“شهادت حسینى کشته شدن مردى است که خود براى کشته شدن خویش قیام کرده است… امام حسینعلیه السلام از مقوله دیگرى است؛ او نیامده است که دشمن را با زور شمشیر بشکند و خود پیروز شود، و بعد موفق نشده و یا در یک تصادف یا ترور توسط وحشى، کشته شده باشد. اینطور نیست، او در حالى که مىتوانسته است در خانهاش بنشیند و زنده بماند، به پا خاسته و آگاهانه به استقبال مردن شتافته و در آن لحظه، مرگ و نفى خویشتن را انتخاب کرده است… امام حسینعلیه السلام یک شهید است که حتى پیش از کشته شدن خویش به شهادت رسیده است؛ نه در گودى قتلگاه، بلکه در درون خانه خویش، از آن لحظه که به دعوت ولید – حاکم مدینه – که از او بیعت مطالبه مىکرد، «نه» گفت، این، «نه» طرد و نفى چیزى بود که در قبال آن، شهادت انتخاب شده است و از آن لحظه، حسین شهید است.”(9(
سمبل شهادت حسینى در این تعریف، تنها سلاح پیروز است. البته شهادت حسینى شرایط ویژه خود را مىطلبد. وقتى ظلم، انحطاط و انحراف همه گیر مىشود و ارزشهاى والاى اسلامى مسخ مىگردد و موعظهها بر گوشهاى سنگین کارگر نمىافتد؛ حسین با همه دانایى به عدم توانایى خود در پیروزى ظاهرى بر دشمن، علناً به پیشواز مرگ مىرود و با انتخاب شهادت، بزرگترین کارى را که مىشد کرد، انجام مىدهد.
ثمره شهادت امام حسینعلیه السلام آگاهى و بازگشت مردم به هویّت اصیل اسلامى و زدن داغ رسوایى کُشتن فرزند رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بر پیشانى کریه حکومت یزید است.
در شهادت حسینى، وظیفه اولیه اسلامى براى یارى دین خدا، شهادت است؛ در این جا مجاهد فىسبیلالله با شهادت خود، دین خدا را یارى مىکند. شهادت عمار یاسر نیز از این قبیل است؛ لیکن انعکاس شهادت اباعبدالله الحسینعلیه السلام به دلایلى گسترده و خارج از ظرف زمان است.
در شهادت حسینى، شهید با خوب مردن پیروز مىشود و در شهادت حمزهاى، با خوب کشتن. در شهادت حسینى، شهید با شکست ظاهرى از دشمن پیروز مىشود و در شهادت حمزهاى، شهید با پیروزى بر دشمن. در شهادت حسینى، وظیفه اولیه شهید، شهادت است و در شهادت حمزهاى، وظیفه اولیه شهید، مجاهدت و تلاش براى شکست دشمن است.
سلام
خیلی خیلی وبسایت قشنگی دارید
دوست دارم باهاتون تبادل لینک کنم…………..