حافظ را تقریباً منحصراً به خاطر غزلیاتش می شناسند(برای آشنایی بیشتر با غزلیات حافظ اینجا مراجعه کنید )، غزلیاتی که عموماً در حدود 9-7 بیت است. اشعار او در ژانرهای دیگر چندان قابل توجه نیست غزلیات او عموماً شامل خطوطی مستقل است که با یک متر، یک قافیه و گاهی یک ردیف به هم متصل شده اند.، یعنی یک کلمه یا عبارت در انتهای هر سطر تکرار شده است. سطر اول اغلب حال و هوای هر غزل را مشخص می کند، اما در همه سطرها به سختی دنبال می شود. فکر یا احساس در سطرهای دیگر توسط عوامل متعددی تعیین می شود: حال عمومی یا انگیزه درگیر در سرودن غزل، الزامات قافیه و ردیف .فانتزی بال بال شاعر و احتمالاً در نظر گرفتن حالت یا ملودی موسیقی در نظر گرفته شده برای هر ردیف، زیرا به نظر می رسد غزلیات حافظ با ظاهر شدن مضامین ناهمگون و تصادفی انتخاب شده اندبا این حال همه آنها به یک طرح موضوعی کلان تعلق دارند که به تدریج ایجاد شده است، که شاعر ممکن است مضامین دلخواه خود را از میان آنها انتخاب کند و تغییرات خود را در آنها ارائه دهد. از جمله نقوش متعارفی که تا حد زیادی توسط خود حافظ ارائه یا تأیید شده است، برای مثال، تعدادی از چهرههایی هستند که در غزلیات فارسی زندگی میکنند، از جمله «معشوق»، «شاعر عاشق»، «نصیدهنده علیه عشق و مضامینی مانند «هوس پرستش عاشق»، «بیتفاوتی معشوق»، «عشق نمادین بلبل به گل سرخ» و فداکاری شب پره به شعله شمع

غزل بنا به تعریف عشق را موضوع اصلی خود قرار داده است. غزلیات حافظ نیز از این قاعده مستثنی نیستند. او با شور و اشتیاق فراوان از وجد عشق، زیبایی بی بدیل معشوق، دردهای جدایی، لذت نادر وصال، و تحقیر جانسوز معشوق می سراید. همچنین تعدادی مضامین مشترک در غزلیات فارسی وجود دارد که اساساً از این نشأت میگیرد که معشوق عموماً یک چهره مرد جوان مرده است (به معشوق مراجعه کنید ، عشقی که به او – اگرچه در شعر پذیرفته شده است – توسط قانون قابل قبول نیست. از این رو، بی تفاوتی یا قهر معشوق، رسوایی عشق معشوق و رقیب را به همراه دارد. اگرچه ممکن است برخی از این احساسات برای یک ذهن غربی یا خاور دور به نظر برسد، اما یک خواننده فارسی به آنها عادت کرده است، زیرا با فهرست موضوعی اشعار فارسی و قراردادهای آنها و همچنین با محتوای مستقل هر یک آشنا است.
با این حال، اشتباه است که تصور کنیم عشق و پیامدهای آن تنها مضمون غزلیات حافظ است – چنانکه ممکن است این موضوع در مورد برخی دیگر از غزلنویسان مانند عطار، سعدی و مولانا قابل استفاده باشد. حافظ با انگیزه درونی، مضمونی را در غزلیات خود گنجانده است که با شعر عاشقانه بیگانه و بیگانه است. اما او آنقدر با شور و اشتیاق درگیر آن است که نمی تواند آن را مطرح نکند – همانطور که در ابتدا ممکن است نامتناسب و نامناسب به نظر برسد: او قصد دارد ریاکاری همه کسانی را که خود را به عنوان نگهبان، قاضی و نمونه اخلاق قرار داده اند افشا کند. درستی از نظر حافظ، آنها خود را رهبران اخلاقی و معنوی جلوه می دهند در حالی که در خفا گناهانی را انجام می دهند که دیگران را تشویق به انجام ندادن آن می کنند. مگر اینکه به شدت دشمنی ریشه دار و پرشور حافظ نسبت به ریاکاری و خیانت این شخصیت ها پی ببریم.