عقل سیاسی ، کسی که در هیچ امری تردید ندارد و قاطع و تند و اتشین سخن می گوید و حرف های ساده پیش پا افتاده را با اب و تاب و حرارت وا گو می کند آنچنان که گوئی کشفی است یا ناموس خلقت است حقیقت تنها برایش مصلحت است و هستی صحنه مبارزه او و حریف اوست و غیر ممکن برایش غیر ممکن است و راه حل هر مشکلی را او بسادگی می داند و پاسخ هر معضلی را در یک حمله ٔ روشن و مقطع صادر می کند و باطل آن است که با او نیست و حق آن است که با اوست و هدف او غایت خلقت است و نهایت حیات و سر منزل تاریخ و در چشمش همه چیز مطلق است، یا همه است و یا هیچ.
او مرد زمان است. یک موجود موقتی؛ ماهیت او را شرایط می سازند. برایند نیروهایی است که از همه سو در او سر بهم داده اند. این است که وقتی از جایگاهش کنار می رود پایان می یابد. تنها یک خاطره می شود و از این روست که تنها می تواند «خاطرات» بنویسد. خاطرات ایامی که وی وجود داشته است . درست در همان هنگام پایان می یابد که مرد حقیقت آغاز می شود.
ــ
مجموعه اثار 13/اولین چاپ هبوط/ ص 112
کاش بجای این همه تزویرلحظه ای خدارافقط برای خودش میپرستیدیم.