علی که در این سالهای میانی و پایانی تحصیلات دانشجویی ، شور و نشاط تازه ای به خود گرفته بود ، با تلاشی خستگی ناپذیر هر شماره نشریه ایران آزاد را با با دو یا سه مقاله از خودش درباره موضوعات مختلف و بخصوص مسائل داخلی ایران منتشر می کرد .
1. استشهاد علی بر جمله مصدق ناظر بر تلقی ویژه مصدق از جناح بندی درون حزب توده است بدین مضمون که در سالهای بعد از شهریور 20 روسیه شوروی به کمک حزب توده و به خصوص جناحی از آن معروف به جناح کامبخش – کیانوری گرفتن امتیاز نفت شمال ایران را برای روسها در قبال انگلیسی ها دنبال می کرد و در سالهای 30 تا 32 که نهضت ملی شدن نفت به رهبری مصدق در جریان بود ، حزب توده و این جناح با مخدوش کردن تضادها و درک غلط از ماهیت طبقاتی مصدق و جبهه ملی با مواضع انحرافی خود ، آب به آسیاب دشمن اصلی نهضت ملی ایران یعنی انگلیسی ها می ریخت وازآن زمان به جناح نفتی – انگلیسی معروف شد که مصدق هم در دادگاه بدان اشاره کرده است .
فعال شدن جنبش ایران بعد از یک فترت 7 ساله از کودتای 28 مرداد ، رشد جنبشهای آزادیبخش و پیروزی و استقلال کشورهایی مانند الجزایر و کوبا ، مشی و مواضع مستقل کشورهای غیر متعهدی مانند هند و مصر و غنا ، بیش از پیش موجب سرزندگی و شادابی روحیه علی در پرداختن به مسائل کلان و حاد اجتماعی – سیاسی در وجه داخلی و خارجی شده بود و او که اکنون در پاریس و در متن اخبار تحولات جهانی و نیز در ارتباط تنگانگ با جنبش دانشجویی قرار گرفته بود دیگر نمی توانست به خود بیندیشد و به احساسات و عواطف روحی و فردی خویش پاسخ دهد . او با احساس مسئولیت در قبال مردم و نیز قربانی کردن نیازهای فردی خویش در برابر ضرورتهای زمان ( به قول خودش عصر و نسل ) در نامه ای خطاب به نعمت میرزازاده ( م . آزرم ) شاعر و دوست قدیمی اش به تاریخ اول مه 1341 ، روحیات خویش را چنین توضیح داده است : (( من متاسفم درباره شعر و شاعری دیگر نمی توانم اظهار لحیه ای کنم چون چند سالی است دیگر از زیبایی ها لذت نمی برم و دردهای ادبی و شاعرانه را احساس نمی کنم و ورزش می کنم تا از یک اهل حال حساس به صورت یک آدم خشک متفکر درآیم ( البته متفکر به معنی لغوی و محدود آن ) ، زیرا من دیگر آدم خودم نیستم چند سالی است اینجا نان مردم را می خورم ، نمی توانم درد خودم را بکشم ، بنابراین به شعر نمی اندیشم .
می اندیشم که وقتی به ایران برگردم ، از کجا آغاز کنم ؟1 ))
علی ضمن سالهای تحصیل در خارج از کشور و فعالیت در عرصه سیاسی ، همواره تلاش می کرد به نحوی بین دنیای درون و بیرون وحدت ایجاد نماید و بین هنر و شعر متفنن با هنر و شعر متعهد تمایز بگذارد . او با ترجمه مقاله شعر چیست ؟ سارتر ، رویکرد متعهدانه ای به ادبیات و هنر داشت :
(( اگر شاعری به جای معاشرت با شعرای دیگر ، رفت و آمد به محافل شعری و ادبی و رفت و برگشت فاصله میان منوچهری و نیما بتواند با مردم جامعه خودش انس بگیرد ، به قهوه خانه ها ، تکیه ها ، مجلس های روضه خوانی ، سر گذرها ، توی کارخانه ها و سر خرمن ها برود و با زبان احساس و دردهای آنها آشنا شود اصلاح می شود ، احساسی تازه می گیرد و شعرش آن وقت دیگر یک اثر منفی نیست ، بلکه یک عامل و نیروی مثبت معنوی و اجتماعی می شود2 )) .
در مطلب فوق ، علی جدایی شاعر از واقعیت را یک بیماری می داند و ارتباط صمیمانه با آن را یگانه راه اصلاح شاعر .
علی با نقد رفتارهای شاعران بریده از مردم زیبایی را از محدوده نمودهای محسوس و ظاهری خارج می سازد و ردپای آن را در گستره نهضتها و انقلابها ، ایثارها و گذشتها و … می بیند : (( شک نیست که در نهضت ها ، انقلاب ها ، در آزادی ، عدالت ، مردم ، انتقام ، ایمان ، عشق به دیگران ، انسانیت ، جهاد و فداکاری لااقل همان اندازه زیبایی و طراوت هست که در عشق و یاس و ناز و هجران و رقیب و کمان ابر و سایر اعضای طرف مقابل ! ))3
1. م.آ.34.ص67 و م.آ.اص 86 .
2. م.آ34 ص 67
3. م.آ.1 ص 68
این رویکرد زیبا شناختی ، متاثر از تجارب نظری و عملی است که علی در حیات اجتماعی و سیاسی خود در ایران و اروپا کسب کرده بود ، تجربه ای که بعدها با ورود به ایران و آغاز فعالیتهای فکری – فرهنگی اش اندیشه سیاسی را عالیترین وجه اندیشه اجتماعی قلمداد کرد .1
او با همین گرایش متعهدانه ، در هر سر مقاله ای که در نشریه ایران آزاد می نوشت به رژیم شاه حمله می کرد و تمامی رویدادها و تحولات داخلی ایران را به بوته نقد و تحلیل می گذاشت ، او از افزایش بودجه نظامی رژیم کودتا و کسر شدن بودجه فرهنگ و بهداشت به ضرر مردم و … سخن می گفت و عامل اصلی و مسبب این تیره روزیها و سیاستهای بی رویه و غلط را ، شخص شاه و دربار کثیف کودتاچی می دانست.2
(( کیست که امروز نداند مسئول این همه تباهی و تیره روزی کیست . کیست که امروز نداند چگونه سرمایه عظیم ملی ما یعنی درآمد سرشار نفت به دست چه نامردانی در اختیار استعمارگران غربی گذارده شده و در عوض شانه های ملت ایران در زیر بار قرض های کمرشکن خارجی خرد گشته است . کیست که امروز نداند چه دستی ملت ما را در قید و بند قراردادهای نظامی و تعهدات ضدملی قرار داده است . و بالاخره کیست که امروز نداند چه کسی حکومت استبدادی و مطلقه را بر سرزمین ما حکمفرما ساخته و به دنبال کودتای ننگین بیست و هشتم مرداد علیه حکومت ملی پیشوای ملت دکتر محمد مصدق صورت گرفت پا به روی قانون اساسی ایران و حکومت مشروطه نهاده است . آری کیست که نداند مسبب همه این تیره روزیها و عقب ماندگی ها همه این خیانت ها و دزدی ها همه این فساد و تباهی ها هیئت حاکمه کثیف و جنایتکار ایران و در صدر آن شخص شاه است . ))3
منابع :
کتاب : طرحی از یک زندگی، پوران شریعت رضوی – (همسر دکتر علی شریعتی)
نشر الکترونیکی : وب سایت شریعتی در نیمه حرف.کام، اِنی کاظمی – (Shariati.Nimeharf.Com)