سروش :
شريعتی در مقام هوشمندی انسان موهوبی بود. يعنی نعمت خداوند بر او فراوان بود و از اين نظر با آدميان ديگر تفاوت محسوسی داشت. اما آنچه اكنون برای ما بسيار پر ارزش و اهميت است يكی درد شناسی و ديگری دليری او در اظهار درد و سومی وسعت نظر و همت بلند اوست. كه اين هرسه برای ما سرمشق است. شاعری عرب می گفت:
وقتی به دنبال هدفی هستی به كمتر از ستاره ها رضايت نده.
چون طعم مرگ در امور حقير مانند طعم مرگ در امور خطير است. و شريعتی از آن كسانی بود كه به كمتر از ستاره ها خرسندی نشان نمی داد و اگر عزمی و هدفیداشت برای همه ی تاريخ بود.
شريعتی با مكاتب بيگانه آشنا بود و پاره ای از آنها را به خوبی آموخته و هضم كرده بود . چنين كسی كه ذهنی متوجه انديشه های مغرب زمين و دلی در گرو ايمان دينی داشت خود را در يك كشمكش عميق درونی احساس ميكرد و همه ی آثار او اين كشمكش را به خوبی نشان می دهند و از طرفی به هيچ وجه نمی خواست و نمی توانست دست از تعلق و ايمان دينی خود بردارد و اين وفاداری را تا انتهایعمر نگه داشت و جان خود را بر سر اين وفاداری نثار كرد.
امثال شريعتیآتش سؤال و شك در خرمن سكون و فراغت خلايق افكندند و آنان را به فكر كردن مجدد در مكتبشان فرا خواندند و از تعبد و انقياد و تسليم سنتی بيرون آوردند و به آنان گفتند كه به آنچه تا كنون ايمان آورده ايد دوباره از سر علم ايمان بياوريد. « يا ايها الذين آمَنوا آمِنوا … »
ايمان كور هيچگاه سازنده ی هيچ تمدنینبوده است و اين عشقها و ايمانها اگر با علم و آگاهی توأم نشود دوام و بقای آنها تضمين نخواهد شد.
آدمی هر چه بالاتر ميرود و كمال بيشتری می يابد، نازكتر و ظريفتر و حساستر می شود و لذا سخن و انديشه ای كه ديگران را بر نمی انگيزد برای او محرك و جاذب می افتد.
لحظات نادری در زندگی پاره ای از افراد پيش میآيد كه ناگهان پرده یفريب از برابر چشمانشان به كنار میرود و صفا و خلوص و صداقت و صراحتیدر ضمير خود احساس می كنند . برای لحظاتیكوتاه هم كه شده فقط راستها را با خودشان می گويند. دروغها و آن « من » ها و « خود » های كاذبی كه فقط آنها را مسخ كرده كنار می گذارند و آنجاست كه به حقيقت، طعم و لذت شيرين صراحت و صداقت را می چشند.
شريعتی يك راه بود نه يك منزل. چراغ بود نه بت. فريادی بود بر گوشهای سنگين و پتكی بود بر وجدانهای خاموش. دردی بود مجسم و مجسمه ای بود از درد و متحركی بود در صراط تكامل.
مردمانی جان خود را بر جهان افزوده اند
آفتاب جانشان در تار و پود جان ما
4 دیدگاه دربارهٔ «سروش : شريعتی يك راه بود نه يك منزل»
درود بر شریعتی و سروش
این دو چراغ نورافکن
خدایا، ابرهای دل همه ی ما را کنار بزن تا نور بر دل ما بتابد
ممنون از دعای زیباتون
آمین
سلام. عالي بود عالي. ممنونم كه هنوز نام بزركك مرد روشنفكر ايران مرحوم شريعتي معلم فرهيخنه وچراغ روشن انديشه هايم ومونس دردهاي تنهايي ام را زنده نگه ميداريد. ارادتمند شمايم
…………….افسوس
……….از
…. عزیزانی که هنوز در پشت درب افکار شریعتی خیمه زدند
…….و بی آنکه بدانند چه می خواهند
…….بر این باورند که او را می دانند.