گویی به پایان همه چیز رسیده ام
تا مرز عدم چند گامی بیشتر نیست
میدانم که پشت سرم
هیچ چیز ،
هیچ کس
نیست که
وسوسه ی دیدارش رویم را به سوی دنیا برگرداند ..
همه چیز و همه کس مرده است اما جنازه هاشان را همچنان باید بر دوش بکشم و
این کار مرا رقت بار و طاقت فرسا کرده است ،
خیلی رنج می برم.
گفتگوهای تنهایی