سخنان کوتاه

سخنان کوتاه جملات عاشقانه ها سخن اندیشه تفکر جمله جملات

نشسته ام زمان را می نگرم که می گذرد

من اکنون احساس می کنم، بر تل خاکستری از همه آتش ها و امیدها و خواستن هایم، تنها مانده ام. و گرداگرد زمین خلوت را می نگرم. و اعماق آسمان ساکت را می نگرم. و خود را می نگرم. و در این نگریستن های همه دردناک و همه تلخ، این سوال همواره در پیش نظرم …

نشسته ام زمان را می نگرم که می گذرد ادامه »

چه کسی جرئت این کار را داشت و دارد؟!

این علی که شما وصفش می‌کنید همان رستم خودمان است که آرایش اسلامی‌اش کرده‌اید! این علی شما به درد صوفی‌ها و پهلوان‌ها می‌خورد و سمبل زورخانه و خانقاه شده است! این علی‌ای نیست که من به او معتقدم، علی من آن علی است که در درون جامعه اسلامی، با منافق ستمکار، خواجه برده فروش و …

چه کسی جرئت این کار را داشت و دارد؟! ادامه »

ملتی عاشق علی باشد و عاقبت یزید

چه رنجی بزرگ تر از اینکه ملتی عاشق علی باشد و عاقبت یزید را داشته باشد؟ و چه رنجی بالاتر از اینکه کسانی که می بینیم در چه سطحی از معنویت، از آگاهی، از منطق و از انصاف هستند باید از علی و از مکتب علی سخن بگویند و مردم را با مکتب علی آشنا …

ملتی عاشق علی باشد و عاقبت یزید ادامه »