شکل گیری نهضت آزادی به رهبری مهندس بازرگان ، طالقانی و دکتر سحابی و تشکل شعبات دانشجویی نهضت آزادی در خارج از ایران از سالهای 1340 به بعد در چارچوب همین جمع بندی از گذشته و ضرورتهای جنبش مبارزاتی مردم ایران جای می گیرد و نشان از انگیزه ها ، اهداف و آرمانهای نیروهایی دارد که بر پایه مبانی و اعتقادات مذهبی خویش پا به صحنه مبارزات سیاسی گذارده بودند . و علاوه بر بعد استقلال خواهی و ملیت گرایی که وجهی از انگیزه های این نیروها را دربر می گرفت و از این جنبه با نیروهای ملی در دوران ملی شدن نفت همسو و همگام بودند ، بر انگیزه ها و مبانی مذهبی – اعتقادی خویش نیز تاکید داشتند و آن را به مثابه عنصری پایه ای در تکوین هویت فردی – اجتماعی و مبارزاتی در کنار عنصر ملیت قرار می دادند . این نکته سبب ساز جدایی گرایشات مذهبی با مشی رادیکال تر از جبهه ملی دوم شد . به گفته مرحوم بازرگان :
جبهه ملی ایران همان طور که از اسمش پیداست یک ” جبهه ” بود ، یعنی اجتماع و اتحادی از واحدها یا مکتب های اجتماعی و بعضی افراد شاخص که دارای مقصد مشترک – استقلال کشور و آزادی ملت – بودند ولی مقصد مشترک داشتن ، ملازم با محرک مشترک داشتن نیست و چنین انتظاری نباید داشت . محرک بعضی ممکن است ناسیونالیسم ، بعضی دیگر ، عواطف انسانی یا تعصبات نژادی و محرک بعضی ها ، مثلا سوسیالیسم باشد . جبهه های ملی در همه جای دنیا ترکیبی از سنن ، افکار و رنگ های مختلف می تواند باشد . ولی برای ما و برای عده زیادی از همفکران و شاید اکثریت مردم ایران ، محرکی جز بر پایه مبانی و معتقدات مذهبی اسلامی نمی توانست باشد . نمی گویم سایرین مسلمان نبودند یا با اسلام مخالفت داشتند ، خیر ، برای آنها اسلام ایدئولوژی اجتماعی و سیاسی محسوب نمی شد ولی برای ما مبانی فکری و محرک و موجب فعالیت اجتماعی و سیاسی بود . اتفاقا چنین حزب و جمعیتی در ایران تشکیل نشده بود یا اگر شده بود فعلا وجود نداشت 1 .
براساس چنین درک و تلقی ای از ضرورتهای مبارزاتی بود که نیروهای مذهبی و از جمله بنیانگذاران نهضت آزادی و هواداران آنان در خارج از کشور دست به ایجاد تشکل و سازماندهی مجدد با اتخاذ مشی رادیکالیستی پرداختند .
پیچیدگی شرایط و ترکیب تضادهای اجتماعی و سیاسی داخلی از یک سو و ترفندها و سیاستهای پیچیده استعماری و امپریالیستی نیز از سوی دیگر ارزیابی مجدد از شرایط عینی و ذهنی و تحلیل دقیق اوضاع داخلی و منطقه ای و جهانی را متناسب با اقتضائات و شرایط داخلی بیش از پیش ضروری می ساخت و از این رو طرح اندازی و به کار گیری شیوه های راهبردی را جهت مبارزه در دستور کار نیروهای سیاسی قرار می داد . همان گونه که جامعه به خاطر سیاستهای استعماری سرمایه داری انگلستان و امریکا دچار ناموزونی و مشکلات عدیده ای شده بود ، در جنبش مردم ایران هم این بی تناسبی و بی تعادلی سخت به چشم می آمد . رشد وسیع جنبش مردم ایران از سالهای شهریور بیست به بعد بنا به اقتضائات و شرایط داخلی و خارجی ، مبارزه را در بستر ضد استبدادی و ضد استعماری خود سوق داده بود که در مرحله خود کاملا بجا ، اصولی و منطقی می نمود ، اما بعد از کودتا و پیچیده شدن شرایط اجتماعی و سیاسی در ابعاد داخلی و خارجی ، راهبردهای کاراتر و قویتری را می طلبید تا بتواند با ظرفیتها و قابلیتهای نهفته در ساختار جامعه پاسخهای مناسب و موثرتری به تضادهای اجتماعی بدهد . چرا که دیگر نمی شد با همان مشی و اهداف دوران جنبش ملی شدن نفت به مبارزه پرداخت . به گفته مهندس بازرگان تا قبل از کودتای 28 مرداد ، نهضت ملی به رهبری دکتر مصدق توانسته بود در بعد سیاسی وسیعی رشد کند و تا آنجا پیش برود که دشمن را به عقب نشینی های بزرگی مجبور سازد و به پیروزیهای بزرگی نایل گردد . اما در این دوره از مبارزات نهضت ملی فاقد پایگاه عقیدتی بود . نهضت فاقد ماهیت ایدئولوژیکی بود . یک حرکت سیاسی بود با خواست های ضد استعماری و ضد استبدادی .
1. شصت سال خدمت و مقاومت ( خاطرات مهندس مهدی بازرگان در گفتگو با سرهنگ غلامرضا نجاتی ) ج نخست از موسسه خدمات فرهنگی رسا سال 1375 چاپ اول ص 370
نهضت ملی که حرکت خود را پس از شهریور 1320 از دوره چهاردهم مجلس شورای ملی آغاز کرده بود با تکیه بر خواست های ضد استعماری خلق و مبارزه با بریتانیا در جهت استیفای حقوق ملت ایران ، از کمپانی نفت جنوب و بالاخره ملی شدن صنعت نفت سطح آگاهی توده ها را به میزان وسیعی بالا برده بود . اما ، از آنجا که در صحنه مبارزه با استعمار خارجی ، استعمار داخلی نیز به شکل نامریی در ایران وجود داشت و نمی توانست جدا از مبارزه با استبداد دربار که پایپاه عمده استعمار خارجی بوده باشد ، نهضت ملی ناچار در حرکت ضد استعماری با استبداد برخورد پیدا می کرد ، در چنین وضعی نهضت دیگر نمی توانست تنها در بعد سیاسی خود رشد کند و ضرورت مجهز شدن به یک جهان بینی و ایدئولوژی امری اجتناب ناپذیر بود .
تناقض درونی نهضت ملی در این دوره یعنی تناقض بین گسترش جهات اصلی مبارزه ضد استعماری و ضد استبداد از یک طرف و فقدان تکیه گاه ایدئولوژیک در این مرحله موجب گردید که بالاخره نهضت نتوانست در برابر حملات پی در پی دشمن مقاومت کند1 .
علی نیز که در دوران جوانی و در اوج تحولات و تب و تابهای اجتماعی – سیاسی سالهای ملی شدن صنعت نفت با خاستگاهی مذهبی و از (( کانون نشر حقایق اسلامی )) به رهبیر پدرش به صف مبارزات ضد استبدادی و ضد استعماری برخاسته بود از جمله عناصری بود که هم به وجه ملی و هم به وجه مذهبی در هویت بخشی به روند مبارزات سیاسی تاکید داشت از این رو در تاریخ 25/6/1336 به دنبال فعالیت سیاسی پدرش و جمعی از اعضای کانون دستگیر و به زندان قزل قلعه تهران روانه شد .
وی همچنین به دنبال پیدایش شرایط سیاسی – اجتماعی سالهای 39 و 40 درصدد بازاندیشی به گذشته و جمع بندی از سیر عملکرد و شیوه های مبارزاتی دهه 30 و تحلیل ضعفها و کمبودهای کار می پرداخت . دیدار او به هنگام فوت مادرش با برخی دوستان و عناصر وابسته به نهضت از جمله طاهر احمدزاده ، بارقه امیدی را در دل علی روشن ساخت و بیش از پیش به علل ناکامی و دلایل شکست جنبش ملی به رهبری مصدق فکر می کرد : (( علی در گفتگوهای خود با احمدزاده و سایر رفقای سیاسی وابسته به نهضت آزادی ایران متوجه شده بود که برای سازماندهی و متحد ساختن مردم به ویژه قشر دانشگاهی که فاقد بینش ایدئولوژیک بودند ، باید کاری کرد))2 .
1. شصت سال خدمت و مقاومت ، ج نخست ، صص 370 و 371
2. رهنما ، صص 161 و 162 . علی بعد از دیدار با دوستان قدیم وقتی برای ادامه تحصیل به فرانسه برگشت نوشت : (( گرمی و صمیمیت و کار دوستان به قدری مرا تحت تاثیر قرار داد که مصیب جانگداز مادرم را فراموش کردم . امیدوارم بتوانیم همان آتش را در جمع سرد و ناهماهنگ و کم صمیمیت روشنفکران خارج از کشور روشن کنیم و گروهی هر چنر کما اندک گرد هم آوریم که خوب فکر کنند و درست و پاک عمل نمایند . )) تصویری ناتمام از زندگی دکتر شریعتی ، تدوین بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی سهامی انتشار چاپ سوم سال 1380 ص 23 .
این بود که تحت تاثیر فضای داخلی ایران و شور و انگیزه دوستان نهضتی ، به نقد خط مشی جبهه ملی پرداخت و طرح تاسیس نهضت در خارج از کشور به امضای علی برای جمع دوستان و علاقه مندان ارسال شد : (( شریعتی در نامه ای به تاریخ 2 مهرماه 1341 / 24 سپتامبر 1962 ، پس از تاکید بر التزام خود به جبهه ی ملی و اعتقاد قلبی اش به حمایت ، اصلاح و تقویت آن گفته بود که نهضت آزادی صرفا نمی تواند به جبهه ی ملی وابسته باشد ))1 .