من یکمرتبه در کلاس درس در ظرف یک ساعت یک کار ضربتی کردم و به این نتیجه رسیدم فقط چون فرصت نبود – اینجا هم فرصت نیست این نتایج را اینجا می خوانم تا نشان دهم که در این کتاب که ما نمی شناسیم چیست . { چه آنهایی که بدان معتقدیم نمی دانیم چیست ،آن را یک کتاب مذهبی می دانیم که فقط در خانه برایمان برکت می آورد و آنهاییکه معتقد نیستیم چون فقط روشنفکریم با آن مخالفیم و چه می دانیم در آن چیست ما مخالفیم و چه می دانیم در آن چیست ما مخالفیم چون روشنفکریم … به این دو طبقه تقسیم می شویم. }
چگونه «متد» هم آدم بی سوادی مثل مرا که جز علمای اعلام نیستم و هم شاگردان مرا که هیچکدام این رشته را نخوانده اند می تواندب حقیقتی برساند چون متد هست که گاه نبوغ های بزرگ و دانش های بزرگ به آن حقیقت نمی رسند یک اصل این است که در هر کتاب ی مثل دیوان شعر یک داستان یک کتاب علمی اسمهایی که نویسنده یا شاعر برای فصل های کتاب انتخاب می کندد – این اسم ها – نشان می دهد که گرایش نویسنده به چیست ؟ مثلا اگر شاعری اسم شعرهایی که گفته ، گذاشته باشد « آه » ، « آه » « چشمهایش » زلفش و … معلوم می شود گرایش عشقی دارد اگر مثلا « صبح » « دریا » « طلوع » « افق » « برگ » و … گذاشته باشد گرایش طبیعی دارد و اگر اسم های دیگر گفت مثلا گرایشی اجتماعی دارد از اسمهایی که روی دیوانش روی فصلها و شعرهایش می گذارد گرایش نویسنده را می شود در اولین نظر بدست آوردقرآن صد وچهارده سوره است برای هر سوره اسم گذاشته شده چون بعضی سوره ها دو اسم دارد ما هر دو اسم را اعتبار میکنیم – چون هر اسمش انتخاب شده – این می شود صد و شانزده و صدو هفده اسم این صد و هفده کلمه را با معنی هایشان روی تخته می نویسم مثلا بقره : گاو، نحل : زنبور عسل ، نمل : مورچه اسم آنها را می نویسم این اسم ها را که نوشتیم بعد بر اساس موضوع این اسم ها تقسیم بندی می کنیم مثلا کلماتی که بیشتر راجع به زندگی انسان است بعنوان « کته گوری » انسان « مربوط به انسان » آنچه که مربوط به پدیده های طبیعت آنچه که مربوط به تاریخ است مثل یوسف ، هود روم ، یکجا مینویسیم آنچه که مربوط به احکام عبادت است مثل حج جای دیگر می نویسیم این فهرست بندی را می کنیم و بعد نتایج بدست آمده خیلی جالب است و گرایش عینی متد قرآنی را که می گوییم متد طبیعت گرایی و متد عینیت گرایی { گر چه مادی نیست دین است دین بر مبنای معنویت است اما متدش عینی است « ابژکتیو » است طبیعت گرایی است و همیشه توجه به « ابسرواسیون » پدیده های طبیعت است لا غیر . } است کاملا نشان می دهد بیش از شصت کلمه درباره ی عقیده ی انسان و طرز تفکرش است .
و نشان می دهد که اولین چیزی که در این کتاب رویش زیاد تکیه شده تفکر انسان است که درست باشد بلافاصله بیشتر آدم هایی که انتخاب شده راجع به پدیده های طبیعت است « بیش از سی و شش – همینطور می آید پایین تا اینکه می بینیم بر خلاف آنچه هر کسی حتی خود من که این گرایش را می دانستم پیش بینی می کند احکام دو تا است و عبادت دو تا است به این نسبت نشان می دهد که اسلام به عنوان یک دین ، مبتنی بر سه پایه است . دکتر افسوس می خورد که فرصت ندارم این را تشریح کنم – کتاب ترازو و آهن – کتاب مظهر و سنبل تفکر ایدئولوژی ، فرهنگ ، علم و ایمان ، آهن سنبل قدرت ، قدرت نظامی ، قدرت مادی قدرت اقتصادی قدرت تکنیک قدرت انسان بر طبیعت ، ترازو ، یعنی برابری و عدالت این سه سمبل مکتب است و ببینید و بیندیشید و تخیل کنید ، آیا در ذهنتان می توانید تصور کنید که جامعه ی ایده آل بشری جز به این سه اصل ، به اصل دیگری نیازمن است ؟ کتاب ترازو و آهن ، همیشه بشریت از نداشتن یکی از اینها یا دو تا یا سه تا از اینها رنج می برده و همیشه من فکر میکنم مدینه ی تخیلی ، بهشت ، بهشت روی زمین که انسان همواره در آرزوی بنیاد کردنش هست . جامعه ی ایده آل ، جامعه هست که این سه اصل در آن به حد کمال باشد . این کتب و این مذاهب بر اساس کتاب است که خوشبختانه در دسترس ما هست و اگر متد علمی داشته باشیم می توانیم این کتاب مجهولی را که در هر خانه ای هست بشناسیم کتابی است که متالوژی علم و بینش و اندیشه ی پیروانش بر اساس فرمان های مکرر و مصرانه اش ، انصراف از تفکر به مسائل ذهنی است که هر گز تخیل و عقل بشر به آن نمی رسد و هزاران سال بشر را محدود متوقف کرده و دعوت به اندیشیدن به مسائل عینی است به جزئیات طبیعت «ابرواسیون » و نگریستن پدیده های عینی است « یعنی » یک گرایش کاملا واقع گرایانه و رئالیستی است یعنی گرایش و متدی که تمدن امروز را در دو قرن اخیر ساخت و اگر تاریخ ، یونانی زدگی نبود ، و صوفی زدگی نبود و اندیشمندان ما این فرمانها را می بردند ما رنسانس را در ده قرن پیش می داشتیم .
مرسی عزیزم
آیا این نوشته دکتر شریعتی است ؟ اگر میشود منبع آن را ذکر کنید .
خیلی بدبود