امام حسن در کتاب حسین وارث آدم

حسن وارث حکومتی است که از پدر مانده و فرمانده سپاهی است که در درونش نفاق تا اعماق صمیمی ترین یاران وی نفوذ کرده، بهترین افسران و فرماندهان سپاه، پنهانی با پول ها و با زورها و وعده های بنی امیه سر و سِر دارند، و برای یک توطئه بزرگ، یک خیانت بزرگ، معامله می کنند. افسران برای فروش خود با خریداران انسانیت و شرف در دمشق چانه می زنند.
از نظر قلمرو حکومت، حسن بر یکی از نیرومند ترین و خطرناک ترین و حساس ترین قسمتهای سرزمین اسلامی دستی ندارد و این قسمت یکپارچه به دست دشمن افتاده است.
در خود عراق نیز جناح ها متفرق شده اند. اشراف نسبت به رژیم علوی نمی توانند وفادار باشند و توده به سستی و غفلت گرفتار شده است. خوارج که توده متعصب و از جان گذشته مذهبی اند و قدرت خطرناک عوام اند، روی در روی ایستاده اند و حسن، به عنوان مظهر آخرین تلاش صمیمی ترین و آگاه ترین و مترقی ترین یاران نهضت جدید اسلامی، در برابر جبهه نفاق یا دشمنان داخلی، هر روز ضعیف تر می شود و ضعیف تر، تا لحظه دردناک و فاجعه آمیزی، که آخرین تلاش و مقاومت «اسلام عدالت» در برابر «اسلام اشرافیت» پایان می گیرد و صلح با دشمن داخلی تنها راه چاره، یعنی بیچارگی یی است که حسن ناچار می پذیرد. زیرا شکست خورده است و شکست خورده صلح نمی کند، صلح بر او تحمیل می شود، درست مثل شکست.
حسن (ع) که در مدینه به عنوان رهبر و مظهر تلاش روح انقلاب در برابر «جاهلیت جان گرفته جدید» نشسته، اکنون به صورت یک فرد عادی خلع سلاح شده در آمده است.
وقتی می بینیم که دشمن در داخل خانه امام و رهبر مردم، نیز رخنه کرده، و جاسوسان بنی امیه، در خلوت خانه او، محرم او شده اند! و حتی همسرش را مزدور خود ساخته اند و توسط او مسمومش کرده اند، می توانیم حدس بزنیم که جبهه عدالت و آزادی مردم تا کجا ضعیف شده است! قدرت امام حسن به عنوان رهبر نیرویی که به نام اسلام هنوز دارد مقاومت می کند، به اندازه ای است که وقتی می میرد، در خود مدینه، که شهر جدش و مادرش است، و شهر خانواده او است، و شهر مهاجرین و انصار پیغمبر اسلام است، امکان این را، که در جایی که خودش می خواهد دفن شود ندارد، در قبرستان عمومی شهر دفنش می کنند! سرنوشت امام حسن، که مظهر تنهایی و غربت در جامعه اسلامی است، حتی در مدینه پیغمبر، نشان می دهد که جبهه حق طلبی در اسلام به کلی در هم شکسته است و ارتجاع جدید کاملاً بر همه جا و همه کس مسلط شده است و همه صحنه ها را فتح کرده است و اکنون نوبت حسین است…

برگرفته از حسین وارث آدم ـ دکتر علی شریعتی

10 دیدگاه دربارهٔ «امام حسن در کتاب حسین وارث آدم»

  1. با عرض سلام به شما عزیزان.
    مطالب مندرج در این سایت فوق العاده است و بنوعی سایت مرجعم در ارتباط با معلم شهید شده و مشترک فیدتان هم هستم با اینحال سئوالی از حضورتان دارم و آن اینکه آیا درست است که خانواده معلم شهید و دیگر ومرتبطین با ایشان از آیت الله منتظری حمایت کرده اند و اگر این طور است دلیل آنرا می خواستم بدانم.
    و من الله التوفیق

  2. سلام
    حرف خاصی نداشتم فقط میخواستم بگم من به تازگی این کتابو خوندم و کلی روی افکارم اثر مثبت گذاشته و اونو به تمام دوستانم پیشنهاد کردم.
    از زحماتی که میکشید هم سپاسگذارم

  3. ضمن تشکر وخسته نباشید یک سوال دارم چرا دینی که ادعای اخر بودن کامل بودن وخیلی چیزای دیگه ازش میاد حتی برای 50سال بعد از پیامبرس دوام نمیاره واینطوره میشه به نظر شما گیر کجاست وهنوز که هنوز نتوسته یک الگوی عملی از یک جامعه مسلمان مترقی اندیشمند پاک و..ارائه بدهد ممنون میشم

    1. با سلام
      سوال شما بایستی از زوایای مختلفی مورد بحث قرار بگیره اگر بخواهید پاسخ دقیقتری بگیرید سوالتونو تجزیه کنید و با این کلیت نمیتوان چیزی گفت

  4. kخیلی مرحوم دکتر شریعتی او دوست دارم و امیدوارم بتونم روزی همه کتاب های ایشان را بخونم و به آن عمل کنم و سرلوحه زندگیم باشد.
    از سایت فوق العاده خوبتان کمال تشکر را دارم

  5. دکتر شریعتی یکی از موهبت های عصر ماست که می تواند حسین و راه او را به خوبی تصویر کند. روحش شاد

  6. یه سوال؟ امام خمینی برا تمام اندیشمندان و عالمانی که در عصر ایشون از دنیا میرفتن پیام تسلیت میدادن ولی برا درگذشت دکتر شریعتی پیامی ندادن کسی علتش رو میدونه؟

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *