علی همانند بسیاری از افراد آزاداندیش به خاطر نوآفرینی در عرصه فکر و اندیشه ، آماج انتقادات ، اعترضات ، تهمتها و دشنامهای این و آن قرار گرفت . بجز نظام حکومتی وقت که به شکلهای مختلف برای او دردسر درست می کرد ، روحانیت سنتی و به ویژه بخشهای بی سواد و قشری آن ، بیشترین مخالفتها را با علی و آرای او می کرد که با جوسازی ، شایعه پراکنی ، افتراهای دروغ ، بیانیه نویسی و صدور فتوا و طرد و لعن و … همراه بود . مخالفتها از سوی روحانیت سنتی ، علی الظاهر پوشش مذهبی داشت و دفاع از کیان اسلامی و حریم ولایت را از اهداف خود می دانست . اما نوع مخالفتها و تحریکاتی که بر ضد ارشاد و علی می شد کمتر به دلایل فکری بود و بیشتر جنبه شخصی داشت و اغراض سیاسی خاصی را دنبال می کرد .
رژیم پهلوی علی را محرک جوانان بر ضد خود می دانست و استراتژی او راپرورش ((عارفان مجاهد)) ارزیابی می کرد . مارکسیستها اندیشه او را ارتجاعی و مخدوش کننده مبارزه طبقاتی و روحانیت سنتی اندیشه های رهایی بخش او را مخالف وضع سنتی موجود و منافع صنفی خود می دانست و علی در این میان (( خروس بی محلی )) که به جرم آوازهای صبحگاهی ، باید او را سر برید .
مخالفت روحانیت سنتی با شریعتی ، در پی چاپ و انتشار مقالات او در جلد اول کتاب محمد خاتم پیامبران آغاز شد . بیشتر مخالفتها به مقاله از هجرت تا وفات پیامبر به ویژه بخش برگزاری نماز جماعت به امامت ابوبکر بنا به منابع تاریخی سیره ابن هشام و تاریخ طبری – منابع مورد استناد شریعتی – به دلیل بیماری برگزاری آن را به ابوبکر وانهاده بود . استناد بر این واقعه از کتابهای فوق از دیدگاه روحانیت سنتی نادرست می نمود و به مثابه صحه گذاری بر ابوبکر و تایید مشروعیت وی بود .
مخالفت روحانیت سنتی بعدها و به موازات سخنرانیها و فعالیتهای علی در ارشاد رفته رفته ابعاد و جنبه های دیگری به خود می گرفت . غیر از مقالات مندرج در کتاب محمد خاتم پیامبران که همراه با بخشی دیگر از مطالب و درسهای علی تحت عنوان اسلام شناسی که در دانشکده مشهد تدریس و به صورت کتابی به همین نام منتشر شد ، برخی مواضع و دیدگاههای علی درباره مسائل و موضوعات مذهبی به ویژه نقدهای او بر اندیشه و اعمال آن بخشی از روحانیت که وی آنها را طرفداران تشیع صفوی می نامید و در سخنرانیهای پدر ، مادر ما متهمیم ، تشیع علوی و تشیع صفوی1 و … بازتاب یافته بود ، موجبات خشم و اعتراض برخی روحانیون و محافل سنتی بر ضد علی و آرای او شد .
مخالفان علی نیز با مستمسک قرار دادن آن مواردی که با ذائقه ، منافع و چارچوبهای جزمی آن سازگاری نداشت ، تلاش می کردند با نوشتن ردیه ها ، سخنرانی بر سر منابر یا تحریک برخی مراجع بر ضد علی و ارشاد ، او را بی اعتبار سازند .
1. از دید شیخ قاسم اسلامی تمایز میان (( تشیع علوی و تشیع صفوی )) نخستین خیانت به عالم تشیع محسوب می شد . به نوشته ی انصاری قمی با این سخنرانی دیگر تردیدی نماند که شریعتی نه تنها می خواهد تشیع را ریشه کن سازد بلکه این تعالیم در حال رواج یافتن در جامعه است ، ر . ک رهنما صص 384 و 385
منابع :
کتاب : طرحی از یک زندگی، پوران شریعت رضوی – (همسر دکتر علی شریعتی)
نشر الکترونیکی : وب سایت شریعتی در نیمه حرف.کام، اِنی کاظمی – (Shariati.Nimeharf.Com)
نه در مسجد گذارندم که رندی نه در میخانه کاین خمار خام است
میان مسجد و میخانه راهی است غریبم ، سائلم ، آن ره کدام است ؟
« کسانی که خود بسیارند ، نیازی به هم وطن ندارند» دکتر شریعتی
و من می خواهم بگویم: کسانی که خود بسیارند به هیچ کس نیازی ندارند.
شریعتی دریا بود ، و مخالفان امروز و دیروزش انگشتوانه .
انگشتوانه را چه به نقد دریا؟!
شهید دکتر علی شریعتی بزرگ
تو امروز که دیگر نیستی و البته زنده تر از همیشه فریاد و سخنانت است غریبتر مظلوم تر و مجرمتر از دیروزی هستی که نوشته هایت حرفهایت افکارت صدایت و حتی بودنت هم جرم بود…
و از نظر من جرمت تنها زبان حقیقت گویت بود…..
من هر چه سخنان ایشان را در ذهنم تحلیل می کنم کمتر به اشکال وایرادی بر می خورم که واقعا منافی با تعالیم دینی باشد. البته ممکن است افرادی با دیدگاه ایشان مخالف باشند و دلایل دینی و منطقی خود را داشته باشند. اما متاسفانه این امکان نیست تا در یک مناظره حضوری این مسائل توسط ایساان شکافته شده و برای مردم ابهام زدایی گردد.
قطعا در اسلام محافظه کاری و کنار آمدن با ظلم وجود ندارد و در تعالیم دین نماد های ظلم از کفر هم بدتر بوده و ما مسلمانان به هیچوجه مجاز به مداهنه در دین نیستیم که البته در تشیع علوی این مسئله کاملا مشهود است.
گذشت زمان حقانیت شریعتی را اشکار خواهد کرد