نقش شریعتی در جنبش دانشجویی خارج از کشور

متنی که ملاحظه می فرمایید بخشی از گفتگوی آیت الله شهیددکتر بهشتی با اعضای دبیرخانه شورای انقلاب است که در آن به پاسخگویی به شبهاتی که گفتگوی مشابهی که با ابوالحسن بنی صدر به بار آورده می پردازند بنی صدر در بخشی از سخنان خود بدون در نظر گرفتن واقعیتهای تاریخی به بزرگنمایی نقش خود در اروپا پرداخته و اهمیت پیشقراولان نهضت اسلامی در آن دیار را نادیده میگیرد آیت الله بهشتی با ارایه توضیح خود به واقعیتهای مهمی اشاره میکنند که تأثیر انتشار آثار دکتر شریعتی در جنبش دانشجویی خارج از کشور از آن جمله است متن کامل این گفتگو در کتاب اولین رئیس جمهور آمده است که علاقمندان را به مطالعه آن ارجاع می دهیم

عرض کنم که یک چیزی که به گذشته مربوط میشود و اینجا بود این بود که گفته است آن وقت که اروپا را مارکسیسم تسخیر کرده بود ما دو نفر بودیم از فرانسه من و حبیبی دو نفر هم از هامبورگ آقای دکتر کارگشا و آقای هوشی آمدیم و بچه ها را از چنگال مارکسیسم رهانیدیم

خوب ، این مربوط به سالهایی است که من در آنجا حضور داشتم

من اول سال 44 به آنجا رفتم تا 49 در آن موقع در فعالیتهای مربوط به ایجاد انجمن های اسلامی دانشجویی فارسی زبان و ایجاد یک حرکت اسلامی در برابر حرکت کنفدراسیون و تشکل وسازماندهی و سخنرانی و شرکت در جلسات بحث و مناظره اینها با مارکسیست ها من ایشان را لااقل یک جا هم ندیدم ایشان در آن سالها آرام آرام به این جریان کشیده میشدند در آن اواخر شاید سال 48 و 49 بود که آقای حبیبی بیشتر و بعد آقای بنی صدر در میدان آمدند و بعد از سال 50 به این طرف بود که این آقایان بیشتر آمدند آقای بنی صدر بیشتر آمدند و آقای قطب زاده در برخورد مسائل سیاسی با مارکسیست ها در جلسات حضور پیدا میکردند آن موقع من برگشته بودم و آقای بنی صدر و حبیبی در مسائل ایدئولوژیک و سیاسی و بعد در اواخر آقای سروش این کار را میکرد بعد در این فاصله دو اثر و پشتوانه مهم وجود داشت یکی نقش امام خمینی به عنوان کسی که در لوای اسلام و روحانیت مبارزه با طاغوت را با قاطع ترین وجه مطرح کرد و اصلاً زمینه ساز بود و حتی آن وقت که من شروع کردم همیشه میگفتم که من شروع کننده هستم در زمینه ای که امام خمینی آن را فراهم کرده است و مبارزات این گونه ای و حتی نقش قبلی آقای مهندس بازرگان در این زمینه همان وقت ها نوشته های ایشان مدافعات آقای مهندس بازرگان من در عین نقد بر آقای مهندس همیشه از ایشان تجلیل میکنم این اگر عیب من است ، عیب است و اگر حسن است حسن است بر بینش سیاسی ایشان در رابطه با سیاست خارجی به خصوص امریکا و ایران نقد دارم ولی از نقش ایشان در سالهای 22 به بعد تا سال 42 تجلیل میکنم خوراک این انجمن ها مقداری کتابها و نوشته های ایشان بود ، نوشته های مرحوم آیت الله طالقانی نوشته های مرحوم استاد مطهری یک مقدار نوشته های خود من و دوستان دیگر که آن موقع کمی از آن منتشر شده بود و تا به حال هم نرسیده ام همه را سامان بدهم به علت احساس مسئولیت اجتماعی و بعد هم سخنرانی هایی که خود من در جلسات میکردم اولین بار جلسات بزرگ دانشجویی ایرانی در رابطه با اسلام به تعبیر بچه ها با دعوت از من در آنجا شروع شد در مونیخ اصلاً جرأت نمی کردند از ترس کنفدراسیونی ها جلسه اسلامی بگذارند این برادرمان مهندس سالاری هست که استاد علم و صنعت است ایشان را اینقدر تشویق میکردم که آقا یک جلسه بگذارید اینها می ترسیدند بالاخره من در سال 48 یا 49 بود که گفتم باید جلسه بگذارید و تمام چپ ها و راست ها را دعوت کنید من هم می آیم تا آنها بالاخره توانستند یک جلسه بزرگ 150-160 نفری ازدانشجویان ایرانی بگذارند بحث های اسلام و ماتریالیسم ، اسلام و اقتصاد زن در اسلام و را در شهرهای مختلف آلمان و اطریش مطرح میکردیم البته من به علت گرفتاریها و مشکلات کمتر می رسیدم به انگلستان و فرانسه بروم من میبینم که تمام اینها فراموش شده و بعد هم نقش عجیب و خلاق و فراگیر مرحوم دکتر شریعتی در این انقلاب و در جذب نسل جوان و اندیشه جوان به اسلام که اصلاً از آن یادی نشده و تأثیری که تک تک سخنرانی ها و جزوه های مرحوم دکتر شریعتی در طول این مدت در امریکا و اروپا داشته است تا قبل از رفتن امام به پاریس بیشتر نوشته ها و سخنرانی ها و نوارهای دکتر غذا و خوراک آنان بود او مثل سفره بود و بقیه مثل مخلفات سفره اصلاً از این عوامل دیگر یادی نشده

من از مجموع این تکه ها به اضافه مطالب متعدد دیگری که هست احساس کردم آن مسئله کیش شخصیت که درباره ایشان به عنوان مضمون میگویند و ایشان گویا این را هم در یک جا به دوستان ما منتسب کرده اند که آن دوستان ما برای وی درست کرده اند در حالی که اگر شما بدانید این را در اروپا همان وقتی که این کتاب منتشر شده بود کسانی که با ایشان آشنایی داشتند این را گفته بودند که کیش شخصیت نموداری است از احساسات درونی ایشان

این یک برداشت من بود که یک نوع خودمحوری بیش از آنچه که من تاکنون درباره شان باور میکردم در ایشان هست

منبع : تبیان

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *