برادر دانشمند همفکرم آقای دکتر اردوبادی
پس از عرض سلام و اخلاص بسیار امروز بیستم آبان ماه نامه عزیزتان را به ضمیمه دعوت دانشگاه دریافت کردم . از لطف سرکار بی نهایت سپاسگذارم و همیشه در دل موفقیت بیشتر شما را در این راه مقدس دعا کرده ام و از خدا خواسته ام که در این خلا شعوری و انحلال اخلاقی و اعتقادی و سردرگمی نسل جوان و به خصوص تحصیلکرده جامعه شما را مدد برساند و موفق تر بدارد و از این هم در این سختی ها و در تحمل ناگواریهای بیشماری که در راه حق هست و همیشه بوده است صبورتر بدارد .
گله ای از من فرموده بودید که چرا پاسخ نامه سرکار و دعوت پارسال را نداده ام ! قبلا خوشحال شدم زیرا تاکنون پیش خود فکر می کردم که چه شد که یکباره پیوندها برید و پس از نامه مفصل من در پاسخ دعوت دانشگاه به سرکار و تفصیل علت محرومیتم از فیض زیارت دوستان و شرکت در برنامه انجمن دیگر هیچ خبری نشد و گاه حدس می زدم که به قول قاضی ابویوسف شیطان در میانه احباب عشق و اصحاب ارادت تخلیظی کرده و خاک در جام ما ریخته است ، چه این روزها سنت الاولین منافقان که فی قلوبهم مرض … از هر وقت رایج تر شده است و تهمت ها و حمله ها و تکفیرها البته مرا نمی آزارد و بیشتر معتقد و مصمم می دارد چه می دانم که هر وقت فکری قوت می گیرد و کاری انجام می یابد و اثربخش تر می شود حقدها و غرضها بیشتر سر برمی دارند و این نشانه توفیقی است که پس ادامه این راه بیهوده و بی ثمر نیست و باید رفت ولی در این میانه گاه فضا چنان مسموم می شود که در اندیشه کسانی که برایشان ارج بسیار قائلم تاثیر می گذارد و یا می تواند گذارد و من به همان اندازه که به قضاوت اشخاص اهمیتی نمی دهم رای معدودی از صاحبنظران مخلص و اگاه و صاحب درد را بیش از انچه به تصور آید ارجمند می شمرم و گاه که می بینم هوا را چنان تیره کرده اند که در چشم پاک نظران هم اثر گذاشته و دوستی هم رای و همدرد را مکدر کرده است قلبا آزرده می شودم و این طبیعی است و اکنون که گله شما را خواندم در دل شاد شدم که کار کار منافقان نیست کار بدوح است که فرشته موکل نامه هاست !
امتثال امر سرکار را بر خود فرض می دانم گرچه روحا چندان خسته و درهم ریخته ام که پایم توان سفر و زبانم یارای سخن ندارد و فعلا همه وقتم در عزلت خانه می گذرد و با کتاب و دفتر و خودکار و با اینهاست که زندگی می کنم ولی به قول مولانا شور تبریز است و هایاهوی عشق … چشم !
فکر می کنم که عید فطر را بیایم بهتر است چون به احتمال قوی در این ایام تهران خواهم بود و راه نیمه و بلیت نیمه خواهد بود . و چون فرموده بودید که سخنرانی ایراد کنم دو موضوعی را که دنباله و مکمل یکدیگرند انتخاب می کنم به خصوص که مساله ای است که تازگی بدان برخورده ام و فعلا بدان مشغولم و چون نخستین بار خواهد بود که دانشجویان دانشگاه تبریز با حرفهای من آشنا می شوند باید مسائل اساسی و زیربنایی و تصویر عام طرز فکر ما آشنا شوند و سپس مسائل جزئی و اختصاصی طرح شود و این دو موضوع که در یک زمینه است چنین است :
1. از استادان دانشگاه آذر آبادگان تبریز و نویسنده کتابهای علی دادور و دادپرور ، اهمیت علمی روزه ، اصالت در هنر و …
1- جهان بینی توحید 2- جامعه شناسی شرک
اگر موضوعات را پسندیدید و با روز آن هم موافقت فرمودید امیدوارم مرا مطلع بفرمایید تا برای شرکت در برنامه انجمن آماده باشم . خیلی دوست دارم که زمینه ای فراهم باشد تا بتوانم به سوالات جواب بدهم زیرا طرح مسائل تازه به همان اندازه که روشناییهای تازه ای می دهد و گشایشهای فکری ، مشکلات و تضادهای اعتقادی و فکری تازه ای را هم به وجود می آورد که تجربه کرده ام و هر وقت مجال طرح و بحث بود غالبا حل شده و سوء تفاهم ها و ابهام ها و مساله روشن تر شده چون در اینجاست که گوینده بر مبنای نوع تلقی و برداشت و اندیشه شنونده اش مسائل را حلاجی می کند و می تواند از انحراف در ادراک و نتیجه گیری جلوگیری کند وگرنه معضلات تازه ای پیش می آید که بی جواب در اذهان می ماند و ملاک قضاوت یا عقیده می شود و هر دو بد است . در عین حال این فقط یک پیشنهاد است و تشخیص مصلحت و امکان ان با شخص سرکار است .
با تجدید ارادت و امید دیدار
ارادتمند علی شریعتی (20/2/49)
منابع :
کتاب : طرحی از یک زندگی، پوران شریعت رضوی – (همسر دکتر علی شریعتی)
نشر الکترونیکی : وب سایت شریعتی در نیمه حرف.کام، اِنی کاظمی – (Shariati.Nimeharf.Com)