق و تاثیرگذاری اندیشه شریعتی نسبت به متفکران مزبور صحه می گذارد : علی شریعتی بی گمان یکی از موثرترین فعال ترین و پرعمق ترین متفکران تجدید حیات طلبی اسلامی معاصر به شمار می آید . آثار او در مقایسه با اندیشه ها و آثار حسن البناء سید قطب و مودودی و دیگر متفکران اسلامی غیر ایرانی ، بسیار پربارتر ، پویاتر و ژرف تر است و او بیشتر از همه آن نیازهای جامعه اسلامی و جوانان مسلمان معاصر را برای رویارویی با سلطه فرهنگی سیاسی ایدئولوژیهای غربی ( اعم از سرمایه داری و غیر سرمایه داری ) درک کرد ، و در راه افشای سلطه فرهنگی و تمدن غربی و شناساندن هویت اسلامی و اندیشه های پویا و انقلابی اسلام تلاش نمود . در واقع شریعتی با تسلط عمیقی که به ابعاد گوناگون ایدئولوژی اسلامی و نیز تمدن و فرهنگ غربی داشت بیشتر از متفکران نامبرده توانست در ارائه راه حل های پویا برای مقابله با سلطه فرهنگی – سیاسی بیگانه و شناساندن ابعاد مختلف اسلام موفق از کار درآید .

شریعتی و جبهه شمال افغانستان

علی در بین محافل مذهبی افغانستان و به ویژه در بین مجاهدان مسلمان جبهه شمال به رهبری ربانی و فرماندهی احمد شاه مسعود1 به قدری آشنا و شناخته شده بود که بیشتر با عنوان دکتر از او یاد می شد ، همان عنوانی که در ایران و در بین محافل نزدیک به شریعتی به دلیل آشنایی و صمیمیت و درونی شدن اندیشه ها و افکارش از آن نام می بردند . لطیف پدرام شاعر و روشنفکر افغانی که از نزدیک در جریان تاثیر عمیق اندیشه های شریعتی بر مجاهدان مسلمان جبهه شمال به رهبری فرمانده احمد شاه مسعود بوده است می گوید :

در سال 1367 که من در پایگاه کوهستانی فرمانده احمد شاه مسعود قهرمان ملی افغانستان در (( فرخار ))2 به سر می بردم آثار شریعتی به ویژه درسهای اسلام شناسی مشهد برای مجاهدین تدریس می شد . جالب این است که از بس همه با نام او آشنا بودند کسی نمی گفت علی شریعتی هنگام صحبت درباره او آثار او یا استفاده نقل قولی از او می گفتند : به قول دکتر . چقدر باید بحث شده باشد چقدر آشنایی باید وجود داشته باشد که میان صدها دکتر یک چنین اشاره ای به طرف بفهماند که منظور علی شریعتی است . مشخصا جوانان زیادی را در این پایگاه می شناختم که (( دکتر شناس )) بودند و جمله های بلندی از آثار او را ازبر داشتند . می توانم اسم ببرم : دکتر مهدی ، هاشمی ، سید حسن ، احمد شاه ، همایون عینی ، و بسیاری دیگر3 .  

 1. احمد شاه مسعود قهرمان نبرد با اشغالگران روس معروف به شیره دره پنجشیر و یکی از مجاهدان خستگی ناپذیر علیه تاریک اندیشی و خشونت گرایی طالبان بود . وی دو روز قبل از جریان 11 سپتامبر توسط دو خبرنگار وابسته به گروه متحجر طالبان ترور شد . یکی از خبرنگاران ایرانی که از نزدیک شاهد برنامه ها و کارهای احد شاه مسعود بوده است درباره میزان علاقه او به شریعتی می نویسد : کویر شریعتی را یک بار برایش فرستاده بودم . بصیر شاه برادرش می گفت شریعتی را بسیار دوست می دارد و من فقط کویر را . و او آن را باز می کرد و باغ آبزرواتوار شریعتی را می خواند . برگرفته از مقاله : شاعری کو تا مردی از تبار ما مرثیه ای بسراید ؟ نوشته شهاب الدین فرخ یار روزنامه نوروز شنبه 24 شهریور 1380   

2. فرخار نام منطقه ای در ولایت تخار افغانستان

3. نقل از سخنرانی لطیف پدرام در مراسم سالگرد شریعتی در پاریس

 

منابع :

کتاب  : طرحی از یک زندگی، پوران شریعت رضوی – (همسر دکتر علی شریعتی)

نشر الکترونیکی : وب سایت شریعتی در نیمه حرف.کام، اِنی کاظمی – (Shariati.Nimeharf.Com)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *