كويريات (کویر)

كويريات از دکتر علی شریعتی

بی تو

راست می گویی راست و چقدر من غمگینم ، در این دنیا رنگی و اندازه ای نیست ، هیچ چیزی نیست ،هیچ کسی نیست که به دیدن ارزد . « کسی که نمی خواهد ببیند به روشنایی نیازی ندارد» کسی که نمی خواهد ببیند پلک هایش را بیثمر چرا بگشاید ؟ آنگاه که هیچ چیز …

بی تو ادامه »

فرشته

وفرشته تنها که از میان همه ی کسانی که با رشته های گوناگون ورنگارنگ  با من پیوند داشته اند کمتر از همه مرا می ستود و بیشتر از همه مرا می کاوید مرا که… آنچه همواره تکرار می کرد ومن خیلی خوشم نمی آمد ومی دانست اما باز هم تکرار می کرد این بود که …

فرشته ادامه »

به پایان رسیده ام

گویی به پایان همه چیز رسیده ام تا مرز عدم چند گامی بیشتر نیست میدانم که پشت سرم هیچ چیز ، هیچ کس نیست که وسوسه ی دیدارش رویم را به سوی دنیا برگرداند .. همه چیز و همه کس مرده است اما جنازه هاشان را همچنان باید بر دوش بکشم و این کار مرا …

به پایان رسیده ام ادامه »

وحشت از آزادی

من هنوز اسیر نشده ام ، شاید هرگز نشوم . من همچنان حس میکنم که میتوانم آزاد شوم . اما آنچه مرا مقید نگاه داشته است وحشت از آزادی است اگر یک زندانی ، در بیرون هیچ دل خوشی نداشته باشد آزادی را طلب نمی کند ، هر چند در را به سوی خود گشوده …

وحشت از آزادی ادامه »

هبوط

مرا کسی نساخت خدا ساخت ؛ نه آنچنان که « کسی می خواست» . که من کسی نداشتم , کسم خدا بود ، کس بی کسان ، او بود که مرا ساخت , آنچنان که خودش ساخت ، نه از من پرسید و نه از آن من دیگرم . من یک گل بی صاحب بودم …

هبوط ادامه »

روح وحشی

ابو علی در قصیده عینیه مشهورش از کبوتری سخن می گوید که از بام بلند آفرینش فرود آمده است  و بر روی خاک در قفسی خود را گرفتار کرده است، این کبوتر روح است اما این کبوتر چرا باباران کبوتری که هر روز و هر شب از بام آسمان بر زمین باریدن می گیرند و …

روح وحشی ادامه »