نظر دکتر علی شریعتی درباره ولایت فقیه

نظر شریعتى، براى رهایى از این وضعیت اسف بار باید به دو اصل محرک مذهب تشیع تمسّک جست که یکی از آن دو اصل ولایت فقیه می باشد

1. امامت که تنظیم کننده سیستم «رهبرى» است. امامت به معناى تسلط معنوى و سیاسى یک رهبر بر مردمى است که داوطلبانه او را به رهبرى قبول کرده اند. از این رو جامعه اسلامى برخلاف مسیحیت، به دلیل حرکتش پیرامون رهبر، متحد است.

منبع نوشته : انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن

154 دیدگاه دربارهٔ «نظر دکتر علی شریعتی درباره ولایت فقیه»

  1. سلام
    “تصمیمات و اختیارات ولى فقیه در مواردى که مربوط به مصالح عمومى اسلام و مسلمین است، در صورت تعارض با اراده و اختیار آحاد مردم، بر اختیارات و تصمیمات آحاد امّت مقدّم و حاکم است، و این توضیح مختصرى درباره ولایت مطلقه‏است.”

    منبع: http://farsi.khamenei.ir/treatise-content?uid=1&tid=8

    اگر ولی فقیه تشخیص داد که کاندیدای A به نفع مصالح اسلام و مسلمین است و مردم به کاندیدای M رای دادند، طبق استفتا صورت گرفته کاندیدای A باید به هر طریقی که ممکن است رییس جمهور شود زیرا نظر ولی فقیه بر نظر آحاد مردم مقدم و حاکم است!!!!!!!
    بارها و بارها در سیره پیامبران و ایمه خوانده ایم که مشورت می کرده اند یا نظر دیگران را جویا می شدند. به خصوص آیه “و امرهم شوری بینهم” که همگی شنیده ایم. در هر صورت با توجه به این که به منبع وحی متصل بودند، یک تنه نظر آحاد جامعه را باطل نمی کردند.
    مثلا در جنگ احد، پیامبر در نظر داشت که در داخل شهر با کفار بجنگد ولی در رای گیری نظر اکثریت بر آن بود که در خارج از شهر با کفار بجنگند و در نهایت پیامبر تابع نظر اکثریت شد. البته قطعا قبول دارید که این موضوع مصداق بارز مصلحت اسلام و مسلمین بوده است و در نهایت به همه ثابت شد که نظر جمع غلط بوده است و در آن جنگ شکست خوردند. آما پیامبر نظر جمع را بر نظر خویش مقدم و حاکم می دانست.
    گرچه اکثر علما از نظر دادن در این باب حذر دارند. اما…
    در مورد مراجع متوفی(رحمه الله علیهم) بزرگترین فردی که در رابطه با ولایت فقیه علنا به مقابله پرداخت مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم خویی است که مراجع بزرگ حال حاضر به شاگردی ایشان افتخار می کنند و در عصر خود بی نظیر و اعلم مسلم بوده اند. ایشان نظریهٔ ولایت فقیه را یک “بدعت عاری از هرگونه پشتوانه در قوانین و حکمت شیعی” می‌دانستند. همچنین از ایشان است که “ولایت در زمان غیبت با هیچ دلیلی برای فقهاء اثبات نمی‌شود. ولایت تنها به پیامبر و ائمه اختصاص دارد. آن‌ چه از روایات برای فقها، اثبات می‌شود دو امر است، نفوذ قضاوت، حجیت فتوای‌شان. اما حق تصرف در اموال قاصران و غیر ایشان ـ که از شئون ولایت است ـ ندارند مگر در امور حسبیه(مقصود از امور حسبیه کارهایی است که محسوب برای خداست و به عنوان وظیفه عبادی انجام می گیرد هم چون قبض حقوق شرعیه (خمس و زکات و…) و به مصرف رسانیدن آنها در موارد خود و حفاظت از موقوفه هایی که متولی خاصی ندارند و نگهداری از اموال مسلمانی که غایب یا قاصر است و نظایر آن.) و فقها در این محدوده ولایت دارند، اما نه به معنای ادعا شده(یعنی نه به معنای ولایت) بلکه به معنای نفوذ تصرفاتش یا تصرفات وکیلش… بنابراین، آن‌چه برای فقیه، ثابت می‌باشد جواز تصرف است، نه ولایت.”. که البته خواندن دقیق این منبع خالی از لطف نیست:
    http://www.al-khoei.us/books/index.php?id=120
    در مورد حضرات آیات بروجردی و میلانی هم همانطور که ان شا الله می دانید، حتی از حکومت شاه در برابر آیت الله خمینی دفاع می کردند. به طوری که طبق نقل های موثق از شهید مطهری و آیت الله منتظری شنیده ایم که آیت الله بروجردی آیت الله خمینی را طرد کرده بودند و حتی نامه های اطرافیان ایشان را نیز پس می زدند (رجوع شود به کتاب خاطرات آیت الله منتظری).
    در مورد حضرت آیت الله گلپایگانی هم که قطعا می دانید که بارها و بارها در مورد شعار “مرگ بر ضد ولایت فقیه” تذکر داده بودند و یا حضرت آیت الله العظمی بهجت که حتی رای هم نمی دادند.
    همچنین می دانیم پس از پیروزی انقلاب که آیت الله خمینی نظریه ولایت فقیه را به عنوان رکن نظام حاکم بر ایران مطرح کرد، آیت عظام شریعتمداری، قمی، روحانی، شیرازی و برخی دیگر از روحانیون به مخالفت با این نظریه پرداختند و ادعا کردند که مخالف آموزه‌های دین اسلام و مذهب تشیع است
    بدین ترتیب، آیات عظام قمی، روحانی و شیرازی با وجود سوابقی که در همراهی با آیت الله خمینی داشتند، علناً در ایران به مخالفت با نظریه ولایت فقیه پرداختند و در نتیجه تحت حبس خانگی قرار گرفته و تا پایان عمر در محدودیت زندگی کردند.
    آیت الله شریعتمداری هم با وجود آن که قبل از انقلاب از آیت الله خمینی دفاع می کرد و حتی یکبار جان وی را نجات داده بود(در داستان اعلام مرجعیت آیت الله خمینی)، پس از انقلاب به دلیل مخالفت با ولایت فقیه از طرف آیت الله خمینی از مرجعیت خلع دانسته شد و آن حوادثی که ان شا الله اطلاع دارید رخ داد.
    در مورد مراجع حال حاضر(دامت برکاتهم)، آقایان وحید خراسانی و سید علی سیستانی و موسوی اردبیلی ولایت فقیه را به همان میزانی که استادشان حضرت آیت الله العظمی خویی قبول داشته است، قبول دارند. کما این که در مجلسی از جناب وحید پرسیدند نظر شما در رابطه با ولایت فقیه چیست؟ ایشان پاسخ دادند”اولا که این موضوع سیاسی است نه دینی!، ولی پهلوان فقه عالم تشیع مرحوم حضرت آیت الله العظمی خویی به شدت مخالف آن بود و شیخ …(یادم نیست، یک شخصیت مجهول الهویه را نام بردند) موافق آن بود.”.
    یا آن چه در سایت آیت الله سیستانی موجود است:”ولایت در آن چه – به اصطلاح فقها – امور حسبیه خوانده می‌شود برای هر فقیهی که جامع شرایط تقلید باشد ثابت است. و اما در امور عامه که نظم جامعه اسلامی بر آنها متوقف است هم در شخص فقیه و هم در شرایط به کار بستن ولایت امور دیگری معتبر است از جمله مقبول بودن نزد عامه مؤمنین.”.
    آیت الله منتظری نیز که خود پایه گذار نظریه ولایت فقیه می باشد، ولایت مطلقه فقیه را از مصادیق شرک می داند. خواندن مطالب زیر از ایشان خالی از لطف نیست:
    http://www.iranianuk.com/article.php?id=33866
    در مورد مراجع تقلید دیگر هم کما بیش همین نقل ها موجود است و تنها مراجعی که در حال حاضر ظاهرا به ولایت فقیه اعتقاد دارند، آیت الله نوری همدانی و آیت الله مکارم شیرازی می باشند. که البته اقوال موثقی وجود دارد که آیت الله مکارم شیرازی نیز در ابتدای انقلاب با ولایت فقیه مخالف بوده است و حتی در مجلس خبرگان قانون اساسی بر علیه آن سخنرانی کرده است.
    حال در این میان خواندن بخش هایی از سخنان آیت الله خمینی نیز جالب است:
    “اگر ولی فقیه بخواهد زورگویی کند از ولایت ساقط است.”
    “اگر ولی فقیه یک کلمه دروغ بگوید یک قدم خلاف بگذارد آن ولایت را دیگر ندارد.”
    “اگر فقیه یک گناه صغیره هم بکند از ولایت ساقط می شود.”
    “اگر بگوییم امام معصوم راجع به طلاق همسر یک مرد یا فروختن و گرفتن مال او …. ولایت دارد این دیگر در مورد فقیه صادق نیست و او در این امور ولایت ندارد.”
    “به رهبر و شورای رهبری در این عصر حاضر…لغزش در آن(وظیفه سنگین رهبری) اگر خدای نخواسته با هوای نفس باشدف ننگ ابدی در این دنیا و آتش غضب خدای قهار در جهان دیگر در پی دارد.”
    منبع:صحیفه نور و وصیت نامه آیت الله خمینی
    پس به نظر نمی رسد که اختلاف علما درباره این موضوع چنان هم کوچک باشد. موضوعی که بعضا بدعت یا مصداق شرک خوانده می شود موضوع کوچکی نیست.
    البته می دانید که پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند:‌
    “نفوذ شرک در امت من، مانند حرکت مورچه ی سیاه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک است.”
    کما اینکه در عمل هم دیده اید آن رفتارهایی را که در مقابل آقای خامنه ای بروز می دهند. از دست بوسیدن گرفته تا تعظیم و تبرک جستن تا بوسیدن ردپای ایشان!
    یادم هست جایی خوانده بودم علی(علیه السلام) به نقطه ای از حکومت خود رفته بود که با تعظیم به استقبالش آمدند. آن بزرگوار قریب به چنین مضمونی را فرمودند:‌
    “چه گناه بی لذتی انجام می دهید و به خدای خویش شرک می ورزید.”
    فکر کنید!
    یا علی

    1. با سلام خدمت شما دوست گرامی و تشکر از همه ای دوستان که با رعایت مواضین اخلاقی زمینه ای یک گفتگوی سالم را پدید می اورند

      واما در جواب مسائل مطر ح شده باید عنوان شود که
      اولا در خصوص روایت رسول گرامی اسلام ومشورت با مردم و استباط از ان به اینکه پس اساس اسلام در اداره حکومت نظر مردم می باشد و باید با انها مشورت کرد ولواینکه رای مردم مخالف نظر ولی خدا باشد باید از ان تمکین کرد چند مطلب را باید عنوان کرد

      1- با مطالعه در سیره پیامبر گرامی اسلام متوجه می شوید که ایشان در هیچ کجا برای انتخاب حاکم بعد از خود با مردم مشورت کرده باشند مثلا درانتخاب امیر مومنان بعنوان حاکم امت اسلام بعداز خود کی با مردم مشورت کردن ( فقط بعد از اعلام ولایت ایشان مردم بیعت کردن که پر واضح است که بیعت با مشورت کاملا متفاوت میباشد )
      2- حتی اگر قائل به مشورت با شیم نیز انچه محقق باید بشود همانا نظرولی خداست و همانطور که در نوشته
      جنابعالی هم تصریح شده به واسطه اتصال پیامبر گرامی اسلام وائمه معصومین به منبع وحیانی ووجود عصمت به هیچ وجه امکان اشتباه وجود ندارد که در این صورت در مشورت با مردم 2حالت بیشتر وجود ندارد
      1- یا نظرمردم موافق با نظرولی خداست که دراین صورت مسئلهای نیست
      2- یا نظرمردم مخالف نظر ولی خداست که در این صورت نیز به واسطه جایگاه الهی و خطا ناپذیر ولی خدا مردم باید تابع نظر ولی خدا باشند ( که اگر در مسئله ای برفرض محال نظری غیر نظر ولی خدا درست باشد عصمت ولی خدا ازبین میرود که این امر خلاف رویه الهی است شاهد مثال نیز همان روایتی است که عنوان کردید )

      در خصوص مطلبی که عنوان کردید ( اگر ولی فقیه تشخیص داد که کاندیدای A به نفع مصالح اسلام و مسلمین است و مردم به کاندیدای M رای دادند، طبق استفتا صورت گرفته کاندیدای A باید به هر طریقی که ممکن است رییس جمهور شود زیرا نظر ولی فقیه بر نظر آحاد مردم مقدم و حاکم است!!!!!!!)
      مناقشه دقیقا برسر همین است که اگر ما بپذیریم که ولایت فقیه همان ولایت رسول الله وائمه اطهاراست
      این مسئله بنا به همان دلیلی که در مورد مشورت ورای مردم گفتیم باد پذیرفته شود

      اما شما در نوشته خود اینطور عنوان کردید که مسئله ولایت فقبه
      اولا ساخته و پرداخته امام خمینی میباشد وهیچ عقبه فقهی ندارد
      که در پاسخ باید گفت اصلا وابدا چنین نیست فقط چون مجال محدود است ابتدا اسامی علمای که در این مورد نظر دادن را عنوان میکنم (باقی انشاءالله خود دوستان مطالعه فرمایند )

      محقق اردبیلی، مجمع الفائده والبرهان
      شیخ طوسی، النهایه،
      شیخ مفید، المقنعه،
      شهید ثانی، مسالک الافهام
      حاج آقا رضا همدانی، مصباح الفقیه
      مولا احمد نراقی، عوائد الایام،
      رجال علامه حلی،
      کاشف الغطاء، الفردوس الاعلی
      فخر المحققین، ایضاح الفوائد،
      شهید اول، الدروس شهید مطهری، معنویت تشیع،
      شیخ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام،
      شیخ انصاری، المکاسب، مبحث ولایت الفقیه.
      اینها نمونه ای از کثرت نظرات علمای شیع راجبع ولایت فقیه در اخر عرایضم فقط به سه مورد از نظرات علمای که یاد کرده بودید اشاره میکنم
      1- ایت الله خوی (ره)
      آیت الله خویی در کتاب منهاج الصالحین که به عنوان آخرین اثر تألیفی در حدود یکسال و اندی پیش از رحلت ایشان به چاپ رسید با صراحت از عنوان ولایت مطلقه فقیه استفاده نمودند و این در حالی است که ایشان از جمله فقیهانی است که دلالت ادله لفظی و روایی بر اثبات ولایت فقیه را ناتمام می‌دانست. ایشان در این اثر با طرح بحث جهاد ابتدایی در عصر غیبت و ردّ ادله مشهور ـ که قایل به عدم مشروعیت آن می‌باشند ـ مطابق دیدگاه صاحب جواهر اذن فقیه جامع‌الشرایط را در مشروعیت ان شرط می‌دانند .[ خویی، منهاج الصالحین، ج 1، چاپ 28، انتشارات مدینه العلم، 1410، ص 365 ـ 366.] سپس در بحث تقسیم غنایم پس از آن که غنایم را به سه دسته تقسیم می‌کنند می‌نویسند:
      (آری ولی امر حق تصرف در آن غنایم را بر اساس آنچه مصلحت تشخیص دهد دارد زیرا این مقتضای ولایت مطلقه او بر آن اموال است…){ همان، ص379}

      برهمین اساس حضرت آیت الله میرزا جواد تبریزی از شاگردان برجسته ایشان با تسری دادن امور حسبیه به امور کلی, تشکیل حکومت را از بارزترین مصادیق امور حسبیه دانسته اند وفرموده اند : «شارع راضی به تصدی امور مسلمانان توسط ظالم فاسق نیست . بر مسلمانان قطع ایادی ظلمه در صورت تمکن واجب است و ایجاد امنیت برای مومنان از اهم مصالح می باشد و حفظ آن واجب است .

      2- ایت الله بهجت
      آنچه در تماس تلفنی و ملاقات حضوری با آیت الله محفوظی (مسؤول دفتر ایشان) حاصل گشت به شرح ذیل می باشد: «ایشان اصل ولایت فقیه را قبول دارند. نظر تفصیلی ایشان پیرامون ولایت فقیه در ضمن مباحث قضا ایراد شده است .
      همچنین ایشان حفظ جمهوری اسلامی و تبعیت از احکام حکومتی و مقررات و قوانین جمهوری اسلامی ایران را لازم می دانند و ارتباط نزدیک و صمیمی با مقام معظم رهبری داشته و دارند و در ایامی که مقام معظم رهبری به شهر مقدس قم مشرف می شوند با ایشان دیدار و ملاقات می نمایند. بنابراین هرگونه مطلبی برخلاف این واقعیت، به هیچ وجه صحیح نیست و مناسب است جهت بررسی دقیق این گونه مطالب، آنها را به صورت کامل و مستند برای این مرکز ارسال نمایید.

      3- ایت الله بروجردی استدلال عقلى آقاى بروجردى بر ولایت فقیه
      اول. انسان نیازهاى اجتماعى دارد.
      دوم. دین اسلام به این نیازها اهتمام ورزیده و اجراى آن را به مسلمانان واگذارده است.
      سوم. رهبر مسلمانان در آغاز کسى جز پیامبر و جانشینان آن حضرت نبوده است.
      چهارم. امامان معصوم که شیعیان خویش را از رجوع به طاغوتها و قضاى قاضیان دستگاه ستم بازداشته اند به طور یقین فردى را به عنوان مرجع در فرونشاندن دعواها و درگیریها, تصرف در اموال غایبان و قاصران, دفاع از حوزه اسلام و دیگر امور مهمى که شارع راضى به ترک آنها نیست گمارده اند.
      پنجم. گماردن مرجع از سوى آنان ویژه است در فقیه جامع شرایط, زیرا هیچ کس به گماردن غیر فقیه نظر نداده است. بنابراین, امر دائر بین گماردن و نگماردن فقیه عادل است و چون باطل بودن انگاره نخست, روشن است, گماردن فقیه قطعى است و مقبوله عمر بن حنظله, جزء شواهد و یارى کننده خواهد بود
      اما در مورد ایت الله منتظری نکته جالب اینست که ایشان تا اخر عمر از ادله خود پیرامون ولایت فقیه دفاع کرده وفقط نسبت به شرایط فقیه و شخص فقیه نظرات متفاوتی داشتند نمونه ان همین کتاب البدالزهرا
      (کتاب «البدرالزاهر» که به قلم آیت الله حسینعلی منتظری جمع آوری گردیده است در واقع مجموعه ای از آرای فقهی مرحوم بروجردی در باب «صلاه الجمعه و المسافر» است. در همین حال در بخشی از کتاب ایشان بحثی را تحت عنوان «اشاره الاجمالیه الی ولایه الفقیه و حدودها» مطرح می نمایند. در ابتدای این بحث مرحوم بروجردی مباحث شان را پیرامون اذن فقیه در اقامه نماز جمعه در عصر غیبت مطرح می کنند و تصریح می نمایندکه در عصر غیبت فقها ماذون به اقامه نمازجمعه هستند و جایز است که مومنین گرد او جمع شوند و نماز را در دو خطبه اقامه نمایند.۲ در اینجاست که با توجه به اذن فقیه بر اقامه نماز جمعه شرایط دیگری از ولایت فقیه و حوزه اختیارات او توسط آیت الله بروجردی استنباط می شود و آن این که با توجه به این که فقیه ماذون به اقامه و برپایی نمازجمعه می باشد، برای ارایه فتوی نیز جواز دارد، پس نتیجه آن که در جمیع امور حکومت نیز هم چون زمان پیامبر گرامی اسلام و خلفای راشدین زعامت باقی امور را برعهده خواهد داشت. متن دقیق عبارت بدین ترتیب است:
      …« استفاد ذلک من ادله ولایه الفقیه و حکومته، بتقریب ان جعل الحکومه له اذن له فی ان یتصدی جمیع وظائف الحکام و منها اقامه الجمعه، فانها کما عرفت کانت فی عهد النبی (صلی الله علیه وآله)و الخلفاء الراشدین و غیرهم من الوظائف و المناصب لزعماء المسلمین و حکالهم و کان هذا المعنی مرکوزا فی اذهان جمیع المسلمین حتی اصحاب الائمه علیهم الاسلام کما می تفصیلیه، و علی هذا یکون جعل الحکومه تشخص ملازما عرفا للکونه ماذونا فی اقامه الجمعه و…» ۳
      در واقع همان طور که در متن بالا نیز به آن اشاره شد کسی که حکومت برای او و اذن حکمرانی در جامعه مسلمین در نزد او رقم خورده است همانا اذن دارد تا قصدی جمیع وظایف حکام را برعهده گیرد که از آن جمله اقامه نماز جمعه است و این مقوله در زمان نبی، خلفای راستین از وظایف و مناصب زعیم مسلمانان و حکام بوده است و در ذهن جمیع اصحاب ونزدیکان ائمه که از افراد مورد اعتماد و موثق هستند این مسأله تثبیت و تسجیل گردیده است. )

      واما در مورد ایت الله سیستانی
      نکته آخر این که آیت الله سیستانی از علمای اصولی بوده و مانند تمامی فقهای شیعه معتقد به ولایت فقیه می باشند معظم له در این زمینه می فرمایند: «ولایت فقیه در زمان غیبت در امور عامه ثابت می شود. اموری که در نظام زندگی مردم متوقف بر تصدی فقیه عادل است اگر مقبول نزد عام مؤمنین باشد» (استفتاء از دفتر معظم له).
      ودر مورد بسیاری از علمای دیگر که مجال برای بازگو کردن ان نمی باشد ولی منابع قابل اتکا بسیار فراوان ودر دسترس میباش که دوستان میتوانند با مراجعه به ان اطلاعات خودرا وسیعتر نمایند واما نکته اخر در مورد رابطه امام خمینی و مراجع یاد شده مانند ایات عظام مرعشی نجفی – گلپایگانی- اراکی- خویی –خوانساری –بهجت – موسوی اردبیلی ( که در زمان امام 8سال علاوه بر پستها وسمتهای مختلف امام جمعه موقت تهران نیز بودن از طرف امام )-صانعی – مشکینی –فاضل لنکرانی –و…….. باید عنوان شود که تمامی این عزیزان به زعامت و رهبری واعلمیت ایشان تاکید داشته و حرکت امام در خصوص ایجاد انقلاب را کاملا تایید میکنند ودر خیلی از مراحل نیز مدافع نظام مقدس جمهوری اسلامی نیز بوده اند ( جهت مستندات عرایض یاد شده میتوانید از دفاتر انان استفتائ کرده یا به مراجع مورد تایید مراجعه کنید )

      1. انتخاب حاکم نگاه کنید پیغمبر را با چه کسی مقایسه میکنید با خبرگان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
        ایا علی ع ضعیف بود؟ ایا نمیتوانست شمشیر بردارد بگوید حکومت مال من است سکوت ایشان یعنی چه؟
        زمانی که مردم ایشان را خواستند برخاستند غیر از این است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

        1. پس شما قبول داری که اگه مردم خواستن،ولی مسلمین باید قیام کنه؟
          الان به نظر شما اکثریت مردم از نظام ناراضین؟
          اگه این ادعا رو دارید،به نظر من یه سر تو تعطیلات کریسمس بیاید ایران از مردم آمار بگیرید!

          1. اگه نمیدونید بدانید من در ایران هستم نه در خارج تو همین تهران اگر شما راست میگید یک رفراندوم بگذارید با نظارت واحدهای بین المللی که توش تقلب نشه انوقت خودتون به حرف من میرسید ضمنا در سال با چند نفر برخورد میکنید محل کار من در سال حدود 10میلیون ارباب رجوع داشته با خیلی واحدهای مردمی هم در تماس هستیم به قول شما امار داریم و می بینیم چه خبره

            1. اگریک کشوری که اکثریت مردم آن رامسلمان تشکیل می دهدحاکمیت
              مسلمانان راقبول نداشته باشدبایدبیشترقرآن رامطالعه کرده وسیره
              اهل بیت پیامبر اعظم صل الله علیه وآله وسلم رامطالعه کنند تازه ،این نهادهای بین المللی که حرفشان به میان آمددرطول تاریخ همیشه وسیله ای برای این بوده اندتا زورگویان عالم رابه اهداف شومشان نزدیک کنند.

            2. بله بایست رفراندوم گذاشت، اما یکم عادلانه از این مطلب صحبت کنید. این همه مردم که پای صندوقهای رای میان میخوان بگن از این حکومت اسلام راضی هستند یا ناراضی؟ هر انتخابات یک رفراندومه برای شما که چشمهات رو بستی نه
              مردم از مسئولین از رییس جمهور گرفته تا سوپور شهرداری انتقاد دارن اما برا انقلاب و ولایت فقیه و حکومت اسلامی جونشون رو میدن
              بهتره م عادلانه فکر کنید وخودبین نباشید

          2. راستی پیشنهاد میکنم نامه چهاردهم پانزدهم و شانزدهم اقای نوری زاد که من ایشان را فقط منافق میشناسم بخونید اگر نمیدونید بدانید ایشان تا همین چند وقت پیش نور چشمی رهبر بودن نکته جالب اینه که مراجع هم تحت کنترل شنود شدید هستند نانمه ها را بخوانید نکات زیادی در لابلای نامه ها یافت میشود

            1. جناب اقا رسول
              اتفاقا چشمهای ما بازه بازه سر شما متاسفانه زیر برفه انتخابات ریاست جمهوری که معلوم بود اما در بقیه مواردمردمی که رای دادن چند دسته اند
              1- افرادی که سفید انداختند تا شناسنامه سیاه کنند از ترس قطع کوپن و یارانه و استخدام ….
              2- افرادی که اولین دوره سنی شون برای رای دادنه و فکر میکنند هر لیستی ادماش بیشتر باشه بهتره (جالبه برای گواهینامه باید 18 سال داشته باشی برای رای 15 ؟؟؟؟؟؟!!!!!!!)
              3-افرادی که فکر میکنند انتخابات با رای انهاست
              4-جیره خوارها
              5-عوام
              6- و موارد دیگر مثل ارمانگراها یا ایده الیستها و …
              اگر جانی داده میشه برای خاک و مام میهن و خداوند متعاله نه شخصی که ازش بت ساخته میشه که کسانی که در راه میهن و خدا کشته میشوند شهید و انانکه برای شخص میمیرند همچون کشتگان برای بتها هستند

  2. لطفا دیدگاه من را تایید کنید تا در معرض نقد قرار گیرد.
    الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولیک هم المهتدون

  3. اولا همواره برخی علما ولایت فقیه را رد وبرخی پذیرفته اند.ثانیا منظور از ولایت فقیه ولایت او بر امور حکومتی است نه ولایت تشریعی که فقط مخصوص ائمه ماست.امام خمینی در کتاب ولایت فقیه خود که سلسله سخنرانهای ایشان در نجف است مثال جالبی میزنند.فرض کنید قرار است کسی را حد بزنند نمیتوان گفت که چون نبی مقامش بالاتر است مثلا باید 100 حد بزند امیرالمومنین باید 80 حد بزنند وفقیه باید 50 حد بزند چه ربطی دارد؟!!!قانون الهی قانون الهی است ولازم الجرا حال نبی ائمه یا فقیه باشند ثالثا به شما پیشنهاد میکنم کتاب یادشده را بخوانیدچون این کتاب با دلایل عقلی ونقلی درباره ولایت فقیه نظر داده است رابعاصرفا به عنوان سوال مطرح میکنم فرض کنید پذیرفتیم ولایت فقیه بدعت است .حال در زمان غیبت ما باید چه کنیم به قول امام خمینی بنشینیم و دست روی دست بگذاریم تا کسانی مثل رضاخان وشاه برما مسلط شوند وپول وجان مردم را به سخره بگیرندوجشنهای چندصد میلیونی برقرار کنندو… ما هم بگوییم منتظر ظهور صاحب الامر میمانیم او خود حق ما را خواهد گرفت.یا حق موفق باشید

    1. چرا باید نشست و دست روی دست گذاشت کشورهای اسلامی دنیا که رئیس جمهور دارند و رهبر ندارند دست روی دست گذاشته اند ؟؟؟؟؟؟؟؟!! در مسایل شرعی از فقیه نظر خواسته میشود اینکه ولایت فقیه مطلقه هست هیج جای اسلام نیامده است

      1. منظور شما از کشورهای اسلامی بحرین و عربستان و اردن و یمن و افغانستان و پاکستان و عراق است؟خدایی اش از شدت استقلال دارند تلف میشوند.مثلا همین پاکستان خودمان از بس استقلال دارد و دست روی دست نگذاشته که به آمریکا گفته خدا خیرت دهد هر چند وقت یکبار ما را بیخودی یک بمبارانی بکن ما هم جرات نداشته باشیم نطق بکشیم که کمی فکر کنیم استقلال نداریم حالش را ببریم…دست روی دست؟؟؟استغفر الله

        1. همین افغانستان که میگین ارزش پولش هر واحدش 300 تومن است یک سر چهارراه استامبول بزنید
          ترکیه یادتون رفت نگاهی به پیشرفتش در 30سال گذشته بکنید نه نفت دارد نه گاز فقط معدن دارد
          مالزی را ببینید خیلی بهتر از ایرانیها حجاب را رعایت و اسلام را درست رعایت میکنند
          چسبیده اید به پاکستان که نه نفت دارد نه معدن کشورش را با کدایی می چرخاند
          این همه کشور مسیخی پیشرفته هم حتما بخاطر رهبر فرزانه شما پیشرفت کرده اند احتمالا؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
          خواهشن بدون مطالعه حرف نزنید

      2. ولایت فقیه یه اصل اساسی اسلامه.
        علمای ما از زمان معصومین تا حالا در مورد اون کتاب نوشتن.
        به قول آیت الله بروجردی اگه کسی اصل ولایت فقیه رو قبول نکنه ضروری دین رو انکار کرده.
        لطفا به اسلام تهمت نزنید.این یه نوع تحریفه که ما مبانی اسلامی رو از متن اسلام حذف کنیم…

          1. اگه پذیرش ولایت فقیه شرکه پس پیامبر(ص) که فرمودند العلماء ورثهالانبیاء
            وائمه اطهار و علمای عظام از صدر اسلام تا امروز همه مشرک بودن و امثال شما که در مورد اسلام بجز چیزایی که تو سایتای مخالفین نظام اومده،چیزی نمیدونن و یه روایت ساده رو نمیتونن ترجمه تحت اللفظی کنن موحّدن!
            ما لکم کیف تحکمون؟

            1. بخاطر توهین شمابه بنده و نداشتن وقت کافی ، از بحث با جنابعالی پرهیز می کنم ولی قابل توجه شما که اسلام ، نظام نیست!!
              اولا آیا از وارثین انبیا معنای حاکمین بعد از انبیا میگیرید؟
              ثانیا چند تن از انبیا به کومت رسیدند؟
              دوست گرامی ، قبل از انتساب افرادی که دل در گرو اسلام ناب دارند به معاندین لطفا بحث علمی کنید!!

              تنها فقهایی که قائل به ولایت سیاسی فقیه در طول تاریخ بوده اند از تعداد انگشتان دست نمی گذرد (ملا احمد نراقی ، صاحب جواهر، آیت الله خمینی و..)
              ولایت به معنای حکومت بر اساس شرع مقدس تنها بر اساس مقبولیت است!

              مردوک نگهدارتان!

            2. دوست دانشمند و فرزانه من اولا این تهمتهارا به مردم نزنید که تا یکی میاد اعتراض به ظلمی کند اونو به ریش آمرکا میبندید دومآ در حدیثی که فرمودید و احادیث دگر از این قبیل مراد اهل بیت علیه السلام هستند نه
              کسان دیگر لطفآ تفسیر به راءی نکنید

        1. میشه فهرست منابع تو بگی
          علما اولیش شهید اول سال 768هجری قمری نه دوره معصوم ادعای ولایت فقیه کرد کشته شد لطفا بدون مطالعه کیلویی پاسخ ندید امثال شماها خیانت بزرگی در حق انهایی که اطلاع ندارند میکنید داتان شاگرد بخواب رفته و غساله است کار شما اولین کتاب اشاره شده مربوط به حدیثی از اقا امام زمان عج روحی فداه در کتاب کافی است انهم میفرمایند “در مشکلات خود بعد از ما به مفسران حدیث مراجعه کنید”کلمه ای بعنوان ولایت فقیه انهم از نوع مطلقه که رهبری ادعا میکند نیست ثانیا ما مشکلی با ولایت فقیه یا غیر فقیه نداریم ان که صالح باشد راستگو باشد عادل باشد اگاه باشد….. یعنی شرایط مجتهد بودن را داشته باشد که بدون شک این صفات در ایشان وجود ندارد و شرط عالم مجتهد بودن توسط رفسنجانی با سخنرانی که در مجلس خبرگان در شرایط فوت آقای خمینی نمودند حذف گردید ضمنا بروید تحقیق کنید حکم مجتهدی اقای خامنه ای را کدام مجتهد امضا کرده اصلا حکمی وجود ندارد همه مستند قابل یافت است سخنرانی اقای رفسنجانی را گوش کنید

        2. حکومتی که به نظر اکثر کارشناسان و اهل فن از هر آن چه خودش ادعا می کند که پیرو آن است فاصله دارد، از عدالت، صداقت و کرامت انسانی صدها فرسنگ فاصله دارد، اساس و بنیانش بر خفقان، ظلم و دروغگویی است، حکومتی که بر همه فسادهای دستگاه های مختلف خود پوششی از آیات قرآن، احادیث پیامبر اکرم(ص) و روایات اسلامی می گذارد، بدون این که اجازه تحلیل و موشکافی این جریان تلخ را به کسی حتی به بالاترین کارشناسان دینی بدهد. امام اول شیعه علی (ع) در مورد علائم دوره آخرالزمان می فرمایند: “آنگاه گروهی بر شما غلبه می کنند که هیچ ارزشی ندارند، آنها به نام پسرم مهدی (عج) بر شما حکومت می کنند در حالی که خود از او بیزار هستند”(منبع: غیبت نعمانی ـ بحارالانوار جلد 52 ـ بشارت الاسلام ـ الزام الناصب در بخش علائم ظهور).
          بدیهی است این حدیث صرفا در مورد حکومت شیعه ای است که در آخرالزمان می آید چرا که به نظر اکثر کارشناسان دینی تنها این کشور ایران است که حکومت آن ادعای ولایت امام مهدی (عج) را داشته و نیز شیعیان بسیار غلیظ تر از اهل تسنن به مهدویت باور دارند. (رجوع شود به مقاله مهدویت اثر Scott Peterson و Daniel Pieps که درCapitalism Magazine به تاریخ 15 ژانویه 2007 چاپ شد، و نیز رجوع کنید به کتاب “عصر ظهور” از علی کورانی و کتاب “روزگار رهایی” اثر کامل سلیمان
          بی شک شما می دانید که در دین اسلام احکام محرز و محکمی به شکل حلال و حرام وجود دارد که مبنای آن ها قرآن و احادیث نبوی (ص) و احادیث و سیره امامان در شیعه است. در این مورد حدیث بسیار مشهوری از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که هم شیعه و هم سنی آن را قبول دارند. پیامبر اکرم (ص) می فرماید: حلال من تا روز قیامت حلال است و حرام من تا روز قیامت حرام است و هر کس آن را عوض کند (یعنی حلال را حرام یا حرامی را حلال کند) ملعون است ملعون است ملعون است (یعنی مورد لعن خدا و رسولش بوده و اهل جهنم است). (رجوع شود به خطبه غدیر خم یا همان خطبه الوداع در کتاب الغدیر اثر علامه امینی، همچنین کتاب “راه یافته” اثر دکتر محمد تیجانی سماوی.)
          بد نیست بدانید که آقای خمینی که به نظر خود اسلام ناب محمدی را راه اندازی کرده بسیاری از احکام حلال را حرام و بسیاری از کارهای حرام الهی را حلال دانسته است تا جایی که می گوید: اگر حکومت اسلامی صلاح بداند نماز و روزه را نیز می تواند تعطیل کند(رجوع شود به سخنان آقای سیدحسن خمینی، نوه ایشان در جمع طلاب حوزه علمیه دارالشفاء در قم در سال 1376 که این مطلب از قول او و توسط آقای هاشمی رفسنجانی نیز نقل شد و در روزنامه کیهان و همشهری همان ایام چاپ گردید- لطفا رجوع کنید به مقالاتی از استاد محمدرضا حکیمی در روزنامه ایران در سال های 1379 و 1380 درباره نماز).

    2. راستی این را هم بگویم اگر در دوره شاه جشن های 2500 ساله برگزار میشد باز حداقل توریسمی داشت که درامدی برای کشور ایجاد کند جشنهای دهه فجر که از استفاده برق و چراغانی همه خیابانها اصراف کلی کاغذ … دادن سکه های رنگارنگ جشنهای مختلف که برگزار میشود چرا چیزی نمیگویید متاسفانه شما خاری را در پای دیگران می بینید اما جوال دوز را در چشم خود نمی بینید اصل گفته ما گفته اقای کدیور است که میگوید استبداد همان استبداد است فقط بجای تاج امامه گذاشته شده
      خواهشا بروید مطالعه کنید شروع ولایت فقیه در زمان قبل انقلاب غیر از تاریخ قبلی ان توسط اقایان خمینی و منتظری مطرح و قرار بود ولایت فقیه ناظر باشد تا هر جا خطایی دید اخطار دهد برای اصلاح نه اینکه ولایت فقیه مطلقه که تنها از ان ائمه س است ضمنا ما با ولایت فقیه که شرایط داشته باشد و مجتهد واجد شرایط باشد مشکلی نداریم اولا اقای خامنه ای مجتهد نیستند ثانیا ما با ایشان مشکل داریم نه با ولایت فقیه ایشان شرایط لازم را ندارند

  4. من چهار تا سوال زیر رو از خیلی ها پرسیدم و حتی به سایت رهبری هم میل زدم که جوابی بگیرم ولی جواب سایت این بود «سوالات شما جوابی ندارد»، نمی دونم به این جواب که به نظرم بیشترین ضربه رو همین جور جواب ها به ولایت فقیه می زنه چی می شه گفت! البته یه سایت آیت الله سیستانی و حتی الف و تابناک هم زدم که جوبی ندادن، ولی بد نیست اگر کسی جوابی داره بده استفاده کنیم یا علی
    1- اساسا عنوان ولی امر مسلمی جهان عنوان وحدت زایی بین مسلمین جهان است یا تفرقه زا! اصولا شناخت این ولی امر “مسلمین” با چه اجماعی باید به دست بیاید و هم اکنون با چه اجماعی به دست آمده است؟ اساسا آِیا از لحاظ فقهی نیاز به اجماع دارد یا خیر؟
    اگر عنوان شود که رهبری معظم، در حال حاضر مشروعیت این مسئله را دارند ولی مقبولیت آن را ندارند آیا منطقی است در مجلس خبرگانی که نماینده مردم ایران هستند برای مسلمین جهان ولی انتخاب شود؟ و اگر این استدلال را قبول کنیم که منتخب این مجلس به هر دلیلی مشروعیت لازم را دارد، چرا خود را محدود می کنیم و نمی گوییم ولی امر کل مردم جهان، مگر نه آنکه ولی فقیه جانشین امام زمان، و رسالت امام زمان رسالتی جهانی است؟

    2- بسیاری معتقدند افکار آیت الله منتظری در اوخر عمر حضرت امام تحت تاثیر اطرافیانشان منحرف شد. اگر این فرض را قبول کنیم فرض کنید حضرت امام چند سال زودتر فوت می کردند و ایشان رهبر می شدند. قطعا مجددا تحت تاثیر اطرافیان، افکار منحرف پیدا می کردند و به قول برخی انقلاب را منحرف می کردند. حال فرض کنید ایشان رهبر شدند و تحت تاثیر اطرافیان منحرف، شورای نگهبان منحرفی انتخاب کردند و آنها هم برای دور بعدی مجلس خبرگان ،همفکران خود را تایید و غیر همفکران را رد صلاحیت کردند. به این ترتیب آیا امکان عملی برای خلع بازگشت انقلاب به مسیر درست وجود دارد؟ آیا در این شیوه انتخاب اساسا مسئله دور به وجود نیامده است؟
    برخی می گویند اگر ولی از عدالت خارج شود یا یکی از شروط ولایت را از دست بدهد خود به خود ساقط می شود، این حرف از لحاظ شرعی درست است اما از لحاظ اجرایی چه مکانیزمی با توجه به مثال بالا وجود دارد؟

    3-ظاهرا حضرت امام فرموده اند اختیارات حاکمیتی ولی فقیه با امام معصوم، امام معصوم با امیر المومنین و حضرت امیر با رسول الله یکسان است. به عقیده من هم این حرف درست است.
    طبق نظریه ولایت فقیه ولی بودن از دو بعد قابل بررسی است مشروعیت و مقبولیت که توضیحات آن را شما به مراتب بهتر از من می دانید.
    اساتید می گویند مشروعیت ولی، که همیشه هست وقتی مقبولیت هم ایجاد شد حکومت اسلامی تشکیل می شود مثل زمان حضرت امیر یا حضرت امام، حال یه سوال طلبگی، اگر به طریقی یقین حاصل شد که مقبولیت ولی، به هر دلیلی، از بین رفته است، مثلا شخصی که مشروعیت ولایت را از طرف خدا دارد و در حال حاضر حاکم است، 90 درصد مردم او را قبول ندارند و مقبولیت حداکثری ندارد، از لحاظ شرعی وظیقه او چیست؟ باید مقاومت کند یا حکومت را واگذار کند؟ تا چه مدت می تواند بدون داشتن مقبولیت حکومت کند؟

    4-طبق مقدمات بند قبل وقتی مقبولیت به وجود می آید حکومت تشیکل می شود. یعنی حضرت امیر و حضرت امام یا آیت الله خامنه ای همان اختیارات حکومتی حضرت امیر را دارند، حال سوالی مطرح می شود که دیگر چه لزومی به رای مردم برای انتخاب رئیس جمهور است. مثلا چه اشکالی دارد که رئیس جمهور هم همانند رئیس قوه قضاییه با تشخیص ولی فقیه انتخاب شود؟ مگر حضرت علی پس از اثبات مقبولیت مجددا به رای مردم رجوع می کردند؟ رای و بیعت مردم که قبلا انجام و مقبولیت به اثبات رسیده بود (در این زمان رای مجلس خبرگان).

    1. اگر پاسخ داده شود که این از اختیارات ولی است که می تواند انتخاب شخص رییس جمهوری را در یک مرحله به مردم واگذار کند و پس از انتخاب مردم حکم او را تنفیذ کند و به این ترتیب به نظر مردم احترام بگذارد، پاسخ به چند پرسش ضروری به نظر می رسد:
      اول آنکه چرا انتصابات دیگر مسئولیت ها با این مکانیزم انجام نمی شود؟
      دوم، آیا امکان دارد روزگاری ولی تشخیص دهد که رئیس جمهور را بدون انتخابات انتخاب کند؟
      اساسا قانون اساسی و رهبری چه ارتباطی با هم دارند و کدام اولی تر هستند؟
      آیا از لحاظ شرعی ولی این اختیار را دارد که پس از انتخابات و رای آوردن شخصی، به دلیل مصالح اسلامی رای مردم را نادیده بگیرد و شخص دیگری را منصوب کند؟

    2. 1.عنوان ولی امر مسلمین یه عنوان قرآنیه
      توضیح:ما ولایت فقیه رو ادامه ولایت پیامبر و ائمه و در طول اون میدونیم.
      در قران فرموده:انما ولیکم الله و…
      ضمیر”کم”به مسلمین که مخاطبین ایه ان رجوع میکنه.پس خدا ولی مسلمینه.همینطور پیامبر و ائمه.
      تو این ایه خدا ولی امر مسلمین نامیده شده هرچند خدا ولی امر همه انسانهاست اما به خاطر عزت و شرافت مسلمین به اونا اسناد داده شده.
      فقها هم ولی همه انسانها هستن اما به خاطر همین استعمال و فرهنگ قرانی “ولی امر مسلمین”گفته میشن.
      2.ولی فقیه اگه دچار انحراف بشه خود به خود از ولایت خلع میشه.
      چون شرط ولایت فقیه عدالته(همونطور که تو روایت عمر بن حنظله از امام زمان اومده)و با انجام گناه از عدالت ساقط میشه.
      اما توجه داشته باشید در نظام جمهوری اسلامی اگه افرادی مثل منتظری خدای ناکرده رهبر بشن ولی توزرد از آب در بیان مراجع و حوزه های علمیه اولین گروهین که قیام میکنن.
      3.امام خمینی محدوده اختیارات ولایت فقیه رو در کتب فقهیشون معلوم کردن.ایشون قائل به ولایت مطلقه فقیه نیستن.در مورد جهاد ابتدایی اذن امام معصومو شرط میدونن(آقای خویی همینم جایز دونستن یعنی فرمودن ولی فقیه میتونه اجازه جهاد ابتدایی بده!)
      اما به هر حال تشکیل حکومتو از شؤون ولی فقیه میدونن.
      اگه روزی-به فرض محال-مردم حکومت اسلامی رو نخواستن ولی مسلمین وظیفه از گردنش ساقطه.
      (تجربه تاریخی نشون داده مردم تحمل عدالت علی رو ندارن.خیلی وقتا فضا رو جوری درست میکنن که مردم عدالت رو مصداق ظلم میبینن.)
      4.اما این شیوه حکومت داری در جمهوری اسلامی که با انتخابات ریاست جمهوری و مجلس اداره میشه،از زیباترین شیوه های اعمال ولایته.
      یعنی وقتی خدا ولایت به فقها داده و مردمم رأی به تشکیل حکومت دینی دادن،دیگه طراحی شیوه مملکت داری با خود فقیهه.
      مجلس خبرگان قانون اساسی که بعد از انقلاب تشکیل شد و بزرگانی مثل شهید مطهری وبهشتی در اون حضور داشتن، به فرمان امام قانون اساسی رو بر اساس قوانین شرعی به گونه ای نوشتن که خود مردم هم در اداره حکومت دخیل باشن.
      به نظر شما این شیوه هوشمندانه ترین شیوه نبوده؟

      1. خودتون پاسخ خودتون را دادید
        ولی فقیه اگه دچار انحراف بشه خود به خود از ولایت خلع میشه.
        1-جنایات کهریزک
        2-کشته شدن انسانها در خیابان تنها بخاطر اظهار نظر
        3-حمایت از ادم دروغگو
        4-اگر اقای رفسنجانی دزد تشریف دارن چرا 30ساله ایشان پنهانکاری می کنند ایا یک رهبر می ترسد یا بازی است برای سرکار گذاشتن من و شما که اینها دارند دزد میگیرند
        5-اگر موسوی دزد است چرا علنی محاکمه نمیشود
        6-چطور میشود وزیر کشور سابق محصولی از یک کارمند جز در کوتاه مدت میلیادر میشود؟؟؟؟؟؟؟؟؟ از کله گنده های بازار بپرسید در سال چقدر میتوان با درامد حلال ثروت ایشان را جمع کرد
        7-حمایت از ادمهای کلاش چون کردان که با فوق دیپلم ادعای دکترا میکرد و در سر کلاس از خاطرات درس خواندن در اکسفورد میگفت و جالبتر اینکه این فرد انسانی با شرف خوانده میشود ایا شرف دروغ است و نان حرامی که بابت درس دادن از دانشگاه میگرفت
        اگر اینها شرف است اقا بگذارید ما بی شرف بمانیم و شما شرف را در زیر برف جستجو کنید
        یادتان باشد معاویه هم امیر مومنان خوانده میشد و پشتش نماز جماعت حتی در مواردی مست بر سر سجاده او هم خون ناحق میریخت زندانی و شکنجه و تجاوز میکرد ایا علی ع هم اینگونه بود هرگز چشمانتان را بازکنید اول اطلاعات بگیرید بسنجید بعد تصمیم

  5. با سلام
    مطلب شما بسیار کوتاه بود . این دیدگاه همون تز امت و امامت دکتر شریعتی است اما این تز نمی تونه نظری در مورد ولایت فقیه باشه و برداشت شما غلط به نظر می رسه . با نگاهی به تز دکتر شریعتی می فمیم که دکتر کاملا مخالف این دیدگاست که رهبر جامه در زمان غیبت به صورت مستقیم از جانب خود خدا انتخاب میشه این یعنی رد دیدگاه ولایت فقیه که معتقد همون ولایتی که خدا و پیامبر بر مردم دارند در زمان غیبت فقیه عادل . جامع شرایط بر مردم دارد . بلکه دکتر شریعتی معتقد بود در زمان غیبت مردم مسئولیت خدایی انجام می دهد و خود با اگاهی و علم و شورا امام جامعه رو انتخاب خواهند کرد .
    با تشکر

    1. خوب مردمی که این رهبر را انتخاب کردند حالا میخوان عوضش کنند چه کسی را باید ببینند؟یه رفراندوم اگر راست میگویید بگذاریدتا مردم بر اساس شماره ملی وارد سایت شده نظر بدهند

      1. شما به یک نکته توجه ندارید و آن اینکه رهبر را نه مردم بلکه خبرگان (که در این کار تخصص دارند ) و نه انتخاب بلکه انتصاب کردند چرا که جایگاه ولایت فقیه انتصابی است یعنی خبرگان کسی را که حایز شرایط رهبری است تعیین می کنند تا به جایگاه ولایت فقیه نصب شود نه اینکه از بین چند نفر انتخابی صورت گیرد

        1. میشه بگی صلاحیت و اسامی خبرگان برای رای دادن توسط کی انتخاب میشن (شورای نگهبان)حالا شورای نگهبان و کی انتخاب میکنه (رهبر)یک حساب دودوتا میشه افراد طرفدار منو را اعلام اسامی کنید وقتی مخالفی نباشه مهلومه انتخا یا انتصاب چی میشه
          ضمنا نمیدونم تاریخچه به قول شما ولایت فقیه را میدونی یا نه پاسخ بده ببینم چند مرد حلاجی تا شرح کاملشو برات بگم

          1. اولا اینکه رهبری فعلی را خبرگانی نصب کردند که قبلا انتخاب شده بودند و مربوط به دوره ایشان نبودند پس حداقل در این مورد هیچ ایرادی وارد نیست ضمنا مقام رهبری زیر نگاه ذره بینانه علما و فقهای شیعی قرار دارد و کوچکترین مشکل در روند رهبری مطمئن باشید از نظر آنها دور نمی ماند که خبرگان رهبری یک مجموعه برگزیده در میان آنهاست بطوریکه اگر دقت کنید اختلاف خیلی زیادی در مورد ایشان در بین فقهای زنده شیعی وجود ندارد که کسانی مثل آیت الله جوادی آملی سبحانی سیستانی و غیره بدون هیچ گونه ترسی نظرات خود را در مورد مسائل جاری (هاله نور رئیس جمهور فعلی )اعلام می کنند البته اگر فقهای فعلی را قبول داشته باشید البته قبول دارم در بین فقها هم هستند شاید کسانی که ایشان را قبول نداشته باشند ولی تعدادشان بسیار در اقلیت است کما اینکه در مجلس خبرگان نیز حضور دارند و حضور کم مخالفین نه به خاطر مسئله رد صلاحیت بلکه در اقلیت بودن در بین فقهای شیعی است .
            ثانیا تارخچه ولایت فقیه به صورت نقلی به بیان نظر حضرت ولی عصر در مورد حوادث واقعه است و به صورت عقلی نیز بسیار واضح و مبرهن است که بدون وجود حکومت اسلامی بسیاری از احکام اسلام مانند احکام اقتصادی جزایی مانند ربا و حدود قابل اجرا نیست چگونه است که دینی که به کوچکترین جزئیات زندگی مسلمین مانند غذا خوردن و خوابیدن توجه کرده است می تواند در مورد مسئله بسیار مهم حکومت در عصر غیبت امام معصوم سکوت کرده باشد که این مثل این است که بگوییم قرآن مثلا در مورد جانشینی پیغمبر نیز سکوت کرده باشد مسئله ولایت فقیه یک مسئله کاملا اتفاقی بین علمای شیعه است که فقط برخی در مورد جزئیات آن اختلاف نظر دارند
            ثالثا با احترام به شما، این مسائل (در مورد ولایت فقیه و مصداق آن ) اصولا از سوی افرادی بیان می شود که هیچ اعتقادی به اصل ولایت فقیه و بلکه اصول امامت و نبوت( البته نظر جنابعالی را نمی دانم که اگر واضح بگویید بهتر است) و اصل دین ندارند و الا شاید کمتر فرد مذهبی را بتوان پیدا کرد مقام ولایت را زیبنده کسی جز رهبری فعلی بداند که جالب است خودتان هم شاید تصدیق بفرمایید که اکثر طرفداران امثال آقای منتظری اصولا اعتقادی به مقوله ولایت فقیه ندارند و فقط از جهت مقابله با ولی فقیه با ایشان همراهند و و این کاملا یک مسئله شهودی و غیر قابل انکار است.

            1. اولا خبرگانی مانند ایت الله مشکینی در دار حیات نیستند وکسانی مانند کنی در این دوره اضافه شده اند ثانیا هر 4 سال عوض میشوند که در صورت همسو نبودن مشخص است چیست
              این کلمه ولایت فقیه از قرن هفتم هجری توسط شهید اول با این کلمه قید گردید و میتوانید زندگیش را بخوانیدکشته شد و دیگر تا زمان اقای منتظری و خمینی کسی این اسم را بکار نبرد حدود سال 768 هجری تا حدود 1400
              جالب اینجاست پایه گذار این ولایت فقیه اقای منتظری چه وضعی بسرش امد سخنرانیها و مواضعش در این رابطه مشخص است
              کل این تفسیر برمیگردد به حدیثی از امام زمان عج که می فرمایند در مسائلتان بعد از ما به کسانی مراجعه نمایید که تفسیر حدیث می نمایند
              تفسیر می نمایند به حکومت که علمای بزرگی چون ایت الله بروجردی ایت الله خوئی و …. حتی شهید بهشتی که اگر کمی به عقب تر نگاه کنید مخالفند و از این حدیث تفسیر به حکومت ولایت فقیه نمی کنند…..
              همین الان دفتر اقای موسوی اردبیلی بیایید ببینید ایشان چگونه مخالفند
              اقایانی چون دستغیب و صانعی و جالب سخنرانی اقای وحیدی خراسانی در رابطه با مداحان و سخنرانی قبلتر اقای خامنه ای در این خصوص نشانگر اوج مشکل بین ایشان است
              همان زمان که شرط مرجعیت توسط رفسنجانی برداشته شد کاندید اول اقای اردبیلی بود اما رفسنجانی با سخنانش ای نظر را از خبرگان به اقای خامنه ای تغییر داد
              حال یک سوال ؟
              در کل تاریخ اسلام روایتی وجود ندارد حتی یک مورد که امامی در جای عمومی جلوی مردم دست پدر را ببوسد یا دست پیغمبر را اما در تاریخ بسیار داریم شاهان که دست برای بوسیده شدن جلو میاوردند البته اندک فقها هم این کار ناشایست را میکنند اما اقای خامنه ای دستش را حتی برای بوسیدن جلوی زنان با واسطه یک پارچه نازک برای بوسیدن جلو میاورند یا هستند کسانی که جلوی ایشان سجده میکنند و بوسه به راه ایشان میزنند کاری که تنها زیبنده ان خداوند متعال است
              حال این چنین شخصی لیاقت ولایت فقیه بودن را دارند
              صدرصد از ایشان شایسته تر وجود دارد فقط چشم بینا میخواهد که انجا که باید باشد نیست
              چون یا با پول پر شده یا خانه نشینند همچون بروجردی یا زندانیند یااز زور
              اللهم اصلح کل فاسد من امور مسلمین

              1. می توانید به علمای بزرگتری که با ولایت فقیه مخالف بوندند نیز اشاره کنید:

                خاتم الفقها و المجتهدین شیخ مرتضی انصاری و شاگرد نامدارش ملامحمد کاظم آخوند خراسانی (صاحب کفایه و از رهبران جنبش مشروطه)

            2. این را هم بگوییم اگر علما سکوت مینمایند اولا بخاطر دلایل ذکر شده است و برخی نیز از هرج و مرج و نابودی کشور میترسند و بخاطر همین سکوت می نمایند

            3. به نظر شما چرا خیلی از تاریخ و کتابها را که برای همین دوره انقلاب است سانسور میکنند و فیلتر
              مثلا در مسئله ای اقای خمینی در تحریرالوسیله خود چاپ سالهای قبل 64 در رابطه با رابطه یا بعبارتی نزدیکی با طفل 6 ماهه نوشته اند چرا بعد فوت ایشان در هیچ سایتی پیدا نمیشود و در این خصوص سایتهای موجود فیلتر شده اند؟؟؟؟؟؟؟؟

          2. با سلام
            من هیچگاه در نوشته هایم سعی نکردم به شما توهین کنم با هر عقیده ای که دارید و کمتر از ” بفرمایید و فرمودید ” به شما نگفتم و هیچ ادعایی هم ندارم شاید سوادم از شما هم کمتر باشد و جواب آنچه را می دانستم به شما گفتم و آنچه که نمی دانستم نگفتم حال اگر علاقه ای به بحث نداشتید نیازی نبود عبارات توهین آمیز به کار ببندید به هر حال تحمل عقیده مخالف هیچ ایرادی ندارد چون ما اینجا بحث نمی کنیم که از هم غلط املایی و ریاضی بگیریم
            ان شاء الله موفق باشید

            1. با سلام بنده هم توهین ننمودم شما متن مرا اینقدر سرسری خوانده بودید که شهید اول را شهید ثانی تغییر داده و تاریخ را دگرگون می نمودید بنده فقط تذکر دادم که لطفا اول از همه متن نوشته را خوب بخوانید فایل ادرس داده شده را دانلود و تماشا کنید حداقل به منابع سری بزنید بعد اظهار نظر کنید شمشیر از رو بستید بنده هم ریز سنجی در نوشته هایتان نمودم

          1. بحث امام خمینی مربوط میشه به دوران آخر طاقوت اون موقع امام به عنوان یک مرجع تقلید قیام کردن تا اول انقلاب بشود و حکومت استبدادی از بین برود سپس قانون اساسی نوشته بشود وبعداز آن هم مسایل انتخاب رهبری و …ضمنا امام خمینی هم بنا به رجوع مردم بعنوان رهبری انتخاب شدند

          2. دوست عزیز لطفا مطالبی را که بیان کردید به شرح زیر مدارک و مراجع خود را به طور دقیق ارائه کنید چون من گشتم و پیدا نکردم :

            1- “کل این تفسیر برمیگردد به حدیثی از امام زمان عج که می فرمایند در مسائلتان بعد از ما به کسانی مراجعه نمایید که تفسیر حدیث می نمایند
            تفسیر می نمایند به حکومت که علمای بزرگی چون ایت الله بروجردی ایت الله خوئی و …. حتی شهید بهشتی که اگر کمی به عقب تر نگاه کنید مخالفند و از این حدیث تفسیر به حکومت ولایت فقیه نمی کنند…..”

            2- “سخنرانی اقای وحیدی خراسانی در رابطه با مداحان و سخنرانی قبلتر اقای خامنه ای”

            در ضمن محض اطلاع جنابعالی شرط مرجعیت را آقای رفسنجانی برنداشتند بلکه شورای بازنگری قانون اساسی در زمان حیات حضرت امام شرط اعلمیت را که قبلا در قانون اساسی آمده بود به شرط مجتهد جامع الشرایط تغییر دادند و آنچه در آن جلسه به طور اجماع تصویب شد حکومت ولی فقیه به جای حکومت شورای فقها بود که در قانون اساسی جدید تشخیص آن به عهده فقهای خبرگان گذاشته شده بود (فیلم پخش شده از مجلس خبرگان 14 خرداد 68 از سیما)

            خیلی ممنون می شوم مطالبی را که در آینده نقل می کنید منابع آن را نیز بیان بفرمایید چرا که اینگونه بحث بهتر جلو می رود در ضمن تاخیر در پاسخوگویی من نیز فقط به خاطر دیر آمدن ایمیل بود 23 آذر 90

            1. دوست عزیز ادرس ایمیل بدهید تا اتچ کنم سخنرانی ایشان را
              در رابطه با اجتهاد و مجتهد شدن شرایطی دارد که مطالعه نمایید اقای خامنه ای در ان زمان -انتخاب رهبر-مجتهد نبودندند بعدها به ایشان گفتند مجتهد که طبق شرایط مجتهد شدن هنوز مجتهد نیستند مطالعه کنید لطفا
              کتاب حدیث مربوط میشود به اقای کافی
              تعریف ولایت مطلقه “تصمیمات و اختیارات ولى فقیه در مواردى که مربوط به مصالح عمومى اسلام و مسلمین است، در صورت تعارض با اراده و اختیار آحاد مردم، بر اختیارات و تصمیمات آحاد امّت مقدّم و حاکم است، و این توضیح مختصرى درباره ولایت مطلقه‏است.”
              منبع: http://farsi.khamenei.ir/treatise-content?uid=1&tid=8
              اگر ولی فقیه تشخیص داد که کاندیدای A به نفع مصالح اسلام و مسلمین است و مردم به کاندیدای M رای دادند، طبق استفتا صورت گرفته کاندیدای A باید به هر طریقی که ممکن است رییس جمهور شود زیرا نظر ولی فقیه بر نظر آحاد مردم مقدم و حاکم است!!!!!!!
              بارها و بارها در سیره پیامبران و ایمه خوانده ایم که مشورت می کرده اند یا نظر دیگران را جویا می شدند. به خصوص آیه “و امرهم شوری بینهم” که همگی شنیده ایم. در هر صورت با توجه به این که به منبع وحی متصل بودند، یک تنه نظر آحاد جامعه را باطل نمی کردند.
              مثلا در جنگ احد، پیامبر در نظر داشت که در داخل شهر با کفار بجنگد ولی در رای گیری نظر اکثریت بر آن بود که در خارج از شهر با کفار بجنگند و در نهایت پیامبر تابع نظر اکثریت شد. البته قطعا قبول دارید که این موضوع مصداق بارز مصلحت اسلام و مسلمین بوده است و در نهایت به همه ثابت شد که نظر جمع غلط بوده است و در آن جنگ شکست خوردند. آما پیامبر نظر جمع را بر نظر خویش مقدم و حاکم می دانست.
              گرچه اکثر علما از نظر دادن در این باب حذر دارند. اما…
              در مورد مراجع متوفی(رحمه الله علیهم) بزرگترین فردی که در رابطه با ولایت فقیه علنا به مقابله پرداخت مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم خویی است که مراجع بزرگ حال حاضر به شاگردی ایشان افتخار می کنند و در عصر خود بی نظیر و اعلم مسلم بوده اند. ایشان نظریهٔ ولایت فقیه را یک “بدعت عاری از هرگونه پشتوانه در قوانین و حکمت شیعی” می‌دانستند. همچنین از ایشان است که “ولایت در زمان غیبت با هیچ دلیلی برای فقهاء اثبات نمی‌شود. ولایت تنها به پیامبر و ائمه اختصاص دارد. آن‌ چه از روایات برای فقها، اثبات می‌شود دو امر است، نفوذ قضاوت، حجیت فتوای‌شان. اما حق تصرف در اموال قاصران و غیر ایشان ـ که از شئون ولایت است ـ ندارند مگر در امور حسبیه(مقصود از امور حسبیه کارهایی است که محسوب برای خداست و به عنوان وظیفه عبادی انجام می گیرد هم چون قبض حقوق شرعیه (خمس و زکات و…) و به مصرف رسانیدن آنها در موارد خود و حفاظت از موقوفه هایی که متولی خاصی ندارند و نگهداری از اموال مسلمانی که غایب یا قاصر است و نظایر آن.) و فقها در این محدوده ولایت دارند، اما نه به معنای ادعا شده(یعنی نه به معنای ولایت) بلکه به معنای نفوذ تصرفاتش یا تصرفات وکیلش… بنابراین، آن‌چه برای فقیه، ثابت می‌باشد جواز تصرف است، نه ولایت.”. که البته خواندن دقیق این منبع خالی از لطف نیست:
              http://www.al-khoei.us/books/index.php?id=120
              فذلکه الکلام :
              أن الولایه لم تثبت للفقیه فی عصر الغیبه بدلیل وإنما هی مختصه بالنبی والأئمه (علیهم السّلام) ، بل الثابت حسبما تستفاد من الروایات أمران : نفوذ قضائه وحجیه فتواه ، ولیس له التصرف فی مال القصّر أو غیره مما هو من شؤون الولایه إلاّ فی الأمر الحِسبی فإن الفقیه له الولایه فی ذلک لا بالمعنى المدعى ، بل بمعنى نفوذ تصرفاته بنفسه أو بوکیله وانعزال وکیله بموته ، وذلک من باب الأخذ بالقدر المتیقن لعدم جواز التصرف فی مال أحد إلاّ بإذنه ، کما أن الأصل عدم نفوذ بیعه لمال القصّر أو الغیّب أو تزویجه فی حق الصغیر أو الصغیره ، إلاّ أنه لما کان من الاُمور الحِسبیه ولم یکن بدّ من وقوعها فی الخارج کشف ذلک کشفاً قطعیاً عن رضى المالک الحقیقی وهو الله (جلّت عظمته) وأنه جعل ذلک التصرف نافذاً حقیقه ، والقدر المتیقن ممن رضى بتصرفاته المالک الحقیقی ، هو الفقیه الجامع للشرائط فالثابت للفقیه جواز التصرف دون الولایه .
              وبما بیّناه یظهر أن مورد الحاجه إلى إذن الفقیه فی تلک الاُمور الحِسبیه ما إذا کان الأصل الجاری فیها أصاله الاشتغال ، وذلک کما فی التصرف فی الأموال والأنفس والأعراض ، إذ الأصل عدم نفوذ تصرف أحد فی حق غیره .
              در مورد حضرات آیات بروجردی و میلانی هم همانطور که ان شا الله می دانید، حتی از حکومت شاه در برابر آیت الله خمینی دفاع می کردند. به طوری که طبق نقل های موثق از شهید مطهری و آیت الله منتظری شنیده ایم که آیت الله بروجردی آیت الله خمینی را طرد کرده بودند و حتی نامه های اطرافیان ایشان را نیز پس می زدند (رجوع شود به کتاب خاطرات آیت الله منتظری(
              در مورد حضرت آیت الله گلپایگانی هم که قطعا می دانید که بارها و بارها در مورد شعار “مرگ بر ضد ولایت فقیه” تذکر داده بودند .
              همچنین می دانیم پس از پیروزی انقلاب که آیت الله خمینی نظریه ولایت فقیه را به عنوان رکن نظام حاکم بر ایران مطرح کرد، آیت عظام شریعتمداری، قمی، روحانی، شیرازی و برخی دیگر از روحانیون به مخالفت با این نظریه پرداختند و ادعا کردند که مخالف آموزه‌های دین اسلام و مذهب تشیع است
              بدین ترتیب، آیات عظام قمی، روحانی و شیرازی با وجود سوابقی که در همراهی با آیت الله خمینی داشتند، علناً در ایران به مخالفت با نظریه ولایت فقیه پرداختند و در نتیجه تحت حبس خانگی قرار گرفته و تا پایان عمر در محدودیت زندگی کردند.
              آیت الله شریعتمداری هم با وجود آن که قبل از انقلاب از آیت الله خمینی دفاع می کرد و حتی یکبار جان وی را نجات داده بود(در داستان اعلام مرجعیت آیت الله خمینی)، پس از انقلاب به دلیل مخالفت با ولایت فقیه از طرف آیت الله خمینی از مرجعیت خلع دانسته شد و آن حوادثی که ان شا الله اطلاع دارید رخ داد.
              در مورد مراجع حال حاضر(دامت برکاتهم)، آقایان سید علی سیستانی و وحید خراسانی و موسوی اردبیلی ولایت فقیه را به همان میزانی که استادشان حضرت آیت الله العظمی خویی قبول داشته است، قبول دارند.
              یا آن چه در سایت آیت الله سیستانی موجود است:”ولایت در آن چه – به اصطلاح فقها – امور حسبیه خوانده می‌شود برای هر فقیهی که جامع شرایط تقلید باشد ثابت است. و اما در امور عامه که نظم جامعه اسلامی بر آنها متوقف است هم در شخص فقیه و هم در شرایط به کار بستن ولایت امور دیگری معتبر است از جمله مقبول بودن نزد عامه مؤمنین.”.
              آیت الله منتظری نیز که خود پایه گذار نظریه ولایت فقیه می باشد، ولایت مطلقه فقیه را از مصادیق شرک می داند. خواندن مطالب زیر از ایشان خالی از لطف نیست:
              آیت الله منتظری : ولایت مطلقه‌ فقیه شرک است
              آیت الله حسینعلی منتظری، تئوری پرداز ولایت فقیه و جانشین آیت الله خمینی تا آخرین سال حکومت وی، در یکی ‏از بی سابقه ترین انتقادات خود به حدود اختیارات رهبری نظام، ولایت مطلقه فقیه را از مصادیق شرک دانست. ‏
              وی این نظر را در دیدار با اعضای ارشد نهضت آزادی ایران مطرح کرد و در ادامه مباحثی که اخیرا در مورد ‏حدود اختیارات ولی فقیه مطرح شده است، گفت: ” نظرات فقیه به ما هو فقیه، تنها در امور فقهیه برنظرات سایر ‏مردم تقدم دارد و ورود در مسایل دیگر، مانند ایجاد رابطه با امریکا یا روابط سیاسی با سایر کشورها، علی ‏الاصول در حوزه‌ی کاری ولی فقیه قرارنمی گیرد و باید به وسیله کارشناس متخصص حل و فصل شود‏‎.‎‏” ‏
              بر اساس گزارش روابط عمومی نهضت آزادی ایران، آیت الله منتظری در این جلسه افزوده است که “در زمان ‏بازنگری قانون اساسی، به جهت ایراداتی که به افزایش اختیارات ‏‎ ‎ولی فقیه و شمول مطلق این اختیارات داشته ‏است، با آن مخالفت کرده‌ و باور دارد که حتی‎ ‎پیامبر اکرم (ص) نیز از حق ولایت مطلقه برخوردار نبوده است و ‏ولایت مطلقه‌ فقیه را از جمله مصادیق بارز شرک می داند”. ‏
              اظهارات آیت الله منتظری که بسیاری او را بالاترین مرجع تقلید شیعیان در ایران می دانند، فارغ از این جایگاه ‏بیشتر از آن جهت مورد توجه ناظران سیاسی قرار گرفته که وی یکی از تئوری پردازان فقهی و قانونی نظریه ‏ولایت فقیه است. او صاحب کتاب مشهور “درسهایی در باب ولایت فقیه” به زبان عربی و نیز پیشنهاد کننده ‏افزوده شدن چنین مقامی به قانون اساسی ایران در مجلس خبرگان قانون اساسی بوده است. ‏
              ‎‎مدیریت جامعه بر اساس شورای فقها‏‎‎
              اظهار نظر آیت الله منتظری در شرایطی منتشر می شود که هفته گذشته، اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس کنونی ‏مجلس خبرگان رهبری، که گفته می شود نقش عمده ای در متقاعد کردن خبرگان رهبری در پذیرش آیت الله خامنه ‏ای به عنوان جانشین رهبر فقید بر عهده داشته است، بار دیگر نسبت به تشکیل “شورای فقها” در کشور تاکید کرد ‏و افزود: “مدیریت جامعه باید براساس شورای فقها باشد”.‏‎ ‎
              هاشمی رفسنجانی در اظهارات خود با بیان اینکه باید “فقه مقارن” را ترویج داد به تخصصی شدن اجتهاد اشاره ‏کرده و گفت: “امروزه همه اذعان دارند که یک مجتهد نمی‌‏تواند در تمامی ابواب زندگی مردم متخصص باشد به ‏همین دلیل باید فقه تخصصی شود و اگر فقه تخصصی را پذیرفتیم باید تقلیل تخصصی را پذیرفت و اگر هم این دو ‏مورد را پذیرفتیم باید شورای فقه را بپذیریم”‏‎.‎
              تاکید هاشمی رفسنجانی بر تخصص گرایی در مباحث فقهی تقریبا مشابه یادآوری آیت الله منتظری است که ‏‏”نظرات فقیه به ما هو فقیه، تنها در امور فقهیه برنظرات سایر مردم تقدم دارد” و این البته به طور آشکار با ‏جایگاهی که آیت الله خامنه ای اینک در مقام ولی فقیه برای خود تصور می کند، تفاوت دارد. وی در یکی از ‏اظهارنظرهای خود در ابتدای سال جاری اعلام کرده بود: “هروقت تشخیص دهد پیشقدم برقراری رابطه با آمریکا ‏می شوم”.‏
              اظهارات هاشمی رفسنجانی البته به سخنرانی ابتدای هفته گذشته محدود نشد و وی جمعه گذشته در سفر به مشهد ‏نیز این رویه را پی گرفت. او در دانشگاه جامع رضوی مشهد با طرح این پرسش که چگونه باید نوآوری ایجاد ‏کرد بار دیگر اظهار داشت: “هیچ مجتهدی نیست که در تمام ابواب علوم تخصص داشته باشد “.‏
              وی همچنین از نظام آموزشی حوزه های علمیه انتقاد کرد و گفت: “امروزه دانشگاه‌‏های دنیا در حال کشف اسرار ‏عالم هستند ولی ما در حوزه‌‏ها در این زمینه چه کرده‌‏ایم ؟ امام (ره) جمله‌‏ای دارد و باید در این سخن ایشان تعمق ‏کرد و آن این است که فرمودند فقه اسلامی تئوری جامع و کامل اداره جامعه و انسان از گهواره تا گور است.”‏
              در مورد مراجع تقلید دیگر هم کما بیش همین نقل ها موجود است و تنها مراجعی که در حال حاضر ظاهرا به ولایت فقیه اعتقاد دارند، آیت الله نوری همدانی و آیت الله مکارم شیرازی و می باشند. که البته اقوال موثقی وجود دارد که آیت الله مکارم شیرازی نیز در ابتدای انقلاب با ولایت فقیه مخالف بوده است وحتی در مجلس خبرگان قانون اساسی بر علیه آن سخنرانی کرده است.
              حال در این میان خواندن بخش هایی از سخنان آیت الله خمینی نیز جالب است:
              “اگر ولی فقیه بخواهد زورگویی کند از ولایت ساقط است.”
              “اگر ولی فقیه یک کلمه دروغ بگوید یک قدم خلاف بگذارد آن ولایت را دیگر ندارد.”
              “اگر فقیه یک گناه صغیره هم بکند از ولایت ساقط می شود.”
              “اگر بگوییم امام معصوم راجع به طلاق همسر یک مرد یا فروختن و گرفتن مال او …. ولایت دارد این دیگر در مورد فقیه صادق نیست و او در این امور ولایت ندارد.”
              ز.”
              منبع:صحیفه نور و وصیت نامه آیت الله خمینی
              پس به نظر نمی رسد که اختلاف علما درباره این موضوع چنان هم کوچک باشد. موضوعی که بعضا بدعت یا مصداق شرک خوانده می شود موضوع کوچکی نیست.
              البته می دانید که پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند:
              “نفوذ شرک در امت من، مانند حرکت مورچه ی سیاه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک است.”
              کما اینکه در عمل هم دیده اید آن رفتارهایی را که در مقابل آقای خامنه ای بروز می دهند. از دست بوسیدن گرفته تا تعظیم و تبرک جستن تا بوسیدن ردپای ایشان!
              یادم هست جایی خوانده بودم علی(علیه السلام) به نقطه ای از حکومت خود رفته بود که با تعظیم به استقبالش آمدند. آن بزرگوار قریب به چنین مضمونی را فرمودند:
              “چه گناه بی لذتی انجام می دهید و به خدای خویش شرک می ورزید.”

            2. دوست عزیز ادرس ایمیل بدهید فایل اقای خراسانی را اتچ کنم ایا در وبلاگ میشود اتچ کرد راه کار اتچ در وبلاگ چیست؟
              برای حدیث مراجعه شود به کتاب رحمه الله علیه شیخ شیوخ کافی بزرگ
              تعریف ولایت مطلقه “تصمیمات و اختیارات ولى فقیه در مواردى که مربوط به مصالح عمومى اسلام و مسلمین است، در صورت تعارض با اراده و اختیار آحاد مردم، بر اختیارات و تصمیمات آحاد امّت مقدّم و حاکم است، و این توضیح مختصرى درباره ولایت مطلقه‏است.”
              منبع: http://farsi.khamenei.ir/treatise-content?uid=1&tid=8
              اگر ولی فقیه تشخیص داد که کاندیدای A به نفع مصالح اسلام و مسلمین است و مردم به کاندیدای M رای دادند، طبق استفتا صورت گرفته کاندیدای A باید به هر طریقی که ممکن است رییس جمهور شود زیرا نظر ولی فقیه بر نظر آحاد مردم مقدم و حاکم است!!!!!!!
              بارها و بارها در سیره پیامبران و ایمه خوانده ایم که مشورت می کرده اند یا نظر دیگران را جویا می شدند. به خصوص آیه “و امرهم شوری بینهم” که همگی شنیده ایم. در هر صورت با توجه به این که به منبع وحی متصل بودند، یک تنه نظر آحاد جامعه را باطل نمی کردند.
              مثلا در جنگ احد، پیامبر در نظر داشت که در داخل شهر با کفار بجنگد ولی در رای گیری نظر اکثریت بر آن بود که در خارج از شهر با کفار بجنگند و در نهایت پیامبر تابع نظر اکثریت شد. البته قطعا قبول دارید که این موضوع مصداق بارز مصلحت اسلام و مسلمین بوده است و در نهایت به همه ثابت شد که نظر جمع غلط بوده است و در آن جنگ شکست خوردند. آما پیامبر نظر جمع را بر نظر خویش مقدم و حاکم می دانست.
              گرچه اکثر علما از نظر دادن در این باب حذر دارند. اما…
              در مورد مراجع متوفی(رحمه الله علیهم) بزرگترین فردی که در رابطه با ولایت فقیه علنا به مقابله پرداخت مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم خویی است که مراجع بزرگ حال حاضر به شاگردی ایشان افتخار می کنند و در عصر خود بی نظیر و اعلم مسلم بوده اند. ایشان نظریهٔ ولایت فقیه را یک “بدعت عاری از هرگونه پشتوانه در قوانین و حکمت شیعی” می‌دانستند. همچنین از ایشان است که “ولایت در زمان غیبت با هیچ دلیلی برای فقهاء اثبات نمی‌شود. ولایت تنها به پیامبر و ائمه اختصاص دارد. آن‌ چه از روایات برای فقها، اثبات می‌شود دو امر است، نفوذ قضاوت، حجیت فتوای‌شان. اما حق تصرف در اموال قاصران و غیر ایشان ـ که از شئون ولایت است ـ ندارند مگر در امور حسبیه(مقصود از امور حسبیه کارهایی است که محسوب برای خداست و به عنوان وظیفه عبادی انجام می گیرد هم چون قبض حقوق شرعیه (خمس و زکات و…) و به مصرف رسانیدن آنها در موارد خود و حفاظت از موقوفه هایی که متولی خاصی ندارند و نگهداری از اموال مسلمانی که غایب یا قاصر است و نظایر آن.) و فقها در این محدوده ولایت دارند، اما نه به معنای ادعا شده(یعنی نه به معنای ولایت) بلکه به معنای نفوذ تصرفاتش یا تصرفات وکیلش… بنابراین، آن‌چه برای فقیه، ثابت می‌باشد جواز تصرف است، نه ولایت.”. که البته خواندن دقیق این منبع خالی از لطف نیست:
              http://www.al-khoei.us/books/index.php?id=120
              فذلکه الکلام :
              أن الولایه لم تثبت للفقیه فی عصر الغیبه بدلیل وإنما هی مختصه بالنبی والأئمه (علیهم السّلام) ، بل الثابت حسبما تستفاد من الروایات أمران : نفوذ قضائه وحجیه فتواه ، ولیس له التصرف فی مال القصّر أو غیره مما هو من شؤون الولایه إلاّ فی الأمر الحِسبی فإن الفقیه له الولایه فی ذلک لا بالمعنى المدعى ، بل بمعنى نفوذ تصرفاته بنفسه أو بوکیله وانعزال وکیله بموته ، وذلک من باب الأخذ بالقدر المتیقن لعدم جواز التصرف فی مال أحد إلاّ بإذنه ، کما أن الأصل عدم نفوذ بیعه لمال القصّر أو الغیّب أو تزویجه فی حق الصغیر أو الصغیره ، إلاّ أنه لما کان من الاُمور الحِسبیه ولم یکن بدّ من وقوعها فی الخارج کشف ذلک کشفاً قطعیاً عن رضى المالک الحقیقی وهو الله (جلّت عظمته) وأنه جعل ذلک التصرف نافذاً حقیقه ، والقدر المتیقن ممن رضى بتصرفاته المالک الحقیقی ، هو الفقیه الجامع للشرائط فالثابت للفقیه جواز التصرف دون الولایه .
              وبما بیّناه یظهر أن مورد الحاجه إلى إذن الفقیه فی تلک الاُمور الحِسبیه ما إذا کان الأصل الجاری فیها أصاله الاشتغال ، وذلک کما فی التصرف فی الأموال والأنفس والأعراض ، إذ الأصل عدم نفوذ تصرف أحد فی حق غیره .
              در مورد حضرات آیات بروجردی و میلانی هم همانطور که ان شا الله می دانید، حتی از حکومت شاه در برابر آیت الله خمینی دفاع می کردند. به طوری که طبق نقل های موثق از شهید مطهری و آیت الله منتظری شنیده ایم که آیت الله بروجردی آیت الله خمینی را طرد کرده بودند و حتی نامه های اطرافیان ایشان را نیز پس می زدند (رجوع شود به کتاب خاطرات آیت الله منتظری(
              در مورد حضرت آیت الله گلپایگانی هم که قطعا می دانید که بارها و بارها در مورد شعار “مرگ بر ضد ولایت فقیه” تذکر داده بودند .
              همچنین می دانیم پس از پیروزی انقلاب که آیت الله خمینی نظریه ولایت فقیه را به عنوان رکن نظام حاکم بر ایران مطرح کرد، آیت عظام شریعتمداری، قمی، روحانی، شیرازی و برخی دیگر از روحانیون به مخالفت با این نظریه پرداختند و ادعا کردند که مخالف آموزه‌های دین اسلام و مذهب تشیع است
              بدین ترتیب، آیات عظام قمی، روحانی و شیرازی با وجود سوابقی که در همراهی با آیت الله خمینی داشتند، علناً در ایران به مخالفت با نظریه ولایت فقیه پرداختند و در نتیجه تحت حبس خانگی قرار گرفته و تا پایان عمر در محدودیت زندگی کردند.
              آیت الله شریعتمداری هم با وجود آن که قبل از انقلاب از آیت الله خمینی دفاع می کرد و حتی یکبار جان وی را نجات داده بود(در داستان اعلام مرجعیت آیت الله خمینی)، پس از انقلاب به دلیل مخالفت با ولایت فقیه از طرف آیت الله خمینی از مرجعیت خلع دانسته شد و آن حوادثی که ان شا الله اطلاع دارید رخ داد.
              در مورد مراجع حال حاضر(دامت برکاتهم)، آقایان سید علی سیستانی و وحید خراسانی و موسوی اردبیلی ولایت فقیه را به همان میزانی که استادشان حضرت آیت الله العظمی خویی قبول داشته است، قبول دارند.
              یا آن چه در سایت آیت الله سیستانی موجود است:”ولایت در آن چه – به اصطلاح فقها – امور حسبیه خوانده می‌شود برای هر فقیهی که جامع شرایط تقلید باشد ثابت است. و اما در امور عامه که نظم جامعه اسلامی بر آنها متوقف است هم در شخص فقیه و هم در شرایط به کار بستن ولایت امور دیگری معتبر است از جمله مقبول بودن نزد عامه مؤمنین.”.
              آیت الله منتظری نیز که خود پایه گذار نظریه ولایت فقیه می باشد، ولایت مطلقه فقیه را از مصادیق شرک می داند. خواندن مطالب زیر از ایشان خالی از لطف نیست:
              آیت الله منتظری : ولایت مطلقه‌ فقیه شرک است
              آیت الله حسینعلی منتظری، تئوری پرداز ولایت فقیه و جانشین آیت الله خمینی تا آخرین سال حکومت وی، در یکی ‏از بی سابقه ترین انتقادات خود به حدود اختیارات رهبری نظام، ولایت مطلقه فقیه را از مصادیق شرک دانست. ‏
              وی این نظر را در دیدار با اعضای ارشد نهضت آزادی ایران مطرح کرد و در ادامه مباحثی که اخیرا در مورد ‏حدود اختیارات ولی فقیه مطرح شده است، گفت: ” نظرات فقیه به ما هو فقیه، تنها در امور فقهیه برنظرات سایر ‏مردم تقدم دارد و ورود در مسایل دیگر، مانند ایجاد رابطه با امریکا یا روابط سیاسی با سایر کشورها، علی ‏الاصول در حوزه‌ی کاری ولی فقیه قرارنمی گیرد و باید به وسیله کارشناس متخصص حل و فصل شود‏‎.‎‏” ‏
              بر اساس گزارش روابط عمومی نهضت آزادی ایران، آیت الله منتظری در این جلسه افزوده است که “در زمان ‏بازنگری قانون اساسی، به جهت ایراداتی که به افزایش اختیارات ‏‎ ‎ولی فقیه و شمول مطلق این اختیارات داشته ‏است، با آن مخالفت کرده‌ و باور دارد که حتی‎ ‎پیامبر اکرم (ص) نیز از حق ولایت مطلقه برخوردار نبوده است و ‏ولایت مطلقه‌ فقیه را از جمله مصادیق بارز شرک می داند”. ‏
              اظهارات آیت الله منتظری که بسیاری او را بالاترین مرجع تقلید شیعیان در ایران می دانند، فارغ از این جایگاه ‏بیشتر از آن جهت مورد توجه ناظران سیاسی قرار گرفته که وی یکی از تئوری پردازان فقهی و قانونی نظریه ‏ولایت فقیه است. او صاحب کتاب مشهور “درسهایی در باب ولایت فقیه” به زبان عربی و نیز پیشنهاد کننده ‏افزوده شدن چنین مقامی به قانون اساسی ایران در مجلس خبرگان قانون اساسی بوده است. ‏
              ‎‎مدیریت جامعه بر اساس شورای فقها‏‎‎
              اظهار نظر آیت الله منتظری در شرایطی منتشر می شود که هفته گذشته، اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس کنونی ‏مجلس خبرگان رهبری، که گفته می شود نقش عمده ای در متقاعد کردن خبرگان رهبری در پذیرش آیت الله خامنه ‏ای به عنوان جانشین رهبر فقید بر عهده داشته است، بار دیگر نسبت به تشکیل “شورای فقها” در کشور تاکید کرد ‏و افزود: “مدیریت جامعه باید براساس شورای فقها باشد”.‏‎ ‎
              هاشمی رفسنجانی در اظهارات خود با بیان اینکه باید “فقه مقارن” را ترویج داد به تخصصی شدن اجتهاد اشاره ‏کرده و گفت: “امروزه همه اذعان دارند که یک مجتهد نمی‌‏تواند در تمامی ابواب زندگی مردم متخصص باشد به ‏همین دلیل باید فقه تخصصی شود و اگر فقه تخصصی را پذیرفتیم باید تقلیل تخصصی را پذیرفت و اگر هم این دو ‏مورد را پذیرفتیم باید شورای فقه را بپذیریم”‏‎.‎
              تاکید هاشمی رفسنجانی بر تخصص گرایی در مباحث فقهی تقریبا مشابه یادآوری آیت الله منتظری است که ‏‏”نظرات فقیه به ما هو فقیه، تنها در امور فقهیه برنظرات سایر مردم تقدم دارد” و این البته به طور آشکار با ‏جایگاهی که آیت الله خامنه ای اینک در مقام ولی فقیه برای خود تصور می کند، تفاوت دارد. وی در یکی از ‏اظهارنظرهای خود در ابتدای سال جاری اعلام کرده بود: “هروقت تشخیص دهد پیشقدم برقراری رابطه با آمریکا ‏می شوم”.‏
              اظهارات هاشمی رفسنجانی البته به سخنرانی ابتدای هفته گذشته محدود نشد و وی جمعه گذشته در سفر به مشهد ‏نیز این رویه را پی گرفت. او در دانشگاه جامع رضوی مشهد با طرح این پرسش که چگونه باید نوآوری ایجاد ‏کرد بار دیگر اظهار داشت: “هیچ مجتهدی نیست که در تمام ابواب علوم تخصص داشته باشد “.‏
              وی همچنین از نظام آموزشی حوزه های علمیه انتقاد کرد و گفت: “امروزه دانشگاه‌‏های دنیا در حال کشف اسرار ‏عالم هستند ولی ما در حوزه‌‏ها در این زمینه چه کرده‌‏ایم ؟ امام (ره) جمله‌‏ای دارد و باید در این سخن ایشان تعمق ‏کرد و آن این است که فرمودند فقه اسلامی تئوری جامع و کامل اداره جامعه و انسان از گهواره تا گور است.”‏
              در مورد مراجع تقلید دیگر هم کما بیش همین نقل ها موجود است و تنها مراجعی که در حال حاضر ظاهرا به ولایت فقیه اعتقاد دارند، آیت الله نوری همدانی و آیت الله مکارم شیرازی و می باشند. که البته اقوال موثقی وجود دارد که آیت الله مکارم شیرازی نیز در ابتدای انقلاب با ولایت فقیه مخالف بوده است وحتی در مجلس خبرگان قانون اساسی بر علیه آن سخنرانی کرده است.
              حال در این میان خواندن بخش هایی از سخنان آیت الله خمینی نیز جالب است:
              “اگر ولی فقیه بخواهد زورگویی کند از ولایت ساقط است.”
              “اگر ولی فقیه یک کلمه دروغ بگوید یک قدم خلاف بگذارد آن ولایت را دیگر ندارد.”
              “اگر فقیه یک گناه صغیره هم بکند از ولایت ساقط می شود.”
              “اگر بگوییم امام معصوم راجع به طلاق همسر یک مرد یا فروختن و گرفتن مال او …. ولایت دارد این دیگر در مورد فقیه صادق نیست و او در این امور ولایت ندارد.”
              ز.”
              منبع:صحیفه نور و وصیت نامه آیت الله خمینی
              پس به نظر نمی رسد که اختلاف علما درباره این موضوع چنان هم کوچک باشد. موضوعی که بعضا بدعت یا مصداق شرک خوانده می شود موضوع کوچکی نیست.
              البته می دانید که پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند:
              “نفوذ شرک در امت من، مانند حرکت مورچه ی سیاه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک است.”
              کما اینکه در عمل هم دیده اید آن رفتارهایی را که در مقابل آقای خامنه ای بروز می دهند. از دست بوسیدن گرفته تا تعظیم و تبرک جستن تا بوسیدن ردپای ایشان!
              یادم هست جایی خوانده بودم علی(علیه السلام) به نقطه ای از حکومت خود رفته بود که با تعظیم به استقبالش آمدند. آن بزرگوار قریب به چنین مضمونی را فرمودند:
              “چه گناه بی لذتی انجام می دهید و به خدای خویش شرک می ورزید.”

            3. ادرس ایمیل بدهید اتچ کنم
              مراجعه شود به کتاب کافی بزرگ رحمه الله علیه
              تعریف ولایت مطلقه “تصمیمات و اختیارات ولى فقیه در مواردى که مربوط به مصالح عمومى اسلام و مسلمین است، در صورت تعارض با اراده و اختیار آحاد مردم، بر اختیارات و تصمیمات آحاد امّت مقدّم و حاکم است، و این توضیح مختصرى درباره ولایت مطلقه‏است.”
              منبع: http://farsi.khamenei.ir/treatise-content?uid=1&tid=8
              بارها و بارها در سیره پیامبران و ایمه خوانده ایم که مشورت می کرده اند یا نظر دیگران را جویا می شدند. به خصوص آیه “و امرهم شوری بینهم” که همگی شنیده ایم. در هر صورت با توجه به این که به منبع وحی متصل بودند، یک تنه نظر آحاد جامعه را باطل نمی کردند.
              مثلا در جنگ احد، پیامبر در نظر داشت که در داخل شهر با کفار بجنگد ولی در رای گیری نظر اکثریت بر آن بود که در خارج از شهر با کفار بجنگند و در نهایت پیامبر تابع نظر اکثریت شد. البته قطعا قبول دارید که این موضوع مصداق بارز مصلحت اسلام و مسلمین بوده است و در نهایت به همه ثابت شد که نظر جمع غلط بوده است و در آن جنگ شکست خوردند. آما پیامبر نظر جمع را بر نظر خویش مقدم و حاکم می دانست.
              گرچه اکثر علما از نظر دادن در این باب حذر دارند. اما…
              در مورد مراجع متوفی(رحمه الله علیهم) بزرگترین فردی که در رابطه با ولایت فقیه علنا به مقابله پرداخت مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم خویی است که مراجع بزرگ حال حاضر به شاگردی ایشان افتخار می کنند و در عصر خود بی نظیر و اعلم مسلم بوده اند. ایشان نظریهٔ ولایت فقیه را یک “بدعت عاری از هرگونه پشتوانه در قوانین و حکمت شیعی” می‌دانستند. همچنین از ایشان است که “ولایت در زمان غیبت با هیچ دلیلی برای فقهاء اثبات نمی‌شود. ولایت تنها به پیامبر و ائمه اختصاص دارد. آن‌ چه از روایات برای فقها، اثبات می‌شود دو امر است، نفوذ قضاوت، حجیت فتوای‌شان. اما حق تصرف در اموال قاصران و غیر ایشان ـ که از شئون ولایت است ـ ندارند مگر در امور حسبیه(مقصود از امور حسبیه کارهایی است که محسوب برای خداست و به عنوان وظیفه عبادی انجام می گیرد هم چون قبض حقوق شرعیه (خمس و زکات و…) و به مصرف رسانیدن آنها در موارد خود و حفاظت از موقوفه هایی که متولی خاصی ندارند و نگهداری از اموال مسلمانی که غایب یا قاصر است و نظایر آن.) و فقها در این محدوده ولایت دارند، اما نه به معنای ادعا شده(یعنی نه به معنای ولایت) بلکه به معنای نفوذ تصرفاتش یا تصرفات وکیلش… بنابراین، آن‌چه برای فقیه، ثابت می‌باشد جواز تصرف است، نه ولایت.”. که البته خواندن دقیق این منبع خالی از لطف نیست:
              http://www.al-khoei.us/books/index.php?id=120
              فذلکه الکلام :
              أن الولایه لم تثبت للفقیه فی عصر الغیبه بدلیل وإنما هی مختصه بالنبی والأئمه (علیهم السّلام) ، بل الثابت حسبما تستفاد من الروایات أمران : نفوذ قضائه وحجیه فتواه ، ولیس له التصرف فی مال القصّر أو غیره مما هو من شؤون الولایه إلاّ فی الأمر الحِسبی فإن الفقیه له الولایه فی ذلک لا بالمعنى المدعى ، بل بمعنى نفوذ تصرفاته بنفسه أو بوکیله وانعزال وکیله بموته ، وذلک من باب الأخذ بالقدر المتیقن لعدم جواز التصرف فی مال أحد إلاّ بإذنه ، کما أن الأصل عدم نفوذ بیعه لمال القصّر أو الغیّب أو تزویجه فی حق الصغیر أو الصغیره ، إلاّ أنه لما کان من الاُمور الحِسبیه ولم یکن بدّ من وقوعها فی الخارج کشف ذلک کشفاً قطعیاً عن رضى المالک الحقیقی وهو الله (جلّت عظمته) وأنه جعل ذلک التصرف نافذاً حقیقه ، والقدر المتیقن ممن رضى بتصرفاته المالک الحقیقی ، هو الفقیه الجامع للشرائط فالثابت للفقیه جواز التصرف دون الولایه .
              وبما بیّناه یظهر أن مورد الحاجه إلى إذن الفقیه فی تلک الاُمور الحِسبیه ما إذا کان الأصل الجاری فیها أصاله الاشتغال ، وذلک کما فی التصرف فی الأموال والأنفس والأعراض ، إذ الأصل عدم نفوذ تصرف أحد فی حق غیره .
              در مورد حضرات آیات بروجردی و میلانی هم همانطور که ان شا الله می دانید، حتی از حکومت شاه در برابر آیت الله خمینی دفاع می کردند. به طوری که طبق نقل های موثق از شهید مطهری و آیت الله منتظری شنیده ایم که آیت الله بروجردی آیت الله خمینی را طرد کرده بودند و حتی نامه های اطرافیان ایشان را نیز پس می زدند (رجوع شود به کتاب خاطرات آیت الله منتظری(
              در مورد حضرت آیت الله گلپایگانی هم که قطعا می دانید که بارها و بارها در مورد شعار “مرگ بر ضد ولایت فقیه” تذکر داده بودند .
              همچنین می دانیم پس از پیروزی انقلاب که آیت الله خمینی نظریه ولایت فقیه را به عنوان رکن نظام حاکم بر ایران مطرح کرد، آیت عظام شریعتمداری، قمی، روحانی، شیرازی و برخی دیگر از روحانیون به مخالفت با این نظریه پرداختند و ادعا کردند که مخالف آموزه‌های دین اسلام و مذهب تشیع است
              بدین ترتیب، آیات عظام قمی، روحانی و شیرازی با وجود سوابقی که در همراهی با آیت الله خمینی داشتند، علناً در ایران به مخالفت با نظریه ولایت فقیه پرداختند و در نتیجه تحت حبس خانگی قرار گرفته و تا پایان عمر در محدودیت زندگی کردند.
              آیت الله شریعتمداری هم با وجود آن که قبل از انقلاب از آیت الله خمینی دفاع می کرد و حتی یکبار جان وی را نجات داده بود(در داستان اعلام مرجعیت آیت الله خمینی)، پس از انقلاب به دلیل مخالفت با ولایت فقیه از طرف آیت الله خمینی از مرجعیت خلع دانسته شد و آن حوادثی که ان شا الله اطلاع دارید رخ داد.
              در مورد مراجع حال حاضر(دامت برکاتهم)، آقایان سید علی سیستانی و وحید خراسانی و موسوی اردبیلی ولایت فقیه را به همان میزانی که استادشان حضرت آیت الله العظمی خویی قبول داشته است، قبول دارند.
              یا آن چه در سایت آیت الله سیستانی موجود است:”ولایت در آن چه – به اصطلاح فقها – امور حسبیه خوانده می‌شود برای هر فقیهی که جامع شرایط تقلید باشد ثابت است. و اما در امور عامه که نظم جامعه اسلامی بر آنها متوقف است هم در شخص فقیه و هم در شرایط به کار بستن ولایت امور دیگری معتبر است از جمله مقبول بودن نزد عامه مؤمنین.”.
              آیت الله منتظری نیز که خود پایه گذار نظریه ولایت فقیه می باشد، ولایت مطلقه فقیه را از مصادیق شرک می داند. خواندن مطالب زیر از ایشان خالی از لطف نیست:
              آیت الله منتظری : ولایت مطلقه‌ فقیه شرک است
              آیت الله حسینعلی منتظری، تئوری پرداز ولایت فقیه و جانشین آیت الله خمینی تا آخرین سال حکومت وی، در یکی ‏از بی سابقه ترین انتقادات خود به حدود اختیارات رهبری نظام، ولایت مطلقه فقیه را از مصادیق شرک دانست. ‏
              وی این نظر را در دیدار با اعضای ارشد نهضت آزادی ایران مطرح کرد و در ادامه مباحثی که اخیرا در مورد ‏حدود اختیارات ولی فقیه مطرح شده است، گفت: ” نظرات فقیه به ما هو فقیه، تنها در امور فقهیه برنظرات سایر ‏مردم تقدم دارد و ورود در مسایل دیگر، مانند ایجاد رابطه با امریکا یا روابط سیاسی با سایر کشورها، علی ‏الاصول در حوزه‌ی کاری ولی فقیه قرارنمی گیرد و باید به وسیله کارشناس متخصص حل و فصل شود‏‎.‎‏” ‏
              بر اساس گزارش روابط عمومی نهضت آزادی ایران، آیت الله منتظری در این جلسه افزوده است که “در زمان ‏بازنگری قانون اساسی، به جهت ایراداتی که به افزایش اختیارات ‏‎ ‎ولی فقیه و شمول مطلق این اختیارات داشته ‏است، با آن مخالفت کرده‌ و باور دارد که حتی‎ ‎پیامبر اکرم (ص) نیز از حق ولایت مطلقه برخوردار نبوده است و ‏ولایت مطلقه‌ فقیه را از جمله مصادیق بارز شرک می داند”. ‏
              اظهارات آیت الله منتظری که بسیاری او را بالاترین مرجع تقلید شیعیان در ایران می دانند، فارغ از این جایگاه ‏بیشتر از آن جهت مورد توجه ناظران سیاسی قرار گرفته که وی یکی از تئوری پردازان فقهی و قانونی نظریه ‏ولایت فقیه است. او صاحب کتاب مشهور “درسهایی در باب ولایت فقیه” به زبان عربی و نیز پیشنهاد کننده ‏افزوده شدن چنین مقامی به قانون اساسی ایران در مجلس خبرگان قانون اساسی بوده است. ‏
              ‎‎مدیریت جامعه بر اساس شورای فقها‏‎‎
              اظهار نظر آیت الله منتظری در شرایطی منتشر می شود که هفته گذشته، اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس کنونی ‏مجلس خبرگان رهبری، که گفته می شود نقش عمده ای در متقاعد کردن خبرگان رهبری در پذیرش آیت الله خامنه ‏ای به عنوان جانشین رهبر فقید بر عهده داشته است، بار دیگر نسبت به تشکیل “شورای فقها” در کشور تاکید کرد ‏و افزود: “مدیریت جامعه باید براساس شورای فقها باشد”.‏‎ ‎
              هاشمی رفسنجانی در اظهارات خود با بیان اینکه باید “فقه مقارن” را ترویج داد به تخصصی شدن اجتهاد اشاره ‏کرده و گفت: “امروزه همه اذعان دارند که یک مجتهد نمی‌‏تواند در تمامی ابواب زندگی مردم متخصص باشد به ‏همین دلیل باید فقه تخصصی شود و اگر فقه تخصصی را پذیرفتیم باید تقلیل تخصصی را پذیرفت و اگر هم این دو ‏مورد را پذیرفتیم باید شورای فقه را بپذیریم”‏‎.‎
              تاکید هاشمی رفسنجانی بر تخصص گرایی در مباحث فقهی تقریبا مشابه یادآوری آیت الله منتظری است که ‏‏”نظرات فقیه به ما هو فقیه، تنها در امور فقهیه برنظرات سایر مردم تقدم دارد” و این البته به طور آشکار با ‏جایگاهی که آیت الله خامنه ای اینک در مقام ولی فقیه برای خود تصور می کند، تفاوت دارد. وی در یکی از ‏اظهارنظرهای خود در ابتدای سال جاری اعلام کرده بود: “هروقت تشخیص دهد پیشقدم برقراری رابطه با آمریکا ‏می شوم”.‏
              اظهارات هاشمی رفسنجانی البته به سخنرانی ابتدای هفته گذشته محدود نشد و وی جمعه گذشته در سفر به مشهد ‏نیز این رویه را پی گرفت. او در دانشگاه جامع رضوی مشهد با طرح این پرسش که چگونه باید نوآوری ایجاد ‏کرد بار دیگر اظهار داشت: “هیچ مجتهدی نیست که در تمام ابواب علوم تخصص داشته باشد “.‏
              وی همچنین از نظام آموزشی حوزه های علمیه انتقاد کرد و گفت: “امروزه دانشگاه‌‏های دنیا در حال کشف اسرار ‏عالم هستند ولی ما در حوزه‌‏ها در این زمینه چه کرده‌‏ایم ؟ امام (ره) جمله‌‏ای دارد و باید در این سخن ایشان تعمق ‏کرد و آن این است که فرمودند فقه اسلامی تئوری جامع و کامل اداره جامعه و انسان از گهواره تا گور است.”‏
              در مورد مراجع تقلید دیگر هم کما بیش همین نقل ها موجود است و تنها مراجعی که در حال حاضر ظاهرا به ولایت فقیه اعتقاد دارند، آیت الله نوری همدانی و آیت الله مکارم شیرازی و می باشند. که البته اقوال موثقی وجود دارد که آیت الله مکارم شیرازی نیز در ابتدای انقلاب با ولایت فقیه مخالف بوده است وحتی در مجلس خبرگان قانون اساسی بر علیه آن سخنرانی کرده است.
              حال در این میان خواندن بخش هایی از سخنان آیت الله خمینی نیز جالب است:
              “اگر ولی فقیه بخواهد زورگویی کند از ولایت ساقط است.”
              “اگر ولی فقیه یک کلمه دروغ بگوید یک قدم خلاف بگذارد آن ولایت را دیگر ندارد.”
              “اگر فقیه یک گناه صغیره هم بکند از ولایت ساقط می شود.”
              “اگر بگوییم امام معصوم راجع به طلاق همسر یک مرد یا فروختن و گرفتن مال او …. ولایت دارد این دیگر در مورد فقیه صادق نیست و او در این امور ولایت ندارد.”
              ز.”
              منبع:صحیفه نور و وصیت نامه آیت الله خمینی
              پس به نظر نمی رسد که اختلاف علما درباره این موضوع چنان هم کوچک باشد. موضوعی که بعضا بدعت یا مصداق شرک خوانده می شود موضوع کوچکی نیست.
              البته می دانید که پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند:
              “نفوذ شرک در امت من، مانند حرکت مورچه ی سیاه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک است.”
              کما اینکه در عمل هم دیده اید آن رفتارهایی را که در مقابل آقای خامنه ای بروز می دهند. از دست بوسیدن گرفته تا تعظیم و تبرک جستن تا بوسیدن ردپای ایشان!
              یادم هست جایی خوانده بودم علی(علیه السلام) به نقطه ای از حکومت خود رفته بود که با تعظیم به استقبالش آمدند. آن بزرگوار قریب به چنین مضمونی را فرمودند:
              “چه گناه بی لذتی انجام می دهید و به خدای خویش شرک می ورزید.”

            4. http://www.mediafire.com/?ui3r9udf338m4r7
              این هم لینک دانلود فایل اقای وحید خراسانی لطفا دانلود و تماشا کنید
              جناب مسعود شما حتی زحمت خواندن چند خط نوشته مرا به خود نداده اید اگر افکارتان هم همانند خواندنتان باشد که شهیداول را ثانی میخوانید مشخصه طرز سطحی نگری شماست وقضیه کوری است که کسی را گرفته و داد و فریاد راه انداخته فایل را برای دانلود آپلود نمودم ببینید شاید فرجی در امثال شما ها باشد پاسخ نوشته هایتان را در بالا داده ام نیاز به تکرار نیست قضیه یاسین خواندن است
              این را هم بگویم متاسفانه شما هنوز فرق اجتهاد با مجتهد اعلم را نمیدانید پیشنهاد میکنم چند سالی را بدنبال مطالعه بدون تعصب باشید تا انشالله چراغ هدایت برای شما و همه ما روشن گردد

          3. من برای جنابعالی دلایل نقلی و عقلی برای اثبات ولایت فقیه آوردم چیزی که تمام فقها بدانها استناد می کنند البته تعداد کمی از فقها وجود دارند که مسئله ولایت فقیه را قبول ندارند که در مقابل اکثریت قرار دارند اما شما اشاره کردید که این حدیث نشانگر این مسئله نیست توجه کنید که ما دلایل نقلی را در کنار دلایل عقلی قرار می دهیم و تنها به اثبات مسئله نمی پردازیم حال اگر شما هم دلایل خوبی دارید بیان فرمایید می فرمایید که مسئله ولایت فقیه زاییده قرن هفتم است خوب به این سوال من پاسخ دهید اگر بالفرض محال چنین باشد به نظر شما آیا اسلام در مورد مسئله حکومت و جانشینی امام معصوم غایب سکوت کرده است
            اگر جواب دهید آری همانگونه که در بالا اشاره کردم این یعنی اینکه دینی که به کوچکترین جزئیات زندگی مسلمین مثل خواب و خوراک و تخلی توجه کرده در مورد چنین مسئله مهمی سکوت اختیار کرده که این مثل اعتقاد اهل سنت در مورد جانشینی پیغمبر است
            اگر جواب دهید نه پس راه حل ارائه فرمایید ما که گفتیم قبول نکردید شما بگویید شاید بفرمایید که دین این مسئله به عهده خود امت اسلام گذاشته که نسبت به تعیین نوع حکومت و حاکم اقدام نمایند
            این یعنی یک سقیفه دیگر یعنی اینکه ممکن است یکی مثل علی(ع) بیاید یا یکی مثل معاویه آیا به نظر شما این راه درستش است؟

            1. خیر سکوت نکرده است اسلام در خصوص مشکلات و حکومت دقیق گفته است از ابتدای شروع بحث ولایت فقیه هم قرار بود همانگونه که اسلام گفته بود انجام شود متاسفانه این حرکت به انحراف کشیده شد جایی که جای تاج امامه گذاشته شد بقیه همان استبداد موجود است
              امام زمان روحی فداه فرموده اند در مسایل و مشکلات بعد از ما به کسانی که تفسیر حدیث می کنند مراجعه شود(کتاب شیخ و شیوخ کافی بزرگ رحمه الله علیه) علمای بزرگی چون شیخ انصاری ایت الله بروجردی ایت الله خویی و تمام شاگردانشان همچون ایت الله اردبیلی ایتااله صانعی ایتالله دستغیب و علمای زیادی به غیر از چند مورد همچون ایت االه مکارم شیرازی این حدیث رل به حکومت نفسیر نمیکنند
              ولایت فقیه خوب است چه کسی گفته بد بشرط انکه 1-مجتهد باشد یعنی تمام شرایط از قبیل عادل دانا راستگو و تمام شرایط مجتهد بودن را داشته باشد انهم نهایتا نظارت کند بر امور نه اینکه دستور دهد در همه موارد اگر قرار باشد خبرگانی که رهبر را انتخاب می کنند خود رهبر انها را برگزیند (طبق شرایطی که قبلا شرح دادم)این چه ولایت است. مثل انکه معاویه بگوید ولی امر مسلمین منم انوقت خبرگانش کسانی باشند چون عمر و عاص -اشعری – و امثالهم وای بر امت این ولی
              ولی فقیه باید کسی باشد که برای مردمش شفاف کار کند
              باید در تاریخ در مورد امیر کبیر و کوتاه نمودن دست بادمجان دور قاپچینهای دربار خوانده باشید مثلا نمونه ان در حال حاضر سهم بنیاد رهبری از هر خودرویی که فروش میرود 1.5 میلیون تومان است بنده واجباتم را انجام میدهم در حد وسعم خیراتم را میکنم بیشتر توانش را ندارم چرا در خرید کمترین خودرو از من به زور گرفته میشود بدون اینکه بنده رضایتی داشته باشم ایا از شرایط ولی فقیه به زور باج گرفتن از مردم است تحقیق نکرده نگویید نیست مراجعه کنید خودرو سازهای کشور بپرسید یا رزومه ان را دریافت کنید
              راهکار رفراندوم

      2. شما این آقا رو نمیخواید ولی ما ازش راضی ایم.سالی به دوازده ماهم تو انتخابات و راهپیمایی و کلا صحنه حضور داریم.ما با زحمت انقلاب کردیم تا این آقا و امثالش رهبر بشن.چند هزار شهید دادیم.شمام باید زحمت زیاد بکشید برا هدفتون!

        1. اولا فقط من نمیخاهم 90 درصد جامعه می خواهند غیر 10 درصد امثال شما که یا چشمانتان را بسته اید یا جیره خوارید که همانند خاوری که در تظاهراتها هم جلوتر از همه بود مشغول اختلاسید یا همانند ابن ملجم از علی ع جلوتر زده اید من خود در این مملکتم نیم کیلو پلاتین تو پام دارم خانواده شهید هستیم امثال شما به دختر و همسر شهید باکری هم رحم نکرد چون سرتان زیر برف است یا دلایل ذکر شده شامل حالتان میشود شما دنبال اسلامی هستید که دروغ در ان مباح ادم کشی حلال و فساد محترم است ما نیستیم برادر یا اقا یا دشمن یا منافق ما دنبال اسلام واقعی که می گوید دروغ نگویید مردم ازاری نکنید درست حکومت کنید چراغی که به خانه رواست به کشورهای دیگر ندهید هستیم البته بگویم کمک خوب است بشرط انکه در جامعه فقر را حل کرده باشیم شکمی گرسنه نباشد انوقت بهترین کار کمک به دیگر مردم دنیاست
          اقای ابو احمد چند سالتان است میخواهم سوابق شما را در انقلاب بدانم
          من دایی ام موجی دیگری جانباز است خودم از این انقلاب پلاتین در پا دارم پسر عمو و عمویم و پسر عمه ام شهید این انقلابند در خانواده ای هستم که دو اجتهاد و عمو پدر بزرگهایم همه روحانی بوده اند بگو بدانم شما برای انقلاب چه کرده اید اختلاس 3000000000000 تومانی بسم الله منتظر پاسخم
          یک رفراندوم برای تعیین رهبر گذاشته شود همین

          1. با سلام خدمت دوست عزیزم
            ببخشید پاسخ شما را اینجا دادم چونکه لینک مربوط به پاسخگویی به گفته های شما غیرفعال بود و مدتی هم منتظر ماندم تا این اشکال برطرف شود که نشد به هر حال

            1- این آدرس ایمیل من
            masoud1999@yahoo.com

            2- برای من جای سوال است که جنابعالی با این همه منابعی که ذکر کردید و قطعا انسان اهل مطالعه ای هستید پس چگونه است که اطلاع ندارید آقای خامنه ای سال 68 در هنگام انتصاب به رهبری و سالها قبل از آن اجتهاد داشته اند چرا که عضو مجلس خبرگان رهبری بوده اند و حتما می دانید که حداقل شرط عضویت در این مجلس داشتن اجتهاد است در ضمن اجتهاد تنها یک علم است و اولین شرط احراز شرایط رهبری داشتن اجتهاد است و این ربطی ندارد که به یک نفر حجت الاسلام یا آیت الله یا آیت الله العظمی بگویند

            3- بالاخره ما متوجه نشدیم جنابعالی به ولایت فقیه اعتقاد دارید یا نه
            چرا که یک جا می فرمایید ولایت فقیه را در قرن هفتم شهید ثانی
            بیان کردند و یا می گویید که کل قرآن و ادعیه را بگردید و بیاورید سخنی از ولایت فقیه بعد می فرمایید که خیلی هم خوب است اگر فقط در حد نظارت باشد آخر چقدر تناقض؟
            بر اساس چه سندی این حرف را بیان می کنید؟
            اگر بحث فقط نظارت بدون قدرت اجرایی باشد که نیازی اصلا به تشکیل حکومت نیست آن وقت می شود مثل دوره طاغوت و دورهای قبل از آن که ائمه و مراجع شیعه کاملا نقش نظارتی داشتند و حتما میدانید چه کثافت کاری های در جامعه صورت می گرفت و به جز مواردی خیلی خاص مثل قضیه توتون تنباکو نمی توان انتظار اجرای احکام اسلام را داشت پس چگونه است این نقش نظارتی را می پذیرد یا باید مثل خیلی های دیگر بگویید که اصلا احکام اسلام فقط در حوزه مسائل فردی است یا اگر حوزه اجتماعی و احکام حکومتی را قبول دارید باید در نظر خود تجدید نظر بفرمایید

            3- قبلا هم گفتم همیشه در مورد بحث انتصاب رهبر ، رهبری را خبرگانی انتصاب می کنند که ربطی به رهبری فعلی ندارند و در مورد بحث نطارتی مجلس خبرگان، رهبری تنها شش تن از اعضای شورای نگهبان را انتخاب می کند و شش حقوقدان بقیه را مجلس انتخاب می کند پس آن طور که می گویید دور تسلسلی وجود ندارد و نمی دانم اصولا در بین فقها و مجتهدین فعلی چند نفر ولایت و رهبری ایشان را قبول ندارند آیا اینها در مقابل اکثریت قرار ندارند؟
            چند نفر مثل کدیور (البته اگر اجتهاد داشته باشند و افکار انحرافی ایشان در مورد شیعه را کنار بگذاریم ) و آقای منتظری داریم که با ولایت ایشان مشکل داشته باشند که مجلس خبرگان چکیده این قشر از جامعه است
            توجه داشته باشید من در مورد کل آحاد جامعه اظهار نظر نمی کنم و فقط در مورد بخش خاصی از جامعه نظر میدهم که بحث انتصاب رهبری بدست ایشان است

            4- فرموده اید رهبری از هر خودرو 1/5 میلیون تومان برداشت دارند

            اولا این اخبار و اخبار مشابه که معلوم نیست منبع اشاعه آن کجاست ( احتمالا آنور آب) و بیشتر به آمال و آرزوی برخی ها می ماند تا اخبار واقعی (تا حداقل یک اتوی مناسب در دست داشته باشند) قویا توسط دفتر رهبری تکذیب گردیده است

            ثانیا یکی از آرزوهای دشمنان شخص رهبری (با همه مهارتهایی که در زمینه های مختلف دارند و ایراداتی که در حوزه های دیگر به ایشان گرفته اند) ، یافتن نقطه ضعف اقتصادی در زندگی ایشان است که به جز رسیدن به شایعات چنینی که فقط دهان به دهان بچرخد و احساسات عوام را برانگیزد نتیجه ای ندا شته است که بنگاه های سخن پراکنی مثل BBC , VOA تا کنون به هیچ نتیجه ای در این مورد نرسیده اند

            ثالثا حتما با آقای مهاجرانی وزیر وقت دولت اصلاحات و یکی از سرسخت ترین منتقدین شخص رهبری آشنایی دارید که هیچ ابایی در اشکال تراشی در مورد جزئی ترین نکات زندگی رهبری ندارند که چندی پیش در بیانی جالب که بازتاب بسیار وسیعی هم داشت گفتند که من سالها از نزدیک با شخص رهبر جمهوری اسلامی آشنایی دارم و به ضرث قاطع می گویم که نه تنها یک نقطه سیاه از نظر اقتصادی در زندگی ایشان بلکه هیچ نقطه خاکستری در مورد ایشان از این نظر وجود ندارد
            فکر نکنم جنابعالی یا بنده به طور مستقیم به اندازه ایشان به بدنه دولت و شخص رهبری نزدیکتر باشیم که اگر مسئله ای بود قطعا از دید ایشان دور نمی ماند که امثال این شایعات در زمان صدارت آقای مهاجرانی نیز بیان می شد

            5- فرموده اید یک رفراندوم برای تعیین رهبر گذاشته شود
            برادر عزیز اولا کجای اسلام تعیین رهبر در جامعه اسلامی بر اساس رای مستقیم مردم گذاشته شده است که این مثل سقیفه بنی ساعده است که ممکن هر شخصی سر کار بیاید چرا که حتما تصدیق می فرمایید که آرای مردمی کاملا تابع امواج کوتاه مدت و احساسات و هیجانات آنی است یک روز یکی مثل ابوبکر و معاویه سر کار می آورند و یک روز یکی مثل علی (ع) . که کاملا در اسلام رد شده است.

            1. البته قصد ورود به بحث را ندارم ، تنها ذکر چند نکته برای شفافیت:

              1- یقینا تفاوت درجه اجتهاد و مرجعیت را باید درک کنیم ، طبق کتاب ولایت فقیه امام خمینی (ره) ، طبق روایات ولی فقیه باید مرجع اعلم باشد. ولی در تغییراتی که در بازبینی قانون اساسی که افرادی چون میرحسین موسوی ، شیخ مهدی کروبی ، آیت الله بیات زنجانی و… حضور داشتند ، شرط مرجعیت حذف گردید و اجتهاد را کافی دانستند. پس بحث از جنبه فقهی به جنبه قانون کشور تبدیل گردید.
              2- به تفاوت های حکومت و دولت باید توجه شود که متاسفانه همواره این دو را یکی فرض می کنیم و از دل این اشتباه توهماتی چون انقلاب های مخملی بوجود می آید. متاسفانه برخی از بزرگان این نکته را نادیده گرفته و سعی می کنند سرنوشت حکومت را به دولت گره بزنند که کار بسیار خطرناکی است.
              3- رفتار امیرالمومنین علی مبین این امر است که اتفاقا اسلام دین رفراندوم است. مولا علی با اینکه مشروعیت داشتند ولی بخاطر برخی مسائل مقبولیت نداشتند و سالها خانه نشین شدند و پس از قتل عثمان ، هنگامی که مردم برای بیعت با ایشان حاضر شدند جمله ای تاریخی و بس با عظمت فرمودند : لولا حضور الحاضر…
              اگر این جمعیت نمی بود نمی پذیرفتند، البته بحث مشروعیت و مقبولیت دو بحث جداست و وقت و بحث کافی می طلبد ، ولی می توان تاکید کرد که برای حکومت حاکم احتیاج به بیعت که امروزه تبدیل به رای مردم شده دارد.

              ضمن عذرخواهی مجدد و تشکر .. واقعا از بحث ها استفاده می کنم.

            2. 1-این لینک را اپلود کردم صلاح کار اینگونه بود که مستقیم ایمیل نکنم
              http://www.mediafire.com/?ui3r9udf338m4r7
              این هم لینک دانلود فایل اقای وحید خراسانی لطفا دانلود و تماشا کنید
              2- متاسفانه شما هنوز فرق اجتهاد با مجتهد اعلم را نمیدانید پیشنهاد میکنم چند سالی را بدنبال مطالعه بدون تعصب باشید تا انشالله چراغ
              هدایت برای شما و همه ما روشن گردد
              3-جناب مسعود شما حتی زحمت خواندن چند خط نوشته مرا به خود نداده اید اگر افکارتان هم همانند خواندنتان باشد که شهیداول را ثانی میخوانید مشخصه طرز سطحی نگری شماست وقضیه کوری است که کسی را گرفته و داد و فریاد راه انداخته فایل را برای دانلود آپلود نمودم ببینید شاید فرجی در امثال شما ها باشد پاسخ نوشته هایتان را در بالا داده ام نیاز به تکرار نیست قضیه یاسین خواندن است
              پاسخ 3 دوم -شرح دور را در رابطه با خبرگان و شورای نگهبان ئر نوشته های بالا مشروح نوشته ام نوشتن مجدد یاسین خواندن است اگر پاسخی برای دور دارید بفرمایید وگرنه سفسطه نکنید
              4- بروید تحقیق کنید در اخرین چتی که با دفتر اقای انصاریان نمودم بواضح پس از تحقیق دفتر ایشان به بنده اعلام شد این پول به بنیاد رهبری برای انجام امور خیریه پرداخت میگردد نه شخص رهبری (قضیه ملانصرالدین) منتهی پاسخ مرا ندادند که اقا من اعمال شرعی خودرا انجام میدهم در مستحبات نیز بقدر قدرت پیشتازم در امور خیریه هم به اندازه وسع جیب کوتاهی نمیکنم خیر اجباری چه صیغه ای است هنوز پاسخ نیافته ام؟ خواهشا یک سر به سایپا و ایران خودرو بزنید روشن میشوید انشالله
              پاسخ اولا بعد از شماره 4: انور اب نیست در بند 4 اشاره شد
              پاسخ ثانیا بعد از شماره 4: در پاسخ به این سوال ابتدا وضع اقتصادی و معیشتی جامعه خود نشانگر بی عرضگی حکومت و در راس ان مدیر ان یعنی اقای خامنه ای است و در ادامه بروید منبع درامد جناب مجتبی را بررسی نمایید احتمالا مدارک موجود بیمارستان انگلیس برای بدنیا امدن فرزند ایشان و قرق یکماهه گرانترین هتل و بیمارستان با فیلتر شکن کوچک قابل دسترس است و منبع درامد برادر خانم اقا تحقیق کنید منتظر هلوی پوست کنده نباشید
              پاسخ ثالثا بعد از شماره 4: این ادم که اسم بردید سرش در اخور است نگاه نکنید انور اب است بعد هم انقدر سیاه است که خاکستری در سیاه دیده نمیشود
              پاسخ 5 بعد از ثالثا و شماره 4: پس شما کلا اقای خمینی را با این حرفتان نابود کردید که میگفت : همه نوشته های زیر از سایت اقای خمینی کپی شده است مطالعه بفرمایید اگر چشم دلی دارید
              مرا خادم بخوانید نه رهبر
              میزان رای ملت است
              بارها عنوان نموده اند که مردم ولی نعمتان ما هستند
              “مسئله خدمتگزاری دولت به ملت است, نه فرمانفرمایی دولت به ملت, همین فرمانفرایی جدا می کند شما را از ملت و ملت را از شما, و منشا مفاسد زیاد می شود” توجه ….(این درد دل مامردم فقیر و زیر خط فقراست وگرنه یک کت مخملی بیاید حکومت کند درست حکومت کند قبولش داریم چه برسد به مجتهد (مردم زیر خط فقر بجان امده اند-این دگر صحبت بی دینی و دینداری نیست)
              “باید مردم را برای انتخابات آزاد گذاریم و نباید کاری بکنیم که فردی بر مردم تحمیل شود .”
              “به اطلاع هموطنان عزیز برسانید که عکس اینجانب دلیل بر تایید کسی نبوده چنانچه دلیل بر عدم تایید هم نمی باشد .مردم در سراسر کشور در انتخاب فرد مورد نظر خود آزادند و احدی حق تحمیل خود یا کاندیداهای گروه یا گروه ها را ندارد .”
              اینم همچنان از سایت اقای خمینی
              مردمداری حضرت امام (ره) سبب شد تا در اولین مرحله شروع انقلاب به آگاه سازی مردم بپردازند و موجی از مخالفتها و مبارزات اجتماعی را علیه دشمنان ایران اسلامی به راه بیندازند. این راهبرد امام امت آنچنان به ثمر نشست که تداوم انقلاب و نظام دینی را هم تضمین کرد. باید در نظر داشت حکومتداری و شیوه هایی که امام راحل برای ارج نهادن به حضور و نقش مردم اسلامی در عرصه های سیاسی واجتماعی بکار بردند دقیقا در قالب مفاهیم و موازین اسلامی و دینی بوده اند.
              حضرت علی ع میفرمایند:
              رعیت اصلاح نمی شود جز آنکه زمامداران اصلاح گردند
              ضمنا خواهشا کمی ریاضی و شمارش اعداد را هم یاد بگیرید بد نیست پیش نیاز مطالعه است ضمنا شما حتی زحمت به خود ندادید منبع را مطالعه کنید فکر کنم اقادایی شما کمی مشکل پیدا کرده پیشنهاد میگردد به پزشک مراجعه نمایید جواب میگیرید اگر حل نشد پزشک قانونی دادرس خواهد بود انشالله

            3. این را هم راستی بخوانید
              پیام ۸ ماده ای امام خمینی درباره لزوم رعایت حقوق مردم :

              امام در قسمتی از این پیام با اشاره به اینکه “احدى حق ندارد با مردم رفتار غیر اسلامى داشته باشد” در بند ششم چنین می نویسند:

              هیچ کس حق ندارد به خانه یا مغازه و یا محل کار شخصى کسى بدون اذن صاحب آنها وارد شود یا کسى را جلب کند، یا به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه تعقیب و مراقبت نماید، و یا نسبت به فردى اهانت نموده و اعمال غیر انسانى- اسلامى مرتکب شود، یا به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگرى به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه گوش کند، و یا براى کشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و یا دنبال اسرار مردم باشد، و تجسس از گناهان غیر نماید یا اسرارى که از غیر به او رسیده و لو براى یک نفر فاش کند. تمام اینها جرم [و] گناه است و بعضى از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان از کبایر بسیار بزرگ است، و مرتکبین هر یک از امور فوق مجرم و مستحق تعزیر شرعى هستند و بعضى از آنها موجب حد شرعى مى‏باشد.

              صحیفه نور، ج‏۱۷، ص 141

          2. “سخنرانی اقای وحیدی خراسانی در رابطه با مداحان و سخنرانی قبلتر اقای خامنه ای در این خصوص نشانگر اوج مشکل بین ایشان است”

            متاسفانه زرنگی تولید کنندگان کلیپ سخنرانی آقای وحید خراسانی در مورد مداحان شما و بسیاری دیگر را هم دچار اشتباه کرده است چرا که با یک جستجوی ساده متوجه می شوید که تاریخ سخنرانی آقای وحید خراسانی مربوط به حداقل سه یا چهار سال پیش می باشد

            http://forum.imamhossein.net/index.php?topic=401.0

            http://1shia.blogfa.com/post-3.aspx

            1. زمان تاثیری در دیدگاه درست ندارد مگر اینکه عکس دیدگاه ثابت شود 1400 سال است برای حسین ع گریه می شود.
              بالاتر برایتان ازنامه نوری زاد نوشتم که در دیدار با جناب وحید خراسانی سیستم شنود از دفترشان صحبتهای مابین ایت الله و نوری زاد روز بعد از نوری زاد پرسیده میشده است این یعنی سیستم شنود نامه های نوری زاد را بخوانید

            2. در سال 2009 گفته شده صحبت اقای شما هم مال ان زمان است مال دوسال پیش است نه حالا

            3. احتمالا نوشته های اقای علایی هم مربوط میشود به 1356 هیچ ایرانی با ولایت فقیه عادل که بتواند عدالت نسبی را برقرار سازد مشکلی ندارد مشکل سر اینست که عدالتی دیگر وجود ندارد یکی در این مملکت 150هزارتومان حقوق میگیرد یکی 45میلیون تومان بعضی ها هم که سند مملکت به نامشان خورده است

  6. در زمان غیبت همه ما سوار بر کشتی هستیم که به سمت امام زمان مون حرکت میکنه و این کشتی با امواج پر تلاطم زیادی مواجه میشه و یه عده از کشتی به بیرون می افتند و گمراه میشوند . حال اگر این کشتی یک ناخدا خبره نداشته باشه چی ؟ مسلما همه سر نشینان جزو همون عده ای اند که از کشتی به بیرون پرت میشن !
    فکر کنم این جواب دندون شکنی باشه و برای خیلی ها اهمیت ولایت فقیه رو روشن کنه .

    1. اولا دلیلی نیست که فقط یک کشتی به سمت امام زمان در حرکته ثانیا خبره بودن نا خداش مهمه ثالثا از کجا میدونی کشتی داره درست میره؟

      1. آدم خودش باید راه درست رو از بد تشخیص بده و با قلبش به یک چیزی اعتقاد داشته باشه . خیلی راحت بگم من به شخصه با آگاهی کامل تونستم راهمو انتخاب کنم و درش شکی ندارم ! درسته هر کس ممکن اشتباهاتی در زندگیش داشته باشه اما هر لحظه میتونه با یه تلنگر مقصد اصلیشو دوباره پیدا کنه .

    2. تلاطم در ایمان شماست کل قران را بگردید و کل ادعیه را حتی دعاهای امام زمان میفرمایند االهم اعرف رسولک و اعرف حجتک هیج جایی نمیگه االهم اعرف ولایت فقیه اگر راست میگویید یه نمونه بیارید

  7. دوره غیبت دوره ایست که تداوم و استمرار رهبری مبارزه امت کهقبلا دوازده نسل از طرف بالا و از طرف فرماندهی انقلاب تعیین شده بود ، با همان ایدئولوژی و هدفها و شعائر و استراتژی و جهت گیری . به خود مردم آگاه شیعه منتقل می شود تا ان عالمترین و عادل ترین رهبری را به نیابت امام انتخاب کنند که دولت مستمر رهبری امت را در امر رهبری امت اسلام و بشریت ادامه داده مبارزه آنها را در امر به معروف و نهی از منکر دائماً رهبری کند تا از این راه مردم را آنچنان در برابر نظام حاکم و مستمر تاریخ که همواره زورمندتر و مزورتر و زرمنده تر می شود بیدار و هشیار،آگاه،مومن و آماده مبارزه نگاه دارد که در جهان دیگر زور را نپذیرد فقر را تمکین نکنند و ناآگاهی را تسلیم نشوند و بر علیه آنها قیام کنند تا قائم برسد…… ان شاء الله – صفحات 92و93 شیعه حزب تمام

  8. با درود
    مطالب فوق – بخشی از تعریف امامت است و نه سندی برای تحقق “ولایت فقیه” !
    طبق همین تعریف ، امامت را مردم و خلق‌ها بر اساس یک انتخاب آگاهانه و آزادانه ، آنهم به میل خویش برمی‌گزینند. چراکه اگر اساسا مردم آن فرد را برنگزینند ، چگونه می‌خواهند برای اهداف و آرمانهای خود قیام کنند – جان دهند و سختی بکشند و جهاد کنند !؟
    این رهبر معنوی (بطور مثال مهاتما گاندی) بنابه لیاقت و آگاهی و جسارت و شهامتی که دارد ، به نوعی لیدر یک جامعه می‌گردد و جنبشی مردمی را برای رسیدن به اهداف غایی حمایت و هدایت می‌کند. نه کسی از بار حقوقی این شخص نسبت به مردم خبر دارد و نه در جایی از شریعت و اسلام و متم مقدس (قرآن) سخنی از چنین فرد و افرادی به میان آمده. این جایگاه (امامت) توسط شیعیان و آنهم جهت رهبری مردمانی پراکنده و نامنسجم در دوران اموی و عباسی ساخته و پرداخته شده است. از آنجا که امامان شیعه – ضمن ارتباط و اتصال نسبی و خونی با پیامبر اسلام ، افرادی خودآگاه و روشنفکر و مسئول بودند و برای نجات قوم جد خویش دائم با وضع موجود در ستیز بودند ، این افراد توسط گروه‌های مردمی نیز برگزیده می‌شدند و موردحمایت قرار می‌گرفتند. تا اینجا سخن از امامت و جایگاه آن بوده است و نه “ولایت فقیه” !
    شریعتی اساسا با این نظریه (ولایت فقیه)بیگانه بود و در دوران او اساسا چنین نظریاتی نه مطرح بودند و نه کسی (حتی آقای خمینی) مدعی آن بود. این نظریه (تکرار می‌کنم – نظریه) پیش‌تر توسط علامه نائینی و بخشی از علمای شیعه و سپس توسط آیت‌ا.. خمینی طرح گشته و در نهایت توسط آیت‌ا.. منتظری تعریف و تفسیر گشت. آنچه را که شریعتی بعنوان نظریه امت و امامت مطرح کرده ، نوعی روند دموکراسی متعهد می‌باشد که توسط امام معنوی جامعه – تا زمان برقراری قطعی حکومت مردم‌سالار و دموکراتیک – بر عهده‌ی او نهاده می‌شود تا با حمایت اقشار مردمی و سایر شوراها و نمایندگان رسمی ملت ، جامعه را به سوی تثبیت آرمان های آزادی و عرفان و برابری سوق دهد. این کجا و جایگاه ولایت فقیه کجا !؟!
    مرحوم آیت‌ا.. منتظری – در ماه‌های آخر عمر مبارک خویش علنا اظهار داشتند که “ولایت فقیه” شرک است ! – او در اوج دوران سیاسی خود ، قدرت را که در چند قدمی خویش بود کنار زد و حاضر نشد به عنوان امام جائر و متجاوز و دیکتاتور ، بر جان و مال و ناموس و شرف خلق‌ها حاکم شود …
    شریعتی مخالف مسلم حکومت “ملایان و رجال مذهبی” دینی بود. چه رسد به رادیکال‌ترین و جنجال‌برانگیز ترین نوع منحرف آن ، یعنی مدل حکومت ولایت مطلقه‌ی فقیه !
    این برچسب‌ها به او نمی‌چسبد !
    با سپاس

      1. شما که سر زده اید آیا علی ع با چنین حکومتی موافق اند نامه ایشان به مالک اشتر را بخوانید

    1. اردشیر فرهادی

      خیلی جالبه اقای منتظری خودش ولایت فقیه رو اثبات میکنه بعد میگه ولایت فقیه مطابق است با شرک،اگه این آقا از رهبری خلع نمی شد آیا بازم می گفت ولایت فقیه مطابق شرک است،

        1. فکر نکنم استئفا کرده باشند بهتره نامه امام “6 فروردین 1368” رو بهش بخونید البته نامه چند روز قبل از استئفاش

      1. لطفا بدون مطالعه و فکر ننویسید
        ایشان میگوید ولایت فقیه مطلقه تکرار میکنم مطلقه شرک است زیرا مطلقه تنها از ان امام معصوم 12 امام می باشد و لاغیر

      2. داستان شما داستان شاگرد و استاد و غساله است مطالعه کنید اشکالتان رفع میشود مطلب را کامل با دقت و موشکافانه بخوانید

  9. سلام علیکم من در علما بزرگ غیر از امام خمینی کسی را نمیشناسم که ولی فقیه را مطلق بداند. چون در مورد ولی فقیه هیچ روایاتی نداریم .این نظریه خود امام بود .اما تاحالا نتونستم یک دلیل خوب پیدا کنم که ولی فقیه مطلق است. این چیزها قبلا در اسلام نبود تازه امد . در حالیکه علما بزرگ ما همه غیر از امام خمینی ولایت فقیه را یک چیز سیاسی میدانند. اگر ولایت مطلق بود حداقل یک روایت از معصومین می امد . هیچ دلیل خوب نداریم که بگیم ولیت فقیه جز اسلام است .از لحاظ سیاسی من قبول دارم که خوبه اما این هیچ ربطی به ایلام نداره

  10. بعضی از حرفی زده شده معلومه که واقعیت ندارن. کی گفته که اقای بهجت رای ندادن؟ کی گفته که از مراجع فعلی ولایت فقیه را ان اندازه که ….. قبول دارند؟
    قدر مطالعه و قدری غرض کم کردن

    1. با سلام واحترام من خودم مقلد ایشونم.
      مطمئن باشید اگر برای یک بار و فقط یک بار هم رای میدادند شبکه های ایران اون را تو بوق و کرنا میکردند.
      دقیقا مثل همین الانی که آقای نوری همدانی رای میدند و دوربین ها چه ها که نمیکنند.
      یا علی

      1. آقای عزیز آیت الله بهجت یرای خودش راه و روشی داشت که دوست نداشت رای دادن او در بوق و کرنا شود.شما هم کمی تحقیق کنید تا مراودات ایشان با مقام معظم رهبری را دریابید.فقط یک نمونه اینکه وقتی مقام معظم رهبری به سیستان سفر نمودند آیت الله بهجت برایشان نذر کردند تا سلامت بمانند.بد نیست نظر آیت الله حسن زاده را که آیت الله طباطبایی فرمود هیچ کس جز امام زمان حسن زاده را نشناخت درباره مقام معظم رهبری بخوانید و بشنوید

  11. سلام
    لطفا هر کی منبعی در مورد «رد» یا «قبول» ولایت فقیه داره معرفی کنه(از قرآن و نهج البلاغه با ذکر آیه وخطبه و… و از کتب با ذکر انتشارات)
    ممنون

    1. رساله رد ولایت فقیه
      از آیت الله العظمی سید حسین کاظمینی بروجردی

      نوشته های آقای منتظری و مطهری در رد ولایت مطلقه و همچنین ولایت اولیه فقیه هم زیباست!

  12. از بد و بدتر یکی رو باید انتخاب کرد حالا ولی فقیه نسبت به بقیه حاکمیت ها بهتره .
    لطفا دیگه زر نزنید سرم درد گرفت بزارید زندگیمونو کنیم.

    1. این بد و بدتر را با چه استدلالی گفتی؟
      البته شما که از طرز برخوردت و استفاده از جمله “لطفا دیگه زر نزنید سرم درد گرفت بزارید زندگیمونو کنیم.” معلوم میشود که زیاد برات مهم نیست کی باشی، فقط خودت راحت باشی بسه! انتظاری بیشتر نمیرود…

  13. با درود
    برادر من چرا تعبیر مسخره میکنی؟ اصلا از سخنان آقای شریعتی چنین برداشتی نمیشود… شرمنده ها… دارید جُک میگید…
    آقای شریعتی از مخالفان درجه اول معم ها و آخوند ها در سیاست بوده است و همواره آنها را سر سپرده میداند ، کجا از ولایت فقیه دفاع کرده؟
    رهبری مشخص چه ربطی به ولایت فقیه دارد، آقای شریعتی اعلام کرده که در رهبری ، نه رهبری فقیه! نه رهبری آیت الله!
    کجا ولایت فقیه را لازم دانسته؟ بلکه اعلام نموده است که نیاز به رهبر است و این حرف با ولایت فقیه که اگر دوست داشته باشید برای شما که البته میدانید توصیحش بدهم خیلی فرق دارید/// به این کار شما میگویند سو استفاده کودکانه…
    آقای شریعتی از مخالفان درجه یک روحانیت بوده است و هیچ اعتقادی به ولایت یک فقیه نداشته…

    برادر من… چیزی بنویس که حداقل برات خنده نکنن…!

    1. با سلام
      فکر کنم اصلا شناختی از دکتر شریعتی ندارید
      پیشنهاد میکنم کتاب امت و امامت و شیعه یک حزب تمام دکتر شریعتی رو حتما مطالعه کنید

      برای مثال چند جمله براتون میذارم
      +
      «شیعه پیروی از امام را بر اساس آیهْ اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم توصیه میکند و امام را ولی امر میداند که خدا اطاعتش را در ردیف اطاعت از خود و اطاعت از رسول به شمرده است و
      این تقلید نیز برای رهبری غیر امام که نایب اوست در شیعه شناخته میشود
      ( زیرا که ) العلماء حکام علی الناس» امت و امامت – ص ۵۹۲

      «به اصل رهبری چنان ایمان دارم و این عقیده ظاهرآ افراطی شیعه را
      بشدت قبول دارم که قبول و ارزش همه عقاید و اعمال دینی منوط به اصل ولایت است.»
      اسلامشناسی – ج ۱ ص ۸۶ – م.آ ۱۶ + حسین ؛ وارث آدم — ص ۹۹

      1. با درود
        بنده آنقدر با آقای شریعتی آشنا هستم که یقینا میدانم که ایشان با نهادی به نام روحانیت مخالف بوده اند … عمل شما تحریف فاحش سخنان آقای دکتر شریعتی است که د ر هیچ خردی نمیگنجد…
        در ضمن موضوع طیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم فقط مختص به پیامبران و از نظر شیعه مختص پیامبران و امامان معصوم است وم هیچ ربطی به مرجعیت روحانیون به عنوان رهبر ندارد

        1. واقعا چطور دکتر شریعتی با روحانیت مخالف بود و بعد میگه
          “و اما شیعه امامیه که با کمال تعجب روحانیتش سالم ترین و پاک ترین دستگاه روحانی امروز جهان است و علیرغم محیط اجتماعی و زمانی به نیروی ایمان و تقوی که هنوز در آن زنده و نیرومند است خود را نگاه داشته است”

          و فکر کنم بیشتر همچون شما هایی هستین که دارین تفکرات و نظریات دکتر شریعتی رو تحریف میکنید
          فکر کنم اطلاع داشته باشین که مرجع تقلید دکتر شریعتی چه شخصی بود وگرنه یکم تحقیق کنید
          شاید به شناخت بهتری از دکتر شریعتی رسیدین

    2. معلومه شما آثاردکترو نخوندین.اولادکتربچه آخوندبوده ودرثانی ایشون باروحانیون صفوی مخالف بوده نه علوی.دکتر میگه تمامی نهضت های معاصرتوسط روحانیون شیعی به سرانجام رسیده وطبقه روشنفکرغرب زده اصلا نقشی نداشتن.شمابیشترازاین نام دکترو بدنکنین.برین آثارشو مطالعه کنین.

  14. تورو خدا شریعتی رو وارد این بحث ها نکنید. به خاطر منافع شخصیتون. یه زمانی خیلی از اقادون شما (مصباح و…) شریعتی رو ملحد میدونستن. حالا شما کردینش طرفدار ولایت فقیه. عجبا!!!!!!!!!!!!!!!!

    1. ببخشید خوده دکتر شریعتی از نظریه پردازان ولایت فقیه هست
      بعد شما میگین قاطی نشه
      و یکی از دلایلی که عده ای از روحانیان ملحد میدونستند بخاطر همین حرف ها هم بوده

      « امام در کنار قدرت اجرائی نیست. هم پیمان و هم پیوند با دولت نیست. نوعی همسازی با سیاست حاکم ندارد. او خود مسئولیت مستقیم سیاست جامعه را داراست
      و رهبری مستقیم اقتصاد؛ ارتش؛ فرهنگ؛ سیاست خارجی و ادارهْ امور داخلی جامعه با اوست.
      یعنی امام هم رئیس دولت است و هم رئیس حکومت و …»

      دکتر شریعتی

      1. آقای محترم خودت میگویی امام… امام از نظر شریعتی فقط همان 12 نفر بوده اند نه امامان قلابی و ساختگی که عکسشان را بر ماه درج نمودید
        و یا امام جدید هزاره ما… حضرت امام خامنه ای!!!

        1. حرفتون خنده داره شاید هم کتاب های شریعتی رو نخونده باشید

          براتون یه جمله از شریعتی از کتاب امت و امامت میذارم شاید یکم رفتین و تحقیق کردین
          «باید اطاعتی کورکورانه و تشکیلاتی داشت…
          این معنای تقلیدی است که در تشیع وجود داشت و همین تقلید نیز برای غیر امام که نایب اوست در شیعه شناخته می شود.
          تقلید نه تنها با تعقل ناسازگار نیست، بلکه اساسا اقتضای عقل، تعبد و تقلید است»

        2. شما مفهوم امام رونمیدونین.اگه دکتر منظورش آن 12 امام بوده بعدازاونا جامعه شیعی چیکارکنه.دست رودست بزاریم تا حضرت حجت بیاد این که میشه حجتیه

        3. محمد هسم تیریپ2012/امام قلابی که می فرمایند اوشون خیلی میفرقه:شاید منظورشون امام میر حسین باشه نه؟!!بپرس ببین شفا هم میده!!؟اگه میده بگو من بواسیر دارم شفام بده!!
          عاشق امام خامنه ای”
          هر کی مایله باهم مباحثه داشته باشیم در خدمتم راستی سومم دبیرستان
          mbrb17@yahoo.com

          1. شفای شما در خطه قزوین میسر است تشریف بیاورید قزوین مشکلتان را حل میکنیم انشالله اتفاقا چند وقتی است سوم دبیرستانی اینجا نایاب شده است قدمتان روی …..
            از تمامی اعضا غیر این موجود عذر خواهی میکنم پاسخ را باید مینوشتم از مدیر سایت خواهشمندم بچه هایی که فاقد تربیت و عفت کلامند را در این سایت راه ندهند

  15. با سلام
    مهم نیست که کدام روحانیت درجه اول یا دوم طرفدار ولایت فقیه است یا خیر چراکه اصولا کسانیکه مخالف اسلام و روحانیت اند برایشان فرقی نمی کند که اسلام چه می گوید روحانیت چه می گوید.( برای مثال در قران به نبوت عامه و خاصه اشاره دارد و نبوت عامه به پیامبر اکرم ( ص ) پیامبر تمام ملل استدلال گردیده و پیامبران خاصه مانند عیسی و موسی بر قوم خاص که مخالفان اسلام اصولا توجهی به این موضوعات ندارند که بخواهند از آن به نتایجی برسند که اولی الامر پس چیست .و در زمان غیبتت تکلیف اسلام و اجرای شریعت چیست ؟ )
    اینکه دموکراسی مورد نظر تفکر غرب اصولا قابل پیاده شدن حتی در غرب بوده یا خیر قبلا متفکرین غربی جواب آن را داده اند .چرا که تعریف دموکراسی چه به لحاظ نقش تاریخی چه به لحاط نقش فرهنگی و چه به لحاظ تعریف ( دمو + کراتوس ) ( خلق + حاکمیت ) یعنی رای اکثریت واینکه دموکراسی حکومت است یا قضاوت است یا حکومت نمایندگان مردم دارای تئوریسین های موافق و مخالف دارد و البته دارای شاخصه های مشخص ( رقابت آزاد – برگزاری انتخابات – موجودیت آزادی های مدنی و سیاسی ) .
    کدام حکومت و کشوری در دنیا می تواند ادعای پیاده سازی موفق رای اکثریت بر اساس تعریف فلسفی دموکراسی ( آزادی – برابری – همانیزم و فرد گرایی ) داشته باشد ؟ و طبق گفته خود متفکرین غرب رای اکثریت یعنی بازی دادن افکار جامعه .. چرا که چنانچه ملتها ببینند که رای آکثریت حاکمیت ندارد دست به مقاومت می زنندو تروریزم ( درست یا غلط ) بوجود می آید . سپس متفکرینی آمدند نظام نمایندگان مردم را به جای رای اکثریت مطرح کردند ( طرفداران دموکراسی مستقیم مانند (ژان ژاک روسو ) و طرفداران دموکراسی غیر مستقیم مانند کانت ) که در بین متفکرین غربی نیز مخالف و موافق داشت .
    سپس تئوری دموکراسی مشارکتی را مطرح کردند یعنی اینکه عده ایی می تواند جمع شوند و عقیده و روشی را تائید کنند و حکومت نیز موظف به اجرای آن می شود . همین جریانی که در کشور ما براه انداخته اند فارغ از جناح بندی ها و سیاست بازی های موجود تا تئوری مشارکتی را در کشورهای مانند ما آزمایش کنند .
    بر اساس موقعیت زمانی موجود اهمیت ولایت فقیه در زمان امروز که جهان دو قطبی اسلام و ضد اسلام در حال بروز است و حهان غیر اسلام در هرم قدرت خود برنامه سلطه و نظم نوین جهانی را چه در برنامه ریزی ها ی کلان و چه در ادبیات ( مانند سخنرانی بوش پسر در انتخابات ریاست جمهوری امریکا ) و چه در اجراء به بهترین نحوه برای چپاول سرمایه های ملتهای مسلمان تبین و اجراء می کنند و هرم آنها دارای رهبری و سلسله مراتب خاصی است و بر دنیا تسلط دارند و البته محرمانه است لازم است مقابل این هرم نیز هرم مبتنی بر محوریت ولایت فقیه به مبارزه با نظام سلطه براید که این تفکر منجر به ظهور انقلاب اسلامی شد و تئوریهای رهبری انقلاب بر اساس شناخت سلطه غرب + تئوریهای آزموده شده ناموفق غرب در بعد پاسداشت کرامت انسانی بود یا خیر قضاوتی در طول زمان را می خواهد هر چند مبرهن است .
    غربی ها چون این دژ محکم را در برابر امیال و برنامه های خود مقاوم دیدند در سی سال گذشته سعی در نابودی آن به هر کار اخلاقی و غیر اخلاقی دست زدند و جوانان تحصیلکرده فاقد تجربیات تاریخی ما را کم کم به خیابانها کشاندند . چراکه طیف وسیعی در گروه سبز ( از مسلمان و غیر مسلمان و…. فاقد استراتژی حرکتی نمدانند چه می خواهند فقط می گوید رای اکثریت و ولایت فقیه را نمی خواهیم فارغ از اینکه این تفکر آیا در اکثریت جامعه جای مطرح کردن دارد یا خیر .و اگر داشت چرا مردم همانند مردم لیبی عمل نکردند .لذا تفکر سبز تفکر لیبرالی + قشر تحصیلکرده و دغدغه های آن + مردمی که مشکلات معیشتی دارند + افرادی که اصولا نظام را قبول ندارند که البته با نظام یارانه دولت ثابت کرد قصد واقعی اصلاح امور را در فالب برنامه دارد .
    به هر حال دموکراسی غیر متعهد به ایدئولوژی آیا در بین جامعه مسلمانی مانند کشور ما جای دارد ؟
    اگر دموکراسی یعنی رضایت اکثریت چرا حضرت پیامبر ( ص ) به شکستن بتها اقدام کرد که اکثریت مردم بت پرست بودند . لذا دموکراسی به معنای کسب رضایت اکثریت به گفته خود غربی ها دروغی بیش نیست .
    اگر در آینده نظام لیبرالیزم بر کشور مسلط شد تکلیف مصوبات مجلس مغایر با روح اسلام و شریعت چه می شود ؟آخرین نوشته های دکتر شریعتی را بخوانید .
    ایجاد دور باطل از نظریانت و تئوریهای غربی ها برای کشورهای دارای منابع زیر زمینی مسلمان است . به هوش باشیم
    تئوری ولایت فقیه + آرامش کشور بر اساس ظرف زمانی موجود اثباتی بر محکم بودن تئوری ولایت فقیه می باشد تا ببینیم ظرف زمانه در چند صد ساله آینده چه قضاوت و روشی را ترمیم یا انتخاب خواهد کرد .اگر قاطبه مردم بر اساس شریعت عمل نمایند .با تشکر

    1. اینم نظر جناب اقای عسگراولادی و نوشته شما درباره پیروزی هدفمندی یارانه ها:
      اسد الله عسگر اولادی رییس اتاق بازرگانی ایران و چین با بیان این‌که تورم دی‌ماه با وجود نوسانات نرخ ارز ۴۰ درصد است، گفت: “با واردات دلار ۱۶۰۰ تومانی و وضعیت فعلی تولید تا ۶ ماه دیگر در کشور قحطی داریم.”

      عسگراولادی در گفت‌وگو با خبرگزاری “پانا” اظهار داشت: “قبل از اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها مطرح کردم که این کار باید انجام شود و اجرای آن جرات زیادی می‌خواهد.”

      وی عنوان کرد: “در همان زمان عنوان کردم که اگر دولت نتواند تورم را مهار کند، اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها کار خطرناکی است.”

      رییس اتاق بازرگانی ایران و چین تصریح کرد “به‌دلیل این‌که در مرحله اول اجرای قانون نتوانستیم تورم را مهار کنیم، توفیق چندانی نداشتیم و به همین دلیل به مشکلاتی در بخش تولید برخورد کرده‌ایم.

      او با بیان این‌که تورم آذر سال گذشته ۹٫۸ درصد بود و افتخار می‌کردیم که به تورم تک‌رقمی دست یافته‌ایم، گفت: “دو ماه پیش بانک مرکزی اعلام کرد که تورم ۱۹٫۸ درصد شده است، بنابراین در مهار تورم موفق نبوده‌ایم.”

      او افزود همه پیش‌بینی‌ها این بود که حداکثر تورم ۱۴ درصد باشد، اما هم اکنون نه‌تنها تورم ۸/۱۹ درصد نیست، بلکه به جز تحولات ارزی ۲۷ درصد و با ارز ۴۰ درصد است.

      رییس اتاق بازرگانی ایران و چین عنوان کرد: “در چنین شرایطی که تورم ۴۰ درصد است و بانک مرکزی هم آمار نمی‌دهد، مرحله دوم اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها به مصلحت نیست.”

      عسگراولادی تصریح کرد: “به نظر می رسد با توجه به واردات کالا با دلار ۱۶۰۰ تومانی و مشکلات تولید در ۶ ماه آینده با کمبود بسیاری از کالاها و قحطی در کشور مواجه خواهیم شد که برای تهیه آنها یا باید متوسل به قاچاق شویم و یا این‌که هزینه بسیاری بابت قاچاق بپردازیم.”

      دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس کدام را؟؟؟؟؟؟
      اینم مجری خوب کشور وای بحال بداش:
      اخبار ضد و نقیض در مورد فرار مرتضی حیدری مجری معروف تلویزیون به غرب
      فرار مجری معروف و ویژه تلویزیون و احمدی‌نژاد
      مجری معروف سیما و ویژه ریاست جمهوری به دلیل دست داشتن در اختلاس سه هزار میلیارد تومانی به خارج از کشور گریخت.
      وب‌سایت «عصر ایران» در این زمینه نوشت: «یک مجری معروف صداوسیما به دلیل مشخص شدن ارتباطات وی با اختلاس سه هزار میلیاردی، از کشور فرار کرد.»
      انتقاد تلویحی حسین علایی، رئیس پیشین ستاد مشترک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از آیت الله علی خامنه ای بازتاب قابل ملاحظه ای در رسانه ها داشته است.

      آقای علایی در یادداشتی به مناسبت سالگرد انتشار مقاله ای علیه آیت الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، در روزنامه اطلاعات در دی ماه ۱۳۵۶ صراحتا نامی از آیت الله خامنه ای نبرده، ولی اشاره های او تردیدی باقی نمی گذارد که مخاطب اصلی اش کیست.

      طرفه این که این مقاله در همان روزنامه باسابقه اطلاعات چاپ شده که حالا مدیر مسئول آن نماینده رهبر ایران است.

      او در ابتدای این یادداشت توضیح می دهد که چاپ مقاله “ارتجاع سرخ و سیاه” در شماره ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ روزنامه اطلاعات که “توسط یک سناتور مورد اعتماد اداره می شد”، چگونه به اعتراض طلاب حوزه علمیه قم، سرکوب مرگبار آن توسط حکومت محمدرضا شاه پهلوی، راهپیمایی های دوره ای برای قربانیان این کشتار و در نهایت خروج شاه از ایران ظرف یک سال منجر شد.

      آقای علایی سپس احتمال می دهد که شاه، نویسنده کتاب “پاسخ به تاریخ”، پس از خروج از کشور با این سوالات دست و پنجه نرم می کرده است:

      ۱-اگر در واکنش به حضور مردم در مجالس ترحیم فرزند امام خمینی سعه صدر به خرج می ‌دادم و با مقاله توهین‌آمیز که نویسنده آن داریوش همایون وزیر اطلاعاتم با اسم مستعار بود، مردم را تحریک نمی ‌کردم، بهتر نبود؟

      ۲- اگر پس از انتشار مقاله در روزنامه حکومتی، اجازه پاسخ به آن مقاله را در همان روزنامه می دادم حکومتم دوام بیشتری نمی ‌یافت؟

      ۳- اگر به مردم معترض اجازه راهپیمایی مسالمت‌آمیز را می دادم و آنها را متهم به اردوکشی و زورآزمایی خیابانی نمی ‌کردم، مساله خاتمه نمی ‌یافت؟

      ۴- اگر به مأموران دستور می ‌دادم که به تظاهر کنندگان تیراندازی نکنند و هوشمندانه و با تدبیر آنها را آرام کنند، نتیجه بهتری نمی ‌گرفتم؟

      ۵- آیا اگر به جای حصر کردن بعضی از بزرگان در خانه‌هایشان و تبعید تعدادی دیگر به سایر شهرهای دوردست و زندانی کردن فعالان سیاسی، باب گفتگو و مراوده با آنها را باز می ‌کردم، کار به فرار من از کشور می ‌انجامید؟

      ۶- اگر به جای اتهام زدن به مردم که خارجی‌ها عامل تحریک شما هستند، به شعور جمعی آنها توهین نمی ‌کردم حالا خودم مجبور بودم به خارجیها پناه ببرم؟

      ۷- آیا اگر به جای متهم کردن مخالفان خودم به اقدام علیه امنیت کشور، وجود مخالف را می ‌پذیرفتم و حتی آن را قانونی تلقی می ‌کردم و برای آنها حق قائل بودم نمی توانستم بیشتر برمسند قدرت باقی بمانم؟

      مخاطب کیست؟

  16. با سلام
    مهم نیست که کدام روحانیت درجه اول یا دوم طرفدار ولایت فقیه است یا خیر چراکه اصولا کسانیکه مخالف اسلام و روحانیت اند برایشان فرقی نمی کند که اسلام چه می گوید روحانیت چه می گوید.( برای مثال در قران به نبوت عامه و خاصه اشاره دارد و نبوت عامه به پیامبر اکرم ( ص ) پیامبر تمام ملل استدلال گردیده و پیامبران خاصه مانند عیسی و موسی بر قوم خاص که مخالفان اسلام اصولا توجهی به این موضوعات ندارند که بخواهند از آن به نتایجی برسند که اولی الامر پس چیست .و در زمان غیبتت تکلیف اسلام و اجرای شریعت چیست ؟ )
    اینکه دموکراسی مورد نظر تفکر غرب اصولا قابل پیاده شدن حتی در غرب بوده یا خیر قبلا متفکرین غربی جواب آن را داده اند .چرا که تعریف دموکراسی چه به لحاظ نقش تاریخی چه به لحاط نقش فرهنگی و چه به لحاظ تعریف ( دمو + کراتوس ) ( خلق + حاکمیت ) یعنی رای اکثریت واینکه دموکراسی حکومت است یا قضاوت است یا حکومت نمایندگان مردم دارای تئوریسین های موافق و مخالف دارد و البته دارای شاخصه های مشخص ( رقابت آزاد – برگزاری انتخابات – موجودیت آزادی های مدنی و سیاسی ) .
    کدام حکومت و کشوری در دنیا می تواند ادعای پیاده سازی موفق رای اکثریت بر اساس تعریف فلسفی دموکراسی ( آزادی – برابری – همانیزم و فرد گرایی ) داشته باشد ؟ و طبق گفته خود متفکرین غرب رای اکثریت یعنی بازی دادن افکار جامعه .. چرا که چنانچه ملتها ببینند که رای آکثریت حاکمیت ندارد دست به مقاومت می زنندو تروریزم ( درست یا غلط بودن صرف موضوع ) بوجود می آید . سپس متفکرینی آمدند نظام نمایندگان مردم را به جای رای اکثریت مطرح کردند ( طرفداران دموکراسی مستقیم مانند (ژان ژاک روسو ) و طرفداران دموکراسی غیر مستقیم مانند کانت ) که در بین متفکرین غربی نیز مخالف و موافق داشت .
    سپس تئوری دموکراسی مشارکتی را مطرح کردند یعنی اینکه عده ایی می تواند جمع شوند و عقیده و روشی را تائید کنند و حکومت نیز موظف به اجرای آن می شود . همین جریانی که در کشور ما براه انداخته اند فارغ از جناح بندی ها و سیاست بازی های موجود تا تئوری مشارکتی را در کشورهای مانند ما آزمایش کنند .
    بر اساس موقعیت زمانی موجود اهمیت ولایت فقیه در زمان امروز که جهان دو قطبی اسلام و ضد اسلام در حال بروز است و حهان غیر اسلام در هرم قدرت خود برنامه سلطه و نظم نوین جهانی را چه در برنامه ریزی ها ی کلان و چه در ادبیات ( مانند سخنرانی بوش پسر در انتخابات ریاست جمهوری امریکا ) و چه در اجراء به بهترین نحوه برای چپاول سرمایه های ملتهای مسلمان تبین و اجراء می کنند و هرم آنها دارای رهبری و سلسله مراتب خاصی است و بر دنیا تسلط دارند و البته محرمانه است لازم است مقابل این هرم نیز هرم مبتنی بر محوریت ولایت فقیه به مبارزه با نظام سلطه براید که این تفکر منجر به ظهور انقلاب اسلامی شد و تئوریهای رهبری انقلاب بر اساس شناخت سلطه غرب + تئوریهای آزموده شده ناموفق غرب در بعد پاسداشت کرامت انسانی بود یا خیر قضاوتی در طول زمان را می خواهد هر چند مبرهن است .
    غربی ها چون این دژ محکم را در برابر امیال و برنامه های خود مقاوم دیدند در سی سال گذشته سعی در نابودی آن به هر کار اخلاقی و غیر اخلاقی دست زدند و جوانان تحصیلکرده فاقد تجربیات تاریخی ما را کم کم به خیابانها کشاندند . چراکه طیف وسیعی در گروه سبز ( از مسلمان و غیر مسلمان و…. فاقد استراتژی حرکتی که نمیدانند چه می خواهند فقط می گوید رای اکثریت و ولایت فقیه را نمی خواهیم فارغ از اینکه این تفکر آیا در اکثریت جامعه جای مطرح کردن دارد یا خیر .و اگر داشت چرا مردم همانند مردم لیبی عمل نکردند .لذا تفکر سبز تفکر لیبرالی + قشر تحصیلکرده و دغدغه های آن + مردمی که مشکلات معیشتی دارند + افرادی که اصولا نظام را قبول ندارند که البته با نظام یارانه دولت ثابت کرد قصد واقعی اصلاح امور را در فالب برنامه دارد .
    به هر حال دموکراسی غیر متعهد به ایدئولوژی آیا در بین جامعه مسلمانی مانند کشور ما جای دارد ؟
    اگر دموکراسی یعنی رضایت اکثریت چرا حضرت پیامبر ( ص ) به شکستن بتها اقدام کرد که اکثریت مردم بت پرست بودند . لذا دموکراسی به معنای کسب رضایت اکثریت به گفته خود غربی ها دروغی بیش نیست .چرا که پیامبر ( ص ) با زبان خود مردم و کمک الهی توانست بتهای زمانه را بشکند .
    اگر در آینده نظام لیبرالیزم بر کشور مسلط شد تکلیف مصوبات مجلس مغایر با روح اسلام و شریعت چه می شود ؟آخرین نوشته های دکتر شریعتی را بخوانید .
    ایجاد دور باطل از نظریانت و تئوریهای غربی ها برای کشورهای دارای منابع زیر زمینی مسلمان است . به هوش باشیم
    تئوری ولایت فقیه + آرامش کشور بر اساس ظرف زمانی موجود اثباتی بر محکم بودن تئوری ولایت فقیه می باشد تا ببینیم ظرف زمانه در چند صد ساله آینده چه قضاوت و روشی را ترمیم یا انتخاب خواهد کرد .اگر قاطبه مردم بر اساس شریعت عمل نمایند چگونه خواهد بود
    با تشکر .
    امیر مسعود امین پور

    1. شکر خدا زمان نشان دهنده بزرگی است اگر نوشته های بالتر را ببینید همانطور که گفته بودم طرح یارانه تان خوب گندی به مملکت زده که از ادامه ان فعلن برای امسال پشیمان گشته اید برای اینکه وقتی کشوری درامد مردمش جهانی نیست نمی تواند جهانی خرج کند درغیر اینصورت این تفاوت باعث فشار مضاعف شده موجب پیش آمدن مشکلات زیادی خواهد شد که تورم 91 گوشه ای از ان است بگذار کمی به همین منوال بگذرد دزدی و فساد ببینید تا چه حد خواهد شد

  17. امیر مسعود امین پور

    ببخشید چون مطلب تایپ شده ( ولیت فقیه – دموکراسی ) مرا سایت قبول نمی کرد با اجازه دوستم جواد نجفی ایمیل نمودم
    امیر مسعود امین پور

  18. با سلام به همگی
    اول که سعی کنیم همه مصداق آیه شریفه اطیعوا الله و الرسول و اوالامر منکم باشیم انشالله
    دوم : در اسلام امت داریم نه ملت یعنی حد و مرز جغرافیایی معنی ندارد
    سوم : در اسلام شیعه و سنی نداریم همه مسلمانند که شروطی داره و اون اعتقاد راسخ ، زبانآ ، قلبآ و عملآ به خدا و پیامبر و اهل بیتش است که آخریشون فرموده : در امور خود به راویان حدیث ما ( علما) مراجعه کنید
    چهارم : اگه یه ارتباط کوچیک با شهدای عزیزمون داشته باشیم میبینیم که همه با ندای لبیک یا امام و با اطاعت از ولایت فقیه به فیض اکمل رسیدند
    آخرش اینکه ببینیم ولی فقیه زمان ما باعث عزت اسلام شده یا خدای ناکرده ذلت آن؟ اینم از زبان دشمنان خدا و دین کاملآ مشهوده
    یا لثارت الحسین

  19. یکی از مراجع بزرگی که با ولایت مطلقه فقیه به شدت مخالف است، آیت الله العظمی مدنی تبریزی است که در این زمینه حتی کتابی بنام (الارشاد الی ولایه فقیه) دارند که دیگر مجوز چاپ ندارد و بخاطر همین امر به بسیاری از تالیفات ایشان اجازه چاپ داده نمی شود، همچنین ایشان یکی از شاگردان خلف آیت الله العظمی بروجردی هستند و برخی از تالیفات ایشان که در زمان آیت الله بروجردی به چاپ رسیده است مورد تقدیر و حاشیه نویسی توسط ایشان قرار گرفته است. حتی در حال حاضر در سایت پرسشکده در این مورد این چنین نوشته شده است:
    در مقابل دیدگاه ولایت مطلقه فقیه دیدگاه دیگری است که گستره ولایت فقیه را محدود به امور حسبیه و ضروری می داند که از آن به «ولایت مقیده فقیه» تعبیر می شود. حضرت آیت الله سید یوسف مدنی تبریزی در مورد ولایت فقیه دیدگاهی همانند مرحوم آیت الله خوئی دارند و گستره ولایت فقیه را محدود به امور حسبیه می دانند. مقصود از امور حسبیه اموری است که انجام آن ها از نظر شارع مقدس ضروری است و اجازه اهمال و به زمین گذاران در ان را هرگز نمی دهد.

    1. دوست گرامی ، علمای بزرگ و معروفی قبل از ایشان نیز بر این نکات صحه گذاشته اند همچون شیخ اعظم ، شیخ مرتضی انصاری (سلام الله علیه) و مرحوم آخوند خراسانی (صاحب کفایه و از مراجع ثلاث حامی انقلاب مشروطه و..)

      برای اطلاعات بیشتر به اینجا مراجعه کنید:

      http://1mosalman.com

  20. منتظر مهدی

    به نام خدا و با سلام،

    1- تاریخ به یاد ندارد که هیچ امامی امام بعد خود را انتخاب و نصب کرده باشد. حد اقل من هیچ نشانه ای نیافتم. بلکه این مردم بودند که به تشخیص خود و آگاهان امام بعدی را از بین فرزندان آن امام که طبیعتا با وجود فشار ها و مضیغه های حاکمان وقت به امام قبلی نزدیک تر بودند را انتخاب میکردند.
    2- اصولا فرق اساسی راه شیعی و حاکمان وقت در همین بود که حاکمان خلافت پیامبر را به حکومت موروثی شاهان تبدیل کرده بودند اما راه شیعه که همانا را اصیل خدا و اسلام بود انتخاب آگاهانه مردم را می پسندید.
    3- اگر غیر از این بود خیلی ساده پیامبر در غدیر خم صراحتا اعلام می فرمودند که علی(ع) جانشین من است و خلافت بعد ار من به او می رسد و همه بعد از من با او باید بیعت کنید و سراغ کس دیگری نروید. اما پیامبر اعلام فرمودند که به عبارتی ” اگر من بودم و می خواستم بعد خودم به کسی رای دهم ، به علی(ع) رای می دادم” در واقع علی(ع) را به عنوان بهترین گزینه به مردم پیشنهاد فرمودند تا اصل بسیار مهم نظر مردم اصل است ، چیزی که اما راحل هم در گفته مشهور خود به آن اشاره فرمودند که “میزان رای ملت است”
    4- علی(ع) برای احترام به رای مردم و اجرای کامل و بی نقص مردم سالاری ، 25 سال خانه نشین شدند اما در عین حال این خانه نشینی به حالت قهر با مردم و حتی حکومت وقت نبود، بلکه ایشان طی این 25 سال هر کجا به وجود مبارکشان احتیاج بود حاضر بودند.

    5- ولایت “مطلقه” فقیه فقط و فقط مخصوص پیامبر و ائمه است که معصوم بوده و به منبع وحی الهی وصل هستند این مهم در کتاب کاشف الغطا نیز امده است که بر حق است. اما ولایت فقیه در زمان غیبت امام غایب اجتناب ناپذیر است تا بوسیله فقیه عادل و آگاه خط اصلی اسلام گم نشود.اما انتخاب ولی فقیه باید به رای ملت یا منتخبین ملت انجام شود.
    6-امام غایبمان (عج) نیز به نوعی منتظر نظر مردم هستند، اینکه به تمثیل گفته می شود که ایشان وقتی ظهور می کنند که 313 نفر یار داشته باشند بیانگر همین مسئله بسیار مهم است که تا زمینه ظهور ایشان که همانا اولین اصل آن خواست گروه قابل مطاحظه ای از مردم است تا بتوان به مدد آنان قیام آخر ازمان را به انجام رساند، ظهور نخواهند فرمود و ظهور منوط است به این مسئله مهم. و خواست مردم یعنی آماده بودن، یعنی عملا خواستن، عملا طلب کردن و از همه لحاظ آماده کمک بودن همانطور که اگر مهمانی را خیلی طالبیم و از دل و جان حضورش را می خواهیم خود را همانگونه مهیا می کنیم که او می پندد.

    7- راستی از مولایم علی(ع) یاد کردم، گفتم همینجا بگویم که چرا ما با برادر اهل تسنن مان همیشه در این امر دعوا داریم که حق ایشان را خلیفه اول و دوم و….. ضایع کرده اند به نظر بنده اگر ایشان اول و قبل از ایشان هم خلیفه و امی المومنین می شدند با سطح فکری مردم آن زمان همان سه سال را بیشتر حکومت نمی کردندو بالاخره چه قبل و چه بعد از ایشان دیگران هرگز مانند ایشان حکومت نمی کردند. بلکه با برادران اهل تسنن مان و به جهت اتحاد بیشتر این مهم را عنوان کنیم که آیا قبول دارید که حکومت علی(ع) در واقع نزدیکترین حکومت به پیامبر و کتاب خدا نبود؟ که اکثر آنان اینرا قبول دارند به جز گروهای ملحدی مانند وهابیون که من در مسلمان بودن آنها هم شک دارم.
    و با تصدیق آنان بگوییم بیایید مانند علی باشیم و حکومت را مانند علی(ع) انجام دهیم تا مسلمین از گرفتاری های این زمان نجات یابند.

  21. شهید ابراهیم همت :
    ولایت و امت … تمام و دیگر سر خط سومی وجود نداره.
    به نظر من،ما باید در مسیر عرفان،و یا بهتر است بگویم دینی که سابقه ی چند هزار ساله دارد،قدم بر می داریم.دینی که آدم (ع) برای مظلومیت سبط پیامبر آن دین گریه کرد.

    اگر قرار است هر کسی برای خودش دین مداری کند که نمیشود دین.
    من دلایلی برای لزوم وجود ولایت دارم:

    1.حفظ استقلال جامعه (جامعیت کشور از لحاظ دینی و فرهنگی)
    2.حفظ امنیت جامعه در برابر تعرض کفار
    3.جلوگیری از تحریف دین (یکی باید کتاب اصلی رو تو دستش نگه داشته باشه تا اگه یکی فکری به سرش زد،کتابو بکنن تو چشش)
    4.تدبر در آیه ی ” و جعلنا ائمه یهدون… “

    1. 🙂
      حالا اگه اونی که تو دستش کتاب بود خودش فکری به سرش زد تکلیف سایرین چیه؟

      ملامحمدکاظم آخوند خراسانی صاحب کفایه و شاگرد شیخ اعظم مرتضی انصاری:

      مطلق الاختیار دانستن غیر معصوم را هرکس از احکام دین شمارد لااقل مبدع خواهد بود!

    2. پاسخ به 1
      همه کشورها چه اسلامی چه غیر اسلامی بدون داشتن ولایت فقیه مطلقه از کیان ملت و سرزمینشون حفاظت میکنند
      پاسخ به 2
      همه کشورها چه اسلامی چه غیر اسلامی بدون داشتن ولایت فقیه مطلقه از کیان ملت و سرزمینشون حفاظت میکنند
      پاسخ به 3
      خداوند خودش خافظ دینشه و همانطور که کعبه را در مقابل اصخاب فیل نگهداشت دیتنش را با فدا کردن بهترین مردمش یعنی امام خسین ع زنده نگهداشته بدون تحریف اصل ساقه و ریشه است برگها شاید خطوطی پیدا کنند اما همه بسوی خدایند
      پاسخ 4
      «و جعلنا ائمه یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلوه و ایتاء الزکوه و کانوا لنا عابدین‏
      خداوند عز و جل میفرماید: ما حضرت ابراهیم و اسمعیل و اسحاق را ائمه‏اى قرار دادیم که به امر ما هدایت مى‏کنند، و کارهاى پسندیده را به آنها وحى کردیم، و اقامه نماز و ایتاء زکوه را به آنها وحى نمودیم، و آنها از زمان قبل، روش و مسلکشان این بود که ما را عبادت مینمودند.
      آیه مبارکه قرآن مى‏فرماید: که ما فعل خیرات را بآنها وحى کردیم یعنى تمام افعال پسندیده که از آنها ظهور مى‏کند، به اذن ما، و امر ما بوده، و ملکوت آنها در دست ماست، و بنابراین اعمال آنها بدون دخالت هیچ فکر نفسانى و هواى خودپسندى از آنها سر مى‏زند.

      آنها اعتباراندیش نیستند و براى محافظه ‏کارى فعلى انجام نمى‏دهند و براى بجا آوردن کارى در اعتبارات واهیه نمیافتند که سپس کار خود را بر اساس مصلحت تخیلیه بجاى آورند، بلکه از تمام این مراحل عبور نموده‏اند. اراده آنها اراده خدا، و فعل آنها از ضمیرى پاک و بى‏آلایش، بدون شائبه منفعت‏طلبى و ملاحظه اجر و پاداش، و عاقبت‏ اندیشى، از آنها سرمیزند.

      آنها افرادى هستند که خود فعل جزاى آنهاست، و در صدد جزائى خارج از نفس و حقیقت فعل خود نیستند.

      این فعل، فعل خداست که باراده و مشیت‏خدا از آئینه وجود و صقع نفس آنان هویدا و از مجرى و مجلاى وجود آنان طلوع میکند.
      این یعنی ائمه و امامان معصوم نه هرکسی که کلاه بر سر گذارد قلندری داند

  22. تعریف ولایت مطلقه “تصمیمات و اختیارات ولى فقیه در مواردى که مربوط به مصالح عمومى اسلام و مسلمین است، در صورت تعارض با اراده و اختیار آحاد مردم، بر اختیارات و تصمیمات آحاد امّت مقدّم و حاکم است، و این توضیح مختصرى درباره ولایت مطلقه‏است.”
    منبع: http://farsi.khamenei.ir/treatise-content?uid=1&tid=8
    اگر ولی فقیه تشخیص داد که کاندیدای A به نفع مصالح اسلام و مسلمین است و مردم به کاندیدای M رای دادند، طبق استفتا صورت گرفته کاندیدای A باید به هر طریقی که ممکن است رییس جمهور شود زیرا نظر ولی فقیه بر نظر آحاد مردم مقدم و حاکم است!!!!!!!
    بارها و بارها در سیره پیامبران و ایمه خوانده ایم که مشورت می کرده اند یا نظر دیگران را جویا می شدند. به خصوص آیه “و امرهم شوری بینهم” که همگی شنیده ایم. در هر صورت با توجه به این که به منبع وحی متصل بودند، یک تنه نظر آحاد جامعه را باطل نمی کردند.
    مثلا در جنگ احد، پیامبر در نظر داشت که در داخل شهر با کفار بجنگد ولی در رای گیری نظر اکثریت بر آن بود که در خارج از شهر با کفار بجنگند و در نهایت پیامبر تابع نظر اکثریت شد. البته قطعا قبول دارید که این موضوع مصداق بارز مصلحت اسلام و مسلمین بوده است و در نهایت به همه ثابت شد که نظر جمع غلط بوده است و در آن جنگ شکست خوردند. آما پیامبر نظر جمع را بر نظر خویش مقدم و حاکم می دانست.
    گرچه اکثر علما از نظر دادن در این باب حذر دارند. اما…
    در مورد مراجع متوفی(رحمه الله علیهم) بزرگترین فردی که در رابطه با ولایت فقیه علنا به مقابله پرداخت مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم خویی است که مراجع بزرگ حال حاضر به شاگردی ایشان افتخار می کنند و در عصر خود بی نظیر و اعلم مسلم بوده اند. ایشان نظریهٔ ولایت فقیه را یک “بدعت عاری از هرگونه پشتوانه در قوانین و حکمت شیعی” می‌دانستند. همچنین از ایشان است که “ولایت در زمان غیبت با هیچ دلیلی برای فقهاء اثبات نمی‌شود. ولایت تنها به پیامبر و ائمه اختصاص دارد. آن‌ چه از روایات برای فقها، اثبات می‌شود دو امر است، نفوذ قضاوت، حجیت فتوای‌شان. اما حق تصرف در اموال قاصران و غیر ایشان ـ که از شئون ولایت است ـ ندارند مگر در امور حسبیه(مقصود از امور حسبیه کارهایی است که محسوب برای خداست و به عنوان وظیفه عبادی انجام می گیرد هم چون قبض حقوق شرعیه (خمس و زکات و…) و به مصرف رسانیدن آنها در موارد خود و حفاظت از موقوفه هایی که متولی خاصی ندارند و نگهداری از اموال مسلمانی که غایب یا قاصر است و نظایر آن.) و فقها در این محدوده ولایت دارند، اما نه به معنای ادعا شده(یعنی نه به معنای ولایت) بلکه به معنای نفوذ تصرفاتش یا تصرفات وکیلش… بنابراین، آن‌چه برای فقیه، ثابت می‌باشد جواز تصرف است، نه ولایت.”. که البته خواندن دقیق این منبع خالی از لطف نیست:
    http://www.al-khoei.us/books/index.php?id=120
    فذلکه الکلام :
    أن الولایه لم تثبت للفقیه فی عصر الغیبه بدلیل وإنما هی مختصه بالنبی والأئمه (علیهم السّلام) ، بل الثابت حسبما تستفاد من الروایات أمران : نفوذ قضائه وحجیه فتواه ، ولیس له التصرف فی مال القصّر أو غیره مما هو من شؤون الولایه إلاّ فی الأمر الحِسبی فإن الفقیه له الولایه فی ذلک لا بالمعنى المدعى ، بل بمعنى نفوذ تصرفاته بنفسه أو بوکیله وانعزال وکیله بموته ، وذلک من باب الأخذ بالقدر المتیقن لعدم جواز التصرف فی مال أحد إلاّ بإذنه ، کما أن الأصل عدم نفوذ بیعه لمال القصّر أو الغیّب أو تزویجه فی حق الصغیر أو الصغیره ، إلاّ أنه لما کان من الاُمور الحِسبیه ولم یکن بدّ من وقوعها فی الخارج کشف ذلک کشفاً قطعیاً عن رضى المالک الحقیقی وهو الله (جلّت عظمته) وأنه جعل ذلک التصرف نافذاً حقیقه ، والقدر المتیقن ممن رضى بتصرفاته المالک الحقیقی ، هو الفقیه الجامع للشرائط فالثابت للفقیه جواز التصرف دون الولایه .
    وبما بیّناه یظهر أن مورد الحاجه إلى إذن الفقیه فی تلک الاُمور الحِسبیه ما إذا کان الأصل الجاری فیها أصاله الاشتغال ، وذلک کما فی التصرف فی الأموال والأنفس والأعراض ، إذ الأصل عدم نفوذ تصرف أحد فی حق غیره .
    در مورد حضرات آیات بروجردی و میلانی هم همانطور که ان شا الله می دانید، حتی از حکومت شاه در برابر آیت الله خمینی دفاع می کردند. به طوری که طبق نقل های موثق از شهید مطهری و آیت الله منتظری شنیده ایم که آیت الله بروجردی آیت الله خمینی را طرد کرده بودند و حتی نامه های اطرافیان ایشان را نیز پس می زدند (رجوع شود به کتاب خاطرات آیت الله منتظری(
    در مورد حضرت آیت الله گلپایگانی هم که قطعا می دانید که بارها و بارها در مورد شعار “مرگ بر ضد ولایت فقیه” تذکر داده بودند .
    همچنین می دانیم پس از پیروزی انقلاب که آیت الله خمینی نظریه ولایت فقیه را به عنوان رکن نظام حاکم بر ایران مطرح کرد، آیت عظام شریعتمداری، قمی، روحانی، شیرازی و برخی دیگر از روحانیون به مخالفت با این نظریه پرداختند و ادعا کردند که مخالف آموزه‌های دین اسلام و مذهب تشیع است
    بدین ترتیب، آیات عظام قمی، روحانی و شیرازی با وجود سوابقی که در همراهی با آیت الله خمینی داشتند، علناً در ایران به مخالفت با نظریه ولایت فقیه پرداختند و در نتیجه تحت حبس خانگی قرار گرفته و تا پایان عمر در محدودیت زندگی کردند.
    آیت الله شریعتمداری هم با وجود آن که قبل از انقلاب از آیت الله خمینی دفاع می کرد و حتی یکبار جان وی را نجات داده بود(در داستان اعلام مرجعیت آیت الله خمینی)، پس از انقلاب به دلیل مخالفت با ولایت فقیه از طرف آیت الله خمینی از مرجعیت خلع دانسته شد و آن حوادثی که ان شا الله اطلاع دارید رخ داد.
    در مورد مراجع حال حاضر(دامت برکاتهم)، آقایان سید علی سیستانی و وحید خراسانی و موسوی اردبیلی ولایت فقیه را به همان میزانی که استادشان حضرت آیت الله العظمی خویی قبول داشته است، قبول دارند.
    یا آن چه در سایت آیت الله سیستانی موجود است:”ولایت در آن چه – به اصطلاح فقها – امور حسبیه خوانده می‌شود برای هر فقیهی که جامع شرایط تقلید باشد ثابت است. و اما در امور عامه که نظم جامعه اسلامی بر آنها متوقف است هم در شخص فقیه و هم در شرایط به کار بستن ولایت امور دیگری معتبر است از جمله مقبول بودن نزد عامه مؤمنین.”.
    آیت الله منتظری نیز که خود پایه گذار نظریه ولایت فقیه می باشد، ولایت مطلقه فقیه را از مصادیق شرک می داند. خواندن مطالب زیر از ایشان خالی از لطف نیست:
    آیت الله منتظری : ولایت مطلقه‌ فقیه شرک است
    آیت الله حسینعلی منتظری، تئوری پرداز ولایت فقیه و جانشین آیت الله خمینی تا آخرین سال حکومت وی، در یکی ‏از بی سابقه ترین انتقادات خود به حدود اختیارات رهبری نظام، ولایت مطلقه فقیه را از مصادیق شرک دانست. ‏
    وی این نظر را در دیدار با اعضای ارشد نهضت آزادی ایران مطرح کرد و در ادامه مباحثی که اخیرا در مورد ‏حدود اختیارات ولی فقیه مطرح شده است، گفت: ” نظرات فقیه به ما هو فقیه، تنها در امور فقهیه برنظرات سایر ‏مردم تقدم دارد و ورود در مسایل دیگر، مانند ایجاد رابطه با امریکا یا روابط سیاسی با سایر کشورها، علی ‏الاصول در حوزه‌ی کاری ولی فقیه قرارنمی گیرد و باید به وسیله کارشناس متخصص حل و فصل شود‏‎.‎‏” ‏
    بر اساس گزارش روابط عمومی نهضت آزادی ایران، آیت الله منتظری در این جلسه افزوده است که “در زمان ‏بازنگری قانون اساسی، به جهت ایراداتی که به افزایش اختیارات ‏‎ ‎ولی فقیه و شمول مطلق این اختیارات داشته ‏است، با آن مخالفت کرده‌ و باور دارد که حتی‎ ‎پیامبر اکرم (ص) نیز از حق ولایت مطلقه برخوردار نبوده است و ‏ولایت مطلقه‌ فقیه را از جمله مصادیق بارز شرک می داند”. ‏
    اظهارات آیت الله منتظری که بسیاری او را بالاترین مرجع تقلید شیعیان در ایران می دانند، فارغ از این جایگاه ‏بیشتر از آن جهت مورد توجه ناظران سیاسی قرار گرفته که وی یکی از تئوری پردازان فقهی و قانونی نظریه ‏ولایت فقیه است. او صاحب کتاب مشهور “درسهایی در باب ولایت فقیه” به زبان عربی و نیز پیشنهاد کننده ‏افزوده شدن چنین مقامی به قانون اساسی ایران در مجلس خبرگان قانون اساسی بوده است. ‏
    ‎‎مدیریت جامعه بر اساس شورای فقها‏‎‎
    اظهار نظر آیت الله منتظری در شرایطی منتشر می شود که هفته گذشته، اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس کنونی ‏مجلس خبرگان رهبری، که گفته می شود نقش عمده ای در متقاعد کردن خبرگان رهبری در پذیرش آیت الله خامنه ‏ای به عنوان جانشین رهبر فقید بر عهده داشته است، بار دیگر نسبت به تشکیل “شورای فقها” در کشور تاکید کرد ‏و افزود: “مدیریت جامعه باید براساس شورای فقها باشد”.‏‎ ‎
    هاشمی رفسنجانی در اظهارات خود با بیان اینکه باید “فقه مقارن” را ترویج داد به تخصصی شدن اجتهاد اشاره ‏کرده و گفت: “امروزه همه اذعان دارند که یک مجتهد نمی‌‏تواند در تمامی ابواب زندگی مردم متخصص باشد به ‏همین دلیل باید فقه تخصصی شود و اگر فقه تخصصی را پذیرفتیم باید تقلیل تخصصی را پذیرفت و اگر هم این دو ‏مورد را پذیرفتیم باید شورای فقه را بپذیریم”‏‎.‎
    تاکید هاشمی رفسنجانی بر تخصص گرایی در مباحث فقهی تقریبا مشابه یادآوری آیت الله منتظری است که ‏‏”نظرات فقیه به ما هو فقیه، تنها در امور فقهیه برنظرات سایر مردم تقدم دارد” و این البته به طور آشکار با ‏جایگاهی که آیت الله خامنه ای اینک در مقام ولی فقیه برای خود تصور می کند، تفاوت دارد. وی در یکی از ‏اظهارنظرهای خود در ابتدای سال جاری اعلام کرده بود: “هروقت تشخیص دهد پیشقدم برقراری رابطه با آمریکا ‏می شوم”.‏
    اظهارات هاشمی رفسنجانی البته به سخنرانی ابتدای هفته گذشته محدود نشد و وی جمعه گذشته در سفر به مشهد ‏نیز این رویه را پی گرفت. او در دانشگاه جامع رضوی مشهد با طرح این پرسش که چگونه باید نوآوری ایجاد ‏کرد بار دیگر اظهار داشت: “هیچ مجتهدی نیست که در تمام ابواب علوم تخصص داشته باشد “.‏
    وی همچنین از نظام آموزشی حوزه های علمیه انتقاد کرد و گفت: “امروزه دانشگاه‌‏های دنیا در حال کشف اسرار ‏عالم هستند ولی ما در حوزه‌‏ها در این زمینه چه کرده‌‏ایم ؟ امام (ره) جمله‌‏ای دارد و باید در این سخن ایشان تعمق ‏کرد و آن این است که فرمودند فقه اسلامی تئوری جامع و کامل اداره جامعه و انسان از گهواره تا گور است.”‏
    در مورد مراجع تقلید دیگر هم کما بیش همین نقل ها موجود است و تنها مراجعی که در حال حاضر ظاهرا به ولایت فقیه اعتقاد دارند، آیت الله نوری همدانی و آیت الله مکارم شیرازی و می باشند. که البته اقوال موثقی وجود دارد که آیت الله مکارم شیرازی نیز در ابتدای انقلاب با ولایت فقیه مخالف بوده است وحتی در مجلس خبرگان قانون اساسی بر علیه آن سخنرانی کرده است.
    حال در این میان خواندن بخش هایی از سخنان آیت الله خمینی نیز جالب است:
    “اگر ولی فقیه بخواهد زورگویی کند از ولایت ساقط است.”
    “اگر ولی فقیه یک کلمه دروغ بگوید یک قدم خلاف بگذارد آن ولایت را دیگر ندارد.”
    “اگر فقیه یک گناه صغیره هم بکند از ولایت ساقط می شود.”
    “اگر بگوییم امام معصوم راجع به طلاق همسر یک مرد یا فروختن و گرفتن مال او …. ولایت دارد این دیگر در مورد فقیه صادق نیست و او در این امور ولایت ندارد.”
    ز.”
    منبع:صحیفه نور و وصیت نامه آیت الله خمینی
    پس به نظر نمی رسد که اختلاف علما درباره این موضوع چنان هم کوچک باشد. موضوعی که بعضا بدعت یا مصداق شرک خوانده می شود موضوع کوچکی نیست.
    البته می دانید که پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند:
    “نفوذ شرک در امت من، مانند حرکت مورچه ی سیاه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک است.”
    کما اینکه در عمل هم دیده اید آن رفتارهایی را که در مقابل آقای خامنه ای بروز می دهند. از دست بوسیدن گرفته تا تعظیم و تبرک جستن تا بوسیدن ردپای ایشان!
    یادم هست جایی خوانده بودم علی(علیه السلام) به نقطه ای از حکومت خود رفته بود که با تعظیم به استقبالش آمدند. آن بزرگوار قریب به چنین مضمونی را فرمودند:
    “چه گناه بی لذتی انجام می دهید و به خدای خویش شرک می ورزید.”

  23. خواهش از مسئولین سایت لطفا نوشته های منو بزارید ببینم چی نوشتم کلام از ذهنم نپرد اینجوری جسته گریخته مینویسم خیلی موارد از ذهنم میپره باید دوباره نوشته ها رو بخونم تا رشته کلام باز اید ممنون از لطفتون

    1. تمامی نظرات شما تایید شده است. بعلت طولانی بودن متن های جنابعالی کمی طول کشید تا مورد مطالعه قرار گیرد در هر صورت از شما بدلیل تاخیر عذرخواهی می کنیم!

  24. یک سئوال دارم:
    به نظر شما چرا علی اللهی ها کافر محسوب می شوند؟ چرا؟
    شاید بگویید چون مقام خداوند را به انسان تنزل می دهند این شرک میشود و فرد کافر
    مگر غیر اینست که مقام علی را بالا می برند؟
    پس درمی یابیم هر بالا بردنی مناسب نیست!
    حال چگونه اقای مصباح یزدی می گوید مقام رهبری همانند امام صادق ع می باشد ! ایا این همان بالا بردن و پایین اوردن مقام نیست مواظب شرک باشید که حایگاه بزرگان و ائمه معصوم را بخاطر پاچه خواری پایین نیاوریم خداوند شاهد همه لحظات و گفتار کردار و قلوب ماست
    پبشنهاد میدم اول از همه معنی قران را بخوانید بعد به سراغ کتابهای دیگر بروید

    1. مرگ بر ضد ولایت فقیه

      اینقدر اراجیف نوشتی ولی خداییش خوب خودتو ضایع کردی از صحبت هات معلومه نه تنها ضد انقلابی بلکه به احتمال 99% ضد اسلام هم هستی

      1. اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین و اللهم اشفع کل مریض
        امیدوارم خداوند فاسدانی چون شما را که سرتان را زیر برف کرده و مشغول اختلاسهای 3000000000000تومانی هستید یا به راه راست هدایت کند یا از دامان ملت بزرگ ایران پاک کند که لکه ننگی بر این اجتماعید امثال شما سجده بر انسان میکنید لینک عکس انسانهایی خودفروش را میگذارم ببینید شاید وجدان خفته تان بیدار شود
        http://www.mediafire.com/i/?uaxg097zfjd4htu
        مولایم علی ع در بازگشت از سفری مردم شهر که به دنبال اسب ایشان میدویدند با تندی خطاب قرار داد و فرمود وای برشما که با عمل اشتباهتان باعث غرور و از عدالت خارج شدن حکام میشوید افرادی مانند شما زباله برسر مالک میریختند و مالک نه تنها انها را مجازات نمیکرد از خدای خود راه راست برای انان می طلبید من هم از اسوه خود که شاگرد برتر علی ع است برای شما نور الهی برای قلبتان از خداوند منان خواهانم
        ابن ملجم که حافظ قران بود نیز روزگاری خود را از علی ع جلوتر میدانست و می خواست با کشتن علی ع رستگار شود با مرگ بهترین بنده خدا دین اسلام دین دوستی است دین مهربانی است نه دین مرگ که از زبان شما نمی افتد

        1. سلام فاسد من امور المسلمین مصداقش خود جنابعالی هستید.این داستان رو هم شبا براتون مامان بزرگتون قصه میگفتن نه!!؟تازه خود شما ها مخالف مقایسه الان با 1400 سال پیش هستید بعدش الان این داستان…..؟اینجانب موهام عند فشنه ریخت وقیافم هم کلا مدل 2012 اما عقایدم حفظ کردم اینکه به ولایت فقیه “ایمان” دارم البته اصلش فقط کاری به شخصیت های روکار ندارم و معتقدم خدا همون جور که توی خیلی از ایات قران گفته:هیچوقت شما رو بی هادی و راهنمایی کننده نمیگذاریم”پس شکی ندارم ولایت فقیه باید باشه تو جامعه, دنیای غرب رو که ماشالا همگی ماهواره دارید میبینید پس ولایت فقیه به عنوان یک هنجارقبول دارم و2 تا دیدگاه دارم هر مایله میتونه نقدش کنه1:اونایی که الان روبه روی نظام واسلام وایسادن زخم خورده این نظامن وبایه حقوق عقب افتادن و یه ساعت بی بی سی گوش گرفتن کلا نظام از فحشاشون در امان نمیمونه2:بعضیا که نظام اسلامی و ولایت فقیه رو که رکن اساسیشه قبول ندارن وخوششون نمیاد وباهاش دشمنی میکنن فقط میخوان یکی مثل خاتمی بیاد بشه رئیس جمهور و ازادی ازادی کنه ومملکتو به گند بکشه و حال وحولشو بکنه اینام حاشیش هر گند وکثافت کاری میخوان بکنن چون کسی که دین نداره و واقعا به دینش اعتقاد قلبی نداره براش هنجار و محدودیت معنی نداره میخواد راحت باشه.

          1. جناب اقای فشن امثال شما دینتونو هم براساس ماهواره و تیپ های انچنانی است من با شما اصلا بحث نمیکنم چون از قیافتون مشخصه چه جور تربیتی دارید هر وقت رفتید مطالعه کردید چیزی یاد گرفتید بیاید بحث درست کنیم نه توهین به همدیگر گند و کثافت تو وجود شماست که تو شکلتون پیدا میشه

      2. جناب اقای مرگ یا به عبارتی عزارییل
        البته خدا … شناخت بهش شاخ نداد اگر ان داس بزرگ ملک الموت را به شما میداد تنها کسی که زنده می ماند یکی بود ان هم خداوند متعال که زورتان بهش نمیرسید زیرا شما خودتان را هم از دم تیغ میگذراندید همانگونه که ابن ملجم گذراند
        بر اساس نوشته خودت انقلاب شما 1% با اسلام تفاوت دارد؟ انقلاب من و ارمانهای من اصل اسلام است و لاغیر
        لطفا با مدارک بحث کنید وگرنه با قار قار کلاغ اسمان نمیجنبد

    2. اگه قرار باشه معنی قران رو فقط بخونیم پس جنابعالی که عقل کلی از کجا فهمیدی نماز صبح که البته نمیخونی 2 رکعته؟؟/ثانیااظهار تاسف میکنم براتون که لیاقتتون همون پارچه هاییه که به امامزاده ها میبندین فقط یه توصیه اکید:مواظب باش شما دچار شرک نشی یوخ فردا ازت شفا مریض هم میخوان اونوخ مصداق بارض مشرک خودتی..محمدm2تیریپ 2012 هستم./گفتم بگم خیال نکنی خشکه مقدسم وپاچه خوار.اما طرف حقم./راستی ما هم یه مریض داریم یاحضرت تو!!!/برو بابا

      1. برای افرادی مثل شما که الحمدالله از مطالعه هیچ بویی نبردید گفتم از قران شروع کنید تا به بالاتر اصلا نمیدونید ولایت فقیه که خودتونو براش جر میدید از کجا امده سابقش چیه چه کسایی شروع کنندش بودن بر چه اساسی هست فقط همانند جاهلین دوره قبل اسلام فکر میکنید هرچی پدرتون می پرستیده شما هم باید بپرستید شما را چه به اسلام و قران خوندن شما را چه به نماز هروقت قران و با معنی خوندی بیا کتاب بعدی را برات معرفی کنم البته اگه وقت کردید چون امثال شما روزی 10 ساعت میخابید 10ساعت دنبال فشن و زیر ابرو برداشتن و شکل دخترها شدنید بقیه وقتتون هم شکمو زیر شکم که مطالعه نمیدانید باید بخورید یا بخونید متاسفم براتون با دلیل بیاید تا با ادله صحبت کنم

      2. مدلهایی مثل شما که فکر میکیند عقل کل تشریف دارید فقط سفسطه و توهین را یاد گرفتید برید مطالعه کنید حداقل روزنامه ها رو البته اگر وقت کردید از سایتهای مستهجن بیاید بیرون دنبال ناموس مردم نباشید همین امروز اقای مطهری گفت حق هر کسی است که رهبری را نقد کند همینطور اقای افروغ حق هر انسانیست که موشکافی کند با دلیل حرف بزن اگر حرفی داری وگرنه یاوه سرایان زیادند گوش این مردم هم از یاوه ها پر تو هنوز خودتو پیدا نکردی که تو مدلهای غربی گمشدی تو را چه به این حرفها برو سرتو بکن زیر برف حالشو ببر اقای سالم بزار ما از نظر شما حضرت بیمار باشیم این بیماری هزار شرف به سلامت و تیپ شما دارد

      3. راستی خوبه به این نکته هم اشاره کنم تا همه دوستان بفهمند هیچی بارت نیست جواب که دادی جواب دقیق اینو برات مینویسم که بفهمی چیزی جز یونجه بارت نیست !!!!!!!!!
        بقول خودت از کجا فهمیدی نماز صبح دورکعته وبقیش چند رکعته ؟
        نمیخای بگی که اینو ولی فقیه ات رهبرت یا هرچی که میخای اسمشو بزاری مشخص کرده که این خنده داره چون سن رهبرت به این چیزا قد نمیده که همچین احکامی را بخواهد مشخص نماید بگو ببینیم ؟

  25. امام صادق علیه السلام فرمودند :

    عَلِیٌّ عَن أَبِیهِ عَنِ ابنِ أَبِی عُمَیرٍ عَن زَیدٍ النَّرسِیِّ عَن عَلِیِّ بنِ مَزیَدٍ صَاحِبِ السَّابِرِیِّ قَالَ دَخَلتُ عَلَى أَبِی عَبدِ اللَّهِ علیه السلام فَتَنَاوَلتُ یَدَهُ فَقَبَّلتُهَا فَقَالَ أَمَا إِنَّهَا لَا تَصلُحُ إِلَّا لِنَبِیٍّ أَو وَصِیِّ نَبِیٍّ
    راوى مى گوید خدمت حضرت رسیدم و دست آن حضرت را بوسیدم حضرت فرمودند : بوسیدن دست جز از پیامبر یا وصى او صلاح نیست .
    الکافی ج2 ص185
    به نظرمن بوسیدن دست ولی امرمسلمین هیچ اشکالی دارد .

    1. اشکال دارد
      1-معنی روایت میگوید :راوى مى گوید خدمت حضرت رسیدم و دست آن حضرت را بوسیدم حضرت فرمودند : بوسیدن دست جز از پیامبر یا وصى او صلاح نیست .
      کجای این گفته است ولی امر مسلمین به قول شما وصی پیامبر می شود امام تازه اگر ولایت فقیه شما را وصی ائمه بدانیم که اینگونه نیست روایت نگفته وصی وصی نبی
      2- یک روایت بیاورید که امامی ع ، در ملا عام دست پدر امامش ع را بوسیده است یا روایتی بیاورید که امامی پارچه نازکی بر روی دست میانداخته و میداده نامحرمان ببوسند کاری که انجام میشود
      3- راوی شاهد هم داشته
      4- از این نوشته های کجدار و مریض تا دلتان بخواهد کذب وجود دارد چندین هزار حدیث دروغ
      علی ع مظهر سادگی است مظهر از خود گذشتگی است مظهر انسانیت است هر چه خوب بگردی در وجود نازنین ایشان به کمال است پس این دروغها را به علی ع نبندید برای شرعی کردن کار خود مثل ان اخوندی که از پیاز فروش پولی گرفته بوده و در مسجد می گوید رسول خدا فرمودند هر که از پیاز … بخورد جایش در بهشت است
      نکنید از این کارها ترویج دروغ

    2. ضمنا طبق نوشته علی از پدرش ابنِ أَبِی عُمَیرٍ عَن زَیدٍ النَّرسِیِّ از عَلِیِّ بنِ مَزیَدٍ صَاحِبِ السَّابِرِیِّ نقل میکند کجای این اسمی ازابو عبد الله جعفر صادق ابن محمد باقر بن على بن
      حسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام یا حضرت امام صادق وجود دارد

    3. ضمنا اضافه کنم این روایت حتی اگر یک درصد هم صحیح باشد که باید دید از کدام کتاب نقل شده و صحتش بررسی شود باز شرط بوسیدن در ملا عام نیست مثلا ادمها دست مادر یا پدر را در خانه برای ابراز محبت می بوسند یا حتی همسری دست همسرش را از روی محبت ببوسد خیلی هم بجاست اما بوسیدن دست همسر در ملا عام کار مناسبی است از انجا که در کل نهج البلاغه حضرت تماما انسان را دوری از غرور امر فرموده و در جاهای مختلفی به مردم گفته شده که حتی دنبال اسب لیشان برای بدرقه ندوند که این کار باعث غرور فرمانروایان میگردد حال چگونه این امام همام این محبت الهی بگوید بیایید دست مرا ببوسید تا فرمانروایان این کار را کنند یا نکنند کمی اندیشه کنید یا حتی بگوید این تنها اختصاص به ائمه یا انبیا دارد که اگر اینگونه بود در ملا عام و در مسجد در جلوی دیدگان همه امامی دست پدر خویش را می بوسید تا به سنت بماند از اهل فن بپرسید هیچ روایتی وجود ندارد

  26. با سلام . من فکر می کنم باید در قانون اساسی صفات رهبری و مکانیسم انتخاب رهبر را به نحوی تعین نمود که کسی نتواند بنفع وضرر کسی عقیده خود را تحمیل کند. مثال اکر در صفات رهبری 20 صفت قید شدولی 10 تای ان بررهبر منطبق بود باید اختیارات رهبر به همان نسبت به سایر قوا تفویض شود .واکر شخصی پیدا شد که هم صفات علی(ع) را داشت همه اختیارات به او داده شود. سیستم انتخاب مجلس خبرکان هم فقط مخصوص روحانیون نباشد و سایر اساتید غیر روحانی هم که عالم به علوم اسلامی هستند امکان انتخاب شدن داشته باشند . سیستم نظارت رهبری طوری باشد که هرگاه ولی فقیه صفات مندرج در او کاهش یافت ومرتکب خطا شد بتوان اورا عزل نمود و همواره نفرجانشین جهت جایگزینی داشته باشد

  27. خیلی از مسائل،حدود99%، نسبی هستند،البته در دنیای ما. از مسائل ریز گرفته تا کلان.
    و زمانی که در جایگاهی قرار می گیرید که تصمیمی مطلق بگیریدیا بپذیرید این مسائل گستردگی پیدا می کند شاید ظرفیت دنیا همین حد است که گاهی قانون و هدایت ها و آموزه های دینی نمی توانند سه بعدی عمل کنند،در هر صورت از بازدید این وب لذت بردم.با عرض تشکر و خدا قوت…

  28. سلام
    هرکسی به ولایت مطلقه فقیه و مقام معظم رهبری شک دارد 295منبع زیر را مطالعه کند. شاید که خداوند دل او را روشن کند و حق را بپذیرد.
    الف: کتب مستقل به زبان فارسی
    کتابهایی که اختصاصا در موضوع ولایت فقیه به زبان فارسی منتشر شده‏اند:
    1- ولایت فقیه، امام خمینی، مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی (ره) ، تهران، 1374 ه. ش، وزیری، 160ص.
    قابل ذکر است که این کتاب قبل از این با عناوین “حکومت اسلامی” و “نامه‏ای از امام موسوی کاشف الغطاء” منتشر شده، و همچنین با عنوان “الحکومه الاسلامیه” به عربی ترجمه شده است.
    2- ولایت فقیه، جعفر کریمی، اداره آموزشهای عقیدتی سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1373 ه. ش، وزیری، 120 ص.
    3- ولایت فقیه، محی‏الدین حائری شیرازی، 1360ه. ش، رقعی، 154 ص.
    4- ولایت فقیه، آیت‏الله یوسف صانعی، بنیاد قرآن، 1361 ه. ش، وزیری، 248 ص.
    این کتاب تحت عنوان “الولایه” به عربی ترجمه شده است.
    5- ولایت فقیه، آیت‏الله خزعلی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقه 2، بخش فرهنگی، رقعی.
    6- ولایت فقیه، شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد، حزب جمهوری اسلامی مشهد، 1360 ه. ش، رقعی.
    7- ولایت فقیه، سید محمد هاشم دستغیب، کانون تربیت‏شیراز، 1363 ه. ش، رقعی.
    8 – ولایت فقیه، عبدالمحمد حسنی، مرکز مطالعات و تحقیقات نمایندگی ولی فقیه در جهاد سازندگی، 1376 ه. ش ، وزیری، 239ص.
    9- ولایت فقیه، حسین نژاد، نشر روزبه.
    10- ولایت فقیه، حکومت‏خدا بر مردم، واحد فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی، 1362 ه. ش، عزت‏الله دهقان، وزیری، 75ص.
    11- ولایت فقیه، درس خارج مکاسب حضرت آیت‏الله حاج سید ابوالفضل موسوی تبریزی، تنظیم و نگارش; احمد فرزانه، انتشارات حر، 1376 ه. ش، رقعی، 144ص.
    12- ولایت فقیه از دیدگاهها، حضرات آیات: طاهری خرم‏آبادی، شهید آیت‏الله دستغیب، آیت‏الله خزعلی و شهید آیت‏الله اشرفی اصفهانی، نشر والعصر، رقعی، 111ص.
    13- ولایت فقیه از دیدگاه فقهاء و مراجع، علی‏عطایی، 1364 ه. ش، رقعی، 120ص.
    14- ولایت فقیه از دیدگاه فقهای اسلام، احمد آذری قمی، قم، دارالعلم، 1372 ه. ش، وزیری، 120ص.
    15- ولایت فقیه از دیدگاه قرآن کریم، احمد آذری قمی، قم، دارالعلم، 1371ه. ش، وزیری، 272ص.
    16- ولایت فقیه استمرار حرکت انبیاء، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تهران، 1360 ه. ش، رقعی، 79ص. (نام مولف ذکر نشده) .
    17- ولایت فقیه حافظ عزت و ناظم حرکتهای جامعه، واحد آموزش ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، رقعی، 20ص، تاریخ و نام مولف ندارد.
    18- ولایت فقیه حکومت صالحان، صالحی نجف‏آبادی، نشر رسا، 1363ه. ش، وزیری، 305ص.
    19- ولایت فقیه به زبان ساده سید محمد شفیعی، 1360 ه. ش، [پ].
    20- ولایت فقیه در حکومت اسلام، علامه سید محمد حسینی تهرانی، گردآوری:
    محسن سعیدیان – محمد حسین راجی، انتشارات علامه طباطبایی.
    مشهد مقدس، 1414ه. ق، وزیری.
    جلد اول: 289ص.
    جلد دوم: 264 ص.
    جلد سوم: 285 ص.
    جلد چهارم: 253 ص.
    21- ولایت فقیه رهبری در اسلام، آیت‏الله عبدالله جوادی آملی، نشر رجاء، 1367ه. ش، رقعی، 189 ص.
    22- ولایت فقیه زیربنای حکومت اسلامی، (حضرات آیات: مشکینی، جوادی آملی، صانعی، موسوی اردبیلی، فلسفی و آقای میرحسین موسوی) .

    دبیرخانه مرکزی ائمه جمعه، 1368ه. ش، وزیری، 278ص.
    23- ولایت فقیه و حاکمیت ملت، سید حسن طاهری خرم آبادی، دفتر انتشارات اسلامی قم، 1362 ه. ش، رقعی، 120ص.
    این کتاب تحت عنوان “ولایه الفقیه و حکم الشعب ” به عربی ترجمه گردیده.
    24- ولایت فقیه و دمکراسی، مسعود اسداللهی – قهرمان طاهری، سازمان تبلیغات اسلامی، 1373ه. ش، رقعی، 182ص.
    25- ولایت فقیه و دمکراسی ارشاد شده، علی ابوالحسنی منذر، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهر ری، 1359 ه. ش.
    26- ولایت فقیه و وجود قدر متیقن در مدیریتهای جامعه، علی فایضی، 1370 ه. ش.
    27- بررسی بعضی از سئوالات ولایت فقیه، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تهران، 1362 ه. ش ، رقعی، 41 ص، [ملی].
    28- پیرامون ولایت فقیه، خط حاکم بر سپاه، دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جیبی، 117ص. (نام مولف و تاریخ ذکر نشده) .
    29- تاملی در معنای ولایت فقیه از نظرگاه اسلام، جهانشاه ناصر، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، 1362 ه. ش، رقعی، 146ص.
    30- تحقیقی پیرامون ولایت فقیه، حبیب‏الله طاهری (مازندرانی) ، دفتر انتشارات اسلامی، 1368 ه. ش، وزیری، 336 ص.
    31- جریان ضد ولایت فقیه، حسین جناتی، نشر روح، 1365 ه. ش، رقعی.
    32- حدود ولایت‏حاکم اسلامی، ترجمه مبحث ولایت الفقیه کتاب عوائد الایام ملا احمد نراقی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 1365 ه. ش، وزیری، 151 ص.
    33- خطها در برابر ولایت فقیه، حزب جمهوری اسلامی مشهد، 1359 ه. ش 34- خلافت‏یا ولایت فقیه از نظر مذاهب اسلام، عبدالکریم بی‏آزار شیرازی، 1376ه. ش، [وحدت].
    35- درسهایی پیرامون ولایت فقیه یا حکومت اسلامی در عصر غیبت، محمد یزدی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، 1362 ه. ش، رقعی.
    36- دمکراسی در نظام ولایت فقیه، مصطفی کواکبیان، سازمان تبلیغات اسلامی، 1370 ه. ش، وزیری، 200 ص.
    37- راهنمای پژوهش ولایت فقیه، مرکز اطلاع رسانی پژوهشکده باقرالعلوم علیه‏السلام، رقعی، 32ص.
    38- راهی بسوی حاکمیت ولایت فقیه، سید جعفر فاضلی بلخابی، 1361ه. ش.
    39- شوون فقیه، مرحوم ملا احمد نراقی، ترجمه; دکتر سید جمال موسوی، بنیاد اسلامی بعثت، تهران، 1373 ه. ش، رقعی، 130ص.
    40- شوون و اختیارات ولی فقیه، ترجمه مبحث ولایت فقیه، کتاب البیع حضرت امام خمینی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران 1365 ه. ش، وزیری، 144ص.
    41- شیخ اعظم انصاری و مساله ولایت فقیه، شیخ احمد آذری قمی، کنگره شیخ انصاری، 1373 ه. ش، [پ].
    42- شیخ انصاری و مساله ولایت فقیه، محمد حسن فاضل گلپایگانی، کنگره شیخ انصاری، 1373 ه. ش، [پ].
    43- قوانین مرتبط با ولایت فقیه و مقام معظم رهبری، فرماندهی کل قوا در قانون اساسی و قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی از اسفند 58 تا 75، اداره کل قوانین مجلس شورای اسلامی، رقعی.
    44- کتابشناسی توصیفی ولایت فقیه، مرکز تحقیقات استراتژیک، 1372 ه. ش، رحلی.
    45- مبانی فقهی حکومت اسلامی، ترجمه فارسی دراسات فی ولایت الفقیه آیه‏الله شیخ حسینعلی منتظری، ترجمه; محمود صلواتی، وزیری، ج‏1، ص 397، ج‏2، ص‏422، ج‏3، ص‏637، ج‏4، ص‏400 ترجمه ابوالفضل شکوری ج‏5، ص‏447.

    46- مجلس شورای اسلامی وتصویب احکام ثانویه بر اساس ولایت فقیه، سید علی شفیعی، رقعی، 48ص.
    47- مجموعه سخنرانیهای پیرامون ولایت فقیه (حضرات آیات: جنتی، جوادی آملی، خزعلی، صانعی، طاهری، محفوظی و یزدی) دفتر انتشارات اسلامی، 1363 ه. ش.
    48- ولایت مطلقه فقیه، حسنعلی نجابت، 1371 ه. ش، رقعی.
    49- نظام ولایت فقیه یا زیربنای حکومت اسلامی، آیت‏الله سید علی شفیعی، مؤسسه فرهنگی آیات، 1376 ه. ش، رقعی، 155ص.
    50- نگرشی بر ولایت فقیه یا شکل سیاسی اداره جامعه، کمیته فرهنگی انجمن اسلامی دانشجویان مشهد، رقعی، 68ص. (نام مولف و تاریخ نشر ذکر نشده) .
    51- منشور ولایت فقیه، روزنامه‏آموزشی و پژوهشی فیضیه، رقعی، 240ص. (نام مولف و تاریخ نشر ندارد) .
    52 – نگرشی بر اصل ولایت فقیه، سید محمد خاتمی، (این کتاب در مجموعه کارنامه مجلس شورای اسلامی که مربوط به آشنایی با نمایندگان دوره اول مجلس بوده در ضمن تالیفات حجت‏الاسلام والمسلمین خاتمی ذکر شده بود) .
    ب. کتب مستقل / عربی

    کتابهایی که به زبان عربی اختصاصا در موضوع ولایت فقیه منتشر شده است:
    53- الارشاد الی ولایه الفقیه، آیه‏الله سید یوسف المدنی، مطبعه العلمیه، قم، 1406 ه. ق، وزیری، 288 ص.
    54- دراسه مستوعبه عن مساله ولایه الفقیه ابعادها و حدودها، محمد هادی معرفه معهد الشهید مطهری، رقعی، 242ص.
    55 – دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه آیت‏الله شیخ حسینعلی منتظری، قم، دارالفکر، 1411 ه. ق، وزیری .
    جلد اول: 620 ص.
    جلد دوم: 833 ص.
    جلد سوم: 507 ص.
    جلد چهارم: 559 ص.
    (کتاب مذکور تحت عنوان مبانی حکومت اسلامی در 5 جلد به فارسی ترجمه شده است) .
    56 – مساله ولایه الفقیه فی کلام الشیخ الانصاری، طاهری خرم‏آبادی، موتمر الذکری المئویه الثانیه لمیلاد الشیخ الانصاری، قم، 1415 ه. ق، [موسوعه المصادر].
    57- نظریه ولایه الفقیه، حیدر آل حیدر، دارالسروش، 1403 ه. ق، [موسوعه المصادر].
    58- نقد ولایه الفقیه، محمد مال الله، دارالصحوه الاسلامیه، 1409 ه. ق، وزیری.
    59- الولایه، (ترجمه فارسی کتاب ولایت فقیه آیه‏الله یوسف صانعی) ، مترجم: علی هاشمی، دارالروضه، بیروت، 1414ه. ق.
    60- ولایه الامر فی عصر الغیبه، آیه‏الله السید کاظم الحسینی الحائری، مجمع الفکر الاسلامی، 1414 ه. ق.
    61- ولایه الفقیه، شیخ محمد علی التسخیری، 1401 ه. ق.
    62- ولایه الفقیه، میرزا ابوالمعالی بن محمد ابراهیم الکلباسی الاصفهانی، [موسوعه المصادر]، فهرست نسخه‏های خطی کتابخانه آیت‏الله مرعشی، شماره 6990، [موسوعه المصادر].
    63- ولایه الفقیه، ع – نجف، طهران، مکتب الاعلامی لجماعه العلماء المجاهدین فی العراق [المصادر].
    64- ولایه الفقیه، الشوری و ولایه الفقیه، حیدر آل حیدر، مجمع الفکر الاسلامی، 1409 ه. ق، وزیری، 189 ص.
    65- ولایه الفقیه عند اهل السنه، محمد علی التسخیری، الموتمر العالمی للامام الرضا علیه‏السلام مشهد، 1405 ه. ق، [موسوعه المصادر].
    66- ولایه الفقیه فی صحیحه عمربن حنظله و غیرها، جعفر مرتضی عاملی، 1403 ه. ق، وزیری، 94ص.
    67- ولایه الفقیه فی مدرسه شیخنا الانصاری، ناصر مکارم شیرازی، موتمر الذکری المئویه الثانیه لمیلاد الشیخ الانصاری، قم، 1415 ه. ق [موسوعه المصادر].
    68 – ولایه الفقیه و حکم الشعب، السید حسن طاهری خرم آبادی، مترجم: ناظم شیروانی 1405 ه. ق (این کتاب ترجمه عربی کتاب ولایت فقیه و حاکمیت ملت است) .
    ج. کتب فارسی غیر مستقل
    69 – اصول عقاید، محسن قرائتی، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1373 ه. ق، وزیری، صفحات (357-351) .
    70- اندیشه‏های سیاسی آیت‏الله سید محمد باقر صدر، صدرالدین قپانچی ترجمه; شریعتمدار.
    71- اندیشه‏های سیاسی شیخ انصاری، محسن مهاجر، کنگره شیخ انصاری، 1373 ه. ش، [پ].
    72- انقلاب یا بعثت جدید، هاشمی رفسنجانی، نشر یاسر، [پ].
    73- با انقلاب و حکومت دادگستر جهانی، محمد علی شمشیری میلانی، 1361 ه. ش، [پ].
    74- بنیان حکومت در اسلام، سید کاظم حائری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1364 ه. ش، ص (235-149) .
    (این کتاب ترجمه کتاب “اساس الحکومه الاسلامیه” است) .
    75- تفسیر سوره: حدید، صف، تغابن و رساله‏ای در ولایت، حسن فرید گلپایگانی، برهان تهران، 1364 ه. ش، [ملی].
    76- جلوه‏های سیاست اسلامی با الهام از اندیشه‏های سیاسی الهی امام خمینی، محمد محلوجی، تهران، 1372 ه. ش، ص (83-77) .
    77- جلوه‏های فقاهت و ولایت، مهدی کامران، تهران، 1365 ه. ش، [ملی].
    78- حاکمیت در اسلام، محمد موسوی خلخالی، آفاق، 1361 ه. ش.
    79- حاکمیت مستضعفین بر زمین در پرتو ولایت، حسین نژاد، روزبه، [پ].
    80 – حقوق اساسی در جمهوری اسلامی ایران، ج‏2، سید جلال‏الدین مدنی، [استراتژیک].
    81 – حکمت‏سیاسی یا سیاست‏حکیمانه در اسلام، قادر فاضلی، 1374 ه. ش [ملی].
    82 – حکومت اسلامی و ولایت فقیه، اداره سیاسی ایدئولوژیک ارتش جمهوری اسلامی ایران، رقعی، 100 ص، نام مولف ندارد.
    83 – حکومت اسلامی و ولایت فقیه، اداره کل آموزش ضمن خدمت وزارت آموزش و پرورش، 1361 ه. ش، رقعی، 89ص، نام مولف ندارد.
    84 – حکومت اسلامی و ولایت فقیه، آیت‏الله محمد تقی مصباح. سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1369 ه. ش، رقعی، 166ص.
    85 – حکومت الهی، ولایت و زعامت، سید مصطفی آیت‏اللهی، شیراز، 1361 ه. ش، [پ].
    86 – حکومت در اسلام، مقالات چهارمین کنفرانس اندیشه اسلامی، مقاله علی ارشاد نجفی، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1364 ه. ق، ص (455-441) .
    87 – حکومت ونظام سیاسی اسلام از نظر شیخ، سید عباس حسینی قائم مقامی کنگره شیخ انصاری، 1373 ه. ش، [پ].
    88 – خطوط اصلی رهبری در اسلام، محمد تقی عبدوس، 1371 ه. ش.
    89 – در انتظار امام (ع) حیات و غیبت، ولایت فقیه و تشکیل حکومت اسلامی، عبدالهادی فضلی، ترجمه; دکتر حبیب روحانی، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، 1372 ه. ش.
    90- دمکراسی از دیدگاه اسلام، محمد حسن مومن، دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی، 1358 ه. ش، [پ].
    91- کتاب‏شناسی اجمالی حکومت اسلامی، کاظم استادی، مجمع تقریب مذاهب اسلامی، 1376 ه. ش، دهمین کنفرانس بین‏المللی وحدت اسلامی، رحلی.
    زاب سیاسی یا دموکراسی مستقیم در نظام ولایت فقیه، جهانگیر محمودی نژادیان قم، 1369 ه. ش، وزیری، ص‏40.
    93- رسالت علم و مسوولیت عالمان، محمد تقی رهبر، تهران، امیرکبیر، 1362، ه. ش، [ملی].
    94- رهبری پرچمدار مبارزه با کفر و استکبار (رهبری و جنگ و صلح) ، احمد آذری قمی، قم، دارالعلم، 1373 ه. ش ، وزیری، ص (114-63) .
    95- رهبری در اسلام، محمدی ری‏شهری، دارالحدیث، 1375 ه. ش، وزیری، 526ص.

    96- رهبری در تشیع، روح‏الله حسینیان، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1371 ه. ش، رقعی، ص (234-177) .
    97- ره توشه راهیان نور، ویژه ماه مبارک رمضان 1418 ه. ق/ 1376 ه. ش، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، متون طرح هجرت/16 تحت عناوین:
    1- نسخ ولایت فقیه، آیت‏الله جوادی آملی، ص (301 – 296) .
    2- ولایت فقیه، آیت‏الله صافی گلپایگانی، ص (312 – 303) .
    98- زمینه‏های صدور فتاوی اخیر حضرت امام، مهدی نصیری، [استراتژیک].
    99- سخن آفتاب، سازمان تبلیغات اسلامی، 1373 ه. ش، [ملی].
    100- سیاست از دیدگاه اسلام، سید محمد شیرازی، ترجمه سید محمد فالی، قم، 1409 ه. ق ، جلد دوم، ص (318-306) .
    101- سیاست‏خارجی جمهوری اسلامی ایران، بیژن ایزدی، دفتر تبلیغات اسلامی، قم 1371 ه. ش، [وحدت].
    102- سیری در کشف الاسرار و حکومت اسلامی، سید احمد خمینی، انتشارات سعید، تهران.
    103- شورایی اسلامی، رجبعلی مظلومی، نشر آفاق، تهران، 1363 ه. ش، ص (280-270) .
    104- شورا در اسلام، محمد ملکی، نهضت زنان مسلمان، تهران، 1359 ه. ش، ص (135-121) .
    105- عروج آزادی در ولایت فقیه، سید علی موسوی، سروش، 1361 ه. ش، رقعی، ص (144-131) .
    106- علم و ایمان، ج‏3، نشرالغدیر، 1359 ه. ش، [پ].
    107- فرهنگ واژه‏های انقلاب اسلامی ایران، جلال‏الدین فارسی، بنیاد فرهنگی امام رضا علیه‏السلام، تهران، 1376 ه. ش، وزیری، ص (808 – 792) .
    108- فقه سیاسی، عباسعلی عمید زنجانی، امیرکبیر، 1366 ه. ش، وزیری، جلد اول، ص (276-254) و جلد دوم، تمام کتاب.
    109- فقه سیاسی شیخ انصاری، محمد حسن قانی، کنگره شیخ انصاری، 1373 ه. ش، [پ].
    110- کشف الاسرار، امام خمینی، رقعی.
    111- مبانی اندیشه اسلامی (اصول عقاید) ، واحد آموزش عقیدتی سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، وزیری، ص (230- 225) نام مولف ندارد.
    112- مبانی حکومت اسلامی، استاد جعفر سبحانی، نگارش; جعفر خوشنویس ترجمه; داود الهامی، قم، 1370 ه. ش، جلد اول، وزیری، ص (205-194) .
    113- مبانی فکری حکومت و رهبری در اسلام، قدرت الله توسلی فازفانی، قم، 1369 ه. ش، رقعی.
    114- مجموعه مقالات کنگره شیخ مفید، مقاله شماره 64، کنگره هزاره شیخ مفید، 1372 ه. ش، [پ].
    115- مدینه فاضله در اسلام، علی تهرانی، حکمت، 1354ه. ش، [پ].
    116- مرجعیت و رهبری “تفکیک یا وحدت” حمید انصاری، مؤسسه چاپ و نشر عروج 1374ه. ش، رقعی، 149ص.
    117- مرجعیت و ولایت از دیدگاه علامه لاکانی، مجتبی وهابی، مرکز فرهنگی و هنری ایحا، رقعی، 86ص.
    118- معارف اسلامی، ج‏2، بخش فرهنگی جهاد دانشگاهی، [پ].
    119- معیارهای شناخت امام، احمد کنعانی، تهران، 1362 ه. ش.
    120- مقام رهبری در فقه اسلامی، عبدالکریم بی‏آزار شیرازی، بعثت، تهران 1369 ه. ش، (با استفاده از کتاب البیع امام خمینی (ره‏» ، [استراتژیک].
    121- مکتبها و فرقه‏های اسلامی در سده‏های میانه، ویلفرد ماد لونگ; ترجمه: جواد قاسمی، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، 1375 ه. ش، ص (195-182) .
    122- مواضع ما در ولایت و رهبری، شهید دکتر محمد جواد باهنر، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1373 ه. ش، رقعی، 131ص.
    123- ولایت فقیه زیربنای فکری مشروطه مشروعه (سیری در افکار و مبارزات سید عبدالحسین لاری) سید محمد تقی آیت‏اللهی، امیرکبیر، تهران، 1363 ه. ش، وزیری.
    124- ولایت و رهبری از دیدگاه علم و دین، غلامحسین رحیمی اصفهانی، انتشارات عسگریه تفرش، 1374 ه. ش، رقعی.
    125- نظام حکومت در اسلام، سید محمد صادق روحانی، رقعی، ص (84-34) .
    126- نظام حکومتی و اداری در اسلام، باقر شریف القرشی، ترجمه; عباسعلی سلطانی بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، 1369 ه. ش، ص (347-237) .
    127- نظام حکومت و مدیریت در اسلام، آیت‏الله محمد مهدی شمس‏الدین، ترجمه; سید مرتضی آیت‏الله زاده شیرازی، دانشگاه تهران، ص (493-383) .
    128- نظام رهبری در اسلام، سید محمود حسنی طباطبایی بروجردی، دارالنشر قم، 1370ه. ش، وزیری، 259 ص.
    129- نظام رهبری در اسلام، جواد صاحبی، انتشارات یاسر، 1361 ه. ش، رقعی، 64 ص.
    130- نظام رهبری و آیین رهروی در اسلام، عزت الله دهقان، سازمان تبلیغات اسلامی 1370 ه. ش، رقعی.
    131- نقدی بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و نظام ولایت فقیه، پرویز دستمالچی، آلمان، برلین، 1995 م/ 1373 ه. ش، [ملی].
    132- نقش روحانیت در اسلام و اجتماع، سید علی مقدم قوچانی، انتشارات مسجد علوی، 1358 ه. ش.
    133- نگاهی به مساله ولایت، هادی روحانی، توحید امیرکلا، 1369 ه. ش، [ملی].
    134- نگرش بر موضعگیریها بعد از رحلت امام، جناتی شاهرودی، 1370 ه. ش، [ملی].
    د: کتب عربی / غیر مستقل
    135- آراء فی المرجعیه الشیعیه، عبدالحسین الشهیدی الصالحی، دارالروضه، بیروت، 1415 ه. ق، ص (571- 561) .
    136- الاجتهاد و التقلید وسلطات الفقیه و صلاحیاته، الشیخ محمد مهدی الاصفی مرکز الغریر للدراسات الاسلامیه، قم، 1416 ه. ق، ص (204- 112) .
    137- الاجتهاد و التقلید و شوون الفقیه، محمد مهدی الاصفی، نشر توحید، 1410 ه. ق، رقعی، 99ص.
    138- ارشاد الطالب الی التعلیق علی المکاسب، ج‏3، جواد تبریزی، اسماعیلیان، قم، 1411 ه. ق، ص (44 – 17) ، [استراتژیک].
    139- الاسلام و الحکم، احمد زکی تفاحه، دارالتعارف، بیروت، ص (65-53) .
    140- اطروحه المرجعیه الصالحه، سید محمد باقر صدر، تهران، [استراتژیک].
    141- الامامه حتی ولایه الفقیه، عبدالحسین محمد علی بقال، الارشاد الاسلامی، 1360 ه. ش، [ملی].
    142- الامامه و قیاده المجتمع، آیه الله السید کاظم الحائری، مکتب آیه‏الله السید کاظم الحائری، قم، 1416ه. ق (ص‏214- 205) .
    143- انسجام بین ولایه الفقیه و احترام آراء الشعب، ناصر مکارم شیرازی، طهران، الموتمر الثالث للفکر الاسلامی، 1405 ه. ق، [موسوعه المصادر].
    144- انوار الفقاهه، کتاب البیع، ج‏1، ناصر مکارم شیرازی، قم، مدرسه الامام امیرالمومنین (ع) ، 1411 ه. ق (ص‏600 – 437) .
    145- الاصول العقائدیه لولایه الفقیه، محمد المقداد، 1409 ه. ق (ص 57- 46) ، [موسوعه المصادر].
    146- بحث علمی تحقیقی حول اولی الامر والولایه، احمد الفهری، الدارالاسلامیه، بیروت 1410 ه. ق، [موسوعه المصادر].
    147- البحث الفقهی لولایه الفقیه، محمد توفیق المقداد، (ص‏120-113) ، [موسوعه المصادر].
    148- بحوث فی خط المرجعیه، صدرالدین القبانجی، 1405 ه. ق.
    149- البدر الزاهر فی صلاه الجمعه والمسافر، تقریرات درس آیت‏الله بروجردی، به قلم حسینعلی منتظری قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1362 ه. ش، [استراتژیک].
    150- بلغه الفقیه ج‏3، سید محمد آل بحرالعلوم، تحقیق سید حسین آل بحرالعلوم، تهران مکتبه الصادق، 1403 ه. ق (ص‏264- 221) .
    151- بین الشوری و ولایه الفقیه، کاظم الحائری، قم، 1403ه. ق (ص‏35 – 19) ، [موسوعه المصادر].
    152- التحقیق فی الاجتهاد و التقلید، احمد آذری قمی، قم، دارالعلم، 1373 ه. ش، ج‏2، (ص‏77 – 12) ، [موسوعه المصادر].
    153- التطور السیاسی للقیاده الشرعیه فی عصر الغیبه الکبری، ع – نجف، 1402 ه. ق (ص 108 – 19) ، [موسوعه المصادر].
    154- التکییف الدستوری لنظریه الحکومه فی‏الاسلام زمن المعصوم و بعده بغداد، 1966 م، [المصادر].
    155- التنقیح فی شرح العروه الوثقی، (بحث الرویات التی تدل علی الولایه المطلقه للفقهاء فی زمان الغیبه، ج‏1: (ص 437 تا 419) ، قم، مؤسسه آل البیت، [موسوعه المصادر].
    156- جواهر الکلام – محمد حسن نجفی، ج‏16 (ص‏14 – 11) (178 – 177) ج‏21 (ص‏410 – 393) ج‏22 (ص‏203 – 155) ج 40 (ص‏37 – 7) ، [استراتژیک].
    157- الحاکم الاسلامی بعد زمن المعصوم. عبدالهادی الفضلی، بغداد، کلیه اصول الدین، 1387 ه. ق، (ص‏81 – 67) ، [موسوعه المصادر].
    158- الحکم الاسلامی بین النظریه و التطبیق، السید محمد باقر الحکیم، مؤسسه المنار، 1412 ه. ق، (ص‏110-83) ، [المصادر].
    159- حول ولایه الفقیه، عبدالله السید علی خان، رساله الثوره الاسلامیه، تهران 1403 ه. ق، (ص‏23-20) ، [موسوعه المصادر].
    160- الحکومه الاسلامیه فی احادیث الشیعه الامامیه، مولفون: غلامرضا سلطانی، حسین المظاهری ابوالحسن المصلحی، محسن الخرازی، رضا الاستادی، (ص‏238-229) .
    161- الحکومه الاسلامیه و مساله الحکم و ولایه الفقیه، مرتضی حسینی صدرالافاضل تهران، 1405 ه. ق، [موسوعه المصادر].
    162- خزائن الاحکام، میرزا آقا دربندی، جز پایانی کتاب ص 1 تا آخر.
    163- خطاب الاسلامیین والمستقبل، حوارات مع سماحه آیه‏الله السید محمد حسین فضل‏الله غسان بن جدو، دارالملاک، بیروت; 1415 ه. ق، (ص‏35-34) .
    164- خط الامام الخمینی – عرض للمبادی العامه، سلیم عزالدین، تهران، المرکز الاسلامی للدراسات السیاسیه، 1403 ه. ق، [استراتژیک].
    165- خلافه الانسان و شهاده الانبیاء، سید محمد باقر صدر، بیروت، دارالتعارف 1979 م، [استراتژیک].
    166- الخلافه ام ولایه الفقیه، جعفر عبدالرزاق، 1403 ه. ق، (ص 25-14) ، [موسوعه المصادر].
    167- الخمینی و الدوله الاسلامیه، محمد جواد مغنیه، دارالعلم للملایین، بیروت، 1979 م.
    168- الدوله الاسلامیه بحث فی ولایه الفقیه، عبدالمنعم مهنا، بیروت، الدار الاسلامیه، 1407 ه. ق، [استراتژیک].
    169- رساله فی ولایه الفقیه، علیرضا سنجری اراکی.
    170- سلطه الفقهاء و السلطه عندالامام الخمینی، فرح موسی، بیروت، دارالوسیله، 1416 ه. ق.
    171- السیاسه الشرعیه فی اصلاح الراعی و الرعیه، احمدبن تیمیه، تحقیق و تعلیقات از محمد ابراهیم البناء و محمد احمد عاشور، قاهره، دارالشعب، 1975 م، [استراتژیک].
    172- شرح تبصره المتعلمین ج‏5، ضیاءالدین عراقی، تحقیق: محمد الحسیون، قم، انتشارات اسلامی، ص (41 – 40) ، [استراتژیک].
    173- الشوری و ولایه الفقیه، حیدر آل حیدر، مؤسسه الفجر، قم، 1403 ه. ق (ص 43-4) ، [موسوعه المصادر].
    174- شورای الفقهاء – دراسه اصولیه فقهیه، ج‏1 مرتضی شیرازی، بیروت، مؤسسه الفکر الاسلامی‏1411ه، وزیری، ص 526.
    175- دور العلماء فی السیاسه الایرانیه المعاصره، حامد القار، بیروت، 1980 م [موسوعه المصادر].
    176- دور العلماء فی قیاده الامه، ع – نجف، مکتب الاعلامی لجماعه العلماء المجاهدین فی العراق، تهران، [موسوعه المصادر].
    177- دولتناحول ولایه الفقیه، عبدالمنعم مهنا، الموتمر العالی الثانی للامام الرضا (ع) ، مشهد، 1405 ه. ق، [موسوعه المصادر].
    178- دوله و ولایه الفقیه، عبدالله محمد، تهران، 1403 ه. ق، (ص‏128-97) [المصادر].
    179- السمات المطلوبه للمجتهد فی الحکومه الاسلامیه، آیه‏الله محمد ابراهیم الجناتی، الفکر الاسلامی 1415 ه. ق، (ص‏56 – 41) ، [موسوعه المصادر].
    180- شرح مقبوله عمر بن حنظله (مشحون بطرائف المطالب الفقهیه و الرجالیه، صدرالدین العاملی الاصفهانی) [موسوعه المصادر].
    181- ضروره وجود الحکومه او ولایه الفقهاء فی عصر الغیبه، لطف الله الصافی، دارالقرآن الکریم، 1415 ه. ق.
    182- فقه الحکومه الاسلامیه بین السنه و الشیعه، توفیق محمد اشاوی، منشورات العصر الحدیث، 1415 ه. ق (ص‏299-177) .
    183- الفقیه و السلطه، محمد حسین فضل‏الله، 1410ه (ص 13-6) ، [موسوعه المصادر].
    184- الفقیه و المثقف، محمد حسین فضل‏الله، 1413 ه. ق (ص‏14-9) ، [موسوعه المصادر].
    185- الفکر السیاسی عندالشیعه، الدکتور فهمی الشتاوی، مؤسسه الفکر الاسلامی، بیروت 1411 ه. ق، (ص‏127-120) .
    186- فی انتظار الامام، یعالج قضیه الامام المنتظر (ع) و مساله الحکم الاسلامی، عبدالهادی الفضلی دارالاندلس، 1979م (ترجمه این کتاب در قسمت کتب فارسی نام برده شد) .
    187- قبس من ولایه الفقیه دراسات و بحوث، ناصر مکارم الشیرازی، 1402 ه. ق (ص 49 – 41) ، [موسوعه المصادر].
    188- القیاده الاسلامیه، جواد کاظم، 1400 ه. ق، (ص‏118-111) .
    189- القیاده الاسلامیه فی عصر الغیبه بحث فی ولایه الامر فی زمن الغیبه، کاظم الحائری تقریر و اعداد: فواد کاظم و خالد بن حسن، 1410 ه. ق، (ص‏173-126) [موسوعه المصادر].
    190- قیاده العلماء و الامه الاسلامیه، ع نجف، تهران، علمی، 1361 ه. ش [استراتژیک].
    191- کتاب البیع، ج‏2، سید روح الله موسوی الخمینی، قم، اسماعیلیان (ص‏520- 459) .
    192- کتاب الخمس و الانفال، حسینعلی منتظری، قم، انتشارات الاسلامی (ص 354-352) ، [موسوعه المصادر].
    193- لمحه عن ولایه الفقیه، صوت الوحده، تهران، 1402 ه. ق (ص‏61 – 60) .
    194- المبانی الشرعیه والدستوریه لقیاده آیه الله الخامنئی، علی المومن، الحوار الفکری و السیاسی 1415 ه. ق (ص‏285-240) ، [موسوعه المصادر].
    195- المذهب السیاسی فی الاسلام، صدرالدین القبانجی، دارالاضواء بیروت 1405 ه. ق، (ص‏228-199) .
    196- المرجع و الامه، صالح محمد آل ابراهیم، دارالبیان العربی، بیروت 1414 ه. ق، وزیری (ص‏157 – 111) .
    197- المرجعیه و حرکه الواقع، آیه‏الله السید محمد حسین فضل‏الله، بیروت، دارالملاک، 1414ه. ق.
    198- مسائل من الاجتهاد و التقلید و مناصب الفقیه، حسین نوری الهمدانی، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، 1415ه. ق [موسوعه المصادر].
    199- مصادر الدراسه عن الدوله و السیاسه فی الاسلام، سازمان تبلیغات اسلامی عبدالجبار الرفاعی.
    200- مصدر التشریع و نظام الحکم فی الاسلام، السید محمود الهاشمی، دارالاعراف، 1413 ه. ق، (ص‏81-57) .
    201- معالم الاسلام، المستشار محمد سعید العشماوی، سینا للنشر، 1989م (ص‏225-221) .
    202- مفاهیم القرآن فی معالم الحکومه الاسلامیه، محاضرات الاستاذ جعفر السبحانی، بقلم جعفر الهادی مؤسسه النشر الاسلامی (ص 247 – 242) .
    203- مفهوم الحاکمیه و العلاقه بولایه الفقیه و الحریات السیاسیه، عباس علی عمید زنجانی (ص‏30-26) ، [موسوعه المصادر].
    204- المکاسب و البیع، ج‏2، تقریرات مرحوم نائینی، بقلم شیخ محمد تقی آملی، قم، انتشارات اسلامی، [استراتژیک] (ص‏362-332) .
    205- موجز فی ولایه الفقیه، ابوالقاسم گرجی، التوحید، طهران، 1404 ه. ق (ص 175-170) .
    206- موسوعه مصادر النظام الاسلامی، عبدالجبار الرفاعی، مرکز الابحاث و الدرسات الاسلامیه 1417ه، الجز الثامن (ص‏350-344) (کتابشناسی ولایت فقیه) .
    207- موقع الفقیه فی الدوله الاسلامیه، محمد حسین فضل‏الله، 1410 ه. ق (ص‏11-4) ، [موسوعه المصادر].
    208- موقع ولایه الفقیه من نظریه الحکم فی الاسلام، جعفر مرتضی، مؤسسه النشر الاسلامی قم، 1404 ه. ق، [موسوعه المصادر].
    209- الندوه الدولیه عن الدوله و السیاسه فی الاسلام، “الاسلام السیاده: فکره ولایه الفقیه فی فکر فقهاء الشیعه الرئیسین” فرهنگ رجائی لندن، المعهد الاسلامی، 1403 ه. ق، [موسوعه المصادر].
    210- نصب الحاکم فی عصرالغیبه، محمد مهدی الاصفی، الفکر الاسلامی، (ص‏56 -47) ، [موسوعه المصادر].
    211- النظریه السیاسیه المعاصره للشیعه الامامیه الاثنی عشریه محمد عبدالکریم عتوم، دارالبشیر، 1409 ه. ق، ص (174-93) .
    212- الولایه الهیه و ولایه الفقیه، شیخ محسن العراقی، مجمع الفکر الاسلامی 1413 ه. ق.
    213- ولایه الامر، العلامه شیخ محمد مهدی الاصفی، المرکز العالمی للبحوث و التعلیم الاسلامی، 1416 ه. ق، وزیری، 199ص.
    214- ولایه الحاکم الشرعی و ابعادها، حسین حقانی، موتمر الذکری المئویه الثانیه لمیلاد الشیخ الانصاری، قم، 1415 ه. ق.
    215- ولایه الفقیه بین النظریه و تطبیق الدستوری، عبود سامی، بیروت، 1400 ه. ق، ص (112-101) [موسوعه المصادر].
    216- ولایه الفقیه فی الکتاب و السنه، حسینعلی منتظری، التوحید، 1407 ه. ق، ص (36- 27) ، [موسوعه المصادر].
    217- ولایه الفقیه فی کلام الشیخ الانصاری، حسن الطاهری الخرم آبادی، تلخیص صلاح العبیری، قم، الفکر الاسلامی، 1415 ه. ق، ص (218-193) ، [موسوعه المصادر].
    218- الولایه و الشفعه و الاجاره، معروف هاشم الحسنی، بیروت، دارالقلم، [استراتژیک].
    219- الهدایه الی من له الولایه، تقریر بحث آیت‏الله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی به قلم احمد الصابری الهمدانی قم، علمیه، 1383 ه. ق، [استراتژیک].
    کتب مستقل; فارسی:
    220- بحث ولایت فقیه، متون فقهی فارسی، ج 4 و 5 از مجموعه بحث ولایه الفقیه معاونت‏اندیشه اسلامی مرکز تحقیقات استراتژیک، 1269 ص، تعداد محدودی از این نسخ به صورت کپی تکثیر شده است.
    221- تحلیلی نو و عملی از ولایت فقیه، محمد رضا اکبری، پیام عترت، 1377، 180 ص، کتابخانه تخصصی دبیرخانه مجلس خبرگان.
    222- تحول تاریخی‏اندیشه ولایت فقیه، مرکز تحقیقات استراتژیک، 1373 رحلی، 307ص، کتابخانه خبرگان، (تکثیر به صورت زیراکس ومحدود) .
    223- تفصیل و تحلیل ولایت مطلقه فقیه، نهضت آزادی ایران، رقعی، 156ص (بی‏تا) . کتابخانه خبرگان.
    224- پاسخ به شبهات پیرامون ولایت فقیه، قسمت اول، آیت‏الله مصباح یزدی معاونت‏سیاسی تیپ 83 امام جعفر صادق (ع)، رقعی، 16ص، کتابخانه خبرگان.
    225- پاسخ به شبهاتی پیرامون ولایت فقیه، علی شیرازی، قم، دارالصادقین 1377، وزیری، 113 ص، کتابخانه خبرگان.
    226- پرسش و پاسخ در ارتباط با ولایت فقیه، ح. اسکندریان، انتشارات انصار.
    227- پیشینه تاریخی ولایت فقیه، احمد جهان بزرگی، پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی 1377، پالتویی، 48ص، کتابخانه خبرگان.

    228- جایگاه ولایت فقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدرسه عالی شهید مطهری نویسنده: سید محمد تقی شاکری، استاد راهنما: دکتر حسین مهرپور، استاد مشاور: آیت… سید محمد حسن مرعشی، سال تحصیلی 75/74. (ص 28- 144) . کتابخانه خبرگان.
    229- حکمت‏حکومت فقیه، حجت‏الاسلام والمسلمین حسن ممدوحی، مرکز تحقیقات علمی دبیرخانه مجلس خبرگان، وزیری، 150ص. کتابخانه خبرگان.
    230- حوزه عملکرد ولایت فقیه در تصمیم‏گیریهای سیاسی، پایان نامه کارشناسی ارشد پیوسته، نویسنده: سید محمد موسوی بیوکی، استاد راهنما: آیت… ابراهیم جناتی، استاد مشاور: دکتر حمید بهرامی احمدی، اسفند1371، 493ص، کتابخانه خبرگان.
    231- چهارگفتار در مبانی فقهی و کلامی ولایت فقیه، تالیف: غلامرضا مصباحی مقدم – احد فرامرز قراملکی، غلامحسین الهام و عابدین مومنی، مرکز رسیدگی به امور مساجد رقعی، 105ص، کتابخانه خبرگان.
    232- ذکری (4)، محمد جواد ارسطا، مرکز فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری، (بی تا) رقعی، 112ص، کتابخانه خبرگان. (شامل مباحث ولایت مطلقه فقیه) .
    233- شوون و اختیارات ولایت مطلقه فقیه، هادی توکلی، سازمان امور اداری و استخدامی کشور، 1369. (نرم افزار پایان‏نامه‏های کشور)
    234- قدمت و تداوم نظریه ولایت مطلقه فقیه از دیدگاه امام خمینی (ره)، بهرام اخوان کاظمی، شرکت چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1377، 253ص. کتابخانه خبرگان.
    235- ولایت فقیه، آیت‏الله محمد هادی معرفت، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی “التمهید” وزیری، 230ص، کتابخانه خبرگان.
    236- ولایت فقیه تحلیل صراط‏المستقیم، سید مهدی نیارئیس، قم موسسه فرهنگی انتشاراتی ائمه، 1376، پالتویی، 63ص، کتابخانه خبرگان.
    237- ولایت فقیه، قدرت و نظارت از دیدگاه امام خمینی، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی، محمد باوی، استاد راهنما: دکتر باقر حشمت زاده، استاد مشاور: داوود فیرحی، بهمن 1376، 196ص.
    238- ولایت فقیه – مبانی، ادله و اختیارات، مهدی هادوی تهرانی، پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی، 1377، رقعی، 148ص، ک خبرگان.
    239- ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، ع – سیاه پوش، تهران، انتشارات عفیف، وزیری، 48ص، (بی تا)، (ویژه نوجوانان)
    240- ولایت فقیه و نظرات برخی از فقهای بزرگ درباره آن، پایان نامه کارشناسی ارشد از دانشگاه تهران، علی رضا هدایی، استاد راهنما: حسین گوگانی، 1370. نرم افزار پایان نامه‏های کشور.
    241- ولایت فقیه نظریه سیاسی جمهوری اسلامی ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد از دانشگاه تربیت مدرس، بهرام درولی، استاد راهنما: عباس منوچهری، 1375ش، 243ص (نرم افزار پایان نامه‏های کشور) .
    242- نظام ولایت فقیه و روابط بین‏الملل پایان نامه کارشناسی ارشد از دانشگاه تهران، رضیه موسوی فر، استاد راهنما، نجف قلی حبیبی، 1373، 370ص، (نرم افزار پایان‏نامه‏های کشور) .
    کتب غیر مستقل/ فارسی:
    243- اقتصاد اسلامی، آیت الله نوری همدانی، دفنر نشر فرهنگ اسلامی، 1366، رقعی، ج 1، ص (92- 95) و ص (111- 114) . کتابخانه آستانه مقدسه حضرت معصومه (س)
    244- امانتداری و امانتداران الهی در نهاد ولایت، ع – امیری تنکابنی، ناشر مولف، 1377، رقعی، ص (57- 78)
    245-اندیشه‏های فقهی سیاسی امام خمینی (ره) کاظم قاضی زاده با همکاری سعید ضیایی فر، مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، 1377، وزیری، ص (153- 239)
    246- انقلاب اسلامی و ریشه‏های آن (ماخذ شناسی توصیفی)، نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها، 1374، وزیری، ص (275- 279) . کتابخانه تاریخ و خبرگان.

    247- پرسشها و پاسخها، استاد محمد تقی مصباح یزدی، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1377، رقعی، ص (45- 81) . کتابخانه خبرگان.
    248- پژوهشی نو پیرامون انقلاب اسلامی، حمید دهقان، قم، موسسه انتشارات مدین 1377، ص (192- 199) . کتابخانه خبرگان.
    249- بحث تفکیک قوا در متون فارسی و عربی/ از سری متون‏اندیشه اسلامی (8)، ج‏2، معاونت‏اندیشه اسلامی مرکز تحقیقات استراتژیک، 1374، رحلی (770ص) . کتابخانه خبرگان.
    250- بحث قانون گذاری در متون فارسی و عربی، از سری: متون‏اندیشه اسلامی (6)، ج‏2، معاونت‏اندیشه اسلامی مرکز تحقیقات استراتژیک ، شهریور 1374، ص (105- 478)
    251- بررسی تطبیقی مبانی مشروعیت‏حکومت مبتنی برقرارداد اجتماعی و اسلام پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه امام صادق علیه السلام
    نویسنده: کاظم جلالی، استاد راهنما: دکتر محمود سریع القلم، استاد مشاور: سید احمد علم‏الهدی و دکتر کاووس سید امامی، 1372 (آبان)، ص (191- 252) . کتابخانه خبرگان.
    252- تازه‏های‏اندیشه – خبرگان رهبری، معاونت امور اساتید و معارف اسلامی، 1377 پالتویی، ص (54- 60) مبحث‏خبرگان از دیدگاه نظریه ولایت فقیه، محمد جواد ارسطا کتابخانه خبرگان.
    253- تاثیر عدم اجرای قانون اساسی مشروطه و نقش آن در تحول‏اندیشه و مواضع روحانیت ایران، از (1320- 1343) پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تهران، نویسنده: محمد کیانوش راد 1374، کتابخانه خبرگان.
    254- تاملات سیاسی در تاریخ تفکر اسلامی، به اهتمام: موسی نجفی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1375، وزیری، ج‏2، ص (369- 446)، مبحث: رساله فی ولایه الحاکم فقیه – آیه الله العظمی آقا نجفی اصفهانی، ترجمه: دکتر ملیح – السادات فردانی، کتابخانه خبرگان.
    255- جمهوریت و انقلاب اسلامی (مجموعه مقالات) سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1377، وزیری، ص (607- 619)، مقاله: جایگاه جمهوریت در نظام حکومتی ولایت فقیه، جاوید روستایی کتابخانه خبرگان.
    256- حاکمیت دینی، نبی الله ابراهیم زاده آملی، اداره آموزشهای عقیدتی سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه، 1377ش، وزیری، ص (95- 195) . کتابخانه خبرگان.
    257- حقوق اساسی، دکتر شمس‏الدین عاملی، تهران، مشکوه، 1374، وزیری ص (138- 151) . کتابخانه دفتر همکاری حوزه و دانشگاه.
    258- حکمت و حکومت، مهدی حائری تهرانی، رقعی، ص (177- 120) .
    259- حکومت اسلامی، علی عطایی، نشر خرم، 1377، رقعی، ص (153- 172)، کتابخانه خبرگان.
    260- خطوط کلی‏اندیشه‏های سیاسی امام خمینی (ره) مرکز تحقیقات استراتژیک پاییز 1373، رحلی، ج 1، ص (211- 319) و (407- 419) . کتابخانه خبرگان (کتاب به تعداد محدود تکثیر شده است) .
    261- سیمای حکومت اسلامی در مطبوعات (مجموعه 10جلدی) دبیرخانه مجلس خبرگان، نسخه فتوکپی شده (از بهار 75 تا تابستان 77) .
    262- دین و دولت، علی ربانی گلپایگانی، پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی، 1377 ص (122- 170) . کتابخانه خبرگان.
    263- دین و سیاست از دیدگاه امام خمینی، ص (71- 346) .
    264- ره توشه راهیان نور، ویژه بوستان ولایت، سطح جوانان، تابستان 1377 دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علیمه قم، وزیری، ص (323- 361) .
    مبحث: جوان و ضرورت شناخت ولایت فقیه، کتابخانه عمومی دفتر تبلیغات اسلامی.
    265- سیمای‏اندیشه اسلامی در مجلات ایران، معاونت‏اندیشه اسلامی مرکز – تحقیقات استراتژیک، قم، 1372، ص (از 58 تا 71) ص (61- 65) . کتاب در تعداد محدودی به صورت فتوکپی تکثیر شده است. کتابخانه خبرگان.
    266- طرحی نو در تدریس عقاید اسلامی، حجج اسلام امامی و آشتیانی، سازمان تبلیغات اسلامی 1366، وزیری، ص (321- 333) .

    267- فقه سیاسی اسلام، ابوالفضل شکوری، 1361، وزیری، ص (256- 266) .
    268- فلسفه آزادی از دیدگاه اسلام، محمد علی نعمت اللهی، پایان نامه کارشناسی ارشد پیوسته دانشگاه امام صادق (ع)، استاد راهنما: دکتر احمد بهشتی، استاد مشاور: آیت الله سید حسن مصطفوی تیر ماه 1373، ص (145- 158)، مبحث: فلسفه سیاسی اسلام، کتابخانه خبرگان.
    269- فلسفه سیاست، از سری: سلسله دروس‏اندیشه‏های بنیادین اسلام، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1377، وزیری، ص (165- 224)، کتابخانه خبرگان.
    270- فلسفه سیاسی فارابی، محمد منصور نژاد، پایان نامه کارشناسی ارشد از دانشگاه تهران، استاد راهنما: مصطفی محقق داماد، 1374.
    (نرم افزار پایان نامه‏های کشور)
    271- قدرت سیاسی در حقوق اساسی ایران، محمد جواد ارسطا، پایان نامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما: دکتر گرجی، استادان مشاور: دکتر قاضی و دکتر سالار نصری، 1373 ش، ص (77- 170) و (325- 414)، مرکز تحقیقات استراتژیک، ضمنا این پایان نامه تحت عنوان “مهار قدرت سیاسی در حقوق اساسی ایران و اسلام” نیز تکثیر شده که دارای‏اندکی تغییرات می‏باشد، کتابخانه دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و خبرگان.
    272- گزیده انقلاب اسلامی و ریشه‏های آن، عباسعلی عمید زنجانی، تهران کتاب طوبی، 1374 ه. ش، وزیری، ص (62- 66) . کتابخانه تخصصی تاریخ
    273- مباحث نظری حکومت اسلامی در مطبوعات ایران، مرکز تحقیقات استراتژیک 1373، ج/مهر74- (به صورت فتوکپی شده در تعداد محدودی تکثیر شده است) . ک خبرگان تعداد مجلات (3) .
    274- مباحث نظری حکومت اسلامی ولایت در مطبوعات، مرکز تحقیقات علمی دبیرخانه مجلس خبرگان، مجموعه‏5 جلدی از سال (1358 تا 1374) .
    275- مبانی فلسفی دولت‏یا بررسی نظری و ساختاری نهادهای جمهوری اسلامی ایران پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس، نویسنده: مصطفی مصلح زاده، استاد راهنما: دکتر احمد نقیب زاده، استاد مشاور: دکتر منوچهر محمدی، بهمن 1370، ص (125- 130) .ک خبرگان.
    276- مبانی مشروعیت نظام سیاسی در اسلام، محمد رضا مرندی، تهران، موسسه انتشاراتی عطا، 1376، وزیری، ص (90- 198) شامل مباحث‏حاکم اسلامی از دیدگاه اهل سنت و شیعه، ک خبرگان.
    277- مرونت در اسلام، میر مختار میر شفیعی لنگری، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه امام صادق علیه‏السلام، استاد راهنما: حجت الاسلام و المسلمین محمد علی تسخیری، استاد مشاور: حجت الاسلام والمسلمین حسن مصطفوی، مهر 1369، ص (149- 174) نرم افزار پایان نامه‏های کشور، ک خبرگان.
    278- مقالات حقوقی، دکتر ابوالقاسم گرجی، انتشارات دانشگاه تهران، 1369، ج‏2، ص (294- 299)، کتابخانه دفتر همکاری حوزه و دانشگاه.
    279- مقایسه نظام دموکراتیک و نظام ولایت فقیه از دیدگاه فطرت انسانی، پایان نامه کارشناسی ارشد از دانشگاه امام صادق علیه السلام، نویسنده: محمد صادق حسینی کجانی، 1374، ص (105- 169) (نرم افزار پایان نامه‏های کشور) استاد راهنما: احمد علم الهدی، استاد مشاور: دکتر سید اکبر احمدی و کتابخانه خبرگان.
    280- نظریه‏های دولت در فقه شیعه، محسن کدیور، تهران، نشر نی، رقعی (در صفحات مختلف)، کتابخانه خبرگان.
    281- نهاد مجمع تشخیص مصلحت نظام در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد از دانشگاه تهران، نویسنده: حسین حسین نژاد، استاد راهنما: عباسعلی عمید زنجانی، 1375، نرم افزار پایان نامه‏های کشور.
    کتب عربی/ مستقل:

    282- بحث ولایت فقیه از شیخ صدوق تا سید محمد مجاهد، معاونت‏اندیشه اسلامی مرکز تحقیقات استراتژیک، 338ص. (تعداد محدودی به صورت فتوکپی تکثیر شده) .
    283- بحث ولایت فقیه – مجموعه متون فقهی عربی از محقق نراقی تا امروز، معاونت‏اندیشه اسلامی مرکز تحقیقات استراتژیک، پاییز 1373.
    ج‏1، 784 ص
    ج‏2، 830 ص
    (در نسخه‏های محدود به صورت کپی تکثیر شده است) .
    284- بحث ولایت فقیه در متون فقهی، معاونت‏اندیشه اسلامی مرکز تحقیقات استراتژیک، زمستان 1374، رحلی 518ص
    (در نسخه‏های محدود به صورت کپی تکثیر شده است) .
    285- ثلاث رسائل ولایه الفقیه (العوائد والفوائد دروس الاعلام و نقدها) العلا مدالمحقق آیه الله المجاهد الشهید السعید السید مصطفی الخمینی موسسه تنظیم و نشر آثار الامام الخمینی، وزیری، 154ص، کتابخانه خبرگان.
    کتب عربی/ غیر مستقل:
    286- اداره العمل الاسلامی – الاداره التی لاتعرف الهزیمه، عباس نورالدین، دارالمداد، بیروت 1995 م، وزیری، ص (78- 85) .
    287- الاسس السیاسیه، المذهب الواقعی، الشیخ الرکابی، مرکز النشر مکتب الاعلام الاسلامی، 1370 ش، وزیری ص (274- 325) و (341- 344) . کتابخانه دفتر همکاری حوزه و دانشگاه .
    288- تطور الفکر السیاس من الشوری الی ولایه الفقیه، احمد الکاتب، 1997 م، رحلی، ص (277- 447)، کتابخانه خبرگان (نسخه فتوکپی شده) .
    289- دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام، العلامه المحقق السید جعفر مرتضی العاملی، مرکز جواد، ج 4، ص (9- 31)، کتابخانه خبرگان.
    290- دراسه عن الفرق فی تاریخ المسلمین الخوارج و الشیعه، د. احمد محمد احمد جلی مرکز الملک فیصل للبحوث والدراسات الاسلامیه، الریاض، 1408 ق، وزیری ، ص (211- 216) . کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران.
    291- الشیعه الامامیه والاثنی عشریه فی میزان الاسلام، ربیع بن محمد السعودی مکتبه ابن تیمیه، القاهره و مکتبه العلم، جده، 1414 ق، وزیری ص (205- 208)، کتابخانه تخصصی تاریخ.
    292- الشیعه والتصحیح (مع الدکتور موسی الموسوی فی کتابه الشیعه و التصحیح) تالیف: الدکتور علاء الدین السید امیر محمد القزوینی، الغدیر، بیروت، 1415ق، ص (208- 3 22)، کتابخانه تخصصی تاریخ.
    293- الفقهاء حکام علی الملوک (علماء ایران من العهد الصفوی الی العهد البهلوی) سعد الانصاری، دارالهدی، 1406 ق، وزیری، ص (407- 415) و ص (441- 446)، کتابخانه دفتر همکاری حوزه و دانشگاه.
    294- فی النظام السیاسی للدوله الاسلامیه، د. محمد سلیم العوا، دارالشروق القاهره – بیروت، 1410 ق، وزیری، ص (274- 287)، ک خبرگان.
    295- نظام الحکم والاداره فی الاسلام، الشیخ محمد مهدی شمس الدین، قم، دارالثقافه، 1411 ه . ق، وزیری، ص (416- 420)، کتابخانه خبرگان.

    1. مطالعه کار خوبی است کتابهای اشاره شده خیلیهاشون برگرفته از ولایت فقیه آقای خمینی است مثل ولایت فقیه، جعفر کریمی و

      لازمه بگم کتاب ولایت فقیه، امام خمینی، با عناوین “حکومت اسلامی” و “نامه‏ای از امام موسوی کاشف الغطاء” منتشر شده، و همچنین با عنوان “الحکومه الاسلامیه” به عربی ترجمه شده است. مربوط به سال 1348 می باشد ابتدا در لبنان چاپ شد با نوشته های ایشان بنظر می رسد این بنده خدا 2 تا خط ازش هم نخوانده است
      – حدود ولایت‏حاکم اسلامی، ترجمه مبحث ولایت الفقیه کتاب عوائد الایام ملا احمد نراقی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 1365 ه. ش، وزیری، 151 ص اینم یکم اب و تاب دادنش همون گفته های ملا نراقی
      است
      ولایت فقیه زیربنای حکومت اسلامی، (حضرات آیات: مشکینی، جوادی آملی، صانعی، موسوی اردبیلی، فلسفی و آقای میرحسین موسوی)
      جالبه بگم اقایانی مثل موسوی اردبیلی که شاگرد اقای خویی هستند دیدگاه استادشونو دارند و از اوردن این کتاب است که میگم این اقا فقط کپی کرده و 2تا خط ازشم نخونده
      کتابهایی هم که از حکومت اسلامی گفتند که کاری با ولایت فقیه ندارند مثل
      – سیاست از دیدگاه اسلام، سید محمد شیرازی، ترجمه سید محمد فالی، قم، 1409 ه. ق ، جلد دوم، ص (318-306) .
      101- سیاست‏خارجی جمهوری اسلامی ایران، بیژن ایزدی، دفتر تبلیغات اسلامی، قم 1371 ه. ش، [وحدت].
      102- سیری در کشف الاسرار و حکومت اسلامی، سید احمد خمینی، انتشارات سعید، تهران.
      103- شورایی اسلامی، رجبعلی مظلومی، نشر آفاق، تهران، 1363 ه. ش، ص (280-270) .
      104- شورا در اسلام، محمد ملکی، نهضت زنان مسلمان، تهران، 1359 ه. ش، ص (135-121) .
      به قول ایشان
      جالب اینجاست کلیه کتابها همه بعد انقلاب هستند مثلا ایشان اشار ای به علامه کافی یا علامه مجلسی یا شهید اول و کتابهای انها نکرده چون هیج نوشته ای در این خصوص و این بحث نیست شروع این بحث برمیگرده به حدود سال 748 ه.ق که شهید اول اولین بار این کلمه را بزبان اورد و ادعایش باعث کشته شدنش گردید علمای بزرگ نقل احادیث کرده اند نه ولایت فقیه
      برای مثال نقل حدیث کمیل از علی ع :
      روایت سیّد رضىّ أعلى الله مقامه در «نهج البلاغه» است که أمیرالمؤمنین علیه السّلام به کُمَیل بن زیاد نَخعىّ فرموده‏اند .
      فَفِى «نَهْجِ الْبَلاَغَهِ» مِنْ کَلاَمٍ لَهُ عَلیْهِ‏السّلاَمُ لِکُمَیْلِ بْنِ زِیَادٍ النّخَعِىّ :
      قَالَ کُمَیْلُ بْنُ زِیَادٍ : أَخَذَ بِیَدِى أَمِیرُالْمُؤمِنِینَ عَلِىّ بنُ أَبِى طَالِبٍ عَلَیْهِ السّلاَمُ فَأَخْرَجَنِى إلَى الْجَبّانِ ؛ فَلَمّا أَصْحَرَ تَنَفّسَ الصّعَدَآءَ ثُمّ قَالَ : یَا کُمَیْلُ ! إنّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَهٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا ؛ فَاحْفَظْ عَنّى مَا أَقُولُ لَکَ .
      «کمیل بن زیاد مى‏گوید : أمیرالمؤمنین علىّ بن أبى طالب علیه السّلام دست مرا گرفت و به سوى صحرا برد . همینکه در میان بیابان واقع شدیم ، حضرت نفس عمیقى کشید و سپس به من فرمود : اى کمیل ! این دلها ظرفهائى است و بهترین این دلها ، آن دلى است که ظرفیّتش بیشتر ، سِعه و گنجایشش زیادتر باشد . بنابراین ، آنچه را که من بتو مى‏گویم حفظ کن و در دل خود نگاه‏دار!» سپس میفرماید :
      النّاسُ ثَلاَثَهٌ : فَعَالِمٌ رَبّانِىّ ، وَ مُتَعَلّمٌ عَلَى سَبِیلِ نَجَاهٍ ، وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ ؛ أَتْبَاعُ کُلّ نَاعِقٍ ، یَمِیلُونَ مَعَ کُلّ رِیحٍ ، لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ یَلْجَُوا إلَى رُکْنٍ وَثِیقٍ .
      «مجموعه أفراد مردم سه طائفه هستند : طائفه أوّل : عالم رَبّانى است . گروه دوم : متعلّمى است که در راه نجات و صلاح و سعادت و فوز گام برمى‏دارد . و دسته سوّم : أفرادى از جامعه هستند که داراى أصالت و شخصیّت نبوده ، و مانند مگس و پشّه‏هائى که در فضا پراکنده‏اند مى‏باشند .
      این دسته سوّم ، دنبال کننده و پیروى کننده از هر صدائى هستند که از هر جا برخیزد ؛ و با هر بادى که بوزد در سمت آن حرکت مى‏کنند ؛ دلهاى آنان به نور علم روشن نگردیده ؛ و قلبهاى خود را از نور علم مُنّور و مُستَضیئ و روشن نگردانیده‏اند ؛ و به رُکنِ وثیق و محلّ اعتمادى که باید إنسان به آنجا تکیه زند ، متّکى نشده و پناه نیاورده‏اند .»
      یَا کُمَیْلُ ! الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ ؛ الْعِلْمُ یَحْرُسُکَ ، وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ ؛ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النّفَقَهُ ، وَ الْعِلْمُ یَزْکُوعَلَى‏الْإنْفَاقِ ؛وَ صَنِیعُ الْمَالِ یَزُولُ بِزَوَالِهِ .
      «اى کمیل ! علم از مال بهتر است ؛ علم ، تو را حفظ و نگهدارى مى‏نماید ، ولى تو باید مال را نگهدارى کنى ؛ مال بواسطه خرج کردن و إنفاق ، نقصان و کاهش مى‏یابد ؛ ولى علم در أثر إنفاق و خرج کردن زیاد مى‏شود و رشد و نُموّ پیدا مى‏کند ؛ و نتیجه و آثار مال ، به زوال آن مال از بین مى‏رود.»
      وَ صَنِیعُ الْمَالِ یَزُولُ بِزَوَالِهِ . وقتى خود مال از بین رفت ، پدیده‏ها و آثارى هم که از آن بدست آمده ـ هر چه میخواهد باشد ـ از بین میرود . مِنْ باب مثال : کسى که مال دارد ، با آن مال سلطنت و حکومت مى‏کند ؛ مردم را گردِ خود جمع مى‏نماید ؛ و بر أساس مال خیلى کارها را انجام میدهد ؛ همینکه آن مال از بین رفت ، تمام آن آثار از بین میرود ؛ مردم دیگر هیچ اعتنائى به وى نمیکنند و شرفى براى او قائل نمیشوند ؛ و این شخص که بر أساس اتّکاء به مال ، در دنیا براى خود دستگاهى فراهم کرده بود ، همینکه مالش از بین میرود ، تمام آن آثار که مصنوع و پدیده مال است ، همه از بین میرود .یَا کُمَیْلُ ! الْعِلْمُ دِیْنٌ یُدَانُ بِهِ ؛ بِهِ یَکْسِبُ الْإنْسَانُ الطّاعَهَ فِى حَیَوتِهِ ، وَ جَمِیلَ الْأُحْدُوثَهِ بَعْدَ وَفَاتِهِ . وَ الْعِلْمُ حَاکِمٌ وَ الْمَالُ مَحْکُومٌ عَلَیْهِ .
      «اى کمیل ! علم ، قانون و دستورى است که مُتّبَع است و مردم از آن پیروى مى‏کنند . بواسطه علم ، إنسان در حیات خود راه إطاعت را طىّ مى‏کند ، و بعد از خود آثارى نیکو باقى مى‏گذارد . علم حاکم است و مال محکومٌ علیه.» همیشه علم بر مال حکومت دارد . فرق میان علم و مال این است که : علم همیشه در درجه حکومت بر مال قرار گرفته است ؛ مال بدست علم تصرّف مى‏شود و در تحت حکومت علم به گردش در مى‏آید .
      یَا کُمَیْلُ ! هَلَکَ خُزّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْیَآءٌ ؛ وَالْعُلَمَآءُ بَاقُونَ مَابَقِىَ الدّهْرُ ؛ أَعْیَانُهُمْ مَفْقُودَهٌ و أَمثَالُهُمْ فِى الْقُلُوبِ مَوْجُودَهٌ .
      «اى کمیل ! خزینه کنندگان و جمع آورندگان أموال از مردگانند ـ در حالتى که بظاهر زنده هستند ـ أمّا علماء تا هنگامى که روزگار باقى است پایدارند . گرچه جسدهاى آنها و هیکلهاى آنان مفقود شده و از بین رفته و در زیر خاک پنهان شده باشد ، ولى أمثال و آثار آنها در دلها موجود است ؛ و حیات آنها در دلها سرمدى و أبدى مى‏باشد.»
      هَا ! إنّ هَنهُنَا لَعِلْمًا جَمّا (وَ أَشَارَ إلَى صَدْرِهِ) لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَهً !
      «آه ! (متوجّه باش!) در اینجا عِلمى است متراکم و أنباشته شده (و با هَنهُنَا حضرت إشاره به سینه شریف کرده و فرمودند:) اى کاش حاملینى براى این علم مى‏یافتم!» أفرادى که بتوانند علم مرا حمل کنند و به آنها بیاموزم . چه کنم ، که علم در اینجا انباشته شده و حَمَله نمى‏یابم ! کسى نیست که این علم مرا یاد بگیرد و أخذ کند !
      بَلَى أَصَبْتُ لَقِنًا غَیْرَ مَأْمُونٍ عَلَیْهِ ، مُسْتَعْمِلاً ءَالَهَ الدّینِ لِلدّنْیَا ، وَ مُسْتَظْهِرًا بِنِعَمِ اللَهِ عَلَى‏عِبَادِهِ ، وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِیَآئِهِ .
      «آرى ، من به عالِمى رسیده‏ام که بتواند از این علوم مُتراکم و انبوه بهره گیرد ، او عالمى است که فهم ، دِرایت ، زیرکى ، هوش و استعدادش خوب است ، و لیکن من بر او إیمن نیستم ؛ و در تعلیم علم به او خائفم ؛ و آرامش ندارم . چرا ؟ زیرا آن عالم ، دینش را آلت وصول به دنیا قرار میدهد ، و با نعمتهاى پروردگار علیه بندگان خدا کار میکند ، و با استظهار و پشت گرمى به نعمتهائى که خدا به او داده است (از علم و درایت و فهم و بصیرت) به سراغ بندگان خدا رفته ، آنها را مى‏کوبد و تحقیر مى‏کند ، و آنها را استخدام خود مى‏نماید و به ذُلّ عبودیّت خود درمى‏آورد؛وباپشت گرمى به حجّتهاى إلهى وبیّنه‏هاى خدا که به او میرسد ، أولیاء خدا را مى‏کوبد ؛ و آنها را به زمین مى‏زند وازبین مى‏برد .»
      اینها یک عدّه از علمائى هستند که لَقِن و با فهم و زیرک هستند ، و لیکن قلب آنها خائن است ؛ و من إیمن نیستم که از علم خود به آنها چیزى بیاموزم ؛ لذا راه تعلیم خود را به آنها بسته مى‏بینم .
      أَوْمُنْقَادًا لِحَمَلَهِ الْحَقّ ؛ لَابَصِیرَهَ لَهُ فِى أَحْنَائِهِ ؛ یَنْقَدِحُ الشّکّ فِى قَلْبِهِ لِأَوّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَهٍ ، أَلَا لَاذَا وَ لَاذَاکَ .
      «دسته دیگر أفرادى مى‏باشند که روح إطاعت از حاملین و پاسداران حقّ در ایشان وجود دارد ، و قلبهاى آنان خائن نمى‏باشد ، و تَجَرّى و تَهَتّک ندارند ؛ و از اینجهت موجب نگرانى نخواهند بود ؛ ولى چون بصیرت در إعمال حقّ ندارند ، و نمیتوانند أطراف و جوانب حقّ را با دیده بصیرت بنگرند،وهرچیز رادرموقع خود قرار بدهند ، با أوّلین شبهه در قلب آنان ، شکّ رسوخ خواهد کرد و مطلب بر آنان مشتبه خواهد شد .
      اینها افرادى هستند مقدّس مآب ، که جنبه انقیاد و إطاعتشان خوب است و تجرّى ندارند ، ولى کم درایتند ؛ بصیرت به أحناء و أطراف حقّ ندارند ، و نمى‏توانند تمام أطراف حقّ را جمع کنند و شُبُهاتى که از هر طرف وارد مى‏شود را دفع کنند . اگر کسى بر آنها شبهه‏اى بکند ، در إمامشان و در دینشان شکّ پیدا مى‏کنند .
      مثل أفراد مقدّس مآب ما ، که رسول خدا فرمود : کَسّرَ ظَهْرِى صِنَفَانِ : عَالِمٌ مُتَهَتّکٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسّکٌ .
      «دو طائفه پشت مرا شکستند : عالم بى‏باک و جاهل عبادت پرداز ؛ که عبادت را وسیله کار خود قرار داده و بدون علم و درایت ، با عقل و شعور کم ، دنبال مقدّس مآبى رفته‏است.»
      أَلَا ! لَاذَا وَ لَاذَاکَ . «اى کمیل ! نه آن دسته أوّل مفید خواهند بود ، و نه این دسته دوّم.» دسته أوّل علماء مُتَهَتّک ، و دسته دوّم علماء بسیط مقدّس مآب و شبه خوارج ، که به صورت ظاهرِ دین اعتماد و اتّکاء مى‏کنند ؛ و با همان دین ، إمام خود را مى‏کشند ؛ و با قرآن علیه إمام استدلال مى‏کنند ؛ و با آیات خدا ، ولىّ خدا و قائم خدا و حقیقت کتاب خدا را از بین مى‏برند . اینها هم گروه و جماعت کثیرى هستند ، و یک دسته از علماء را تشکیل داده‏اند .
      أَوْمَنْهُومًا باللَذّهِ ، سَلِسَ الْقِیادِ لِلشّهْوَهِ .
      «طائفه سوّم : أفرادى هستند که در لذّت فرو رفته و غوطه‏ور شده‏اند . حریص و عاشق لذّت هستند ؛ و عِنان خود را در مورد شهوات ، رها کرده‏اند ؛ و یکسره بدنبال لذّات و شهوات رفته‏اند.»
      أَوْمُغْرَمًا بِالْجَمْعِ وَ الِادّخَارِ .
      «دسته چهارم : أفرادى هستند که فقط دنبال جمع آورى و کثرت مال مى‏روند.»
      مُغْرَم یعنى مُحبّ ؛ آن کسى که حُبّ در او أثر کرده است و حبّ را از مقدار عادى بالاتر برده ، او را عاشق و دیوانه جمع و ادّخارِ مال نموده است ؛ اینها را مُغْرَم مى‏گویند . مُغْرم ، أفرادى هستند که عالمند ، خیلى خوب مى‏فهمند و همه چیزشان خوب است ، آن نقاط ضعف سابق در آنها نیست ؛ فهمشان خوب است و تعلیم این علوم به آنها از این جهت موجب نگرانى و خوف من نخواهد شد .
      یعنى آنها علم من را آلت براى دنیا قرار نمیدهند ، کم فهم نیستند که بصیرتشان در دین کم باشد ؛ و لیکن اینها دنیا زده‏اند ؛ وجودشان تباه شده است . زیرا که نفوس شریفه خود را صرف ادّخار و جمع‏آورى أموال دنیا کرده‏اند ؛ از علمشان فقط براى جمع‏آورى مال استفاده نموده‏اند .
      لَیْسَا مِنْ رُعَاهِ الدّینِ فِى شَىْ‏ءٍ . «این دو دسته أخیر هم فائده‏اى ندارند . (هم آن عدّه‏اى که مَنْهُومًا بِالْلَذّهِ ، سَلِسَ الْقِیَادِ لِلشّهْوَهِ باشند ، و هم آن دسته‏اى که مُغرَمِ به جمع و ادّخار هستند) اینها مفید نیستند ؛ زیرا دلهاى آنان براى دین نسوخته است.» اینها از رُعاهِ دین و حافظان و پاسداران دین نیستند . إنسان در هیچ أمرى نمى‏تواند به اینها مراجعه کند ؛ براى اینکه اینها یا أهل شهوت و لذّت ، یا أهل ادّخار و جمع‏آورى مال مى‏باشند . مقصد أقصى و هدف أسناى آنها از علم و تدریس و بحث و بدست آوردن کرسیهاى دینى ، این مسائل است . اینها به درد نمى‏خورند ؛ من نمى‏توانم علمم را به اینها بیاموزم . و إلّا آن علمى را که من به اینها مى‏دهم ، در شهوت و لذّت و ادّخار أموال و کُنوز صرف مى‏کنند .
      أَقْرَبُ شَىْ‏ءٍ شَبَهًا بِهِمَا ، الْأَنْعَامُ السّآئِمَهُ . «نزدیکترین چیز ، از جهت شباهت به این دو طائفه ، چهار پایان چرنده هستند.»
      ملاحظه کنید که حضرت چقدر لطیف بیان مى‏فرمایند ! نمى‏فرمایند : اینها (این دو طائفه)که منهوم به لذّتند و دنبال شهوت مى‏باشند ، یا دنبال مال مى‏روند ، به حیوانات چرنده و چهارپایان شباهت دارند ؛ بلکه مى‏فرماید : چهارپایان چرنده به اینها شبیه‏اند ! خیلى لطیف است ! یعنى آن حیوان معصوم را نباید مرکز نُقصان و کوتاهى قرار داده ، و اینها را در نقصان ، به آن حیوان قیاس کنیم ؛ بلکه مرکز نقصان و عیب و کانون تباهى اینجاست . باید حیوانات را به اینها تشبیه کرد ! این نظیر آن تشبیه است که مى‏گوید : «هنگام طلوع خورشید ، إشراق شمس ، شبیه إشراق جمال محبوبه من بود».
      در علم بیان آمده است که : بعضى أوقات تشبیه معکوس را مى‏کنند ، براى عظمت و بزرگى و جلوه دادن آن مورد شباهت به نحو أعلَى و أتَمّ . باید بگوید : صورت حبیبه من شباهت به خورشید دارد و درخشش نور او شبیه نور خورشید است ؛ و در هنگامى که او در مقابل من تجلّى مى‏کند عیناً مانند إشراق خورشید است که سر از اُفق بیرون مى‏آورد ؛ ولى مى‏گوید : نه ، خورشیدى که سر از اُفق بیرون مى‏آورد ، شبیه إشراق جمال محبوبه من است ! اینجا هم مى‏فرماید : أَقْرَبُ شَىْ‏ءٍ شَبَهًا بِهِمَا الْأَنْعَامُ السّآئِمَهُ .
      کَذَلِکَ یَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِیهِ . «اینطور است که علم بواسطه مردن حاملین آن مى‏میرد.»
      علم زیادى در اینجا جمع است ، ولى چه کنم ؟! همینکه مُردم ، این علمها همه از بین مى‏رود . زیرا که أفراد إنسانها از این چهار قسم بیرون نیستند . مردم همه گرفتار این مسائل هستند .
      حضرت پس از اینکه أحوال علماء و أقسام آنها را بیان مى‏کنند (که لَقِن‏اند و غیر مأمون ؛ یا منقاد به حَمَله حقّ هستند ولى بصیرت ندارند ؛ یا گرفتار مسائل شخصى و جاه طلبى و لذّات و یا بدست آوردن دنیا از راه دین مى‏باشند) مى‏فرمایند :
      اللَهُمّ بَلَى ؛ لَاتَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَآئِمٍ لِلّهِ بِحُجّهٍ ، إمّا ظَاهِرًا مَشْهُورًا ، أَوْخَآئِفًا مَغْمُورًا ، لِئَلاّ تَبْطُلَ حُجَجُ اللَهِ وَ بَیّنَاتُهُ ؛ وَ کَمْ ذَا ؟ وَ أَیْنَ أُولَئِکَ؟!
      «بار پروردگار ! آرى ؛ چنین نیست که در روى زمین حتّى یک یا دو نفر هم نباشند ! بلکه زمین از کسى که براى خدا با حجّت قیام کند و با بیّنه و برهان باشد خالى نیست.»
      هستند کسانى که با حجّت إلهیّه بر سر پاى خود ایستاده ، و داراى قلبى اُستوار و عزمى متین و إراده‏اى آزاد مى‏باشند ؛ در عالم طبیعت به هیچ وجه من الوجوه دین را وسیله دنیا قرار نداده‏اند ؛ به نعمتهاى خدا استظهار بر عباد او نکرده ، و با حجّتهاى إلهى علیه أولیائش نتاخته‏اند ؛ بصیرت در أحْناء حقّ داشته‏اند ، و منهوم به لذّت و شهوت نبوده ، و مُغرَم به ادّخار و جمع مال نیستند ! أمّا کجا هستند ؟! چند نفر هستند ؟! آن کسانى که قلبشان به نور پروردگار روشن شده است ، کجا هستند ؟! «لَاتَخْلُوالْأَرْضُ» زمین خالى نخواهد بود از چنین أفرادى که با حُجَج إلهیّه بر سر پا ایستاده باشند ، و براى خدا کار کنند .
      إمّا ظَاهِرًا مَشْهُورًا أَوْخَآئِفًا مَغْمُورًا . «یا ظاهر است و در میان مردم شهرت دارد و مردم او را مى‏شناسند ؛ یا خائف است و ترسان و مغمور و مستور . علمش را بر مَلا نمى‏کند ؛ و در میان مردم خود را نشان نمیدهد.» زمین از چنین أفرادى : إمّا ظَاهِرًا مَشْهُورًا أَوْ خَآئِفًا مَغْمُورًا ، خالى نیست . چرا ؟
      لِئَلاّ تَبْطُلَ حُجَجُ اللَهِ وَ بَیّنَاتُهُ . «براى اینکه حُجج إلهیّه و بیّنات خداوند باطل نگردند.» اگر اینها نباشند ، بکلّى در روى زمین حجّت نیست و تمام أفراد مردم در روز قیامت بر خدا حکومت مى‏کنند و مى‏گویند : مطلب به ما نرسید ؛ زیرا یک حجّت هم در روى زمین نبود که ما بتوانیم به او دسترسى پیدا کنیم .
      و أمّا اگر فى الجمله بعضى از این أفراد در روى زمین باشند ، خداوند بر همه آنها حجّت دارد و مى‏فرماید : چرا در روى زمین به سراغ حجّتهاى ما نرفتى و از آنها پیروى و استفاده ننمودى ؟! پس اگر این أفراد نباشند ، حجّت و بیّنه پروردگار باطل مى‏شود . لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَیِّنَهٍ وَ یَحْیَى‏ مَنْ حَىّ عَن بَیِّنَهٍ از بین میرود (1) .
      وَ کَمْ ذَا ؟ وَ أَیْنَ أُولَئِکَ ؟! «أمّا اینها چند نفر هستند و آن أفراد کجا هستند؟ !»
      أُولَئِکَ وَ اللَهِ الْأَقَلّونَ عَدَدًا ؛ وَ الْأَعْظَمُونَ قَدْرًا ؛ یَحْفَظُ اللَهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَیّنَاتِهِ حَتّى یُودِعُوهَا نُظَرَآئَهُمْ ، وَ یَزْرَعُوهَا فِى قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ .
      «قسم بخدا آن أفراد ، اندک‏ترین مردمند از جهت شمارش . (نمى‏فرماید : عددشان کم است ! بلکه مى‏فرماید : الْأَقَلّونَ ، اندک‏ترین مردمند . اگر هر طائفه و صنف و گروه و دسته‏اى را از میان علماء و أفراد مجتهد شمارش کنید ، شمارش و تعداد اینها از همه کمتر است) .
      وَالْأَعْظَمُونَ قَدْرًا ؛ و عظیم ترین مردم هستند از جهت قدر و منزلت و مقدار و سرمایه و ارزش . بواسطه اینهاست که خداوند حجّتها و بیّنه‏هاى خود را حفظ و نگهدارى مى‏کند ؛ تا اینکه حُجج و بیّنات و أدلّه و دین و إسلام و قرآن و إیمان و معارف و غیرها را به نُظَراء و أمثال خود بودیعت سپرده و هر یک از اینها مطلب را بدیگرى بسپارد . و آن حُجج و بیّنات را در دلهاى أشباه و أمثال خود بکارند ، تا اینکه کم‏کم روئیده شود و رشد کند ؛ و آنها هم در زمانهاى بعد ، هر کدام سُتونى از عظمت براى حُجج و بیّنات إلهیّه باشند.»
      هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِیقَهِ الْبَصِیرَهِ ، وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْیَقِینِ ، وَ اسْتَلاَنُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ ، وَ صَحِبُوا الدّنْیَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلّقَهٌ بِالْمَحَلّ الْأَعْلَى .
      «علم ، بینائى ، إدراک صحیح و قوىّ ، حقیقتِ بصیرت و إدراک و بینش ، بر آنها از أطراف هجوم کرده و روى آور شد . و با روح یقین مباشرت کردند ؛ حقیقت یقین وجان یقین را مسّ نموده و لمس کردند ؛ با إدراکات فکرى و عقلانىّ ، با تمام شراشر وجود خود به حقیقت و جان یقین دست یافته‏اند . و آنچه را که ناز پروردگان و أهل إتراف ، سخت و ناهموار شمرده و خشن مى‏پنداشتند ، نرم و ملائم یافته و در دنیا بدین قسم عمل کردند . و با آنچه مردم سیاه دل از آن استیحاش مى‏نمودند اُنس و اُلفت پیدا کردند . و در دنیا با بدنهائى که أرواح آنها مُعلّق به محلّ أعلى و محلّ قدس بود زیست نمودند.» یعنى فقط بدنهاى آنها در دنیا آمده ، ولى روحشان در دنیا نبود . در تمام مدّتى که در دنیا با مردم رفت و آمد مى‏کردند و سخن مى‏گفتند و نکاح مى‏کردند و به بعضى از کارها دست مى‏زدند ، فقط بدنهاى اینها در این اُمور تدبیریّه و عالم طبع و اعتبار دیده مى‏شد . و لیکن أرواحشان بالمَحلّ الأعلَى اتّصال داشت .
      أُولَئِکَ خُلَفَآءُ اللَهِ فِى أَرْضِهِ وَ الدّعَاهُ إلى دِینِهِ ؛ ءَاهِ ، ءَاهِ ! شَوْقًا إلَى رُؤْیَتِهِمْ . انْصَرِفْ إذَا شِئْتَ (2) .
      «ایشانند جانشینان خدا در روى زمین و خوانندگان به سوى خدا و دین او . آه ، آه !چقدر من آرزو و اشتیاق دیدار آنانرا دارم ! حال اى کمیل اگر میخواهى بروى ، برو!»
      این خبر شریف را صدوق نیز در «خصال» از أبى الحَسن محمّدبن علىّ‏ بن شاه ، روایت مى‏ کند(بعلت طولانی شدن همین یک جرعه هم برای اهلش کافیست وگرنه 5000 کتاب هم بنویسیم کفایت برای جاهل نخواهد کرد)
      در این مطلب کجا گفته شده فقیه صفات عالم ربانی شامل هر کسی نمی شود هم دانشمند باشد (عالم گرفته شده از کلمه علم) و هم ربانی (گرفته شده از الهی یا کلمه رب) صفاتی که حضرت شمرده اند در کجای اقای خامنه ای پیدا می کنید مرجعیت ایشان از کجا امده است ایشان حتی رساله ای داخل کشور ندارند البته به سوالات پاسخ می دهند اما رساله ندارند
      در زمان وفات پیغمبر همه با تشکیل حکومت اسلامی موافق بودند اینکه چه کسی خلیفه شود مشکل انها بود و با دسیسه و غرور حق از علی ع اخذ شد در زمان وفات آقای خمینی همین کار را رفسنجانی نمود با توجه بشرط مرجعیت اقای موسوی اردبیلی پیشنهاد بود اقای رفسنجانی تغییرش داد با صحبتهایش بوقتش حقش کف دستش گذاشته شد ومکرومکرالله والله خیرالماکرین نوبت بقیه اینها هم خواهد رسید حمایت از فرد ناشایستی چون احمدی نژاد فردی دروغگو که بزرگترین ضربه را به مملکت و اسلام با این گرانی ها و اقداماتش زده است که شکر خدا یکی پس از دیگری به این موضوع اعتراف میکنند فسادها زمین خواری ها که اسنادش در اینترنت موجود است مربوط به لاریجانی ها که سایت اقای توکلی نیز تایید نموده اختلاس و هزاران چیز دیگر و بگم بگمهایی که فقط قضیه چماق را دارد نشاندهنده این موضوع و خطای کامل اقای خامنه ای بواسطه حمایت از یک دروغگو مشهود است
      دیگر چه بگویم افتاب در اسمان است و بعضی ها انکار میکنند حق مال کسی دیگر است
      اگر همان کتاب ولایت فقیه اقای خمینی را بخوانید خود میگوید فقیه مجتهد جامع شرایط این شرط را در خصوص اقای خامنه ای ثابت کنید تا بقیه را بحث کنیم
      پیشنهاد میکنم پیام 8 ماده ای اقای خمینی در صحیفه نور صفحه 140 یا 141 بخوانید ونقض گفته های ایشان در همین انقلاب را ببینید که از دوره ایشان جاریست (از دوستانی که منبع میخواهند حتی اگر پیدا نمیکنید بگویید متن را کپی کنم یا فایل را ضمیمه نمایم)
      در اوایل کتاب ولایت فقیه اقای خمینی می گوید “براى روشن شدن مطلب این سؤال را مطرح مى‏ کنم: از غیبت صغرا(25) تا کنون که بیش از هزار سال مى‏ گذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورد، در طول این مدت مدید احکام اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود، و هر که هر کارى خواست بکند؟ هرج و مرج است؟ قوانینى که پیغمبر اسلام در راه بیان و تبلیغ و نشر و اجراى آن 23 سال زحمت طاقت فرسا کشید فقط براى مدت محدودى بود؟ آیا خدا اجراى احکامش را محدود کرد به دویست سال؟ و پس از غیبت صغرا اسلام دیگر همه چیزش را رها کرده است؟ ”
      حال اینجانب هم برای روشن شدن مطلب سوالی دارم : کورش 2500 سال قبل از میلاد مسیح حکومت کرد علامه طباطبایی معتقد بود ایشان همان ذوالقرنین پیامبری است که در قران اشاره شده است حکومتی عادلانه داشت که مردم با جان دل تحت لوای ایشان میرفتند لوح حقوق بشر که از نوشنه های ایشان است بدون اینکه تشکیل حکومت زرتشتی ای در حال حاضر درجهان داده نشده است چگونه از بین نرفته سرلوحه ادیان دیگر و کشورهای جهان با ادیان یا بی ادیان شده است؟ ایا حکومتی زرتشتی در جهان بوجود آمده است؟ که دست روی دست نگذارد یا خبردیگریست؟

  29. سلام ایرانی متشکر لطفا مطالب رو باذکر منبع بیان کنید که بیشتر معتبر باشد و بهتر بشود در مباحث دیگر بیان کرد .

    1. علیکم السلام بروی چشم سعی میکنم بیشتر منابع را هم اشاره کنم پیشنهاد من اینست همه دوستان جستجو کنند و تفکر در هر خط نوشته بزرگان هر چیزی را کیلویی نپذیرند انشالله خداوند راهنمای همه ما خواهد بود و همه ما را به رستگاری همچون میثم تمار و همچون مالک اشتر برساند انشالله

  30. دست بوسی کار خوبی نیست نمیدانم چرا رهبر آن را نفی نمی کنند.روزنامه ها آرتص در اسرائیل می نویسد که مثلا نتان یاهو یا باراک چیزی نمی فهمندویا واشنگتن پست می نویسد که بوش دیوانه است که فلان کار را کرده است اما هیچ روزنامه رسمی در ایران نمی تواند خیلی مودبانه بنویسد که رهبری در فلان مو ضوع اشتباه فکر میکند که از طرق مختلف مورد تعرض قرار می گیرد من نهج البلاغه و قران خوانده ام و این وضعیت را با آنها منطبق نمیدانم اگر دوستان جوابی دارن ارائه نمایند تا روشن شوم یاد اوری مینمایم که انتقادات روزنامه های خارجی به رهبران را از تلوزیون خودمان شنیده ام

    1. به عنوان یه عاشق رهبر البته نه افراطی بلکه مو فشن و تیریپ 2012میگم خدمتتون:ازادی بیان و ازادی قلم در ایران تقریبا خوشبینانش20درصده ولی حتما از اخبار ایران شنیدید نه؟که نتانیاهو یا اوباما بهشون تو روزنامه ها مثلا اسوشیتد پرس تو اسرائیل یا لوس انجلس تایمز تو امریکا توهین میشه یا ازادن هر حرفی بزنن نه؟!در جوابش بگم که دشمن مان وتلویزیون دولتی ایران باید ازشون بد بگن و من هم اینو تایید میکنم که جنگ نرمه وباید دروغ وراست توش باشه واین حق ماست ومهم اینکه: ما چون اونجا زندگی نمیکنیم در این مورد نمیتونیم اظهار نظر کنیم اگه اینجا ازادی بیان نباشه اونجام همچین ازادی بیان نیست.

    2. برای اینکه اینجا دیکتاتوری مذهبی است البته انجا هم آش دهن سوزی نیست اما آزادی بیش از اینجاست اگر آزادی بیان انجا را با اسلام ما یکجا جمع کنیم میشود به یکجاهایی رسید
      میشود گفت انها به انسانیت رسیده اند مثلا فلان هنرپیشه با هزینه خود میرود کشوری فقیر کمک مالی میکند بعضی ها میگویند برای تبلیغ است من سوالی دارم گیریم که برای تبلیغ است چرا از ثروتمندان ما از این حرکتهای انساندوستانه خبری نیست حتی داخل کشور همین مستاجرها تهران خودمان همین خیابان خوابها کمکی کنند جایی را بسازند در اختیار اینگونه ادمها بگذارند تبلیغ هم بکنند اشکالش چیست؟
      جامعه دینی فراتر از جامعه انسانی است بعبارتی ظرف جامعه انسانیت درون ظرف جامعه دینی قرار می گیرد ولی تا پله اول را بالا نرفتیم چگونه به انتهای پله ها برسیم تا وقتی انسان نشدیم چگونه می خواهیم مسلمان بشوییم یا فراتر شیعه بشویم انهم ان صفاتی که مولایمان از شیعه می گوید اری همچون مالک اشتر شدن هنر میخواهد کار هر بز نیست خرمن کوفتن گاو نر میخواهد و مرد کهن

  31. ba salam.dar javabe dooste irani bayad begam be nazare shoma amsale sheykhe mofid va koleyni va sadoogh va toosi bozorgtaran ya ayatollah broojerdi? shoma bayad ye motale dar morede manabe asliye shie dashte bashin hamchenin bayad begam ke ayatollah broojerdi mokhalefe velayate faghih va hokoomate eslami naboodan va dalile eghdam nakardane eishoon na amadegi mardom bode dar morede ayatollah khooyii hamantor ke hame midoonan hodoode yek sal ghabl az rehlateshoon too ketabeshoon be ghaboolie velayate motlaghe faghih eshre kardan. ye sit ham hast ke etelate lazemo dare inam adresesh :askquran.ir

    1. اولا تایپ فینگلیشی کاملا ممنوع است. لطفا قوانین را بخوانید:

      http://shariati.nimeharf.com/rules/

      اما با کمی اغماض کامنت شما تایید شد و در پاسخ تنها می توان برای این اطلاعات فوق العاده ضعیف و ناقص شما در مورد آیات عظام خویی و بروجردی متاسف بود.

      پیشنهاد می شود سعی کنید بخاطر دنیای دیگران آخرت خود را خرج نفرمایید..

      یا الله
      @};-

    2. اولا سایت رسمی ایت الله خویی فعاله اینم ادرسش و متن نظر ایشان درباره این موضوع
      ایشان نظریهٔ ولایت فقیه را یک “بدعت عاری از هرگونه پشتوانه در قوانین و حکمت شیعی” می‌دانستند. همچنین از ایشان است که “ولایت در زمان غیبت با هیچ دلیلی برای فقهاء اثبات نمی‌شود. ولایت تنها به پیامبر و ائمه اختصاص دارد. آن‌ چه از روایات برای فقها، اثبات می‌شود دو امر است، نفوذ قضاوت، حجیت فتوای‌شان. اما حق تصرف در اموال قاصران و غیر ایشان ـ که از شئون ولایت است ـ ندارند مگر در امور حسبیه(مقصود از امور حسبیه کارهایی است که محسوب برای خداست و به عنوان وظیفه عبادی انجام می گیرد هم چون قبض حقوق شرعیه (خمس و زکات و…) و به مصرف رسانیدن آنها در موارد خود و حفاظت از موقوفه هایی که متولی خاصی ندارند و نگهداری از اموال مسلمانی که غایب یا قاصر است و نظایر آن.) و فقها در این محدوده ولایت دارند، اما نه به معنای ادعا شده(یعنی نه به معنای ولایت) بلکه به معنای نفوذ تصرفاتش یا تصرفات وکیلش… بنابراین، آن‌چه برای فقیه، ثابت می‌باشد جواز تصرف است، نه ولایت.”. که البته خواندن دقیق این منبع خالی از لطف نیست:
      http://www.al-khoei.us/books/index.php?id=120
      فذلکه الکلام :
      أن الولایه لم تثبت للفقیه فی عصر الغیبه بدلیل وإنما هی مختصه بالنبی والأئمه (علیهم السّلام) ، بل الثابت حسبما تستفاد من الروایات أمران : نفوذ قضائه وحجیه فتواه ، ولیس له التصرف فی مال القصّر أو غیره مما هو من شؤون الولایه إلاّ فی الأمر الحِسبی فإن الفقیه له الولایه فی ذلک لا بالمعنى المدعى ، بل بمعنى نفوذ تصرفاته بنفسه أو بوکیله وانعزال وکیله بموته ، وذلک من باب الأخذ بالقدر المتیقن لعدم جواز التصرف فی مال أحد إلاّ بإذنه ، کما أن الأصل عدم نفوذ بیعه لمال القصّر أو الغیّب أو تزویجه فی حق الصغیر أو الصغیره ، إلاّ أنه لما کان من الاُمور الحِسبیه ولم یکن بدّ من وقوعها فی الخارج کشف ذلک کشفاً قطعیاً عن رضى المالک الحقیقی وهو الله (جلّت عظمته) وأنه جعل ذلک التصرف نافذاً حقیقه ، والقدر المتیقن ممن رضى بتصرفاته المالک الحقیقی ، هو الفقیه الجامع للشرائط فالثابت للفقیه جواز التصرف دون الولایه .
      وبما بیّناه یظهر أن مورد الحاجه إلى إذن الفقیه فی تلک الاُمور الحِسبیه ما إذا کان الأصل الجاری فیها أصاله الاشتغال ، وذلک کما فی التصرف فی الأموال والأنفس والأعراض ، إذ الأصل عدم نفوذ تصرف أحد فی حق غیره .
      ثانیا قبل از اقای خمینی ملا نراقی نوشته های در باره ولایت فقیه دارند از علمایی چون کافی مجلسی و غیره متن صریحی درباره ولایت فقیه نیست فقط احادیث و نوشته هایی که برخی از ان به تفسیر در مورد ولایت فقیه اقدام نموده اند وجود دارد مانند حدیث امام زمان عج از آقای کافی اولین کسی که حرف از ولایت فقیه زد شهید اول حدود سال 768 است که بواسطه همین حرف کشته شد تا ملا نراقی و بعد اقایان خمینی و منتظری
      ضمنا شکی در تشکیل حکومت اسلامی نیست بحث در مورد ولایت فقیه است انچه حضرت علی ع در حدیث کمیل و شرایط انسانهای ربانی می گوید با ولایت فقیه امروزی شما زمین تا اسمان اختلاف است حدیث کمیل را بخوانید خود خواهید دید

      1. سلام و عرض ادب وخسته نباشید خدمت جناب ایرانی ،
        واقعا از گفتار و جوابها و بیانتان معلوم است بسیار اهل مطالعه دقیق وعالمانه هستید و من بسیار بسیار استفاده کردم از مطالب شما .
        دمتون گرم ، خدا قوت .

  32. چند وقت پیش در یک سایتی خوانده بودم که یک حدیثی است که مضمونش به این شرح است: اگر در یک زمان، دو فرد لایق ولایت فقیه می زیستند، هر دو می توانند حکومت جداگانه ای داشته باشند و مردم هم از هر کدام که می خواهند، می توانند پیروی کنند.
    آیا این مضمون حدیث درست است؟ از کیست؟ منبعش کجاست؟

  33. با سلام و تشکر از همه عزیزان بابت این همه مطالب زیبا و موثق که له یا علیه نظریه ولایت فقیه مطرح نمودند.بیشترش رو مطالعه و از بعضیشون استفاده کردم. فقط چند نکته:
    1-در دریافت ، پردازش و نتیجه گیری از اطلاعات جانب انصاف و بی طرفی را حفظ کنیم.
    2-ظاهرا این امری واضح است که مسئله ولایت فقیه لااقل در حال حاضر بسیار دستخوش انتقاد و اختلاف نظر و شبهه شده است چه در بین خواص و چه در بین عوام که این چالشی بزرگ برای این اصل اساسی حکومت در مملکت ماست و بسیاری از امور را تحت الشعاع قرار میدهد، پس باز هم تاکید میکنم که باید دقت کنیم.
    3-همه امور خوب ، عقلانی ، آرمانی و… در حیطه مباحث نظری و کلامی دارای جایگاهی والا و دوست داشتنی هستند ولی در عرصه عمل و اجرا گاهی بسیار متفاوت میشوند از آنچه که مطرح شده بودند، شاید ولایت فقیه هم یکی از مثالهای بارز این مطلب باشد.
    4-اینکه در رابطه با امری به دلایل سطحی و جزئی یا تمامش را بپذیریم یا به کل نفیش کنیم امری پسندیده به نظر نمی آید پس در این امر نیز نقاط قوت و ضعفش را بشناسیم و آنگاه خوب و بد و قوت و ضعف مسئله را در دو کفه ترازو ریخته در رابطه با آن نتیجه گیری کلی نماییم.
    5-تاریخ بهترین شاهد برای درستی یا نادرستی امور و مسائل در عرصه نظر یا عمل خواهد بود. از تاریخ موضوع ما نیز 33 سالش سپری شده و میتوان میزان کارکرد درست ، مورد قبول و پیش بینی شده نظریه فوق را از میزان اقبال و رضایت عمومی و وضع بسامان یا نابسامان داخلی و خارجی و… کشورمان مورد بررسی قرار داد.
    6-در ایجاد و انجام امور مختلف فاکتورهای زیادی دخیل هستند باید همه این فاکتورها و درصد نقش آنها را در مسئله در نظر بگیریم.
    7-ما مکلف به انجام وظیفه ایم و نه کسب نتیجه.
    باتشکر-التماس دعا

  34. ماندانا پرهام

    با سلام

    به نظر من ولایت فقیه یک اصل غیر قابل انکار است و ما بدون ولایت راه و مسیر آینده خود را نمی توانیم به روشنی انتخاب کنیم

    درود بر ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله الغظمی خامنه ای جانم فدایش

  35. کسانی که ایمان اورده و ایمان خود را به شرک نیالوده اند رستگارند ‘ انعام ایه ۸۲ ‘ و ایمان اورندگان چه اندک شماره اند ‘
    کاملا روشنه که هیچکدوم از شما نمیدونید ایمان چیه ‘ اسلام چیه ‘ شرک چیه ‘ کفر چیه و منافق به کی گفته میشه ‘?

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *