حساسیتهای استاد مطهری نسبت به علی و افکارش به این نامه هم محدود نشد و آن مرحوم همراه با مهندس بازرگان به نوشتن اطلاعیه مشترکی در آذر ماه 1356 درباره وضعیت فکری و ایمانی علی نوشتند و در ان ضمن تمجید و تقدیر از شخصیت شریعتی به برجسته کردن اشتباهات فراوان در مسائل اسلامی ( حتی در مسائل اصولی ) و کمبود مطالعه و آگاهی در مورد برخی از مسلمات قرآنی و سنت و معارف و فقه اسلامی به جوانان و علاقه مندان از باب وظیفه و رسالت ایمانی هشدار داده بودند که آثار شریعتی چندان از شائبه اشتباه و ضعف در مسائل دینی خالی نیست و این اطلاعیه چند ماه پس از مرگ شریعتی بود که منتشر شد .
1. در مورد چاپ مقالات شریعتی در کیهان ، مخالفان شریعتی سعی فراوانی کردند تا با انتساب مقالات به او و متهم نمودن وی به نوشتن انها به قصد آزادی از زندان ماهیت او را به زیر سوال برده و بدین سان انتقام خود را از علی بگیرند . علی بنا به اظهارات و خاطرات دوستان و برخی اسناد ساواک نوشتن آنها را جهت همکاری با رژیم پهلوی به قصد آزاد شدن رد کرده و ان را توطئه ای حساب شده از سوی ساواک بر ضد خودش می داند . ن . ک به ج دوم شریعتی به روایت اسناد ساواک صص 501 و 524 و 533 . استاد مطهری هم در نامه به آیت اله خمینی به چاپ این مقالات و ارائه انها توسط علی به کیهان برای آزادی از زندان تاکید می کند . آقای سید محمدمهدی جعفری خاطره ای از چگونگی برخورد مرحوم مطهری با چاپ این مقالات بعد از پایان جلسه سخنرانی در منزل دکتر نوفر دارد که شنیدنی است : بعد از پایان مجلس آقای مطهری در صدر سالن روی نیمکتی نشسته بود . چشمش افتاد به من . اشاره کرد که به طرفش بروم . رفتم گفت : دیدی رفیقت چه تیشه ای دارد به ریشه اسلام می زند ؟ من متوجه نشدم خیال کردم با آقای اصفهانی است گفتم : مگر آقای اصفهانی چه گفته ؟ مطهری گفت : اصفهانی را نمی گویم گفتم : پس کی ؟ گفت : دکتر شریعتی ! گفتم : چه کار کرده ؟ گفت : این مقالاتی که در کیهان می نویسد تیشه به ریشه دین زدن است گفتم مگر شما جریان را نمی دانید ؟ گفت : چی بوده جریان ؟ گفتم : دکتر شریعتی رفته بوده اصفهان یکی سخنرانی کرده بود این سخنرانی از نوار پیاده می شود و به وسیله ی دانشجویان چاپ می شود در صحافی ، ساواک کتاب را توقیف می کند . ساواک این را داده به کیهان . آقای مطهری گفت : نه ! این طوری نیست . گفتم خود دکتر شریعتی این را به من گفت آقای مطهری گفت : دروغ می گوید ! پدرش هم دروغ می گوید ! شهید مطهری نسبت به استاد محمدتقی شریعتی احترام فوق العاده ای قائل بود و همیشه با احترام از او یاد می کرد اما به قدری عصبانی بود که یک دفعه این حرف از دهانش پرید . سپس ادامه داد : یا این نوشته را داده به ساواک تا آزادش بکنند یا قول داده وقتی آزاد شد چیزی بنویسد . کسی به این شدت تیشه به ریشه اسلام نزده که دکتر شریعتی دارد می زند ! من وقتی دیدم آقای مطهری این قدر عصبانی است چیزی نگفتم . حتی این گفتگو را به دکتر شریعتی هم منتقل نکردم چون ما کوشش می کردیم شاید بین این دو نفر التیام داده شود . خداییش من هرگز از دکتر شریعتی بدگویی نسبت به شهید مطهری نشنیدم . شریعتی آن گونه که من او را شناختم ص 72
در آن هنگام من هنوز در خارج کشور بودم و مشغول سر و سامان دادن به امور فرزندانم در فرانسه ( زیرا دوستان سیاسی بر این نظر بودند که آنها را از نظر امنیتی نباید به ایران برد ) .
آقای سید محمدمهدی جعفری که از نزدیک در ماجرای چگونگی نوشتن اعلامیه مهندس بازرگان و استاد مطهری بودند شرح ماجرا را بدین صورت توضیح می دهند :
بعد از فوت دکتر شریعتی ، مهندس بازرگان روی اصراری که در رفع کدورت و اختلاف بین شریعتی و مطهری داشت ، البته من از مرحوم بازرگان شنیدم در منزل آقای دکتر کاظم یزدی ، که از اعضای فعال انجمن پزشکان بود جلسه ای بود . در آنجا مهندس بازرگان رو می کند به آقای مطهری و می گوید : شایعاتی هست که شما با مرحوم شریعتی اختلافاتی داشتید . من می دانم که اختلافاتی نداشتید . بیایید من و شما چیزی بنویسیم درباره ی دکتر شریعتی که ریشه ی این شایعات زده شود .
شهید مطهری گفت : باشد من حاضرم
مهندس بازرگان در آنجا می گوید : یک چیزی شما بنویسید ، یک چیزی هم من می نویسم بعد این دو را با هم تلفیق می کنیم .
مهندس بازرگان گفت : یک چیزی من در تجلیل از شریعتی نوشتم . بعد که خواندم ایشان نپسندید . آقای مطهری مطلبی را که نوشته بود خواند من نپسندیدم . همه اش در رد و نقد دکتر شریعتی بود .
اعضای انجمن اسلامی پزشکان که در منزل دکتر کاظم یزدی بودند خیلی اصرار کردند که ما حتما چیز مشترکی بنویسیم . به خاطر از بین رفتن شایعات و چون می دانستم هیچ دو نفر نیستند که صد در صد در همه یمطالب با هم توافق داشته باشند من حرف های آقای مطهری را پذیرفتم . نوشته ی مطهری را گرفتم و مقداری خصوصا در مقدمه نظرات خودم را علاوه کردم . از جمله نوشتم : ما شهادت می دهیم که در مسئله ی توحید ، نبوت ، معاد ، عدل و امامت هیچ گونه اشکالی ندارد و به این اصول اعتقاد دارد و …
مابقی مطلب را شهید مطهری نوشته بود . از جمله نوشته بود به علت اطلاع کمی که از معارف اسلامی داشت ، دیدم این حرف صد در صد درست نیست ولی چون به یک توافق نسبی رسیده ایم آن را امضا کردم .
نوشته که منتشر شده و به دست من رسید خیلی ناراحت شدم . دیدم در جامعه اثر منفی دارد . خصوصا آن قسمتی که نوشته بود ایشان اطلاعات کمی از معارف اسلامی داشته است . از این جهت دکتر پیمان ، آقای میرحسین موسوی ، دکرت فریدون سحابی ، بسته نگار و من اعلامیه را برداشتیم و رفتیم منزل مهندس بازرگان به ایشان گفتیم : این چیه که نوشتی ؟
مهندس بازرگان گفت : من مثل شاگرد مدرسه ناآگاهی بودم . وقتی در کلاس نشسته ، شاگرد پیش خودش می گوید من این حرف را می زنم نمره بیست می گیرم . وقتی این اعلامیه امضا شد من پیش خود فکر کردم به پیروزی بزرگی دست یافته ام که آقای مطهری را وادار کرده ام آن حرف ها را بزند و اعتراف کند که اعتقادات دکتر هیچ اشکالی ندارد .
بازرگان افزود : اعلامیه را آوردم دادم دکتر سحابی . ایشان تا ان را نگاه کرد با ناراحتی گفت : این چیه که امضا کرده ای ؟
اولین ضربه را دکتر سحابی بر من وارد آورد و مرا متوجه کرد که متن آن چیزی نیست که من در آغاز فکر می کردم هست . حالا شما چه می گویید ؟ من حرفهای شما را قبول دارم .
من گفتم : در جامعه اثر منفی دارد .
مهندس بازرگان گفت : چه کار کنم ؟
گفتیم : شما باید توضیح بدهید که اثر آن اعلامیه از بین برود .
بازرگان گفت : قرار نبود که آن متن به این زودی منتشر بشود . یک نسخه دست من بود و یک نسخه هم دست آقای مطهری . چطوری این متن منتشر شده من نمی دانم . نسخه ای را که نزد من بود فقط به دکتر سحابی نشان دادم .
بعدها معلوم شد آقای مطهری وقتی از منزل دکتر کاظم یزدی بیرون می رود اعلامیه را می دهد به کسی الان نام آن فرد یادم نیست تا آن را بخواند . آقای مطهری حتی به آن فرد می گوید : این را بخوان اما منتشر نکن .
آن فرد چون می بیند نوشته به نفع آقای مطهری و به ضرر مرحوم دکتر شریعتی است بلافاصله آن را منتشر می کند .
مهندس بازرگان با عکس العمل سحابی که روبه رو می شود به آقای مطهری تلفن می کند و می گوید : خواهش می کنم متن را منتشر نکن . ما از خیرش گذشتیم .
آقای مطهری می گوید : من فقط یک نسخه دادم به کسی . چشم ان را منتشر نمی کنم
آقای مهندس بازرگان برای آن که اثر آن اعلامیه را خنثی بکند برداشت و توضیحی نوشت .
متن دوم را به من داد تا منتشر کنم . حقیقتا این توضیح خودش فی نفسه باعث ایجاد شک و شبهاتی پیرامون اصل مسئله است1 .
متن اطلاعیه ای که استاد مطهری و مهندس بازرگان در سال 1356 درباره دکتر شریعتی و افکارش منتشر کردند به شرح ذیل است :
نظر به این که مسائل مربوط به مرحوم دکتر علی شریعتی مدتی است موضوع جنجال و اتلاف وقت طبقات مختلف و موجب انصراف آنها از مسائل اساسی و حیاتی و وسیله بهره برداری افراد و دستگاه های مغرض گردیده است . اینجانبان تبادل نظر در این مسائل را ضرور دانستیم و در پی یک سلسله مذاکرات به این نتیجه رسیدم که تا حدود زیادی وحدت نظر داریم . و با توجه به این که بیشترین افراد که دچار این سردرگمی و بیهوده کاری هستند از قشر حقیقت طلب اند وظیفه شرعی دانستیم عقاید و نظریات مشترک خود را در این زمینه نخست به طور اجمال و سپس به طور تفصیل به اطلاع عموم و به ویژه این قشر برسانیم . باشد که وسیله خیری برای رهایی از این سردرگمی و بازگشت به وحدت و الفت میان مسلمانان گردد که البته موجب رضای خدای متعال خواهد بود .
آنچه درباره آن مرحوم شایع است یا مربوط است به جنبه گرایش هایش و یا به استنباط ها و اظهار نظرهایش در مسائل اسلامی که در آثار و نوشته های او منعکس است .
اینجانبان که علاوه بر آشنایی به آثار و نوشته های مشارالیه با شخص او فی الجمله معاشرت داشتیم معتقدیم نسبت هایی از قبیل سنی گری و وهابی گری به او بی اساس است و او در هیچ یک از مسائل اصولی اسلام از توحید گرفته تا نبوت و معاد و عدل و امامت گرایش غیر اسلامی نداشته است .
ولی نظر به اینکه تحصیلات عالیه و فرهنگ او غربی بود و هنوز فرصت و مجال کافی نیافته بود در معارف اسلامی مطالعه وافی داشته باشد تا آنجا که گاهی از مسلمات قرآن و سنت و معارف و فقه اسلامی بی خبر می ماند – هر چند با کوشش زیاد به تدریج بر اطلاعات خود در این زمینه می افزود – در مسائل اسلامی ( حتی در مسائل اصولی ) دچار اشتباهات فراوان گردیده است که سکوت در برابر آنها ناروا و نوعی کتمان حقیقت و مشمول سخن خداست که : ” ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم للاعنون “
از این رو با توجه به اقبال فراوان جوانان به کتب مشارالیه و اینکه خود او در اواخر عمر در اثر تذکرات متوالی افراد بی غرض و بالاتر رفتن سطح مطالعات خودش متوجه اشتباهات خود شد و به یکی از نزدیکانش وکالت تام برای اصلاح آنها داد . اینجانبان بر آن شدیم به حول و قوه الهی ضمن احترام به شخصیت و تقدیر از زحمات و خدماتش در سوق دادن نسل جوان به طرف اسلام بدون مجامله و پرده پوشی و بدون اعتنا به احساسات طرفداران متعصب و یا دشمن مغرض طی نشریاتی نظریات خود را درباره مطالب و مندرجات کتابهای ایشان بالصراحه اعلام داریم . از خداوند متعال مدد می طلبیم و از همه افرادی که بی غرضانه نظریات مستدل خود را در اختیار ما قرار می دهند و ما را در این راه یاری نمایند متشکر خواهیم شد . والاسلام علی من اتبع الهدی
منابع :
کتاب : طرحی از یک زندگی، پوران شریعت رضوی – (همسر دکتر علی شریعتی)
نشر الکترونیکی : وب سایت شریعتی در نیمه حرف.کام، اِنی کاظمی – (Shariati.Nimeharf.Com)
دکترشریعتی فی نفسه اهل غرض نبودامامقداری خودبزرگ بینی داشت گرفتارش بودومقداری میخواست اسلام رامدرنیته نشان دهد درصورتیکه کسی فقط یک ایه ازقران رامنک شودبه کفراوشکی نیست وهابیت که اصل امات وایات امامت رامنکرندحرفی برای گفتن ندارند که دکترنرم خوئی به انها نشان میداد
کاملا موافقم
تقریبا بصورت علمی برایم سوال و شیهه ای پیش آمده در نوشته های استاد شریعتی مثلا در بحث شفاعت که طی تحقیق پاسخش را در عدل الهی یافتم اما در حق ایشان جفا شده
حرف ایشان سنی گرایی نبود بلکه صحبتشون این بود که وظیفه ما وحدت و یکپارچگی و همبستگیست چیزی که علمای ما هم امروز میگن دقیقا همون رو اما ایشان اشتباه نمیگفتن فن بیانشون سوال بوجود می آورد و برای انسان اهل تحقیق این سوالات مفید هم هست
سلام
متاسفانه این جور موضوعات پیرامون این دو شخصیت بزرگ دست آویزی برای کسانی شده به قول استاد پرولتر فکری هستند!
مثال بارزش دوست من هستتش که امشب وقتی نظرش رو راجعه به استاد خواستم گفت :شهید مطهری به اسلام شناسیش صفر داده منم سراغ کتاباش نرفتم؟! شاید این حرفش حسن ختامی باشه بر دوستیه 8 سالمون …
خدا همه رو به راست هدایت کنه
روح استاد شاد که بعد از شنیدن هر سخنرانیش بی اختیار واسشون فاتحه می فرستم
یه در خواست : لطفا کتب صوتی ایشون رو هم بزارید چون نتونستم بیشترشون رو پیدا کنم
موفق و پیروز باشید
حق نگهدارتون
اثار دکتر آمیزهای از منطق و هنر است گاهی اوقات مطالب منطقی با انکه با بیان منطقی ابراز می شوند نیاز به تفسیر و توضیح دارند چه رسد به مطالب هنری که همواره امیخته ای از تمثیل و استعاره و غیرو.. است و و بیان گر احساسات هنر مند است نه لزومآ عقایدش حتی اگر بیان گر عقاید باشد نیاز به تفسیر دارد و در دکتر از این این امر مستثنی نیست و بعضی اثارش را باید با دید هنری نگاه کرد و تفسیر به رای نکرد ملاک من برای درستی راه شریعتی و مطهری محبت اگاهانه آنها نسبت به اهل بیت نبوت است و این دو را با آثارشا ن میشناسم نه با زندگی نامه ایشان و به نظرم ما نباید اینطور جلوه بدهیم که اندو دشمن بوده یا …. یا اینکه با احساسات بگوییم یکی از دیگری برتر است به نظر من بیان هنری دکتر بی نظیر است و این شخصیت او را ممتاز میکند با تشکر اسماعیل
افسوس
متاسفانه دکتر شریعتی را در زمان خودش نشناختن و هنوز هم بعضی ها نمیشناسنش، اندیشه دکتر واقعا خیلی بالاتر از زمانش بود انسانهای ظاهر نگر و اونی که اندیشه عمیق نداره قادر به شناخت اون نیست حیف که چنینی دانشمندانی داریم اما قدر آنها را نمیدانیم،حیف حیف…
من واقعا متاسفم که از استاد بزرگی همچون شریعتی به این شکل یاد مشود و عقاید و افکارشون این چنین زیر سئوال میره ولی چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چون تو غرب درس خونده ؟ چون از خیلی از تعصبات مسخره دست کشیده بوده ؟؟ یا چون با نظر بعضی از بزرگان مخالف بوده ؟؟؟؟؟؟؟ این اسمش مشکل در مسائل اصولی نیست اسمش واقع گرایی است چیزی که خیلی از ما نمی خواهیم ان را قبول کنیم
دقیقا
اسلام را باید فقط در ایران شناخت !
متاسقم برای دروغ گویان و حسودانی مانند مطهری و امثالشان…
عزیر درس حرف بزن .مطهری نبود تو الان این طور راحت نبودی!حالا هر که گفته.به نظر من این حرف او به خاطر این بوده که جوونا با خوندن بعضی ز کتبی که در اخر عمر شریعتی چاپ میکرده. گمراه نشون.
امام خمینی رحمه الله علیه در باره مطهری میگوید که او حتی یک واو اضافه در کتابهایش ننوشته پس اگر مطهری مینویسد که شریعتی در اعتقاداتش مشکل داشته پس حتما مشکل داشته!!!
احتمالا امام خمینی خدا بوده و نعوذ بالله مطهری پیامبر!
دوست عزیز ، هیچ یک از این سه تن (شریعتی ، مطهری ، خمینی ) معصوم نبوده اند و بهتر آن است که ما آخرت خود را برای دیگران خراب نکنبم!
فقط یک سخنرانی مطهری و یک سخنرانی دکتر را گوش کن . فقط همین
شریعتی یه دانشمند بود اندیشه های اورا با مطهری اصلا قابل مقایسه نیست…
بهرحال بهتره که بخونن و بشنون و مقایسه کنن.من طرف کسی نیستم ولی خداییش نباید مغرضانه یا چون چند نفر یه چیزایی گفتن آدم از حقیقت چشم پوشی کنه.
بهتر اونکه آدم با تحقیق و نقدهای مخالف و موافق به بهترین نظر برسه
خداییش کدامیک در نزد طبقه تحصیلکرده جامعه مقبول تر است؟ مطهری ؟ با اینکه اینهمه در بوق کردنش؟ ایراد بزرگش همین دشمنیش با شریعتیه. که این همه تاثیر گذار بود در هویت دادن به عقاید جوانان و همچنان هم هست.
میزان تحصیلات ملاک دانایی نیست بلکه یک قرارداد اجتماعی است که فلان شخص در خصوص موضوعی به اندازه مدرکش آگاهی دارد بنابراین اینکه تحصیلکرده ها چه می گویند مهم نیست مهم این است که حقیقت کدام است ؟که به نظر من هم سخنان جناب دکتر خالی از اشکال نیست کما اینکه در شناخت اسلام دانش استاد شهید مرتضی مطهری بر کسی پوشیده نیست ودراین موضوع ایشان ازجناب دکتر اعلم تر هستند.
یک سوال..شما اسلام را همان فقه می دانید؟
آقای مغربی اگر ذره ای با اصول منطق آشنایی دارید و صد البته جایگاه خودتون رو اینقدر بالا دیده اید که دکتر شریعتی رو یک فرد مغرور توصیف کنید از شما تقاضا دارم یک مطلب یا یک سخن از جناب شریعتی جهت ادله به ارایه بگذارید که توانایی اتستنباط حرف خام و نسنجیده جنابعالی رو مثبت باشه
عزیزان جز کلام خدا هیچ چیز کاملا صحیح نیست
دکتر شریعتی نیز یک انسان بود مطهری هم همچنین
اما ما باید هر آنچه می شنویم با عقل و تجربه و بی تعصب برایش تامل کنیم تا ببینیم درست است یا نه بنا بر این در هر امری تعصبات قومی مذهبی و عقیدتی را کنار بگذاریم وبعد قضاوت کنیم در ضمن اسلام ناب فقط به گفته های شریعتی و مطهری و …. نیست بلکه آنها نظرات خود را گفته اند شایدجاهایی هم اشتباه کرده باشند اما به کلیت گفته های آنها باید نگریست.
به قول خود بزرگوارش :اینها بخاطر اینکه حرف مرا نفهمیده اند یا قدرت خواندنش را هم ندارند ….ضرباتشان را بر من فرود می اورند
به اقای مغربی توصیه میکنم که تنها یکی از کتاب های دکتر را با دقت بخوانند، مطمئنم نظرشان کاملا تغییر میکند.
خودم یکی از کسانی بودم که در گذشته خیلی از کتاب های مذهبی را میخواندم اما بعد از خواندن کتاب دکتر احساسم این بود که بهترین عالم و دانشمند دینی را پیدا کردم.
هرگز جایی نشنیدم که ایشان نسبت به کسانی که بدترین توهین ها را نسبت به او کردند چیزی گفته باشند او روح بلندی داشت.
” اگر تنهاترین تنهاها شوم باز خدا هست.
او جانشین همه نداشتنهاست.نفرین و آفرینهابی ثمر است.
اگر تمامیخلق گرگهایهار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد
تو تنهای مهربان و جاوید و آسیب ناپذیر من هستی.ای پناهگاه ابدی !
تو میتوانی جانشین همه بی پناهیها شوی.
“