پیشگفتار
پس از آن که با تجزیهی دولت عثمانی و ایران و با رشد چشمگیر صنعت و دانش و با ظهور مکتبهای عدالتطلب و آزادیخواه و مدافع انسان و با سنتی شدن مذهبیها و راکد شدن و سنک شدن و محافظهکار شدن مدیرها و رهبرها، بازگشت از قرآن شروع شد و اوج گرفت و قرآن از میان جامعه، به پشت سر افتاد. پس از این بازگشت از قرآن، چندی است که بازگشت به قرآن آغاز شده و قرآن دوباره مطرح گردیده است.
این بازگشت، با شکست مکتبهای عدالتطلب و آزادیخواه و انساندوست و با بنبست صنعت و علم، و با تحرک مذهبیها و مسلمانها، همزمان بوده است.
این رفت و آمدها به خاطر عوامل گوناگونی صورت گرفته و صورت میگیرند و این نوسانها بر اساس نوسان همان عوامل، کم و زیاد میشوند و کنترل نوسانها جز از راه کنترل عوامل نوسان، امکانپذیر نیست.
خوشبختانه عامل اساسی نوسانها و رفت و آمدها، در دست ما و به اختیار ماست.
هنگامی که ما از تحجرها و رکودها آزاد شده باشیم و با تمام وجودمان، با تمام پاها و با تمام امکاناتمان، با فکر و ارزیابی، و با عقل و سنجش، و با انتخاب و اختیارمان راه افتاده باشیم و از تقلیدها و تلقینها و عادتها و تحمیلها گذشته باشیم، و با این پاها و با این آزادیها، با مذهب و قرآن روبهرو شده باشیم، در این هنگام، و با این حرکت و آزادی، نه تجزیهها و حادثهها سبز میشوند و نه ما با سبزشدنشان میخشکیم. که بیدارها، با درک حادثهها و ضرورتها به رشد صنعت و علم هم میرسند. و بیدارترها گرفتار فاجعهی علم و بحران صنعت و بنبست تمدن هم نمیشوند و در پسکوچههای به بنبست نشسته، انسانیت و آزادی و برابری را فراموش نمیکنند و از دست نمیدهند.
* * *
در هر حال، بازگشت به قرآن، چندی است که آغاز شده و در این بازگشت، هر کس از راهی میآید و میخواهد بهرهای بردارد.
در این بازگشت، هر کس در جستجوی راهی است برای برداشت از قرآن، و یا همراه پیشنهادی است به خاطر بهرهبرداری از آن.
اگر این راهها و این پیشنهادها صحیح نباشند، ناچار عقیم میشوند و به بنبست میرسند و دوباره رجعت و عقبگرد شروع میشود. همان طور که سیلابها هنگام برخورد به سدها، به سرعت برمیگردند و عقب میآیند و تا هنگامی که سرشار شوند و بالا و بالاتر بیایند و از سر سد راه بیافتند و مانعها را پشت سر بگذارند، مدتها طول میکشد. و چه بسا که طعمهی شنزارها بشوند و از پشت سد نگذرند و در کنار مانع بمیرند.
از این رو شناسایی و نقد پیشنهادها، طرح پیشنهادهای سالمتر و روشهای پربارتر، به ضرورت میرسد. چون این گونه است که از مسخ کردن معانی قرآن و هدر دادن وقتها و رسیدن به بنبستها و عقبگردها، نجات مییابیم و بهرهمند میشویم.
* * *
در این بازگشت، کسانی هستند که بر اساس آرزوها و رؤیاهای گنگ و یا تلقینها و تشویقها و یا افتادن در یک جو گرم، به قرآن رو آوردهاند.
اینها بدون این که سؤالی طرح کرده باشند و یا نیازی و ضرورتی را یافته باشند و یا اصلاً چیز معلوم و مشخصی را خواسته باشند، کتاب را میگشایند. و معلوم است که با دست خالی باز میگردند و مأیوس و متحیر میمانند و یا با خیالات و بافتههای هماهنگ، خود را فریب میدهند و سرگرم میسازند.
اصولاً مطالعهی هر کتاب، مادام که با طرح سؤالهایی همراه نباشد، بهره نمیدهد و خواننده به سادگی از جوابها و اشارهها و نکتهها میگذرد و آنها را نمییابد و در خونش نمینشیند.
* * *
یک دستهی دیگر آنهایی هستند که سؤالهایی داشتهاند و این سؤالها را جواب هم دادهاند و آنگاه به خاطر خالی نبودن عریضه و یا تیمن و تبرک و یا داشتن مستندی مردمپسند، به قرآن رو آوردهاند تا شاهدی برای جواب خود و راه حل خویش بیابند.
اینها که از پیش ساخته شدهاند، جز از خوشآیندها و استحسانها بهره برنمیدارند. و جز تحمیل و تطبیق عقیده و جوابهای خود، کاری انجام نمیدهند.
اینها از باطنیه گرفته تا فیلسوف یا عارف، یا سوسیالیست، یا سرمایهدار، یا انقلابی، یا ضد انقلابی، پس از این که جوابها را یافتهاند، به قرآن رو آوردهاند و به تصریح خودشان، با این دید شروع کردهاند.
جز این دستهها، کسانی هستند که خود با مسائل روبهرو شدهاند و ضرورتها را یافتهاند و سؤالهایی را شناختهاند و سپس در جستجوی جواب، به قرآن رسیدهاند. و در قرآن به دنبال جواب خویش گردیدهاند.
اینها اگر شتابزده و سطحی نباشند و از تسلط بر تمام قرآن برخوردار شوند و سیر فکری خویش را هدایت کنند، بهرهمند خواهند شد و برداشتها خواهند داشت. وگرنه، اینها هم از آن دسته خواهند بود که به خاطر سطحی بودنشان، به اختلاف آیهها و تناقضات قرآن معتقد شدهاند. و به خاطر شتابزدگیهایشان، بر قرآن دروغ بستهاند و بر حق نسبت باطل دادهاند و به خاطر بیاطلاعیشان از تمام قرآن، یک بعدی و یک چشمی به جواب مسائل رسیدهاند.
* * *
در این قسمت از کتاب روش، با نمونههایی از طرح سؤال، راه برداشت از قرآن مشخص میشود و این شتابزدگی و سطحینگری و بیاطلاعی درمان میشود.
در این نوشته، ابتدا توضیحهایی از کلمههای تفسیر، و ترجمه و روح و نور و ظهور و بطن و تأویل و تنزیل داده شده و حدود هر یک مشخص گردیده است.
آنگاه برای رسیدن به تفسیر و روح و نور قرآن، از راهها و اصولی سخن رفته است. این اصول، یکدیگر را دنبال میکشند و با یکدیگر پیوسته هستند. در نتیجه کسانی که از زبان و تسلط بر قرآن و سیر فکری برخوردارند، به این همه دست مییابند. چون با سیر فکری و حرکت فکری به شناخت و ایمان و اطاعت و تقوا میرسند.
و در این حد، هم از روحالایمان و هم از نور قرآن و نیروی فرقان برخوردار خواهند شد و به تفسیر و روح و نور، دست خواهند یافت و قرآن را حس خواهند کرد و لمس خواهند نمود که لایمسّه الا المطهّرون.
باید در همین جا توضیح بدهم که رسیدن به این مقدمات، احتیاج به یک عمر ندارد. من دوستانی دارم که در کمتر از دو سال، آن هم نه مداوم، به صرف و نحو و معانی و بیان و منطق و اصول دست یافتهاند و از ریشههایی برخوردار گردیدهاند.
امید آن که در هر بهار، شکوفههایی بر سر بگیرند.
« دریافت متن کامل کتاب :»
سلام انی جان. ممنون از کتاب خوبی که این جا گذاشتید من گرفتم خوندم واقعا کتاب مفیدی بود ولی مشکلی که به نظرم رسید این که سبک این کتاب به خصوص در برخی از جاها به سبک نوشته های شریعتی نمی خوره. بعد دقت کردم اول مطلب نوشته شده علی صاد (دکتر علی شریعتی) منظور چیه؟ آیا منظور از علی صاد، علی صفایی حائری است؟ تو اینترنت هم سرچ کردم کتابی به همین نام نوشته ی علی صفایی وجود داره.
ممنون میشم اگه جوابمو به ایمیلم بفرستید، نیازی به نمایش نیست.