582 دیدگاه دربارهٔ «عشق و غرور»

  1. قاصدک آمده بود. وچه سرگردان بود.گفتم او را : چه خبر آوردی ؟…هیچ نگفت.!گفتم خبر از کوی نگارم داری ؟…هیچ نگفت!.گفتمش : خبر عهد و وفا…؟ یا خبر وصل نگار؟ یا که از مرگ رقیب!؟…اما نه!… خبر مرگ رقیبم هرگز. جز من و او که رقیبی نیست!…او رقیب من و من عاشق او. برده از من دل و من هم باید، بتوانم که دل از اوببرم.!…آه چه شد؟ چه شد ای قاصدک بیخبرم؟!لب گشود و گفت این بار : آمدم تا خبری را ببرم! گفته آن یار که نزد تو بیایم و بپرسم از تو
    زندگی چیست؟ عشق کجاست؟ و چقدر این عشق به حقیقت نزدیک است؟گفتمش پس بشنو آنچه که من می گویم و ببر آنرا نزد او بی کم و کاست.زندگی را هر کس به طریقی بیند. یکی از دل، یکی از عقل، یکی از احساس. دیگری با شعر آن یکی با پرواز..!گفته اند: حسی است از غربت مرغان مهاجر و چه زیبا گفتند. عشق را هم چون حادثه ای می دانند…جای دیگر گفتند: زندگی سیبی است. گاز باید زد با پوست! …اما نه!به گمانم که چنین گاز زدن بیرحمی است. اگر بعد از گاز، نیمه کِرمی بینیم.!!! خنده دارد، اما…آن زمان است که باید پرسید، زندگی چیست ؟ عشق کجاست؟!…. شاید آن کرم، بهر روزی به درون آمده است. یا که از بیم صیاد، گوشه سیب پناه آورده است.!تو به آن یار بگو :زندگی باران است،زندگی دریاست،زندگی یاس قشنگی است که دل می بوید،زندگی راز شگفتی است که جان می جوید.به خودم آمدم و دیدم قاصدک دیگر نیست! و نمیدانم از کی، با خودم حرف زدم.!!و صدافسوس که آخر نشنید از من :
    زندگی انگوری است… دانه دانه باید خورد

  2. سلام دوستان ازتون خواهش میکنم اگه کسی از آرش خبری داره حتما منو در جریان بذاره،از شب تولد عشقش دیگه خبری ازش ندارم،میترسم بلایی سر خودش اورده باشه،تورو خدا براش دعا کنید که سالم باشه

  3. خسته ام از این زندان که نامش زندگیست پس قشنگی های دنیا مال کیست باختم در عشق اما باختن تقدیر نیست ساختم با درد تنهایی مگر تقدیر چیست؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!

  4. مريم سادات ميره اي

    شب آرامی بود

    می روم در ایوان، تا بپرسم از خود

    زندگی یعنی چه؟

    مادرم سینی چایی در دست

    گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من

    خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا

    لب پاشویه نشست

    پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد

    شعر زیبایی خواند ، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین

    :با خودم می گفتم

    زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست

    زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست

    رود دنیا جاریست

    زندگی ، آبتنی کردن در این رود است

    وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم

    دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟

    هیچ!!! زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند

    شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری

    شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت

    زندگی درک همین اکنون است

    زندگی شوق رسیدن به همان

    فردایی است، که نخواهد آمد

    تو نه در دیروزی، و نه در فردایی

    ظرف امروز، پر از بودن توست

    شاید این خنده که امروز، دریغش کردی

    آخرین فرصت همراهی با، امید است

    زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک به جا می ماند

    زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ

    زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود

    زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر

    زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ

    زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق

    زندگی، فهم نفهمیدن هاست

    زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود

    تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست

    آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست

    فرصت بازی این پنجره را دریابیم

    در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم

    پرده از ساحت دل برگیریم

    رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم

    زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است

    وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست

    زندگی، شاید شعر پدرم
    بود که خواند چای مادر، که مرا گرم نمود

    نان خواهر، که به ماهی ها داد

    زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم

    زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت

    زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست

    من دلم می خواهد قدر این خاطره را دریابیم.

  5. سلام آرش خان کجایی نیستی یه وقت شیطونی نکرده باشی به سرت کاری بزنه. حالا حالاها باید اینجا باشیم تا هرکدوم که اوضاش روبه راه شد بقیه هم شاد شن. راستی می دونستی من قراره اگه بچه دارشم اسم پسرمو آرش بذارم. شاید اون موقعه به شما عمو گفت
    منتظر پیامت هستم

  6. کاش چیزی به نام غرور در وجودمان نبود من که از ان پا خوردم.غرور خوبه ولی من وزندگیم وعشقم رو از بین برد .ای کاش برگرده وبهم بگه براهمیشه باهم می مونیم.من زندگیم وعشقم وهرچی دارم به پاش می زارم.دوستان می گن قلب جای خداس ولی ماهم عاشق بنده خدائیم اونم یه جلوه ای از خداست.پس می شه یه گوشه ی دل جاش دادواگر اون گوشه دل یه روزی نباشه خورد می شه.می خوام بگم هنوز عاشقشم.فقط برگرد در اغوشم.یعنی برمی گرد؟؟؟؟

      1. سلام
        ولی زندگی یعنی نقطه سر خط…..
        سر خط هم که اومدی میگن وقت تموم شد برگه ها بالا

  7. دهان دختر زیبا تحی ز دندان است
    که هر شکسته دندان بحای یک نان است
    هیج کسی فکر نکرد در ابادی ویران شده دیگر نان نیست
    و همه مردم شهر بانگ برداشتن که چرا ایمان نیست
    و کسی فکر نکرد که چرا ایمان نیست
    و روزی میرسد به غیر از انسان
    هیچ چیزی ارزان نیست

  8. زین پس تنها ادامه میدهم.در زیر باران حتی به درخواست چتر هم جواب رد میدهم.میخواهم تنهایم رابه رخ این هوای دو نفره بکشم….!باران نبار من نه چتر دارم نه یار

  9. دنیا کوچکتر از آن است

    که گم شده ای را در آن یافته باشی

    هیچ کس اینجا گم نمی شود

    آدم ها به همان خونسردی که آمده اند

    چمدانشان را می بندند

    و ناپدید می شوند

    یکی درمه

    یکی در غبار

    یکی در باران

    یکی در باد

    و بی رحم ترینشان در برف

    آنچه به جا می ماند

    رد پائی است

    و خاطره ای که هر از گاه پس میزند

    مثل نسیم سحر

    پرده های اتاقت را

  10. اگر نهال های جنگل
    بدانند ،
    روزی تن هاشان
    دسته ای در دستان
    تبر یه دوشان
    خواهد شد
    مثل من
    ،
    شاید ، هرگز
    دل تنگ باران
    نشوند

  11. نقطه
    سر خط زندگی
    این خط لعنتی را می خواهی چکار؟
    وقتی دست تو دست کودکی است
    که تنها
    کلمات اول خط را زیبا می نویسد
    و برای کلمات بعدی دست کوچکش خسته می شود
    و

    دیگر خودش هم نمی تواند بخواند
    برو
    بی آنکه حتی بنویسی

  12. سلام من تازه با این سایت اشنا شدم و خیلی دوست دارم باهاتون اشنا تر بشم لطفا منم به جمع قشنگتون راه بدین ممنون.

  13. مهربانم
    دیگر نگران تنهایی من نباش

    این روزها
    دل خوش به محبت غریبه ای هستم
    و فانوسی که گهگاه تو برایم روشن می کنی

    بیاندیش به بادبادک های بر باد رفته
    و کوکانی که پشت چراغ های قرمز
    به جای بادبادک معصومیتشان را به باد می دهند

    سمانه گل محمدی

  14. ای بابا خوش بحال ارش
    حالا ارش کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ببین چقد خاطرخواه داری……….
    جالبه مثل شعر شد
    تنهایی امونمو برید…………………………………………..
    حمییییییییییییییییییییییییییییییدم کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  15. سلام
    خوبید خوشم اومد جالب راستش الان این وب چهارم که وب های قبلیم یا هک شدن یا از بین رفتن امروز میخواستم وب برا همیشه تعطیل کنم اما حرفای بچه ها رو خوندم خوشم اومد منم هستم

    دوست داشتی باهام آشنا بشی بیا وبم…

    1. هر بار که کودکانه دستی را گرفتم گم شدم …. حال انقدر که هراس از گرفتن دستی دارم هراس از گم شدن ندارم.

  16. خدایا به آنانی که ادعای عاشقی تو را دارند بیاموز که بزرگترین گناه شکستن قلب آدمیان است

  17. گفتند عینک سیاهت را بردار

    دنیا پر از زیباییست!!!

    عینک را برداشتم …

    وحشت کردم از هیاهوی رنگها

    عینکم را بدهید

    میخواهم به دنیای یکرنگم پناه برم!!

  18. نرسیده به بعضی خاطره ها …

    باید بنویسند :

    آهسته به یاد بیاورید …

    خطر ِ ریزش ِ اشک …

    1. سلام دوست خوبم خیلی نوشته هاتو دوست دارم انگار داری حرفای دل منو میزنی گاهی با خوندن بعضیهاشون بی اختیار اشکام سرازیر میشه مشتاق به آشنایی بیشتر هستم موفق باشی

  19. be nazare man 99% in neveshteha eghraghe tarahom pazirie
    kasi ke ashegh bashe hata age eshghesh bad kone hazer nist jori vasash benvise ke tarze fekre kasi barash bad beshe
    kasiam age bege bad bodeo bad karde to dahanesh mizane na inke aho nale kone
    tazasham adami ke eshghesh rafte hezar bar tayp mikone ama post nemikone boghz mikoneo pak mikone

  20. وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست،
    نگفتم : عزیزم ، این کار را نکن .
    نگفتم : برگرد
    و یک بار دیگر به من فرصت بده .
    وقتی پرسید دوستش دارم یا نه ،
    رویم را برگرداندم.
    حالا او رفته
    و من
    تمام چیزهایی را که نگفتم ، می شنوم.
    نگفتم : عزیزم متاسفم ،
    چون من هم مقّصر بودم.
    نگفتم : اختلاف ها را کنار بگذاریم ،
    چون تمام آنچه می خواهیم عشق و وفاداری و مهلت است.
    گفتم : اگر راهت را انتخاب کرده ای ،
    من آن را سد نخواهم کرد.
    حالا او رفته
    و من
    تمام چیزهایی را که نگفتم ، می شنوم.
    او را در آغوش نگرفتم و اشک هایش را پاک نکردم
    نگفتم : اگر تو نباشی
    زندگی ام بی معنی خواهد بود.
    فکر می کردم از تمامی آن بازی ها خلاص خواهم شد.
    اما حالا ، تنها کاری که می کنم
    گوش دادن به چیزهایی است که نگفتم.
    نگفتم :بارانی ات را درآر…
    قهوه درست می کنم و با هم حرف می زنیم.
    نگفتم :جاده بیرون خانه
    طولانی و خلوت و بی انتهاست.
    گفتم : خدانگهدار ، موفق باشی ،
    خدا به همراهت .
    او رفت
    و مرا تنها گذاشت
    تا با تمام چیزهایی که نگفتم ، زندگی کنم

    1. من گفتم و او گوش هایش را فشرد تا نشنود که چه می گویم چشم هایش را بست تا اشک هایم را نبیند…
      بعد با فریادی خاموش مرا مقصر تنهاییش دانست ایا گناه من چه بود؟؟؟؟

  21. هر گاه که فکر میکنم برخاسته ام پایم به جایی میخورد و میافتم

    هر گاه که فکر میکنم که برخاستن کاری است بس دشوار

    بر میخیزم وبه راهم ادامه میدهم

    حالا بعد از یک بار دیگر به زمین خوردن برخاسته ام

    گرد و خاک را از لباسم پاک میکنم

    ساکم را بر میدارم و به راه می افتم

    این بار راهی را برمیگزینم که تو در مسیرش نباشی

    راهی که حتی جای پایت را باد جارو کرده باشد وبویت را باران شسته باشد

    دیگر وقتی که داری به زمین می خوری به من تکیه نخواهی داد

    اعتماد در رابطه با تو مفهوم خود را برای چندمین بار از دست داده است

    و جایش را به تردید داده است . دهانت بوی دروغ میدهد

    می خواهم از تو متنفر باشم

    به همین سادگی

  22. خدا کند که…
    نه نفرین نمیکنم که مباد به او که عاشق او بوده ام زیان برسد خدا کند فقط این عشق از سرم برود خدا کند که فقط زود ان زمان برسد……….

      1. سلام خوبی؟
        چه عجب تو این دنیا یه نفر فهمید من نیستم. حس نداشتم و گرنه خوبم ممنون به یاد بودی.

  23. خدایا بخدا خسته ام چیشد چرا چرا خسته ام از گریه های مخفیانه گناهم چی بود خدا امروز 50 روزه از حمید بیخبرم از بس از عشقش لبریزم خودمو فراموش کردم حمیدم اینا رو اینجا مینویسم که اکه یه روزی چشمت بهش افتاد ببینی من اینجا بدون تو چی کشیدم حالا به یاد چشمای پر از حیاتم که توی ماندگار بهم خیره شدن خدایا مارو ببخش اگه بدون اجازت باهم بیرون رفتیم اما من هیچوقت دستاشم نگرفتم خدایا منو ببخش خدایا حمیدمو از تو میخوام دارم تاوان دلتنگیمو میدم کنار تو به ارامش رسیدم حمید خسته ام بیا بیا تا یه بارم که شده با زبونم بهت بگم چقد جات تو زندگیم خالیه من از دنیا فقطظ تو را میخوام سهم من از دنیاچیه حمییید منو ببخش بخاطر غرور خاکستری رنگی که برات شکستم حمید دارم حس میکنم از دست میرم .ارزومه یه با دیگه اسممو از زبونت بشنوم خدایا ما از تنهایی خسته ام من حمیدمو میخوام….
    خدایا از تو زیباتر ندیدم….

    1. به یاد داشته باش:

      من نباید چیزى باشم که تو می‌خواهى، من را خودم از خودم ساخته‌ام.

      منى که من از خود ساخته‌ام، آمال من است.

      تویى که تو از من می‌سازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند.

      لیاقت انسان‌ها کیفیت زندگى را تعیین می‌کند، نه آرزوهایشان.

      و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو می‌خواهى.

      و تو هم می‌توانى انتخاب کنى که من را می‌خواهى یا نه.

      ولى نمی‌توانى انتخاب کنى که از من چه می‌خواهى.

      می‌توانى دوستم داشته باشى، همین گونه که هستم و من هم.

      می‌توانى از من متنفر باشى بى‌هیچ دلیلى و من هم.

      چرا که ما هر دو انسانیم.

      این جهان مملو از انسان‌هاست، پس این جهان می‌تواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد.

      تو نمی‌توانى برایم به قضاوت بنشینى و حکمی‌صادر کنی و من هم.

      قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروى ماورایى خداوندگار است.

      دوستانم مرا همین گونه پیدا می‌کنند و می‌ستایند.

      حسودان از من متنفرند، ولى باز می‌ستایند.

      دشمنانم کمر به نابودیم بسته‌اند و همچنان می‌ستایندم.

      چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستى خواهم داشت، نه حسودى و نه دشمنى و نه حتی رقیبى.

      من قابل ستایشم و تو هم.

      یادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتاد.

      به خاطر بیاورى که آن‌هایى که هر روز می‌بینى و مراوده می‌کنى ،

      همه انسان هستند و داراى خصوصیات یک انسان، با نقابى متفاوت، اما همگى جایزالخطا.

      نامت را انسانى باهوش بگذار ، اگر انسان‌ها را از پشت نقاب‌هاى متفاوتشان شناختى ، و یادت باشد که این‌ها رموز بهتر زیستن هستند.

      1. این گفته ها قشنگن اما قابل اجرا نیست
        میتونی یه نفر را دوست نداشته باشی یا حتی ازش متنفر باشی اما دروغ.نامردی بازی دادن احساسات پاک اینا کجای این قانونه؟
        کسی رو بازی ندادم اما 2.5 بازی داده شدم. در جواب حرفام گفته اراجیف و خوزولات دارم ازش متنفر میشم میبینی چقدر کوتاهه فاصله ی غشق تا نفرت
        ازش متنفرم……

        1. به هر حال امیدوارم که راه موفقیت رو تو زندگیت پیدا کنی عزیزم
          من همیشه یه یادت هستم و برات ارزوی پیروزی و سربلندی میکنم

          1. خیییلیییی لطف داری جالبه که بدونی منم به یادت می افتم و با اینکه میدونم خدا به حرفام گوش نمیده اما سر نمازم دعات میکنم.

            1. سلام عزیزم
              خوبم به لطف شما , خودت چطوری ؟
              من ولنتاین رو خدمتتون تبریک گفتم.
              اره چند وقته اصلا به سیستمم سر نمیزنم .
              اکانت فیس بوکم رو هم حذف کردم
              کلا خیلی دلم گرفته

  24. سلام به همگی بخصوص ارش که با هر نوشتت اشکم در میات مهم نیست میگذره نمیگم درکت میکنم چون دردم در مقابل دردت چیزی نیست ولی شباهت من وتو اینه که هر دو عاشق شدیم هر دو هم شکست خوردیم ولی تفاوت من و تو اینه که بهش گفتی دوسش داری ولی من تا حالا نگفم که دوسش دارم 0. دوست دارم اونایی که دلمونو شکستن واسه یه بار قدرمنو بدونن.

    1. هیچوقت بهش نگو و بذار خودش بفهمه من با 2.5 سال تجربه تلخ دارم اینو بهت میگم….بهرحال ایشالله موفق باشی….

  25. سلام مثل اینکه نصف جمعیت ایران دوست تنهایی هستن.البته من هم یکیشون هستم.اگه همتون از غم وتنهایی حرف بزنید کسی که اولین بار بیات اینجا فکر میکنه قیامت شده خوذتون از غم تنهایی بکشید بیرون اونم با خنده.شاید خاطرش تو دلتون بمونه ولی روزی میات که وقتی ازش رد میشی خیلی نسبت به او بی حس شدی میدونین چرا اخه با دیدن اون یاد دردو اشکت میفتی که او نسبت به ان بی توجهی میکرد.

  26. سلام دلم خیلی از این دنیا گرفته .می دونین یکهویی زندگی آدم زیر ورو می شه.
    بعد از سه سال دوستی میگه من نمیتوتن باهات باشم.من به تو علاقه ندارم.
    جرا من به هر کی علاقه پیدا می کنم خدا ازم میگیره.
    اون از بابام که 10 سال پیش فوت کرد وبزرگترین ضربه زندگیم بود.اینم از خالا.هدایا جرا اینجوریه………………………………………

  27. من خیال فراموشی را ندارم
    من به خیال تو می نازم
    من خودم در خودم غرور را پروراندم
    من از شکست نمی نالم
    من از درد دوری اشک می ریزم
    من ازبی تو بودن به تنگ امدم
    من از نبودن تو در خیالم میترسم
    من از کلمات تکراری به وجد امدم
    من از کلماتی که از نبودن تو حکایت می کنند به درد امدم
    من از کلماتی که با نبودن تو خلوت می کنم به خود می نالم
    چه میشد این کلمات را در حضور تو می گفتم تا معنی عشقم را بدانی .

  28. سلام. خوبه که حالا شما عاشق شدینو دارین ازش دم می زنین مهم بزرگیه اتفاق غم انگیز نیست مهم رنج کشیدنه .من هم به اندازه ی همه ی شما که عاشق شدین عذاب میکشم چون هیچ وقت نمی تونم عاشق بشم . من بی احساس نیستم به عشق بها میدم ولی کسی که بتونه عاشقم کنه نیست یا اگه همچین شخصی باشه رفتارش تصنعی هستش

  29. ye dokhtar be name arefe tamame doniamo grft. mano az khoda dooor kard az khodam az hadafam,
    oon laieghe eshghe pake man nabood.
    kash midonest ba man che karde

    khodaia man ke jooz vafa nakardam pas chera javabam ro ba ria midad

  30. ye dokhtar be name arefe tamame doniamo grft. mano az khoda dooor kard az khodam az hadafam,
    oon laieghe eshghe pake man nabood.
    kash midonuiyu7iuiest ba man che karde

    khodaia man ke jooz vafa nakardam pas chera javabam ro ba ria midad

    1. اگه جز وفا کاری کرده بودی الان خوشبخت بودی و مطمئن باش کنارت بود اما نمیدونم چرا زندگی اول حالتو میگیره بعد بهت حال میده حالا منتظر حال زندگی باش.:)

  31. خسته ام از تظاهر به ایستادگی از پنهان کردن زخم هایم زور که نیست ! دیگر نمیتوانم بی دلیل بخندم و با لبخندی مسخره وانمود کنم همه چیز رو به راه است….!
    …………اصلأ دیگر نمیخواهم که بخندم میخواهم لج کنم ، با خودم ، با تو ، با همه ی دنیا…! چقدر بگویم فردا روز دیگریست و امروز بیاید و مثل هر روز باشی….؟؟!
    خسته ام …. از تو …. از خودم….از همه ی زندگی ….. میخواهم بکشم کنار !
    از تو … از خودم….. از همه ی زندگی …

  32. بی هیج اجباری می ماند
    خاطره ای از تو در یادم
    بی آنکه بدانم
    دلتنگت میشوم
    بی آنکه بخواهم
    بغضم برای توست
    و تو بی آنکه بدانی
    فراموشم میکنی

  33. شیشه ای میشکند یک نفر میپرسد که چرا شیشه شکست؟یک نفر میگوید شاید این رفع بلاست دیگری میپرسد شیشه پنجره را باد شکست؟؟؟؟؟
    دل من سخت شکست هیچکس هیچ نگفت غصه ام را نشنید
    از خود میپرسم ارزش قلب من از شیشه پنجره هم کمتر بووووود………..

  34. پرسیدم:
    چرا گریه می کنی ؟
    گفت :
    دلم گرفته تحمل نا مهربونی ها رو ندارم .
    گفتم:
    ولی زندگی برا من قشنگه ،
    سختی هامو یه پیام از طرف خدا می دونم ،
    دردامو هیچ وقت بزرگ نمی دونم ،
    از هر فرصتی برا شادی و خنده و خوشی استفاده می کنم ،
    دلم پره از امید ، مگه دیروز که این همه غصه خوردی امروز اتفاقی افتاد ؟
    ولی لذت شادی و دلخوشی من سالهاست که با منه .
    نفس عمیقی کشید و گفت :
    اشتباه می کنی ، زندگی فقط خنده نیست ،
    خیلی موقع ها باید گریه کرد تا معنی خنده رو فهمید ،
    درک شادی بدون غصه ممکن نیست ،
    باید معنی شب رو درک کنی تا روز رو با تمام وجودت احساس کنی ،
    زندگی نصفش خنده است و نصفش غم و …

    نگاهی به قیافه من کرد و بلند شد و رفت .
    و من ساعتها درباره حرفش فکر کردم …
    و در آخر به طرز فکرش خندیدم !

  35. آری معصومیت کودکیهایم

    گم شده است،

    اما من هنوز هم همان کودک

    عاشقم و ساده دل!

    و همچنان در انتظار….

    در انتظار ظهور آن لحظه رویایی …

    من اینجا تنها ماندم!

    خدایا مرا به بغضی که از تو

    میشکند بسپار…

  36. عشق یعنی 3سال دلتو به بازی بگیره، 3 سال توی گوشت فقط از عشق زمزمه کنه و بعد توی 1 جمله بهت بگه شما در حد ما نیستین و بره

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *