در همین جور حال و هوا بود که جناحهای مختلف کنفدراسیون دانشجویی برای پیدا کردن تکیه گاه منطقه ای و بعضا فرا منطقه ای تلاش می کردند که یکی از آنها دیدار علی شاکری در بهار سال 1964 با بن بلا رئیس جمهور وقت الجزایر بود . وی در این دیدار وعده هایی برای مبارزه علیه شاه داد . ((شاکری پس از بازگشت به اروپا نتایج سفر را با همکارانش در جبهه ملی و از جمله علی شریعتی که خیلی نسبت به موضوع علاقه مند بود در میان گذاشت . شریعتی قول داد تا پس از بازگشت به ایران با طرح مزبور همکاری نماید))2.
به دنبال همین تلاش ها جناح هوادار نهضت آزادی متشکل از مصطفی چمران ، ابراهیم یزدی و علی شریعتی در اوایل سال 1962 شروع به جمع آوری و ترجمه مطالبی درباره جنگهای چریکی و ارسال پنهانی این جزوات به داخل ایران کردند . در سال 1963 شریعتی به شورای عالی جبهه ملی پیشنهاد کرد تا با تشکیل یک سازمان مخفی در درون جبهه ملی مقدمات انقلاب در ایران را فراهم نماید3 . و (( در دسامبر 1963 اولین هیئت نمایندگی نهضت آزادی که شامل چمران ، یزدی و صادق قطب زاده بود وارد قاهره شدند اما شریعتی که مخالف همکاری با مصری ها بود همراه آنان نرفت . این افراد کارشان را ادامه دادند تا سال 1964 که سازمان مخصوص اتحاد و عمل ( سماع ) را به عنوان پایگاه شان در مصر ایجاد کردند ))4 .
1. همان صص 201 و 202
2. همان ص 199
3. همان ص 200
4. همان
اشاره شد که علی به دنبال قیام خونین 15 خرداد 1342 مقاله ای تحت عنوان (( مصدق رهبر ملی ، خمینی رهبر دینی )) نوشت و آن را به شورای سردبیری نشریه ایران آزاد تسلیم کرد . مقاله مزبور از طرف کمیته اجرایی جبهه ملی در لوزان و سایر اعضای تحریریه از جمله علی شاکری و علی راسخ با این استدلال که ایران به غیر از مصدق رهبر دیگری ندارد رد شد که آزردگی علی را به دنبال داشت1 : (( در شماره ی ژوئن 1963 ، ایران آزاد مقاله ی شریعتی با عنوان جسورانه ی ((… !)) به چاپ رسید و به گفته حسن ماسالی مشخص بود که او از سانسور عنوان مقاله ی خود دلگیر شده و بعدها نیزازاین امر شکوه کرده بود))2
گرایش علی به نهضت آزادی و تردید هواداران جبهه ملی به التزام وی به خط مشی و اهداف جبهه ملی بیش از پیش علی را رنج می داد و درست در همان ایامی که نشریه ایران آزاد شهرت چشم گیری یافته بود شریعتی مجبور شد به خاطر فشارهای مستمر همکاری خود را پایان دهد .
وقتی دوستانش به وی توصیه کردند که تحمل کند و از میدان در نرود وی نوشت که :
(( من از این جبهه ملی مملو از آدمهای رنگارنگ که غالبا صداقت در راستی به آن معنا که من در تمام دوستان همفکر خودم می دیده ام و می بینم و در بعضی از آنان کم است به ستوه آمده ام … از روزنامه استعفا کردم و پس از اصرار و تعارفات بسیار ولی چون عده ای با همدستی یکدیگر در کادر فنی نفوذ کرده و بدون اطلاع من در سرمقاله و برخی مطالب دست برده بودند و کم و زیاد کرده بودند ادامه همکاری را صلاح ندانستم … و فعلا باز هم محل روزنامه را به امید آنکه من و دوستان همکاری می کنیم در همین جا نگه داشته اند …..
همکاری من دیگر بی معنی است ، زیرا اگر در برابر نادرستی محکم نایستیم هیچ وقت نه شخصیتی خواهیم داشت و نه حرفمان خریداری و نه هم جلو نادرستی گرفته خواهد شد ….3 ))
او ضمن توجیه فعالیتهای خود در نشریه ایران آزاد و انتقاد بر کسانی که اسیر جاه طلبیها و خصلتهای فردی و منافع فرقه ای خود هستند با اینکه در ژوئیه 1963/1342 از سردبیری ایران آزاد کناره گیری کرد اما آخرین ستون ” وقایع و بینش ها ” ی وی در اوت همان سال به چاپ رسید))4 و بدین سان برگی از کارنامه سیاسی – مبارزاتی وی ورق خورد .
منابع :
کتاب : طرحی از یک زندگی، پوران شریعت رضوی – (همسر دکتر علی شریعتی)
نشر الکترونیکی : وب سایت شریعتی در نیمه حرف.کام، اِنی کاظمی – (Shariati.Nimeharf.Com)
درود
شهرت طلبی
برای مقابله با حق حقانیت است
وقتی شیطان در زمین حاکم است
حاکمان جز یاران شیطان کیستند؟