پاسخ دکتر شریعتی به نویسنده کتاب (( نقد و بررسی ))

دکتر پس از خواندن کتاب نقد و بررسی نوشته آقای روشنی چنین پاسخ داده است :
اخیرا کتابی به نام نقد و بررسی علیه من منتشر شده است و چنان که خبر داده است شماره اول از سلسله انتشاراتی است که قرار شده علیه کلیه آثار من اعم از درس و سخنرانی و نوشته پیاپی نشر یابد .

1. همان ص 196
2. م . آ 34 صص 232 و 233 و 235
این کتاب از میان همه نقدهای کتبی ، شفاهی و گاه یدی – که اخیرا همزمان و هماهنگ و همانند آغاز شده تنها اثری است که اولا ، ناقد آثار مرا خوانده و بعد رد کرده اند ، ثانیا در نقل مطالب من گرچه پس و پیش مطلب را طبق معمول می زنند ولی همان مقداری را که نقل می کنند از پایه دروغ نیست و مسخ و تحریف تنمی کنند و ثالثا دشنام ها و اهانت هایشان برخلاف دیگر آقایانی که (( نقد دینی )) می فرمایند هم از نظر کمیت کم است و هم از نظر کیفیت ، کمی تلطیف یافته تر است و مثل بعضی ها هم صفانشان که در لباس مقدس مذهب و بر منبر پیغمبر و در مسجد خدا و مجلس ائمه اطهار و دفاع از مکتب مقدس اهل بیت ، فحش بی ناموسی می دهند و یا برای رد نظریه من و نقد کتاب من و به عنوان بزرگترین دلیل علمی و شیوه استدلال عقلی و جواب آبداری که به من می دهند کتاب را جلو چشم عموم و مستمعین می گشایند و تف می کنند ! تعبیرات ایشان از حد (( نادان )) و (( بد سیرت )) بالاتر نیست و این موجب نهایت سپاس است .
رابعا نویسنده محترم بر خلاف دیگر هم قلمانشان نشان دادن مآخذ و ارجاع به کتب و اسناد را در نقل قول ها و اظهار نظرهایشان می دانند1 .
و این چهار خصلت منحصر به ایشان موجب شده است که قلبا به ایشان احترام بگذارم و خواندن اثرشان را در یک کنفرانس عمومی به همه اندیشمندان و روشنفکران و بخصوص دانشجویان آشنا با درس و نوشته هایم توصیه کنم .
نویسنده آقای روشنی خود را در کتاب ، همه جا (( دانشجو )) معرفی کرده اند که اصطلاحا به یک گروه خاص علمی و اجتماعی اطلاق می شود ولی آن چنان که اخیرا مطلع شده ام ایشان امام جماعت یکی از مساجد تهران اند و این که به جای (( حجه الاسلام و آیت اله و امثال این عناوین )) ترجیح داده اند خود را (( دانشجو )) معرفی کنند ، شاید به خاطر آن است که مخالفت یک دانشجو با افکار و آثار و بخصوص بینش اسلامی من برای مردم جالب تر است . و اما این که برخی سوال کرده اند این که کسی دانشجو نباشد و خود را دانشجو معرفی کند شرعا یا اخلاقا اشکالی ندارد ؟
به گفته رهنما (( گروه ولایتی )) به شریعتی برچسب (( کسروی دوم )) می زدند و بدین طریق می خواستند زمینه ذهنی فراهم سازند تا علی نیز به سرنوشت کسروی دچار شود :2

1. شریعتی در حاشیه همین مطلب نوشته بود : (( چون این سنت باور نکردنی در جامعه ما رایج شده است که اول کتابی را نقد می کنند تا بعد اگر مجالی پیدا شد آن را مطالعه کنند ، چنانکه واعظی چند منبر علیه اسلام شناسی رفته بود ، دوستی که احساس کرده بود آنچه را ایشان به شدت رد می کنند و مردم را به شدت تحریک اساسا در متن اسلام شناسی نیست از آنها است که در پیرامون اسلام شناسی است ! پرسیده بود مگر شما کتاب را نخوانده اید ؟ با لحنی گله آمیز فرموده بودند فلان کس را گفتیم می خواهیم در ایام محرم از کتاب اسلام شناسی صحبت کنیم و از نقطه نظر مذهبی و علوم دینی آن را رد کنیم و ایشان هم قول داد بیاورد و شب اول محرم هم آورد صبح آمد که کتاب را بدهد می خواهم مطلبی را به کسی که آن را بد فهمیده نشان دهم و شب قبل از منبر شما پس می آورم کتاب را برده و هنوز هم بی انصاف نیاورده است )) !
2. رهنما ص 390
(( از اوایل آبان 1351 / اواخر اکتبر 1971 ، علی بابایی به یاد می آورد که چنان نگران احتمال سوء قصد به جان شریعتی بود که تصمیم گرفت از بهشتی بخواهد وساطت کند و به تحریم ارشاد توسط روحانیون خاتمه دهد . احساسات ضد شریعتی که از سوی ولایتی ها دامن زده می شد چنان گسترده بود که هر آن احتمال می رفت که گروهی از متعصبان مقدس مآب با طیب خاطر ” به خاطر رضای خدا و امام زمان دشنه ای در قلب شریعتی فرو کنند ” . علی بابایی به یاد می آورد که هر چند بهشتی و هاشمی رفسنجانی ظاهرا می خواستند به ارشاد کمک کنند اما مطهری آنان را از این کار باز داشت و یک بار دیگر بر مواضع قبلی خود پافشاری نمود )) 1 .

 

منابع :

کتاب  : طرحی از یک زندگی، پوران شریعت رضوی – (همسر دکتر علی شریعتی)

نشر الکترونیکی : وب سایت شریعتی در نیمه حرف.کام، اِنی کاظمی – (Shariati.Nimeharf.Com)

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *