لوح محفوظت

آن خلوت بیکرانه  ی خاموش و سرد را چگونه بر دوش می کشی؟

چگونه پر میکنی؟

حرفهایت را با که می گویی؟

غم هایت را به که می دهی؟

ناله هایت را چه می کنی؟

برای قصه هایت مخاطبی نداری؟

برای تنهایت یادی نداری؟

برای دردهایت نمی نویسی؟

کسی نداری که در ان خلوت ساکت تنهائیت به او بیندیشی؟

کسی نداری که برایش فداکاری کنی؟

تلاش کنی؟ محرومیت بری؟ برایت پیغام بیاورد؟

برایت قصه سر کند؟

پس چه می کنی؟

پس به کدام قلم است که سوگند می خوری؟

پس به کدام نوشته است که قسم می خوری؟

پس کدام مرکب است که از خون شهیدان برتر می شماری؟

پس آن «لوح محفوظ » چیست که می گویی؟

آن را برای که نوشته ای ؟چرا نگه داشته ای؟

چرا نمی دهی که بخواند؟ کسی نداری؟

یا داری و نمی خواهی بخواند؟

مگر در ‌آن لوح محفوظ چه ها نوشته ای؟

خجالت می کشی که او بخواند؟

مگر حرف های لوسی نوشته ای؟

مگر تصنیف ساخته ای؟

چرا هی از لوح محفوظ حرف می زنی و نشانش نمی دهی؟

در تورات ، در انجیل ، در صحف ابراهیم، در قرآن محمد همه سخن از این لوح محفوظ است پس چرا یک سطر از آن را در این کتاب هایت که به مبعوثانت داده ای تا انسانت بخواند نیاورده ای؟

مگر این پرورده ی تو ، این امانت دار تو ، این شاگرد درس های شگفت تو ، آن که اسرار را به او تعلیم کرده ای، آنکه نام ها را که هیچ یک  از فرشتگانت از ان خبر ندارند به او آموخته ای نباید از آن لوح محفوظ خبر دار شوند ؟ راستی چرا؟

چرا محفوظ؟

این لوح سبز چیست؟ این «گفتگوهای تنهائی» ات، این دفتر زمردینت چه دارند؟ دو تا است، « لوح محفوظ» و کتاب مبین .

آنها را نگه داشته ای که چه کنی؟

بعد ها می دهی؟

هنوز انسان طاقت کشیدن بار اسرار آن را ندارد؟

یا نه ، کمی لوس است؟

نمی خواهی آن جباریت متکبر و پر جلالت که همیشه سرچشمه ی آیات وحی بوده است چنگ ترانه ها و نغمه ها و تصنیف ها و راز و نیاز ها و سرودهای رقص و شادی و شور و شعف های صمیمانه و محرمانه و نزدیک « گردد» ؟

پس کی خواهی داد؟

ها! فهمیدم، در آخرالزمان، پس از قیام امام موعود ، پس از ظهور منجی منتقم مصلح انقلابی منتَظَر ! که دنیا را پر از عدل و صلح و سعادت خواهد کرد از آن پس که پر از ظلم و جنگ  و تیره بختی شده بود!

آری این است که در قرآن خبر داده ای که او خواهد آمد و «یاتی بدین جدید» خواهد امد و دین و کتابی تازه خواهد اورد.

پس از قرآن جز این لوح محفوظ و آن کتاب مبین چه خواهد بود؟

هیچ…

چرا…

…دین جدید

گفتگوهای تنهایی

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *