سخنان کوتاه

سخنان کوتاه جملات عاشقانه ها سخن اندیشه تفکر جمله جملات

غرب، آیا به نجات من هم میاندیشی؟

چقدر این قفس برایم تنگ است من تاب تنگنا ندارم! کو آن مرکب زرین موی افسانه ای که از جانب غرب آمد و جد مرا از گورش نجات داد و برد؟ به آسمان برد به جانب غرب برد آه !کی خواهد آمد؟ که بیاید و فرزند او را نیز که در این تنگنای گور رنج …

غرب، آیا به نجات من هم میاندیشی؟ ادامه »

بودا

بودا تو گفته ای بودا تو گـــــفته ای که در این هستـــــی پلید     غیر از دروغ و رنگ و ریا و فـــــریب نیــست گفتـــــــــی که در سراب فــریبــنده ی حیات     جز رنج و درد ،هیچ کسی را نصیب نیـست گفتی که زندگی شبح مرگ موحشی است     افسانــــه ای است پر از فریب و پر از …

بودا ادامه »

تا خدا، آن سوی دریای خدا

سیر ابدی نمی دانم این سیر ابدی و این کشف و شهود و مستی بخش که هر روز و هر دم مرا در این اقیانوس اعظم و بی کرانه و بی انتهایی که خلسه و جذب و مراقبت و تامل و اشراق می نامند ولی نام دیگری دارد و نام ندارد که در نام نمی …

تا خدا، آن سوی دریای خدا ادامه »

آدمها

١ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نیستند هم نیستند. عمده آدم‌ها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم می‌شوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند . آنانی که وقتی هستند، نیستند و وقتی که نیستند هم نیستند. مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویت‌شان …

آدمها ادامه »

اشک هایم را کجا خواهی نوشت؟

با قلم می گویم ای همزاد ٬ای همراه ای هم سرنوشت ٬ هردومان حیران بازیهای دورانهای زشت ٬ شعرهایم رانوشتی ؟ دست خوش اشک هایم را کجا خواهی نوشت. از دکتر علی شریعتی + دفترهای سبز