جمله های عاشقانه دکتر علی شریعتی

· من تو را دوست دارم.. دیگری تو را دوست دارد.. دیگری دیگری را دوست دارد.. و این چنین است که ما تنهاییم..

· وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است

· دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند

· اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است

· اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم . این زندگی من است

· وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم

· اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری

دکتر علی شریعتی

“… دوست داشتن از عشق برتر است. عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی، اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال. عشق بیش‌تر از غریزه آب می‌خورد و هر‌چه از غریزه سرزند بی‌ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع می‌کند و‌ تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می‌یابد…”

(مجموعه آثار ۱۳ / هبوط در کویر / ص ۳۲۷)

“… عشق با شناسنامه بی‌ارتباط نیست و گذر فصل‌ها و عبور سال‌ها بر آن اثر می‌گذارد. اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می‌کند و بر آشیانه بلندش روز و روزگار را دستی نیست…”

مجموعه آثار ۱۳ / هبوط در کویر

“… علی‌ گفته‌ است‌ که‌: “گروهی‌ بهشت‌ می‌جویند، اینان‌ سود‌جویان‌اند و طماع‌، گروهی‌ از دوزخ‌ بیم‌ دارند و اینان‌ عاجزند و ترسو، و گروهی‌ بی‌طمع‌ بهشت‌ و بی‌بیم‌ دوزخ‌اش‌ می‌خواهند عشق‌ بورزند، و اینان‌ آزادگان‌اند و آزاد”. عشق‌ چرا؟ عشق‌ تنها کار بی‌چرای‌ عالم‌ است‌، چه‌، آفرینش‌ بدان‌ پایان‌ می‌گیرد، نقش‌ مقصود در کارگاه‌ هستی‌ اوست‌. او یک‌ فعل‌ بی‌برای‌ است‌. غایت‌ همه‌ غایات‌ عالم‌ “برای‌” نمی‌تواند داشت‌…”

مجموعه آثار ۳۳ / گفتگوهای تنهائی / ص۱۸

“… آری‌، در این‌ بازار، سوداگری‌ را شیوه‌ای‌ دیگر است‌، و کسی‌ فهم‌ کند که‌ سودازده‌ باشد و گرفتار موج‌ سودا، که‌ همسایه‌ی‌ دیوار به‌ دیوار جنون‌ است‌! و چه‌ می‌گویم‌؟ جنون همسایه آرام و عاقل این دیوانه‌ی ناآرام خطرناک است که در کوه خاره می‌افتد و مثل موم‌ نرم‌اش‌ می‌کند، و در برج‌ پولاد می‌گیرد و شمع‌ بیزارش‌ می‌سازد. و وای‌ که‌ چه‌ شورانگیز و عظیم‌ است‌ عشق‌ و ایمان‌! و دریغ‌ که‌ فهم‌های‌ خو کرده‌ به‌ اندک‌ها و آلوده‌ به‌ پلیدی‌ها، آن‌ را به‌ زن‌ و هوس‌ و پستی‌ شهوت‌ و پلیدی‌ زر و دنائت‌ زور و… و بالاخره‌ به‌ دنیا و به‌ زندگی‌اش‌ آغشته‌اند! و دریغ‌! و دریغ‌ که‌ کسی‌ در همه‌‌ی عالم‌ نمی‌داند که چه می‌گویم؟ که این عشق که در من افتاده است نه از آنهاست که آدمیان می‌شناسند. که‌ آدمیان‌ عشق‌ خدا را می‌شناسند و عشق‌ زن‌ را و عشق‌ زر را و عشق‌ جاه‌ را و از این‌گونه‌… و آنچه با من است، نه، آنچه من‌ با اویم‌، با این‌ رنگ‌ها بیگانه‌ است‌، عشقی‌ است‌ به‌ معشوقی‌ که‌ از آدمیان‌ است‌… اما… افسوس‌ که‌… نیست‌!

معشوق‌ من‌ چنان‌ لطیف‌ است‌ که‌ خود را به‌ “بودن‌” نیالوده‌ است،‌ که‌ اگر جامه‌ی‌ وجود بر تن‌ می‌کرد، نه‌ معشوق‌ من‌ بود.

معشوق‌ من‌، رزاس من‌، موعود بکت‌، “گودو”‌ی بکت‌ است‌، منتظری‌ که‌ هیچ‌ گاه‌ نمی‌رسد! انتظاری‌ که‌ همواره‌ پس‌ از مرگ‌ پایان‌ می‌گیرد، چنان‌ که‌ این‌ عشق‌ نیز… هم‌!…”

مجموعه آثار ۳۳ / گفتگوهای تنهائی / ص ۲۱

عشق و ایمان در اوج پروازش از سطح ستایشها میگذرد و معشوق در انتهای صعودش در چشم عاشق سراپا غرقه سرزنش میشود و این هنگامی است که دوست استحقاق بخشوده شدنش را در چشم دوست از دست میدهد.
دکترعلی شریعتی / مجموعه آثار 21 / زن / ص149

دلی که از شرکت در رنج و غم دوست غذا می‌گیرد عشقی می‌پروراند که از آنچه با خوشبختی و لذتی که از دوست می‌برد پدید می‌آید بسیار عمیق‌تر و پر اخلاص‌تر است.
دکترعلی شریعتی / مجموعه آثار 21 / زن / ص177

“… اگر عشق را بخواهند با حرکت بیان کنند ، این حرکت چگونه است ؟ پروانه از دیرباز به ما آموخته است.کعبه،نقطه عشق است و تو یک نقطه پرگاری و در این دایره سرگردان!…”
مجموعه آثار 6 / حج / ص 74

“…عشق نیرو و حرارتی است که از کالری‌ها و پروتئینی که وارد بدن من می‌شود زائیده نمی‌شود. یک منبع نمی‌دانمی‌دارد که تمام وجود مرا ملتهب می‌کند و می‌گدازد و حتی به نفی خویش وادار می‌کند…”

مجموعه آثار 2/ خودسازی انقلابی / ص83
“…اگر عشق از انسان گرفته شود، وی به صورت یک موجود منفرد و منجمدی در می‌آید که فقط به درد دستگاه‌های تولیدی می‌خورد…”
مجموعه آثار 2/ خودسازی انقلابی / ص83
“…عشق، مرگ و شکست… در زیر این ضربات است که انسان گاه برای نخستین بار نگاههایش که همواره در غیرخود و بیرون از خود مشغول است به خود بازمی‌گردد…”
مجموعه آثار 2/ خودسازی انقلابی / ص156
“…کسی که عشق را نفهمد اگر هم به میزانی قدرت علمی‌اش قوی بشود، که زندانبان طبیعت گردد و حتی طبیعت را اسیر خودش کند باز به اندازه یک حیوان اسیر خودش خواهد بود…”
مجموعه آثار 8 / نیایش / ص154
“…مگر نه عشق تنها با اشک سخن می‌گوید ؟…”

مجموعه آثار 8 / نیایش / ص120

2,917 دیدگاه دربارهٔ «جمله های عاشقانه دکتر علی شریعتی»

    1. دوست گل و عزیزم ، تناز جان !
      چگونه از احساس طرف مقابل به خودمان آگاه شویم ؟
      بسیار ساده و آسان است .
      از او بپرسید ، آیا به همان اندازه که شما او را دوست دارید او نیز شما را به همان اندازه دوست دارد ؟
      اگر تصور میکنید که طرف مقابلتان فرد صادقی نیست و امکان دارد به شما دروغ بگوید، بهتر است از این عشقی که در همین ابتدا قرار است با شک و تردید شروع شود بگذرید . باور کنید این به نفعتان است
      اما اگر احساس میکنید که زیاد دوستش دارید و گذشتن از او برایتان دشوار است و در حین حال در یافته اید که شاید صرفاً با صحبت کردن نتوانید پی به حقیقت ببرید، از روشهای مبتکرانه و خلاقانه برای امتحان کردن احساسات او استفاده کنید تا دریابید که آیا او هم به شما علاقه دارد یا خیر .
      برایتان آرزوی موفقیت دارم

      1. من با نظر ترانه خانوم کاملاً مخالفم . عشق را باید ابراز کرد . باید بروید و جسورانه از او بپرسید : که آیا شما را دوست دارد یا نه ؟
        اگر هم نمی پرسید ، روشهای دیگری به کار ببرید تا عشق او به شما ثابت شود .
        در عاشقی جای برای غرور نیست . این همیشه یادتان باشد .
        اگر عشقتان را ابراز نکنید روزی پشیمان خواهید شد .

