دكتر شريعتي در آثار خود عوامل مورد نظر امام را به عنوان عوامل موجد نابرابري ميپذيرد، ولي از نكته نظر تاريخي و جامعه شناختي به عامل تعيين كننده نابرابري در ساخت اجتماعي و اقتصادي جامعه تاكيد دارد. عنصر تاريخي و جامعهشناختي كه دكتر به عنوان عامل تعيين كننده نابرابري در نظر دارد مالكيت است. دكتر شريعتي دو نوع مالكيت را در اين رابطه تشخيص ميدهد: يكي مالكيت اجتماعي و ديگري مالكيت انحصاري. (12)
دكتر برابري و نابرابري را در تاريخ جوامع براساس همين دو نوع مالكيت توضيح ميدهد و معتقد است كه در مالكيت اجتماعي، افراد ميتوانند به طور مساوي از منابع و امكانات استفاده كنند، ولي در مالكيت انحصاري، منابع و امكانات را تحت عنوان حق مالكيت به صورت حقوق انحصاري خود درميآورند و جامعه تبديل به دو قطب متضاد ميشود: كساني كه داراي مالكيت بر منابع و امكانات توليد هستند و كساني كه فاقد اين امكانات و منابعاند.
در مجموع عوامل موجد نابرابري را در نظر امام ميتوان از طريق رابطؤ زير در نظر گرفت:
عامل تاريخي ـ سياسي استعمار
عامل انسانشناختي ـ روانشناختي حرص و آز انسان نسبت به قدرت و ثروت ، نابرابري
عامل عدم رعايت احكام مذهب در پرداخت مالياتهاي اسلامي
و از نظر دكتر شريعتي رابطؤ عامل موجد نابرابري را ميتوان چنين در نظر گرفت:
مالكيت اجتماعي ، برابري
مالكيت انحصاري ، نابرابري
اجتناب پذيري يا اجتناب ناپذيري برابري اجتماعي:
در ارتباط با وجود نابرابري، اگر وجود طبقات را موجد نابرابري بدانيم، امام خميني معتقد به وجود طبقات در جامعه است (ديد كاركردي) ولي دكتر شريعتي معتقد به جامعؤ بيطبقه است (ديد تضادي).
از نظر امام به سبب اختلاف در سطح تواناييها و كوششها و تلاش افراد، تفاوت و اختلاف بين افراد جامعه از حيث دارايي و درآمد و ثروت ايجاد ميشود. اگر اين تفاوتها كه ناشي از تلاش و توانايي افراد است در چارچوب قانون شرع و نيز امكانات و شرايط مساوي باشد، نابرابريهاي ايجاد شده قابل قبول است. اما نابرابريهاي موجود كه ناشي از عدم تساوي امكانات و فرصتها همراه با عدم رعايت قوانين شرع است، قابل قبول نيست.(13)
برابري اجتماعي از نظر امام ايجاد شرايط يكسان از حيث امكانات و فرصتهاي اجتماعي و اقتصادي براي همگان و ايجاد جامعهاي عاري از فقر و محروميت است تا افراد براساس استعدادها و تواناييهاي خود بتوانند رشد كنند.
از ديدگاه دكتر شريعتي نابرابري اجتماعي اجتنابپذير است و طريق رسيدن به آن ايجاد جامعؤ بيطبقه است. (14) از نظر وي برابري معادل قسط است و قسط يعني سهم واقعي هركس از توليدات اجتماعي جامعه. به اعتقاد دكتر برابري اجتماعي در جامعه هنگامي ايجاد ميشود كه زيربناي اجتماعي و اقتصادي جامعه مبتني بر قسط باشد.