وع فهم دکتر شریعتى از مفهوم عالى شهید، برداشتى خالص، عمیق و ناب از فرهنگ اصیل اسلامى است. وى در تعریف کلمه «شهید» مىگوید:
“شهید در لغت، به معناى حاضر، ناظر، به معناى گواه و گواهى دهنده و خبر دهنده راستین و امین و هم چنین به معنى آگاه و نیز به معنى محسوس و مشهود، کسى که همه چشمها به او است و بالاخره به معنى نمونه، الگو و سرمشق است.”(2)
«شهید» زنده، جاوید، حماسه ساز، عارف، آگاه، انتخابگر و روزى خوار نعم الهى است و این اصیلترین دریافت از متون و فرهنگ اسلامى به شمار مىرود، چنانچه قرآن کریم نیز بدان اشاره مىکند. دکتر شریعتى در جاى دیگر مىنویسد:
“شهید، قلب تاریخ است؛ هم چنان که قلب به رگ هاى خشک اندام، خون، حیات و زندگى مىدهد، جامعهاى که رو به مردن مىرود، جامعهاى که فرزندانش ایمان خویش را به خویش، از دست دادهاند و جامعهاى که به مرگ تدریجى گرفتار است، جامعهاى که تسلیم را تمکین کرده است، جامعهاى که احساس مسئولیت را از یاد برده است و جامعهاى که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است و تاریخى که از حیات و جنبش و حرکت و زایش بازمانده است؛ شهید همچون قلبى، به اندامهاى خشک مرده بىرمق این جامعه، خون خویش را مىرساند و بزرگترین معجزه شهادتش این است که به یک نسل، ایمان جدید به خویشتن را مىبخشد. شهید حاضر است و همیشه جاوید؛ کى غائب است؟”(3)
بخش فوق بیشتر رویکردى کربلایى دارد، بدین معنا که دکتر با نگاه به شهیدان کربلا و فضاى حاکم بر آن، به وصف شهید پرداخته است و الا همیشه اینگونه نیست که در جامعهاى منحط و رو به عقب، سیماى تابناک شهید رخ نماید. شهداى جهادهاى نبى اکرم صلى الله علیه و آله و امام علىعلیه السلام شاهد این ادعاست. البته مرحوم شریعتى بدین موضوع پرداخته است که در جاى دیگر بدان اشاره مىکنیم.
2. شهادت
شهادت، بُرندهترین سلاحى است که هیچ دشمنى را یاراى مقاومت در برابر آن نیست، مرحوم شریعتى در این باره بحثهاى مبسوطى دارد که براى رعایت اختصار، به گزیدههایى از آن اشاره مىکنیم.
“یکى از بهترین و حیات بخشترین سرمایههایى که در تاریخ تشیع وجود دارد، شهادت است.”(4)
“در فرهنگ ما شهادت، مرگى نیست که دشمن ما بر مجاهد تحمیل کند. شهادت مرگ دلخواهى است که مجاهد با همه آگاهى و همه منطق و شعور و بیدارى و بینایى خویش، خود انتخاب مىکند!… شهادت، در یک کلمه – بر خلاف تاریخهاى دیگر که حادثهاى است و درگیرى است و مرگ تحمیل شده بر قهرمان است و تراژدى است – در فرهنگ ما، یک درجه است، وسیله نیست؛ خود هدف است، اصالت است؛ خود یک تکامل، یک علو است؛ خود یک مسئولیت بزرگ است؛ خود یک راه نیم بُر به طرف صعود به قله معراج بشریت است و یک فرهنگ است.”(5)
امروز این سخنان با پشتوانه سرمایه عظیم انقلاب، جنگ تحمیلى و اندیشههاى ناب حضرت امام قدس سره براى نسل جدید، عادى و جا افتاده شده است؛ لیکن در اواخر سال 50 که این سخنرانىها ایراد شده، فضاى فکرى جامعه دست خوش تحولات اساسى بود و لزوم ارائه مفاهیم «حماسى اسلامى» به زبان روز و متناسب با زمان، به شدت احساس مىشد.
علاوه بر این، خفقان و امنیت پلیسى حاکم بر آن دوره تاریخى، بیانگر شهامت و شجاعت سخنران است؛ به طورى که بعد از سخنرانى «پس از شهادت» در مسجد جامع نارمک، حاضران تظاهرات باشکوهى برپا کردند.
مرحوم شریعتى شهادت را به دو بخش حمزهاى و حسینى تقسیم مىکند. شهید مطهرى نیز از منظرى دیگر، بدان مىپردازد؛ وى در این مورد مىنویسد:”جناب حمزه، سیدالشهداى زمان خودش است و امام حسینعلیه السلام سیدالشهداى همه زمانها است.”(6)
دکتر شریعتى در این باره مىگوید:”ما دو نوع شهید داریم؛ سمبل یکى حمزه سیدالشهداء، و سمبل دیگرى امام حسینعلیه السلام است.”(7)
براى روشن شدن تقسیم بندى فوق، مستقلاً به هر کدام مىپردازیم.
با سلام و تشکر
در خصوص هر یک از مطالب شماره ارجاع داده اید اما منبع را ذکر نکرده اید
ممنون می شم بفرمایید هر یک از نقل قول ها از کدام کتاب استاد است