زشت

سیگاری بر لب ، سری بر دو دست،..

«سیگاری بر لب ، سری بر دو دست نگاهی به گوشه ای میخکوب، اندیشه ای غرق در اعماق دور رنج ها، دلی سرشار از درد، لبخندی بیزار ، چشمانی بی اعتنا به هر چه و هر که هست و می توان دید و روحی تلخ و گرفتار و چهره ای همواره در پس سایه اندوه …

سیگاری بر لب ، سری بر دو دست،.. ادامه »

آنچه در کویر میروید، خیال است..

…آن چه در کویر می روید، گز و تاق است. این درختان بی باک صبور و قهرمان که علی رغم کویر، بی نیاز از آب و خاک و بی چشم داشت نوازشی و ستایشی و از سینه خشک و سوخته کویر به آتش سر می کشند و می ایستند و می مانند، هریک ربّ النّوعی …

آنچه در کویر میروید، خیال است.. ادامه »