وحشت از آزادی

من هنوز اسیر نشده ام ، شاید هرگز نشوم . من همچنان حس میکنم که میتوانم آزاد شوم . اما آنچه مرا مقید نگاه داشته است وحشت از آزادی است

اگر یک زندانی ، در بیرون هیچ دل خوشی نداشته باشد آزادی را طلب نمی کند ، هر چند در را به سوی خود گشوده ببیند

اشتباه اکثر مردم روشنفکر این است که خود آزادی را مطلوب می پندارند ! و این یکی دیگر از خیانت های ادبیات به انسان !

فریب کلمه!

آزادی یعنی نبودن مانع

و مانع اساساً برای تنها کسی مطرح است که می خواهد به جائی برود و می خواهد کاری کند

این است که فقط برای گروهی آزادی خواه در یک جامعه استبدادی اختنتاق وجود دارد . در همین جامعه ، برای کسب کار یا صوفی یا نسخه خور یا قرطی ، استبداد خارجی وجود ندارد.

آزادی نیز یک کلمه فریبنده پوکی است ، درست مترادف « اسارت »!

1 دیدگاه دربارهٔ «وحشت از آزادی»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *