دکتر شریعتی در کتاب ارزنده “فاطمه، فاطمه است”، ضمن آنکه حضرت زهرا را اسوه حسنه و الگوی کامل برای پیروی زنان مسلمان معرفی میکند، بحثهایی جالب و دقیق نیز درباره تیپهای گوناگون زن در جوامع کنونی دنیای اسلام، از جمله ایران، دارد.
در مجموعه آثار ۲۱ بنام “زن” در مبحث چگونه بودن زن مسلمان، نظر خود را درباره زنان موجود در جوامع امروز اسلامی چنین بیان می دارد :
“… در جامعه و فرهنگ اسلامی، سه چهره از زن داریم :
یکی چهرهی زن سنتی است و مقدسمأب. یکی چهرهی زن متجدد و اروپاییمأب، که تازه شروع به رشد و تکثیر کرده است. و یکی هم چهرهی فاطمه و زنان “فاطمهوار”، که هیچ شباهت و وجه مشترکی با چهرهای بهنام زن سنتی ندارد.
سیمایی که از زن سنتی در ذهن افراد وفادار به مذهب در جامعهی ما تصویر شده است، با سیمای فاطمه همانقدر دور و بیگانه است که با چهرهی زن مدرن…
این زن سوم، زنی است که میخواهد انتخاب کند، زنی است که نه چهره موروثی را میپذیرد و نه چهره تحمیلی صادراتی را. هر دو را آگاه است و هر دو را هم میداند. آنکه به نام سنت تحمیل میشد و در جریان آن به وراثت میرسید، مربوط به اسلام نیست. مربوط به سنتهای دوره پدرسالاری است و حتی آنچه امروز از غرب میآید، نه علم است، نه بشریت است، نه آزادی است، نه انسانیت است و نه مبتنی بر حرمت زن است. مبتنی بر حیلههای حقیر قدرتهای انحرافی بود.
فقط برخی از زنهای اروپایی هستند که ما حق شناختشان را داریم و باید همیشه همانها را بشناسیم، آنهایی را که فیلمها و مجلهها و رمانهای جنسی نویسندگان به ما نشان میدهند و به عنوان تیپ کلی “زن اروپایی” به ما میشناسانند.
حق نداریم آن دختر اروپایی را بشناسیم که از شانزده سالگی به صحرای نوبی، به آفریقا، به صحرای الجزایر و استرالیا میرود و تمام عمرش را در آن محیطهای وحشت و خطر و بیماری و مرگ و قبایل وحشی میگذراند و شب و روز، در جوانی و کمال و پیری، دربارهی امواجی که از شاخکهای مورچه فرستاده میشود و شاخکهای دیگر آن امواج را میگیرند، کار میکند و چون عمر را به پایان میبرد، دخترش کار و فکر او را دنبال میکند و این نسل دوم زن اروپایی، در سن پنجاه سالگی، به فرانسه باز میگردد و در دانشگاه میگوید: “من سخن گفتن مورچه را کشف کردهام و بعضی از علائم مکالمهی او را یافتهام”.
حق نداریم مادام “گواشن” را بشناسیم که تمام عمر را صرف کرد تا ریشهی افکار و مسائل فلسفیی حکمت بوعلی و ابنرشد و ملاصدرا و حاجی ملاهادی سبزواری را در فلسفهی یونان و آثار ارسطو و دیگران پیدا کرد و با هم مقایسه نمود و آنچه را حکمای ما از آنها گرفتهاند نشان داد، و آنچه را بد فهمیدهاند و بد ترجمه کردهاند، در طی هزاران سال تمدن اسلامی، تصحیح نمود.
حق نداریم مادام “دولاویدا”ی ایتالیایی را بشناسیم، که یک کارش تصحیح و تکمیل کتاب نفسانیات بوعلی سینا است از روی نسخهی متن رسالهی نفس ارسطو در زبان یونانی قدیم…
حق نداریم مادام “کوری” را بشناسیم که کاشف کوانتوم و رادیو اکتیویته است یا “زراس دولا شاپل” را که بیش از همهی علمای اسلام و حتی همهی شیعیان و کبادهکشان فعلیی ولایت علی و مدعیان معارف علوی، او، یک دختر زیبای آزاد و مرفه سوئدینژاد، با دوری از جو فرهنگیی اسلام و زمینهی تربیتی و اعتقادی شیعی، از آغاز جوانی، زندگیاش را وقف شناخت آن روحی کرد که در اندام اسلام مجهول ماند و پی بردن به مردی که در زیر کینههای دشمن و حیلههای منافق و مدح و ثناهای شاعرانه و بیمعنای دوست، پنهان شده است، درستترین خطوط سیمای علی، لطیفترین موجهای روح و ابعاد احساس و بلندترین پرشهای اندیشهی او را یافت و رنجها و تنهاییها و شکستها و هراسها و نیازهای او را برای نخستین بار احساس کرد و نه تنها علیی احد و بدر و حنین، که علیی محراب و شب و چاههای پیرامون مدینه را نیز پیدا و نهج البلاغهی او را، که مسلمانان عرب تنها منتخبات ادبی آن را، به تصحیح محمد عبده، مفتی اعظم اهل تسنن دارند و اهل تشیع علی، تنها “سخنان جواد فاضل” منسوب به علی را، و یا ترجمهی فیض را که به علی منسوب است، اما باید به کمک متن عربی خواند. و این دخت کافر جهنمی بود که هم، آنچه علی به قلم آورده است، پراکنده در این کتاب و آن دفتر و یا بیشتر نسخههای خطی پنهان اینجا و آنجا، همه را گرد آورد و خواند و ترجمه و تفسیر کرد و زیباترین و عمیقترین نوشتههایی را که دربارهی کسی از یک قلم جاری شده است، دربارهی علی نوشت، و اکنون چهل و دو سال است که لحظهای، سر از اندیشه و تأمل و کار و تحقیق و شناخت او بر نگرفته است.
ما حق نداریم دوشیزه “مشین” را بشناسیم که در اشغال پاریس به وسیلهی نازیها، از سنگر “نهضت مقاومت فرانسه” ضربههایی چنان کاری بر ارتش هیتلری زد که دوبار، غایبانه، به مرگ محکوم شد، و با اینکه خود یهودی است، انسان بودن و آزادی را در اوجی میفهمد که اکنون، در صف فدائیان فلسطینی، علیه صهیونیسم میجنگد!…
ما حق نداریم که “آنجلا” دختر آمریکایی یا دختر ایرلندی که دو ملت اسیر، چه می گویم؟، همهی مردم آزادهی جهان و تمام بشریت مجروح و محکوم تبعیض و ستم و استثمار چشم به آنان دوختهاند را بشناسیم، و بدانیم که زن فرنگی نه… یک عروسک بازیچهی دونژوانها و بردهی پول و تجمل و جواهر، و کنیز مدرنی که تا وقتی بکار است و برای مرد مطرح است که قابلتوجه و تمتع هوسبازان و شهوترانان باشد و بعد از آن دوران، ماشینی است که اسقاط شده است، بلکه تا آنجا پیش رفته که تجسم ایدهآل یک ملت و مظهر نجات و غرور و افتخار یک نژاد شده است.
ما فقط حق داریم مادام “توئیگی” را بشناسیم، به نام آخرین مظهر ایدهآل زن تمدن غرب، ملکهی زیبایی جهان در سال ۱۹۷۱ و در کنارش برجستهترین زنان نماینده زن اروپا، ژاکلین اوناسیس را، که با پول همه چیز را معامله میکند، و بریژیت باردو را، و ملکهی موناکو را و زنان هفتتیرکش پیرامون جیمزباند را. یعنی همینها را که گوشتهای قربانیی دستگاههای تولید اروپاییاند، همین اسباببازیها و عروسک کوکیهای سرمایهداری و کنیزان تمدن جدید برای سربندی خواجههای تمدن جدید را. اینها را ما ایرانیها حق داریم به عنوان زن متمدن اروپایی بشناسیم.
یک بار ندیدیم که از دانشگاه کمبریج یا سوربن یا هاروارد عکسی بردارند و بگویند که دختران دانشجو چگونه میآیند و چگونه میروند، چگونه در کتابخانهها بر روی نسخههای قرن ۱۴ و ۱۵ اروپا و الواحی که از ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ سال پیش در چین پیدا شده، یا روی نسخهای از قرآن، یا نسخهای از کتب خطی لاتین و یونانی و میخی و سانسکریت، از صبح تا شب، خم می شوند، بیآنکه تکانی بخورند و چشم به این سو و آن سو بدوانند، و تا کتابدار کتاب را نمیگیرد و عذرشان را نمیخواهد، سرشان از روی کتاب برداشته نمیشود…
آری! زنان ما نباید این زنان را بشناسند، زیرا حق ندارند خانم “میش”ها و “دولایدیا”ها را “زن روز” یا “زن متمدن اروپایی” تلقی کنند و تقلید. آنها فقط دو انتخاب بیشتر ندارند : یا قربانی استعمار کهنه ماندن، یا قربانی استحمار نو شدن.
مذهب؟ زن سفره!
تمدن؟ زن بار!
تمام…
مجموعه آثار ۲۱ / زن / ص ۴۱
_برچیده از تالار گفتگوی شریعتی +
عالی
واقعا وقتی مطلب ارسالیتان را خواندم متعجب شدم چون همان چیزی بود که می خواستم ازتون بخواهم .من مدتها در مورد تاریخچه زن مطلب خوانده ام و تحقیق کرده ام و نتیجه اش فهم این مطلب بود که در هر دورانی که زنان جایگاه خود را پیدا کرده اند جامعه سالمتر وقویتر بوده.عامه زن امروز در میان چندین ارزش سر در گم است.ویافتن جایگاه صحیح برای زنان شاید از هر دوران دیگری مشکلتر باشد به همین خاطر کمک به روشن شدن فضا برای دید صحیح رسالتیست بر عهده روشندلان وروشنفکران.باز هم ممنون
عالی و پر محتوا ممنونم بخاطر زحماتتان و دیدگاهتان
سلام
بسیار بسیار زیبا وجالب بوود
خسته نباشید.
انی می تونم ازت خواهش کنم نظرت رو در مورد همین سخن دکتر که” نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد……..” رو برام ایمیل کنی. ازت ممنون می شم
چقدر زیبا . چقدر اندیشه های دکتر با دنیای امروز همخوانی دارد . از شما میخواهیم بیشتر از اینگونه نوشته های دکتر را در این سایت بگذارید
سلام واقعا مطالب خیلی عالی ان .من عاشق حرفا و کتابای دکتر شریعتی ام.ازتون ممنونم
الان که دارم می نویسم اشک در چشمانم حلقه زده .ممنونم که این مطالب زیبا رو درج کردید چون حرف د لم رو از زبان شریعتی شنیدم .اجرتون با خدای شریعتی.موفق باشید
خیلی مطلب قشنگی بود
سلام ممنون میشه کتابهای که مطالب رو ازش گرفتید برای دانلود بگذارید
باتشکر امید است که هر ایرانی مثل شما سهمی برای معرفی چنین آثاری به خصوص جوانان کشور خودمون داشتا باشه
بازهم تشکر
من و شوهرم عاشق جملات وسخنان زیبا و با مفهوم دکترعلی شریعتی هستیم و از مطالب شما کمال استفاده را میبریم ممنون . موفق باشید.
واقعاٌ نمی دانم چه باید بگویم در مقابل این اندیشه بکر…
تشکر از اینکه آثار شریعتی را در دسترس ما قرار داده اید
موفق باشید . من عاشق شریعتی هستم.
خدا رحمتش کند کاش الان بودن و با فرمایشاتشان تکلیف برخی ها روشن میشد
من نمیدانم کدام گروه راست میگن؟؟؟
در قالب روح و معنا مانده ام به چه سادگی در این پیچیدگی به ما
پیچیدگی ای رافهماند که ساده بود و شیوامن نمیدانم به چه سادگی این سخنان را فهمیده ولی انرا انکار میکنیم(دکتر علی شریعتی اینه ایست رو به افق ولی ما اینه راگم کرده ایم)
سلام وخدا قوت،خیلی زیبا وجالب بود کاش همه خانم ها این مطالب رو میخوندند وقدرخودشونو میدونستند تا اگه کسی تیپ حالا رو دوست نداست ونمخواست پوششش مثل بقیه(به ظاهر روشنفکر) نباشه بهش امل و بی فرهنگ نمی گفتند!!! کاش همه اینقدر که از تیپ وآزادی اروپائی حرف میزدند از نژاد واصل ونسب ایرانی حرف میزدند از کتابهای جاویدان نویسندگان متبرمون وای کاش وای کاش……..!!!
به نام خدای عدل وانصاف
سپاسگذارم از دوست خوبم انی که تلنگری بر ذهنهای خفته میزند با مطالب ارزشمند استاد عزیز دکتر شریعتی که هر چه زمان به جلو میرود بیشتر نبود روشنفکر و فراتر از زمان و عصر خود و حتی عصر ما احساس میشود.
باز هم متشکرم
salam baba dametoon garm FOGHOLADE ali booood KHODA BIYAMORZADESHON
چقدر نویسنده و نوشته زیاد داریم و چقدر کمیم !
ملتی که وقت برای همه چیز میزاره جز کتاب !
پس: از ماست که بر ماست !
بسیار بسیار تاثیر گذار بود… با خوندن این مطالب بغض سنگینی گلویم را گرفت!چه زیبا و مختصر و تاثیر گذار مینوشت …این استاد قلم
انگار این حرفها همین امروز گفته شده… ناب ناب
و چه زیبا هر آنچه را گفته بود در چند کلمه خلاصه کرد
“مذهب؟ زن سفره!
تمدن؟ زن بار!
تمام…”
خدایش بیامرزد
دکتر شریعتی واقعیت را با نوشتن بیان کرد.همین طور هست. چه مختصر و مفید درباره شخصیت یک زن صحبت میکند خدایش بیامرزد
خیلی زیبا بود به دیدگاه ایشون باید افتخار کرد
زن موجودی که از نو باید شناخت ؟ ایا واقعا زن سومی هم هست ؟
واقعا همیشه دوست داشتم بدانم بعنوان یک زن چگونه باید فکر کنم و در جامعه زندگی کنم……….دکتر در این راه خیلی بمن کمک کردند…….روحش شاد
بسیار جالب بود
واقعاً مرسی . دیوانه کنندس دکتر شریعنی. وای خدا تو که هستی.
واقعا ممنونم
معرکه بود روحم شکوفا شد
مطلب نظیر نداشت ولی ای کاش بودی دکتر
با مقایسه افکار دکتر شریعتی با دنیای امروز آدم واقعاً نارحت می شه چون برای رسیدن به اون افکار هزاران سال راه هست
با سلام
لطفا چنانچه در بانک اطلاعاتی شهید مطلبی در مورد ازدواج با بیش از یک زن در اسلام را دارید بگذارید
ممنون از زحماتتون
خوش به حال خانواده اغش مخصوصا پدر و مادرش حتما لیاقت داشتن که خدا همچین فرزندی بهشون داده
خدا رحمتش کنه واقعا جالب بود من دکتر شریعتی رو دوست دارم خوشبحال خانواده اش کاش دکتر زنده بود این طرز فکر وبیان با این جامعه امروزی چقدر سنخیت داره حتی میشه گفت جلوتر واقعا خوش بحالش کاش ما هم این طرز بیان و این طرز تفکر رو داشته باشیم
افکار دکتر قابل فهم برای نسل معاصرش نبوده اما این نسل در اینده خواهند فهمید که چه اشتباهاتی در مورد دکتر و نظراتش داشته اند
هر چی بیشتر تو عمق حرفای دکتر فرو میرم….. میترسم که یه وقتی دیر نشده باشه که به خودم برگردم …… محشر بود
مرحوم ایت الله مشگینی 29سال پیش پس ازخواندن کتاب فاطمه فاطمه است فرمود وای برما و وای برحوزه های علمیه که از این مردبزرگ تقدیرنکرد.
خیلی جالب بود….. من با شیوه ی فکری استاد حال میکنم…. وقتی دارم افکار استاد را درباره ی یه موضوع میخونم حس میکنم اینجا نیستم….گیرایی عجیبی داره
داشتم دنبال مطلبی در مورد عاشورا میگشتم که مطالب سایتتون به شدت مجذوبم کرد.واقعا مطالب جالبیه خسته نباشید
سلام من عاشق دکترشریعتی ام واکثرکتاباشوخوندم
به نظرمن بهترین کتابش همین کتاب زن یا فاطمه فاطمه است
عالی بود واقعا ممنونم
مدت هاست دنبال یه همچین مطالبی میگشتم
به نظر من تنها مردی که واقعیت زن را فهمید دکتر شریعتی بود باز هم ممنونم