    2. اینطوری که ابروش میره!!!!!!!نه طناز نپرسی ازش،فقط باید صبر داشته باشی أگه دلش پیشت باشه مطمئن باش یه جایی یه وقتی یه جوری سوتی میده…..
      “صبورانه در انتظار زمان بمان!هرچیز در زمان خودش رخ میدهد،باغبان حتی اگر باغش را غرق آب هم کند درختان خارج از فصل خود میوه نمیدهند…”
      پیش خودت نگی عشق و علاقه ابرو سرش نمیشه و باید پاپیش گذاشتو….نه عزیزم من خودم همچین حماقتی کردم حالا هم مثه چیییییییز پشیمونم.هروقت چشمم تو چشمش میفته میخام آب بشم
      اینو بدون هیچ کس ارزش اینو نداره که بخاطرش غرورتو بشکنی.(هم دختر هم پسر)
      درضمن رضا جان، طناز باط نوشته میشه نه ت

      1. ترانه جان ، دوست خوب و عزیزم
        فرمودید: ” طناز ” درسته
        و همچنین فرمودید : ” تناز ” غلطه
        دوست خوبم ، من قبلاً هم در این مورد توضیح داده بودم .
        ” طناز ” در لغت فارسی به معنی طنز پرداز است. حال آنکه هدف دوست ارجمندمان از انتخاب این اسم ، معرفی خودش به عنوان طنز پرداز نبوده.
        “تناز ” یا ” تن ناز ” به معنی کسی که بسیار ناز و افاده دارد . وقتی من معنی اسم دوست عزیزمان را پرسیدم ایشان فرمودند : هدفش از انتخاب این اسم به معنی شخصی که ناز و افاده دارد است .
        امید وارم قانع شده باشید

        1. نه رضا جان. طناز یعنی “کسی که از زیبایی خود مغرور است” می‌باشد، و کلمه “تناز” رو تو هیچ جایی ندیدم. درسته اونی که شما می‌گین به معنای طنز پردازنده هم هست ولی این دو کلمه فقط از نظر نگارشی به هم شباهت دارند.

  1. سلام . من هم مثل همه ی شما ها عاشق دل نوشته های دکتر علی شریعتی هستم من 2 سال پیش قسمت شد و سر مزار این زنده یاد رفتم و ارزوم این بود که روی دیوار اتاق مزارش این جمله ی زیبا رو که گفته بود (خداوندا من از تو خوشبخت ترم چون من یکی مثل تو را دارم و تو یکی مثل خودت را نداری) را بنویسم که نوشتم من از موقعی که این جمله ی زیبا را شنیدم به خدا فخر فروشی میکنم چون منم که او را دارم و با داشتن یکی مثل او پادشاه عالمم.روحش شاد و یادش گرامی باد.

    1. آفرین..زیارت 2سال پیشتون قبول.

      مزار ایشون خیلی مورد استقبال زائران ایرانی قرار نمیگیره ولی خیلی خوشحال میشیم وقتی میشنویم که بازم افرادی مثل شما پیدا میشن که دکترو تنها نذارن..
      ممنونم ازتون

  2. در عشق رقیب منفور است،
    در دوست داشتن است که:
    “هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”
    که حسد شاخصه ی عشق است
    عشق معشوق را طعمه ی خویش میبیند
    و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
    و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و
    معشوق نیز منفور میگردد

  3. دل یعنی دل، نه یعنی مغز ،مغز از آنِ صاحب مغز است و صاحب مغز تعلق به خانواده اش ، وخانواده اش منسوب به شهرش وشهرش منسوب به مملکتش…
    اما دل معجزه بزرگ وشگفتی ست حساب دیگری دارد.

  4. با تشکر از آقا رضا و ترانه جون!میدونی ترانه من عاشق استادم شدم!!هیچ جور نمیتونم بفهمم اون چ حسی ب من داره غرورم اجازه نمیده خودمو جلوش کوچیک کنم فقط روز ب روز دارم عذاب میکشم.خداااایااااااااا اگه اون مال کس دیگه ای بشه من میمیرم

    1. تو اوضات از من وخیم تره.اونی که من دوسش داشتم منو دوست داشت،احساسشم ابراز کرد.اما انگار قسمت نبود بعد 2سال حالا برگشته ولی با خانومش.اینه که میگم لیاقت ندارن.رضا که میگه بفهم که دوستت داره یا نه؟راهشم بگه لطفأ!من که نمیدونم.تنها راهت اینه که بهش حستو بگی اما أصلا عاقلانه نیست طناز…من هیچ عاشقیو ندیدم که به عشقنش برسه شایدم من کوتاه نظرم.اما ارزو دارم که این احساست به ثمر برسه
      “خدارو شکر من استاد مجرد ندارم”

      1. ترانه جان ، دوست خوبم
        یک راه این است که یا ” تناز ” جان نسبت به استادش ابراز محبت کند ویا اینکه هر طور شده راجع به نظر استادش در مورد خودش مطلع شود .
        راه دوم این است ، همانطور که قبلاً هم گفته بودم از این عشقی که اما و اگر دارد و غرور و تکبر هم نسبتاً در آن راه دارد بگذرد .
        به نظر من راه دوم خیلی عاقلانه تر است

    2. دوست داشتن از عاشق شدن بهتر است,اگر کسی را دوست داری با او ازدواج کن,با او برو و زندگی کن اما اگر عاشق کسی شدی از او دوری کن رسیدن در عشق اشتباه است!!!اگر کسی را دوست داری در عین حال عاشق دیگری هم هستی, برو به سراغ کسی که دوستش داری عشق را رها کن عشق یعنی غرق شدن اما دوست داشتن یعنی شنا کردن.عشق خشن است و شدید و ناپایدار و….
      …..
      دکتر شریعتی (هبوط در کویر)
      ….
      طناز جان امید وارم دوستش داشته باشی تاطبق نظر استاد با هم ازدواج کنین خوش باشین
      ……
      ولی هر جور شده یا با واسطه یاهر جور دیگه بهش بفهمون دوستش
      داری……
      با امید خوشی

    3. تناز جان ، دوست گلم
      شما ادعا میکنید که عاشق استادتان شده اید .
      خدا کند عشقتان واقعی و از اعماق قلب باشد.
      من قبلاً هم خدمتتان عرص کردم ، در جاده ای که عشق از آن میگذرد برای عبور خودخواهی و غرور راهی نیست .
      شما فرمودید 🙁 غرورم اجازه نمیده خودمو جلوش کوچیک کنم )
      عشق از خود گذشتگی میخواهد ، اگر حقیقتاً دوستش دارید ، دیگر غرور چرا ؟
      فقط یادتان باشد ، هیچ وقت تسلیم عشق یکطرفه نشوید
      به هر وسیله ای ممکن احساس استادتان نسبت به خودتان را در یابید
      بالاخره یک نفر باید پیش قدم شود
      شاید استادتان هم شما را بی اندازه دوست دارد ولی گرفتار حصار احترام بین استاد و شاگرد شده و حجب و حیا اجازه ابراز محبت نسبت به شما را نمی دهد
      در هر صورت اگر دیر بجنبید پشیمان خواهید شد !
      توانای عقل ناقص من به همین اندازه بود ، باقی خود دانید
      برای شما دوست عزیز آرزوی موفقیت دارم

  5. چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند

    گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی

  6. میگن اگه ب کسی که دوسش داری بگی اونوقت خودشو خدای تو میدونه.اگه با ی واسطه بهش بگمو اون نظرش منفی باشه اونوقت آبروی رفته و غرورشکسته ی منو کی بهم برمیگردونه؟چه جوری سرکلاسش بشینم؟ولی خودمم ی جورایی نگاهاشو رو خودم حس کردم.نمیدونم دلمو ب دریا بزنم یا نه؟مرددم

    1. بهترین و عاقلانه ترین کار همین است
      دل را به دریا بزن و به استادت بگو که به او علاقه داری
      و یا این که از عشق و از این عذاب و مکافات بگذر !
      خدا به همراهت

    2. سلام،دوست خوبم،عشق یه معجزه ی قشنگه که همه شده یک بارسروکارشون باهاش افتاده؛اما این وسط این شناخت درسته که موجب شکست یاتداوم یه رابطه میشه….

      من کتابهای زیادی درزمینه روابط بین زن ومردخوندم…تقریباهمهشون مفیدن اماکتابای معجزه صمیمیت،آیاتوآنگمشده ام هستی،مردان مریخی_زنان ونوسی ازهمه بیشتربهم کمک کردن

      به نظرمن قبل ازهراقدامی بهتره شناخت درستی ازوضعیت خودت واینکه واقعاچه شخصی واست ایدئاله پیداکنی بهت قول میدم ضررنکنی.اگه وضعیت خودتوشناختی واردیه رابطه شو.من ازحرفاتون اینجوراستنباط کردم که درک درست وکاملی ازیه رابطه موفق نداری.امیدوارم موفق باشی.

  7. پس لا اقل بهم بگید چجوری شروع کنم؟با چه جمله ای؟بهش ایمیل بزنم ؟چی بگم که گند نزنم؟از راهنماییتون واقعا ممنونم

    1. این که چه جوری شروع کنید ، به خلاقیت و ابتکار خودتان ربط دارد .
      به گمانم، نه من و نه هیچکدام از دوستان شناختی از شما و یا دلدار( استادتان) شما ندارند
      خود شما باید راهی برای نشان دادن عشق وعلاقۀ خویش نسبت به استادتان پیدا کنید
      متاسفانه در این مورد از دست من کمکی بر نمی اید
      موفق باشید !

    2. یه مرداب برای بدست آوردن یه نیلوفر سالها میخوابه تا آرامش نیلوفر به هم نخوره پس اگرکسی رو دوست داری برای داشتنش حتی شده سالها صبر کن

  8. داداش رضا همین که بهم انگیزه دادی که حرف دلمو بگم ی دنیا ممنون.واسم دعا کنید موفق بشم و دل استادمو ب دست بیارم

    1. خواهر عزیزم ، تناز جان !
      خدا کند عشقتان پاک باشد و هوس, غرور , خودخواهی و تنوع طلبی جای در آن نداشته باشد .
      من مطمئنم که اگر حرف دلت را به استادت بگوی از عذابی که به آن دچار شده ای و از این تردید و دودلی و در برزخ ماندن نجات پیدا میکنی
      از احساس استادت واقف میشوی و تا آخر عمر خودت را سرزنش نمیکنی که چرا حرف دلت را به استادت نگفتی !
      اگر دوست داشتی مرا در جریان بگذار اگر هم مایل نبودی فدای سرت
      موفق باشی

  9. گاه گاهی به یادت غزلی می خوانم تانگویی که دلم غافل از آن عهدو وفاست .خوب رویان همه گر بادل من خوب شوند خوب من، با همه خوبان حساب توجداست.

  10. همیشه کسی رو برای دوستی انتخاب کن که اونقدر دلش بزرگ باشه که نخوای برای برای جا شدن تو دلش خودتو کوچیک کنی

    1. دوست داشتن را هر کس بفهمد خدا را به آسانی استشمام بوی گل می فهمد، اما اگرکسی فقط فهمیدن عقلی را می فهمد، خدا برایش مجهولی است دست نایافتنی” خدایا تو را سپاس می گویم که در مسیری که در راه تو بر می دارم آنها که باید مرا یاری کنند سد راهم می شوند، آنها که باید بنوازند سیلی می زنند، آنها که باید در مقابل دشمن پشتیبانمان باشند پیش از دشمن حمله میکنند و ….. تا در هر لحظه از حرکتم به سوی تو از هر تکیه گاهی جز تو بی بهره باشم. انسان نمی تواند به آسمان نیندیشد چگونه می تواند؟! مگر انسانهایی که عمر را بی چِرا به چریدن مشغولند و سر به زمین فرو برده اند و پوزه در خاک دارند و غرق در آب و علف اند اینها که “گوسفندان” دو پایند!!!! انسان موجودی است که باید دوست بدارد و بپرستد.
      دکتر شریعتی

  11. چراخداعالم راخلق کرد؟

    خداعالم راخلق کردبرای آنکه اسماء وصفات خودرامتجلی سازد.

    “گنجی پنهان بودم،دوست داشتم شناخته شوم،بنابراین عالم راآفریدم تاشناخته شوم”(حدیث نبوی)

  12. ماريا اسماعيلي

    من تمامی کتابهای شریعتی رو خوندم. به نظر من دکتر شریعتی صدها برابر بیشتر از مطهری برای انقلاب و برای مردمش و والاتر کردن افکار مردمش زحمت کشید.
    اما امروز نگاه کنید که چه قدر دانی هایی از مطهری میشود. چرا؟چون او روحانی است و امروزه روحانیون در کشور ما از هر کس دیگه ای با ارزشتر هستند.
    ب یاد بیارید روزگاری را که تمامی دانشجویان که پایه ی محکم انقلاب بودند به خاطر شریعتی قیام کردند

    1. دکتر شریعتی و استاد مطهری رو نمی‌شه با هم مقایسه کرد. دکتر شریعتی تو حیطه فلسفه منطق تخصص داشتند در حالی که استاد مطهری فلسفه اسلام. هر دوی اونا درجه بالایی از مکاتب فلسفی رو دارا بودند. شاید الان وضعیت اینگونه که شما می‌گین باشه ولی نمی‌شه همه رو قیاس از هم گرفت. توصیه می‌کنم بیشتر با کتابهای استاد مطهری آشنا بشین

  13. حامدصابریان لنگرودی

    رهگذر گوش بده پند مرا بپذیر این همه سوگند مرا
    ره پر پیچ و خم عشق نرو که میشه هستی عمر تو فنا

    زنده یاد روحپرور

  14. مطمعنم که هوس نیست الان 3 ماهه که دارم بهش فکر میکنم ب خاطرش شب و روز ندارم سر کلاسش دست و پامو گم میکنم از ته دل دوسش دارم دیروز بهش ایمیل دادم و اونو تو جریان احساسم گذاشتم.هنوز جواب نداده خیلی میترسم…….

    1. کار خوبی کردی به امید خبر خوش …..
      اینجوری شمااونرو از احساست باخبر کردی .شاید هم اون همین احساس
      نصبت به شما داشته باشه که در حصار غرور ……یا چیز دیگه بوده ..
      حداقل اگر نشد شما تا اخر عمر خودت سر زنش نمی کنی
      …..
      …..

    2. خواهر گلم ، تناز جان !
      از اینکه عشقت هوس نیست و به معنای واقعی عشقی است پاک و خالص ، بسیار خوشحالم
      من با آقا سعید موافقم ، اصلاً نگران نباش و نگذار ترس و واهمه جای احساس پاک و خالصت را بگیرند.
      تو استوار و با ثبات قدم اول در رسیدن به منزل عشق را برداشته ای.
      هرگز به این موضوع فکر نکن که چون پیش قدم شده ای ، پس بنابرین مچکوم به حقارت و تحمل خفت هستی . نه ، هرگز چنین نیست . بالاخره حرف دل را باید گفت و گفتن حرف دل ” شجاعت ” و “دلیری ” میخواهد که تو ثابت کردی هر دوی این خصلتها را داری . من شخصاً کارت را قابل تحسین و ستایش میدانم . آفرین به تو !
      اگر استادت قبول هم نکرد ( فرض محال است ) لا اقل تا آخر عمر خودت را سرزنش نمیکنی که چرا حرف دلت را به او نگفتی .
      شاعری گفته :
      گر همسفر عشق شدی ،مرد سفر باش
      هم منتظر حــــــــــادثه هم فکر خطر باش

      آرزوی من ، رسیدن تو به آرزویت است !
      منتظر خبرهای خوش هستم

  15. سکوت نه از بی صداییست.
    نفس هست و حرف هم.
    ناگفته ها و گفته شده ها. شنیده ها و نشنیده ها.
    سکوت از نبودن بغض نیست. از بی دردی نیست.
    سکوت از عادت نیست. از روزمرگی و فراموش شدگی. از خواب و رخوت و بی حوصلگی. از دلتنگی.
    سکوت از فریادهای در گلو مانده است و نعره هایی که هیچ وقت شنیده نشد.
    همه چیز هست و گوشی نیست برای شنیدن. جز سکوتی که گاه و بیگاه همدم فریادهایی است که بی خبر و ناخواسته از روزهایی دور میاید.
    از دلتنگیهایی که فراموش شده. از خیانتهایی که به روزگار شده.
    نه انگار…. باز هم حرفی نیست.

    1. سکوت…
      معانی در کلمات نیست

      در سکوتی است که بین آنهاست

      کلامات دانسته هارا در بر می گیرند

      اما کیست، جز سکوت

      که سهم مارا از اسرار نادانسته ادا کند؟

  16. گویند مـــــرا که دوزخی باشد مست
    قولیست خلاف دل در آن نتوان بست
    گر عـــــاشق و میخواره بدوزخ باشند
    فردا بینی بهشت همچون کف دست

    ( حکیم عمر خیام )

  17. سلام به نام خداای که چون او نیست و نخواهد بود
    من واقعا دلم برای همه شما بجز اندکی سوخت خواهش میکنم یک کم رو حرفهای که میزنید تفکر کنید کتاب که میخوانید و سوال در ذهن شما نقش میبندد خود تلاش کنید و به جواب برسید و به دنبال راحت ترین جوابها نباشید کمی تلاش لازم هست
    بعضی از حرفها خیلی سطحی و بچه گانه بود من شریعتی را خیلی دوست دارم اما کسی شریعتی را میفهمد که اول مطهری را درک کرده باشد شما تا کلاس اول را نرفته باشی نمیتونی بری کلاس دوم اکثر شما درک درستی از دکتر شریعتی و مطهری ندارید چگونه به خودتان اجازه میدهید درباره این دو شخص بزرگ نظر های کودکانه بدهید دکتر شریعتی چقدر زیبا میگوید که:تا با کفش های کسی راه نرفته ای در مورد راه رفتن اون قضاوت نکن.
    طناز خانوم شما هم درگیر
    عشق کودکانه ای هستی که سالها بعد به آن خواهی خندید
    و در آخر دنیای هر کس به اندازه فهم او است یا دنیای خود را بزرگ کنید یا حرفهای بزرگ نزنید
    نمیخواستم چیزی بنویسم میخواستم در دنیای کودکانه خود شنا کنید
    اما دلم سوخت و دیدم توان آن را ندارم که غرق شدن کودکی را ببینم
    البته اگر سن شما کمی بالا برود دنیا را بهتر خواهید شناخت ولی خواهش میکنم شنا نکنید غرق میشوید چون هنوز دست و پای شما توان شنا کردن را ندارد

    1. ادمی را همین بس که عیب های خود را در دیگران جستجو می کند.
      جمله خداوندا به من کمک کن اگر میخواهم درباره راه رفتن کسی قضاوت کنم کمی با کفشهای او راه بروم از دکتر جانسون نه دکتر شریعتی.
      اولا کسی راجع به مطهری نظری نداده .
      میتونین چند مورد از نظرات کودکانه راجع به دکتر شریعتی را بگید؟
      خانوم هم غلطه خانم درسته.
      اگرم طناز مشکلاتش را اینجا مطرح کرده جون اینجا مجازی .

    2. بابا بزرگ تشکر از نصیحتت
      …..
      ناشناس جان
      ماها عاشق دنیای کودکانه هستم چون صداقت هست .
      دوست عزیز هیچ اجبار ی نیست که ادم اول باید مطهری رو درک کنه تا شریعتی رو بفهمه این نظر شما وقابل احترام
      ………….
      خودت کمی فکر کن مگر میشه از عشق یکی نسبت به دیگری که نه
      می شناسیمش نه از دلش خبر داریم کودکانه خطاب کنیم
      ……….
      عجب جمله زیبای نوشتی که :دنیای هرکس به انداز فهم اوست …
      ……
      به نظر خودم شما اینترنت با دریای خزر عوضی کرفتی اینجا نه کسی شنا میکنه نه احتیاج داریم به غریق نجات
      شما بهتره بری در تابستان در کنار دریا به شغل غریق نجاتی مشغول شوی اونجا بیشتر به درد می خوری تا این قدر غرق نشن
      …..
      و شما ی که سنت بالاست که حتی از نوشتن اسمت واهمه داری دیدیم دنیار چه جوری فهمیدی .ادعا نصیحت و فهم وبزرگی …
      ….
      ….
      امام علی فرمود:کسی که خود را بزرگ ببیند در پیشگاه خدا حقیر است

      ودر اخر موجهای ابی در مشهد غریق نجات استخدام میکنه

      1. داداشای گلم امید و سعید
        بنظر من حق کاملن با جناب “ناشناس” هست..

        همینطور که می بینیم شما بجای رد کردن با منطق حرفش دارید تخریبش میکنید…

        راجع به طنازم که فقط به جناب ناشناس بگم به چند سال نخواهد کشیدو خیلی زودتر ازینها میفهمه که این عشق بچه گانس…
        ولی من امیدوارم که این عشقش واقعی باشه و خوشحال میشم که هموطنامو توو خوشبختی تام ببینم.

    3. دوست خوبم ، جناب ناشناس
      در مورد اینکه شریعتی چی میگفت و مطهری چی میگفت نقد اشخاص صاحب نظر و صاحب اندیشه مهم است . نظر من و شما، البته به قول خودتان( سطحی و در حد دانسته های ابتدای خودمان است و زیاد مهم و قابل تعمق و تفکر نیست.)
      برادر محترم ، عشق کسی را کودکانه و احساسی زود گذر خطاب کردن خودش نوعی کودکی و کوچک بودن طرز فکر را نشان میدهد
      به گمان این بندۀ حقیر عشق کودکانه بسیار پاکتر و بی غل وغش تر از عشقی است که عقل و ادراک در آن دخیل باشد.عشق اگر کودکانه باشد و یا در کمال فهم و ادراک باز هم ” عشق ” است و قابل قدر ! هیچ وقت عشق کسی را حقیر نپندارید .
      به شما پیشنهاد میکنم که به حرف خویش عمل کرده و قبل از اینکه در مورد راه رفتن دیگران قضاوت کنید کمی با کفشهای آنها راه بروید

      حضرت “حافظ ” در این مورد بسیار به جا فرموده :

      عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
      که گـــــــــناه دگری بر تو نخواهند نوشت
      من اگــــر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
      هر کـسی آن درود عاقبت کار که کشت

      1. سلام
        ببین رضای عزیز شما حتی از این شعر هم برداشت درستی نداری
        امر به معرف ونهی از منکر پس چیست؟
        انسانیت پس چیست؟
        مگر ما درختیم !
        البته درخت هم تاب عیب دیگران را ندارد پس هوا را تصفیه میکند
        بله شما میتوانی برای خودت هر نظری داشته باشی ولی نظری که در این مکان ها بیان میکنی باید قبل از نوشتنش رو آن فکر کنی شاید نظر شما راه یک نفر را به هیچستان بکشاند
        یک کبریت کوچک برای به آتش کشاند یک کوه از کاه کافی است پس کبریت نباش
        همه میتوانند زیبا سخن بگویند اما! زیبا عمل باید کرد
        من خود را صاحب نظر نمیدانم چون میدانم هنوز هیچ نمیدانم
        عشق به غیر از خدا پاک نیست اگر خوب بنگری هوس است هر کار که بکنی عشق زمینی وسیله ای میشود برای دور شدن از او مثال شما برای کسی که دوستشداری یا هر چه که دوستش داری حاضری هر کار انجام دهی
        خود ببین حافظ دم از عشقی الهی میزند شریعتی مطهری نیز
        حال اگر در این جامعه نبودی خرده ای از شما گرفته نبود .
        و عشق کودکانه زیباست ولی! زود گذر خوب فکر کن مثل گریه کردن یک کودک
        من شما او همه اگر برای هم آیینه باشیم چه میشود؟
        زیبا میشویم
        پس خود شکن آیینه شکستن خطاست
        بد نیست نظری که در 8 اردیبهشت دادم بخوانی

        1. برادر عزیز و محترم ، جناب ناشناس گل !
          فرموده اید : ( امر به معروف و نهی از منکر پس چیست )
          ( انسانیت چیست ) ؟
          دوست گلم ، چه کسی این حق را به ما داده تا همنوع خود را امر به معروف و نهی از منکر کنیم . ما که خود هر کدام منبعی از گناهان و عیوب و دیگر پلیدی ها هستیم . هرگاه فرشته شدیم و عاری از هوی و هوس ، انگاه باید به خودمان حق ” امر به معروف و نهی از منکر ” بدهیم .
          انسانیت در انسان بودن به معنی واقعی آن است . نه در کوچک شمردن عقاید دیگران.
          به نظر بندۀ حقیر شما هم ( خود شکن آینه شکستن خطا است )
          آیا خود شما به همین اندازه که زیبا سخن میگویید به گفته هایتان عمل هم میکنید . شجاعت میخواهد این کار.
          به غیر از معصومین ، نه شما نه من و نه هیچ کس دیگری توانای عمل به حرفهایشان را ندارند .
          خدا شناسی در خود شناسی و در انسان شناسی نهفته است . تا کسی نیاموزد که چگونه به بندگان خدا عشق بورزد ، عشق به خداوند را هیچ گاه تجربه نخواهد کرد .
          انسان را خداوند خلق کرده تا ضمن انسان بودن از نعمتهای که خداوند برایش خلق کرده لدت ببرد . احساس عشق نسبت به همنوع نیز نعمت و لطفی است از الطاف بی پایان خداوند که شاید تا کنون نصیب من و شما نشده تا فرق مابین هوس و عشق را درک کنیم . هنوز من عاشق کسی یا ” چیزی ” نشده ام ولی اگر روزی عاشق شوم بابت این امر شکر خدا را به جا می اورم .
          در ضمن ، دوست عزیز !
          من هم صاحب اندیشه و نظر نیستم . دوستی منحصراً از من کمک خواستند ، من هم دست رد به سینۀ ایشان نزدم و در حد توانای کمک کردم و گرچه خود راه گم کرده ام ولی راهی را که به نظرم درست بود به آن دوست نشان دادم.
          تحمیلی در کار نبوده . همۀ ما عقل و توانای درک مسائل پیرامونمان را داریم . از دوستان کمک میخواهیم ولی عاقبت آن کاری را انجام میدهیم که به گمان خودمان درست و منطقی باشد .

          موفق باشید .

    4. هر کس برای درک حدودی داره. لازم نیست دیگران رو به درک مطلب یا چیزی وادار کنیم. هر کس تا یه حدودی قدرت درک داره. راجع به دیگران قضاوت نکنیم…(مخاطبم فرد خاصی نیست)

  18. زینب نگو در کربلا چه گذشت.بگو ما چه کنیم…این جمله ی دکتر شریعتی راهنما و چراغ راه اسلام شناسی واقعی ماست.

  19. بعضی از ماا عشقها را دروغ و کودکانه میپنداریم
    نظرات دیگران را نابخردانه و سطحی میپنداریم
    گمان میکنیم که تفکرات دیگران کودکانه است
    تصورمان این است که اگر فهم و ادراک وجود دارد فقط پیش ما است
    اما باید یادمان باشد افرادی که در چنین وبلاگهای به تبادل نظر میپردازند ، یک عده دانشمند و سخنور و یا استاد دانشگاه نیستند که درک و شعوری در حد متعالی داشته باشند .
    افرادی هستند معمولی . اشخاصی که در کوچه و بازار همیشه با آنها مواجه هستیم
    نابغه و یا خارق العاده نیستند
    این نکته همیشه باید یادمان باشد

      1. دوست گلم ، امید عزیز
        من قبلاً هم خدمت یکی از دوستان عرض کردم که قصدم توهین و اهانت و یا کوچک جلوه دادن افکار دیگران نبوده.
        من این مطالب را در جواب مطالب دوستی نوشتم که با نام مستعار ” ناشناس ” ادعا داشت اشخاصی که در این ” وبلاگ به تبادل نظر میپردازند ، افرادی هستند کوتاه نظر و سطحی اندیش که در مورد دانشمندانی چون مطهری و شریعتی و یا در مورد مسائلی چون عشق کودکانه و غیر منطقی بر خورد میکنند
        من به ناشناس تذکر دادم که ما اشخاصی هستیم معمولی و به اندازۀ درک و دانای خودمان با این گونه مسائل آشنای داریم
        باور کنید هدف دیگری نداشتم .

  20. داش رضا اولن که بجای اظهار نظر باید میشستی فوتبالو نیگا میکردی
    ثانین “وبلااااااااااااااااااااگ”؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    ثالثن بعضی از همین افراد کوچه بازاری نابغه ای هستند در سطح انیشتین فقط در ایران استعدادهاشون شکوفا نمیشه…

    یکی از همین نابغه ها خودتی.جدی میگم
    جمله هاییم که مینویسی خیلی قشنگن حداقلش این که من میپسندم

    1. دوست گلم ، میلاد عزیز
      باور کن هدف من از نوشتن این مطالب توهین نبوده
      من این مطالب را در جواب مطالب دوستی نوشتم که با نام مستعار ” ناشناس ” ادعا داشت اشخاصی که در این ” وبلاااااگ به تبادل نظر میپردازند ، افرادی هستند کوتاه نظر و سطحی اندیش که در مورد دانشمندانی چون مطهری و شریعتی و یا در مورد مسائلی چون عشق کودکانه و غیر منطقی بر خورد میکنند
      من به ناشناس تذکر دادم که ما اشخاصی هستیم معمولی و به اندازۀ درک و دانای خودمان با این گونه مسائل آشنای داریم
      اگر سوء تفاهمی به وجود امده و حرفهای من توهین و یا اهانت تلقی شده جداً از تمام دوستان معذرت میخواهم

  21. دیگران را قضاوت کردم نمی دانستم که روزی مورد قضاوت قرار می گیرم اگر اول فکر می کردم و بعد حرف می زدم….مثل آدم حرف می زدم.

  22. داش ناصر اسلامشهری

    خداوند پرسید:
    میخورید یا میبرید؟!
    بادستپاچگی که مبادا چیزی را از دست بدهم،گفتم: می خورم!
    وای بر من و هوشیاری به خواب رفته ام، که نمی دانستم، لذت ها را می برند، و حسرتها را میخورند…

  23. وقتی باختم”مسیر”را یافتم!
    در بزرگراه زندگی،
    همواره”راهت””راحت” نخواهد بود،
    هر چاله ای”چاره ای” به من آموخت.
    دوباره فکر کن فرصت ها”دوبار”نمی شوند.
    “بکوش” و ناامیدی را بکش…
    برای جلوگیری از “پس رفت”پس،باید “رفــت”…

  24. نمیدانم دوستش دارم یا نه؟
    با هم قدم میزنیم، با هم میخوابیم،
    دلم ک میگیرد آغوشش را باز میکند و بر گونه هایم بوسه میزند
    نمیدانم دوستش دارم یا نه؟!

    “تنهاییم” را !!

  25. سلام
    اگر حرف هایم باعث ناراحتی کسی شد باید ببخشید
    من در زیر دو نمونه از جمله های خود شما عزیزان رو آورده ام
    و بد نیست به عقب بر گردید و نگاه کنید که چه بر داشتهای از این جمله ها داشتید
    (بسیاری از روشنفکران ، علما و فقها توسل به غیر خدا (حتی ائمه معصومین و پیامبران) را بر اساس آیات صریح قرآن شرک دانسته اند)
    (تو یه شبکه با جفت گوشای خودم شنیدم که شریعتی داشت میگفت که عزاداری برای امام حسین گناهه و یه جمله معروف داره که میگه این عزاداری نیست که ما برای امام حسین میگیریم شکمی از عزا در اوردن است..)
    خب یکی گفت که خانم رو اشتباه نوشتم این بخاطر سریع نوشتن بود
    اما بد نیست به نظر های داده شده نگاهی کنید و به ببینید چقدر اشتباه وجود دارد مثل نوشتن طناز به این صورت تناز که همین آقا رضا افغان نوشته
    شما دوستتان طناز را راهنماای کردید اما به کجا؟
    اگر در این مسیر به دل سیاهی ها رفت چه؟
    گناه این کار با کیست؟
    شما نه استاد او را میشناسید .نه خوب خود او را
    بزرگترین روانشناس ها نیز بدون دیدار حضوری راه را نشان نمیدهند وچه ساده میشود یک نفر را نابود کرد
    چه جالب بود که میگفت بال زدن یک پروانه در جاای از کره زمین میتواند طوفانی در جاای دگر به پا کند
    امیدوارم شما طوفانی را به پا نکرده باشید
    یک بار بروی نوشته های خود نظر کنید
    بد نیست آدم به عقب بر گردد و اشتباه های خود را اصلاح کند
    باز هم ببخشید اگر از حرفهای من ناراحت شدید به هر حال من کامل نیستم

    1. دوست گرامی جمله زیر:
      “بسیاری از روشنفکران ، علما و فقها توسل به غیر خدا (حتی ائمه معصومین و پیامبران) را بر اساس آیات صریح قرآن شرک دانسته اند”
      از بنده بود در پاسخ به یکی از دوستان. اگر مشکلی در مورد فوق دارید توضیح بدهید تا بنده از اشتباهم با خبر گردم.

      1. با سلام
        بعضی وقتها برای رسیدن به طبقه بالا باید از پله ها بالا رفت یا برای رفتن به پشته بام از نردبان
        ائمه معصومین به دلیل داشتن آبرو ای که پیش خداوند دارند باعث این
        می شوند که ما زودتر به حاجت خود برسیم
        همان طور که یکی از ائمه که دقیق یادم نیست کدامشان بود میفرماید حتی نمکه سفر خود را از ما بخواهید
        همان گونه که حتما میدانید خداوند بی واسطه کاری را انجام نمیدهد و این ستاره های تاب ناک یا واسطه ائمه هستند .
        بد نیست دعای توسل را بخوانید

        1. دوست عزیز… شما ناخواسته به خداوند کفر ورزیده اید:

          “خداوند بی واسطه کاری را انجام نمیدهد” هم بر خلاف نص صریح قرآن و هم بر خلاف رهنمودهای پیامبر است.

          از این برداشت اشتباه توبه کنید که خداوند توبه کنندگان را دوست دارد. هر چه می خواهید تنها و تنها از خدا بخواهید ولا غیر!!

          1. دوست عزیز من کفر نگفتم مسبب الاسباب را به خدا نسبت میدهیم من منظور این خدا بوسیله اسباب کار هایش را انجام میده چون ما در جهان اسباب هستیم از این بیشتر نمیتونم برات بازش کنم چون بحث تخصوصی میشه و این گونه که از شما شناخت پیدا کردم شما در این باب چیزی نمیدانید خودت هم یک کم دنبالش برو و تلاش کن بعد خواهی فهمید به پیش اهل فن برید
            برید مسئله رو خوب برای شما باز میکنند
            در ضمن این قرآن تفسیر هم داره بخونید بد نیست چون انسان نمیتونه هر آیه رو بخونه و بعد معنی اون رو بدون تفسیر بیان کنه یا خودش با فکر خودش تفسیر کنه چون تفسیر یک علم هست موفق باشید

            1. بله… بنده بی سواد و کمترین جهدی و تلاشی در راه دین نداشته ام ، حق با شماست. واقعا چرا من نمی دانستم معنای “ایاک نعبد و ایاک نستعین” یعنی استعانت از مخلوق!! و من چه در جهالت بودم که هر روز بارها این آیه را می خواندم و نمی فهمیدم!!

              آنچه نص صریح قرآن است را برای باز یادآوری خدمت شما عارضم. اگر دست من را بگیرید تا به اندازه شما این “تخصوص” را بدست آورم تا آخر عمر قدردان شما خواهم بود:

              1- فاتحه 5 : تنها تو را می‌پرستیم، و از تو یاری می‌جوییم و بس.

              2- آل عمران 160: اگر خدا شما را یاری کند محال است کسی بر شما غالب آید، و اگر به خواری واگذارد آن کیست که بتواند بعد از آن شما را یاری کند؟و اهل ایمان تنها به خدا باید اعتماد کنند

              3-یس74: و (مشرکان از جهل) به جای خدا خدایانی دیگر اتخاذ کردند تا مگر (از جانب آنها) یاری شوند.

              4- صافات 75: و همانا نوح ما را ندا کرد و ما او را چه نیکو اجابت کردیم.

              5-اعراف 197: جز خدای یکتا هیچ یک قدرت بر یاری شما بلکه بر یاری خود ندارند

              6- بقره45: و یاری جویید از خدا به صبر و نماز

              7-نوح 25: جز خدا بر خود هیچ یار و یاری نیافتند.

              8-شوری 46: و آنها را غیر خدا هیچ یار و یاوری نباشد که یاریشان دهند. و هر که را خدا به گمراهی واگذارد دیگر هیچ راه نجاتی بر او نخواهد بود.

              9-انبیا 112: تنها از او یاری باید خواست.

              10-بقره48: و حذر کنید از آن روزی که هیچ کس به کار دیگری نیاید، و شفاعت هیچ کس پذیرفته نشود، و فدا و عوض از کسی قبول نکنند، و هیچ یاری کننده و فریاد رسی نخواهند داشت.

              و… نص صریح آیات قرآن ، آیا باز از غیر خدا مدد می جویید؟

              کدام تفسیر را می فرمایید دوست عزیز؟ تفسیر خودتان منظورتان بود؟

        2. ….
          دوست عزیز…..
          هرگز نباید در حاجت خواستن کسی را هم ردیف خداوند قرار داد. اما این امر هیچ منافاتی با مسأله توسل ندارد. به عبارت دیگر، در آموزه توسل در مکتب تشیع، بر این نکته تاکید می­شود که غیر از خداوند همه بنده­ خدا و نیازمند و فقیرند، چه انسان­های عادی و چه انبیاء و اولیاء و تنها از آنجا که انبیاء و اولیاء (در میان انسان­ها) در پیشگاه خداوند متعال از مقام ویژه­ای برخوردارند، به آنها توسل می­شود و بنابراین حتی اگر از آنان حاجتی هم خواسته شود، تنها به این عنوان است که واسطه میان انسان و خداوند هستند و نه چیز بیشتر. در فرهنگ شیعه، فرد متوسل از عمق وجود خود معتقد است که همه امور بدست خداوند است و اوست که بالاصاله همه حاجات را بر می­آورد

          من با نظر محمد علی موافق……………………تتتتتتتتتتتتتتتتووووووووووببببببببببببههههه

        3. همچنین باید توجه داشت که در دعایی چون دعای توسل، توحید افعالی به وضوح قابل مشاهده است. آنچه در این دعا تکرار می شود چنین است:

          «انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله.»

          در این فقره به خوبی نشان داده شده است که نقش ائمه تنها نقش واسطه برای رسیدن به خداست.«… الی الله»و ائمه حتی مقام و آبرویی هم که دارند از خدا دارند «وجیها عند الله». ضمن اینکه«قدمناک بین یدی حاجاتنا» به معنای حاجت خواستن از خود امام نیست بلکه صرفا حاجت خواستن از خداوند به همراه توسل به امام است یعنی از خداوند درخواست می شود به احترام مقام و جایگاه ائمه (ع)، حاجات ما را برآورده کند.

          1. سوره نساء، آیه 64 * وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا * ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می‏کردند (و فرمانهای خدا را زیر پا می‏گذاردند)، به نزد تو می‏آمدند و از خدا طلب آمرزش می‏کردند و پیامبر هم برای آنها استغفار می‏کرد خدا را توبه پذیر و مهربان می‏یافتند.

        4. دوست عزیز ، آقای ناشناس
          فرموده اید خداوند بی واسطه هیچ کاری انجام نمیدهد
          فرض کنید شخصی از بدو تولد در جنگلی گم شده ، ائمه را نمیشناسد ائمه را چی که حتی با خداوند هم آشنای ندارد
          چه با واسطه و چه بی واسطه ، به خداوند دسترسی ندارد
          چون واسطه ندارد ، هیچ وقت خداوند به فریادش نمیرسد ؟
          تکلیف آن شخص چیست ؟
          محکوم به سوختن در آتش جهنم است ؟
          یا نه ؟ همان خدای که او را افریده ، به همان اندازه که ما را دوست دارد او را نیز دوست دارد ؟
          خدای که عادل است چرا باید برای اینکه بندگانش به او برسند عدۀ دیگر از همان بندگانش را واسطه قرار دهد ؟
          در صورتی که همه ما یقین داریم ، خداوند همیشه و در همه حال به ما نزدیک است . حتی از رگ گردن نردیکتر و شاهد و ناظر بر کارهای ما
          پس دیگر واسطه چرا ؟
          چرا نباید از خود او خواست ؟
          منتظر جوابتان هستم

          .

      2. بعضی وقتها برای رسیدن به طبقه بالا باید از پله ها بالا رفت یا برای رفتن به پشته بام از نردبان
        ائمه معصومین به دلیل داشتن آبرو ای که پیش خداوند دارند باعث این
        می شوند که ما زودتر به حاجت خود برسیم
        همان طور که یکی از ائمه که دقیق یادم نیست کدامشان بود میفرماید حتی نمکه سفر خود را از ما بخواهید
        همان گونه که حتما میدانید خداوند بی واسطه کاری را انجام نمیدهد و این ستاره های تاب ناک یا واسطه ائمه هستند .
        بد نیست دعای توسل را بخوانید

        1. دوست عزیز.. بی نهایت حدیث و روایت جعلی وجود دارد و تنها ابزار ما برای تشخیص حدیث واقعی از جعلی ، کتاب است. اگر حدیثی خلاف آنچه در قرآن بود باشد مطمئن باشید جعلی است ، حال می خواهد در بحارالانوار باشد و چه در اصول کافی و امثالهم….
          نگاهتان را قرآنی کنید تا بفهمید خدا از رگ گردن به شما نزدیکتر است و پله و طبقه چیزهایی است که به شما تحمیل کرده اند!
          کجایش جسته اید که نیافتیدش؟

          1. سلام
            دوست عزیز من 12 سال در حوزه علمیه درس خواندم و به دلایلی حوزه را رها کرده یکی از درسهای ما علم رجال بود برای بررسی حدیث و 10 سال در دانشگاه تحصیل کردم و چندی هست که در چند دانشگاه تدریس میکنم
            زیاد مثل شما دیده ام مخصوصادر میان دانشجویانم در این عمری که از خدا گرفته ام
            اگر هم در این وبلاگ چیزی نوشتم فقط خواستم کمک کنم من هرچه بگویم شما حرف خود را میزنید
            احساس میکنم که وقتم را به آتش کشیدم
            واگر اسمم را ننوشتم در جواب یکی از دوستان برای این بود که شاید افرادی ببینند و به گویند که دکتر در چه وبلاگهای فعالیت میکند همین که می گویند دهن مردم را نمیشود بست
            وخود نیز خنده ام میگیرد که چگونه وقتم را هدر دادم
            من که 12 سال در حوزه این درسم بوده نمیتوانم قرآن را تفسیر کنم شما حال هی معنی قرآن را بدون علم بیان کن
            در همین کتاب اللهی آمده که همسر خود را با زدن تنبیه کنید سوره نسا آیه 34 اگر اشتباه نکم
            این تفسیر دارد وگرنه همه اگر زنشان حرف انها را گوش نکند باید بزننداش
            بد نیست که کتابهای پیروان آئمه بخوانی مثل علی و رنج هایشان,علی حقیقتی بر گونه ی اساطیر,فاطمه ، فاطمه است , منتهی الآمال, امامت و رهبری,حماسه حسینی , جاذبه و دافعه علی
            بهار الانوار , نهج البلاغه, صحیفه سجادیه
            من هیچ وقت ائمه را با خدا در یک تراز ندانستم
            آنها از آفریدهای خدا هستند اما با مقامی بس بزرگ
            در روایتی پیامبر خدا را به علی (ع) قسم میده و این خود بزرگی این عزیزان را نشان میدهد
            ودر آخر حتما تفسیر نمونه یا تفسیر المیزان را بخوان
            چون ابن ملجم مرادی و معاویه بن ابی سفیان و طلحه بن عبیدالله و… نیز قرآن میخواندن
            قران ناطق علی (ع) است
            هر کس که مهر علی در دلش نیست انسان نیست
            خدا نگهدار دیگر چیزی در این مکان نخواهم نوشت
            انشا الله خدا یاریتان کند

            1. برای من سوال است.. چرا دوستانی که از ایشان برای صحت ادعاهایشان درخواست دلیل و برهان می شود ، جملگی به صحرای کربلا می زنند و بجای پاسخ منطقی ، به مظلوم نمایی و تلف شدن وقت اذعان می کنند.
              من واقعا نمی دانم این پاسخ های جنابعالی چه ارتباطی با موضوع بحث داشت ، زدن همسر ، ابن ملجم ، قرآن ناطق.. این همه جسته و گریخته صحبت کردن برای چه؟؟ برای فرار از یک بحث منطقی؟؟
              دوست عزیز.. بهتر است بدانید علم دین در حوزه تدریس نمی شود و این فقه است که تدریس می شود و فقه حدود 4 درصد قرآن را تشکیل می دهد.
              شما از کجا می دانید تحصیلات من چیست و آیا به علم رجال تسلط دارم یا خیر؟ از طریق حس ششم به این نتیجه رسیده اید؟
              حق دارید خنده تا بگیرد ، ما هم بودیم به این افکار پوچ می خندیدیم! من به جای کتاب هایی که معرفی کردید (که حتی اسم هایشان را هم بلد نیستید درست بنویسید!!) تنها و تنها قرآن را برای شما معرفی می کنم. قرآن را برای شما و من فرستاده اند نه اینکه بنشینیم دیگران برای ما تعریف کنند در آن چه نوشته و چه نوشته نشده است!!
              خدا شما را هدایت کند به سوی اندیشه و فهم.. الهی آمین

              خداوند یاری دهنده شما باشد.

      3. شرک به خدایعنی واسه خداجانشین یاهمتایی درنظربگیریم.توسل اگه به این معناباشه که مافردی (ائمه یا اولیا)رادرحدخدابالاببریم،آره این شرکه…اما اگه از این بزرگواران درحدواسطه فیض برای جلب رحمت الهی بهره بجوییم این نه تنها شرک نیس بلکه پسندیده هم هست.

        بحرحال ائمه راهنمای ماهستندومقربان درگاه خداوواسطه کسب فیض برای بشر…توسل وارتباط درست بااین بزرگواران نه تنها باعث نزدیک شدن به خدامیشه بلکه باعث میشه مسیردرست روهم پیداکنیم.گاهی اوقات علمابسته به شرایط زمان،یه سری نظرات رو میدن
        اگه هرکس به خودش نگاه کنه وخودشوبشناسه میتونه راه درست روپیداکنه

        1. خیلی ساده ، همان برداشتی که واژه شریک می کنید می توان از واژه شرک نیز داشت. من منکر جایگاه ائمه معصومین و اولیا نیستم ، اما آنان نیز از خدا استعانت داشته اند. گاهی اوقات درجه آنان را تا حدی بالا می بریم که ناخواسته به خدا شرک می ورزیم.

          شعرا 89: و تنها آن کس سود برد که با دل با اخلاص پاک (از شرک و ریب و ریا) به درگاه خدا آید!

          همچنین آیه 188 سوره اعراف را که خداوند به لسان پیامبر رانده از یاد نبریم:

          بگو که من مالک نفع و ضرر خویش نیستم مگر آنچه خدا خواسته، و اگر من از غیب آگاه بودم بر خیر و نفع خود همیشه می‌افزودم و هیچ‌گاه زیان و رنج نمی‌دیدم، من نیستم مگر رسولی ترساننده، و بشارت دهنده گروهی که اهل ایمانند.

          1. همه ماداریم یه چیز رومیگیم؛مامیگیم نبایدکسی رودرحدخدابالا بردچون اصلا قیاس خالق با مخلوق درست وعاقلانه نیست…

            می ماندیک چیزتوسل به معصومین.این ما هستیم که تصمیم میگیریم چطورباخداوندارتباط داشته باشیم،بی واسطه یاباواسطه

            همه قبول داریم ائمه مقربان درگاه خداهستن وآنها هم مثل ما بنده اند ومخلوق خداومادرنیازمان به خدامشترکیم اما

            خیلیها ائمه رادرحدخدابالا میبرن وتاجایی که اگه دقت کنیم از ائمه خدامیسازن،این اشتباه محضه وفقط به دلیل ضعف شناخت وآگاهی اونها نسبت به خداوند است

            مگه نمی گیم همه آن چه درعالم هستی هست جلوه ای از وجودخداست.ائمه مظهرونماینده این امرن یعنی واسطه ی فیضن واز طریق آنها میتوان به حقیقت واقعی که تجلی جضورخداس دست پیداکرد

            حالا اگه من از طریق مناجات،توسل،واسطه قراردادن این بزرگواران به هدفم که کمال انسان است برسم اشکالی نداره بلکه این خودش یه راهه برای بالا بردن درک وطی کردن راه درست.اینجاائمه فقط راهنماوواسطه ان یعنی درواقع من از طریق اونها از خدامثلا حاجت خواستم

            اما باخداوندبی واسطه هم میشه حرف زدوتقاضا کردیاهرچیز دیگه.
            هدف از همه این چیزافقط وفقط رسیدن به اون سعادت انسانی اس

            یه توضیح دیگه اینکه وقتی من میخوام راه رسیدن به چیزی روپیداکنم باتوجه به دانش وآگاهی خودم اون راه روانتخاب میکنم.یعنی اگه من تصورمیکنم که دانش لازم رادارم ومیتونم خودم تشخیص بدم نیازی به راهنما هم ندارم.امااین درموردهیچکدوم ازماهاصدق نمیکنه چون هیچکس نمی تونه بگه که من دراین زمینه مثلا عالم دهرم…اماائمه فرق دارن اونهابه واسطه لطفی که خداوندبهشون داشته یه جورایی مصداق والگوی کاملن یعنی من به واسطه اینکه نمیدونم چی درسته چی غلط اعمالم وافکارم روباآنچه اونهاتعلیم نمودن تطبیق میدم عقل حکم میکنه هرقدراین اعمال وافکاربااون الگومطابقت بیشتری داشته باشه کارم درست تره.

            برخی ازین دعاهااز زبان معصومین بیان شدن.یه جورایی آموزش غیرمستقیمن.من بایدآگاهی داشته باشم وخوندن این دعاهاوتفکرخودم واستفاده از کلام وحی همه باهم باعث میشن راه درست روپیداکنم

            ازطرفی درهرچیز نبایدافراط کرد.من نمیتونم بگم همه چون حدیث جعلی داریم من فقط بایس از قرآن بهره بگیرم،ماعلم رجال روداریم وعلم حدیث روکه کارشناسان به بررسی صحت وسقم احادیث میپردازن وازطریق اونهامیشه فهمیدکدوم حدیث جعلیه کدومش نه درموردتفاسیرهم همینطور…فهم آیات قرآن کارهرکسی نیس وتفسیربه رای خودش گناه کبیره اس.خودائمه اطهارهم به مایادآوری کردن که اونهام بنده ان ونبایدمااونهارودرحدخدابالا ببریم نمونه اش مثالهایی که زده شده وجملاتی که درنهج البلاغه می بینیم

            آخرش اینکه حرف همتون درست.فقط یادمون باشه حدتعادل رونکگه داریم ونه ازین طرف بوم بیافتیم نه ازون طرف دیگه اش

            1. حقیقتا این احتیاج به یک بحث کلی داره و جامع ، با بخشی از صحبت های شما موافقم و با قسمتی از آنها کاملا مخالف ، بالا بودن حجم این صفحه امکان ورود به بحث رو از انسان می گیرد. اگر به بحث علاقه دارید ، می توانید یا در انجمن یا در فیس بوک این وب سایت موضوع را پیگیری کنیم.اگر بحثی ایجاد کردید آنرا به اطلاع من برسانید.
              ایمیل من: nazeri.it@gmail.com
              آیدی من در یاهو: finikids

              منتها در پاسخ به این سطور، شما را به آیه “ایاک نعبد و ایاک نستعین” ارجاع می دهم. شاد باشید.

    2. دوست گلم ، آقای ناشناس عزیز
      { تناز } اسم است
      { طناز } ، به معنی شخصی که کارش طنز پردازی است .
      این برای چندمین بار است که در این مورد توضیح میدهم .
      ولی باور کنید که فرق است میان { تخصوصی } و { تخصصی } یقین داشته باشید که { تخصصی} درست است .

      1. رضا جان باز هم که اینو گفتی. طناز یعنی” کسی که از زیبایی مغرور است” و کلمه “تناز” شما هیچ معنای لغوی ندارد. من تو فرهنگ عمید و دهخدا هم نگاه کردم(قبل از اینکه این متن رو بنویسم) پس همون “طناز”درسته

        1. جواد جان ، دوست گلم
          گرچه به گمان خودم همان ” تناز ” درست است، چون از بهم پیوستن دو کلمۀ ” تن ” و ” ناز ” به وجود امده ولی چون دوستان متفق القول اصرار دارند که من اشتباه میکنم و درستش ” طناز ” است ، من هم زیاد پا فشاری نمیکنم و علی رغم میل باطنیم از این به بعد ” طناز ” مینویسم .
          موفق و سربلند باشید .

    3. من با اینکه هرچیزی رونبایدگفت وآدما درمورد گفته هایی که باعث اشتباه کسی بشه مسئولن،موافقم.قضیه همون عالم یهودیه که عمری عبادت کردوگفت لابد دیگه میرم بهشت وکارم درسته و…بعدمعلوم شدکه بخاطرامتی که گمراهشون کرده بایس عذاب بشه

      این یه جورحق الناسه.یعنی اگه من راه اشتباهی روبه کسی نشون بدم وزندگی اون آدم تباه بشه شایدنشه اشتباهموجبران کنم.

      امامایادنگرفتیم که اول راجع به چیزی آگاهی کسب کنیم بعدتصمیم بگیریم واینم یه مشکله بزرگه.ازتون ممنونم بخاطراینکه به همه ی ماتذکردادین.

    1. این دوتا کلمه تقریبا هم معنی باهم استفاده میشن.اما اگه مامفهوم عشق واقعی رودرک کنیم می تونیم به این نتیجه برسیم که دوس داشتن فقط یه طیفی از عشقه وبس.

  26. من ساکت ! ( از شرم توقع ساکت )
    و خدا در عتاب که از بزرگی آنچه می طلبی شرم مدار !
    که در دست قدرت ما هر نا ممکنی ممکن است , بخواه …

    دکتر علی شریعتی / کتاب گفتگوهای تنهائی

  27. چرامانمی توانیم خدارابشناسیم؟

    انسان هرچیز رابه واسطه ی ضدش می شناسد.هرطرف یک زوج متضاد،طرف دیگررامیسرمی سازدازجمله روز وشب،کمال ونقص،شادی وغم و…
    هرکدام ازین مفاهیم فقط به واسطه ی متضادش می تواندشناخته شود.این حکم درموردهمه چیزصدق می کند الادرموردخداوند.تنهااوست که هیچ ضدی نداردبلکه فراترازهمه ی اضداد است.تنهااوست که جمع اضداداست،یعنی همه ی اضداددردریای وحدت محوشده اند.بهمین دلیل است که ما نمی توانیم خدارابشناسیم زیرااو هیچ ضدی ندارد که اورامعلوم گرداند.

  28. همانا هرکس به آنجه از روزی به اورسیده راضی باشدآن رزق برای اومبارک ووسیع خواهدشدوکسی که به آنچه رسیده راضی نباشدبرکت ووسعت دررزق اوراه نمی یابد.

    “پیامبراکرم (ص)”

    چــــــــــــــقده خوبه که ما هم یاد بگیریم کمترشکایت کنیم واز چیزایی که خدابهمون عطاکرده وازش غافلیم لذت ببریم .اینجوری زندگیهامونم قشنگترمیشه.

    1. زیبا گفتی .اینجا قراره از دکتر شریعتی بگیم.

      ای عشق تا پیاده نمانم ، سوارم نخواهی کرد. تا بی پناه نگردم پناهم نخواهی داد . تا نیفتم دستم را نخواهی گرفت…و می دانم
      مرا از رنج «داشتن » برهان ! اسماعیل من ارام و صبور جان بسپار!

    2. خانم بهار عزیز
      منظورتان این است که کوشش و تلاش را کنار بگذاریم و به همین چیزهای که داریم بسنده کنیم ؟

      1. سلام،نه.این سخن حضرت رسول اصلا ربطی به این نداره که تلاش کنیدیانه.خیلی از آدمارودیدم فقط عادت کردن بگن خدا،چراهمچین شده چراچنان کردی ،چرابه من فلان چی رو ندادی واز این جورحرفا اونا همش دارن گله وشکایت می کنن واین بده چون

        1-باعث میشه دیدبدی به زندگی پیدامیکنن
        2-تلاش نکنن ویه جورایی خودشونو لایق بهترزندگی کردن ندونن
        3-عمرووقتشون تلف میشه وخیلی چیزای دیگه

        من میگم تلاش کنید،توکل هم داشته باشین اما اگه تلاشتون نتیجه مطلوب مورد نظرتونو نداشت مهم اینه که شما تلاش خودتونو کردین وحالا یاراه شما اشتباه بوده ویا تلاش بیشتری می طلبیده…اماغرنزنیدوبیخودخودتونواذیت نکنین اینجوری زندگی قشنگترمیشه.تازشم همه شنیدن شکرنعمت نعمتت افزون کند،کفرنعمت از کفت بیرون کند

        1. بهار عزیز
          من کاملاً با شما موافقم ، شما راست میگوید
          خداوند بر سر ما منت نهاده و ما را خلق کرده ، به همۀ ما عقل و هوش یکسان اعطا فرموده .
          حال این به سعی و تلاش خود ما بستگی دارد که برای بهبود زندگی مادی خویش تا چه اندازه تلاش میکنیم و از عقل و هوشمان بهره میبریم .
          به راستی که خداوند مهربان است و عادل . ما حق نداریم از او شکایت کنیم چون همینکه لطف فرموده و به ما زندگی بخشیده خودش نعمت بزرگی است .
          موفق باشید

  29. داش ناصر اسلامشهري

    اگر موفق شدید به کسی خیانت کنید او را احمق فرض نکنید.
    بلکه بدانید که او خیلی بیشتر از آنچه لیاقت داشته اید به شما اعتماد کرده است.

  30. من در خیال تو
    تو در خیال من
    هیچ یک
    در خیال دیگری نمیگنجیم
    پاره ریسمانی
    که مارا به هم وصل میکند

    “عادت است ” !!

  31. فقر چیست؟

    می خواهم بگویم: فقر همه جا سر می کشد
    فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست .
    فقر ،چیزی را « نداشتن » است ، ولی آن چیز پول نیست , طلا و غذا نیست .
    فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتاب های فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند .
    فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ که روزنامه های برگشتی را خرد می کند .
    فقر ، کتیبه سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند .
    فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته می شود .
    فقر ، همه جا سر می کشد .
    فقر ، شب را« بی غذا » سر کردن نیست .
    فقر ، روز را « بی اندیشه» سر کردن است .

    مظهر اندیشه و روشنفکری ( دکتر علی شریعتی )

      1. فقر یعنی ، چهار تا” موبایل” گران قیمت به همراه شماره های رند گران قیمت داشته باشیم ، ولی ندانیم که مخترع تلفن کی بود . در حالی که نیازمان با یک موبایل ارزان قیمت و یک شمارۀ معمولی هم بر طرف میشود .

    1. فقر یعنی داشتن تمدن چند هزاز ساله و
      افسوس خوردن برای تمدن چند ساله است

      فقر یعنی در کلام یکی بودن در عمل دیگری بودن است
      ..
      فقر یعنی در زمان مشکلات یاد خدا کردن است

      فقر یعنی در پیری شدن پرهیزکار

      فقر یعنی چشم هم چشمی
      ..
      خیلی دوست داشتم که فقر فقط فقط معنی نداشتن پول .طلا .خونه وماشینو …….اینهارو بده کاش اینجوری بود

    1. دوست گلم، مهدی جان
      به گمان این بندۀ حقیر ، هیچ کدام از ما موفق به شناختن خویش نشده ایم
      من هم خودم را نمیشناسم و همیشه سردر گم و راه گم کرده ام .

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *