مقایسه عشق و دوست داشتن

عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی
دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال

عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است
دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج می گیرد

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر می گذارد
دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می کند

عشق طوفانی و متلاطم است
دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار وسرشار از نجابت

عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی “فهمیدن و اندیشیدن “نیست
دوست داشتن، دراوج، از سر حد عقل فراتر میرود و فهمیدن و اندیشیدن را از زمین می کند و باخود به قله ی بلند اشراق می برد

عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد

عشق یک فریب بزرگ و قوی است
دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق

عشق در دریا غرق شدن است
دوست داشتن در دریا شنا کردن

عشق بینایی را می گیرد
دوست داشتن بینایی می دهد

عشق خشن است و شدید و ناپایدار
دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار

عشق همواره با شک آلوده است
دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر

از عشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر می شویم
از دوست داشتن هرچه بیشتر، تشنه تر

عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق می کشاند
دوست داشتن جاذبه ای در دوست ، که دوست را به دوست می برد

عشق تملک معشوق است
دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست

عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند
دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد و می خواهد که همه ی دلها آنچه را او از دوست در خود دارد، داشته باشند

در عشق رقیب منفور است،
در دوست داشتن است که:”هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”

عشق معشوق را طعمه ی خویش می بیند
و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و معشوق نیز منفور می گردد

دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است
یک ابدیت بی مرز است ، که از جنس این عالم نیست

دکتر علی شریعتی

274 دیدگاه دربارهٔ «مقایسه عشق و دوست داشتن»

  1. درجواب اقای محمدحسین میخوام بگم که به نظرمن اگه ادم واقعاکسیرودوست داشته باشه بایدتمام تلاششوبکنه که ثابت بکنه.شماتمام تلاشتونوکردینوموفق نشدین؟

  2. در مورد امور مادی شاید و شاید حرف شریعتی درست باشه ولی در مورد خدا دوست داشتن تنها به هیچ وجه کافی نیست تنها لازمه بلکه عشق آدمی رو به اوج درک در مورد خدا میرسونه خود شریعتی در کتاب ابوذر میگه .پاسکال گفته دل در فهم خدا به دلایلی داره که عقل به اون راه نداره و چون دوست داشتن فقط با عقل امکان داره پس نمیشه خدا رو فقط با دوست داشتن درک کرد

  3. فقط خدا…فقط خدا…فقط خدا.هیچ آدمی لیاقت عشق رو نداره!به خدا محبت نکنی بازم بهترینشو بهت میده ولی…@@@

  4. با عرض سلام وخسته نباشی.خوبه استفاده کردیم ولی دوتاش توزندگی لازم است تادوست داشتن نباشد عشقم پدیدنمیاد.

    باتشکر

  5. با سلام
    ظاهراً دکتر شریعتی درک صحیحی از عشق نداشته اند
    توضیح آنکه توصیفات ایشان از عشق دقیقاً منطبق بر تشریح واژه ی هوس هستند و نه عشق
    عشق تهی از خودخواهی است و این یک اصل در تمیز دادن آن از هوس
    اما دوست داشتن سرشار از خودخواهی است و پست تر و پایین تر از عشق
    به عبارت ساده، تنها دوست داشتنی که از خودخواهی خالی باشد به عشق مبدل میگردد
    بنده که تجربه ی هر دو احساس را دارم به شما عرض میکنم عشق قطعاً از دوست داشتن بالاتر است اما متأسفانه کمتر کسی موفق به تجربه عشق حقیقی که عاری از هرگونه خودخواهی است میشود

  6. اکثراقایون بیشتر دوست دارن عاشق باشن چون فقط میخوان هر طوری شده به اونی که میخوان برسن اما منم اونچه دکترگفتندرو می پذیرم.زیبایی ای که در دوست داشتن است در هیچ چیز نیست…..

  7. سلام
    خیلی زیبابودواسه من که عشقوتجربه نکردم فقط شنیده ام کاش تجربش می کردم
    شریعتی میگه مادرم میگفت عشقی یک شب وپشیمانی هزارشب حال هزارشب پیشمانم که یک شب عاشق نشدم.

  8. سلام دوست عزیز
    این مطلبی را که در وبلاگ گذاشتی ایراد دارد
    بهتره شما عشق را از نظر علم عرفان و منطق کلاسیک بررسی کنید.

    عشق هم آن حقیقت والایی است که از سودایش هیچ سری خالی نیست و چنان‌که خواهد آمد، یک حقیقت جاری و ساری در نظام هستی است و نیازی نیست که عشق را با غیر عشق بشناسیم که حقیقت عشق، همچون حقیقت هستی، به ما از رگ گردن نزدیکتر است. به همین دلیل انتظار نداریم که با مفاهیم ذهنی درباره حقیقت عشق، مشکلی را آسان کنیم یا مجهولی را معلوم سازیم که این در حقیقت با نور شمع به جستجوی خورشید رفتن است.
    هر که شد محرم دل در حرم یار بماند…….و آنکه این کار ندانست در انکار بماند
    عشق مختص ذات قدسی خداست و طبق آثارش نمی تواند در میان مخلوق شکل بگیرد.
    عشق همان «هو» قل هوالله احد است و «هو» قصه ی همان گره نگشوده ایست که هرگز گشوده نخواهد شد.
    آن آشنایی با ذات حق که همیشه بر موجودات مجهول خواهد ماند چون لیس کمثله شیء
    در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد / عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
    مدعی خواست که آید به تماشاگه راز / دست غیب آمد و بر سینه ی نا محرم زد
    آنچه مخلوق می تواند حسش کند دوست داشتن است.
    عشق می تواند دوست داشتن را هم در پرتو خود داشته باشد اما عکس قضیه الزاما درست نیست
    موفق باشید

  9. خدایا من در کلبه حقیرانه چیزی دارم که تو در عرش کبریایی نداری،من چون تویی دارم و تو چون خودی نداری. (فکر میکنم از دکتر شریعتیه)

  10. سلام
    با سپاس فراوان خیلی این مطلب آرامم کرد ، در این شرایط یه هم دل لازم داشتم.
    که به آدمی هوس احمقانه و شهوانیش را عشق میداند و ملکه عذاب من شده بفهماند

  11. سلام .
    ادم اول عاشق میشه بعد کم کم یکی رو دوست داره .
    نکه همون اول یکی رو دوست داشته باشه . . . !!!

    1. سلام
      آره.اگر اول عاشق نشی و اون و از دست ندی متوجه ی این نمی شی که عاشق شدی یا اونو دوست داری

  12. سلام .
    ادم باید اول عاشق بشه تا کم کم یکی رو دوست داشته باشه .
    نمیشه که از همون اول از ته قلب یکی رو دوست داشته باشه . . . !!!!!!

  13. درود بر شما و بر دانا ترین آقا معلم دنیا
    من میمیرم برا دکتر شریعتی. خدا خیرتون بده که مطالبش رو مینویسین
    من که هر چی بخونم نمیسیرم
    بدرود

  14. این یک واقیعت است که عشق بینایی را از انسان می گیرد این موضوع را به راحتی از دست دادن خنده هایم و بدست آوردن غصه ها تجربه کردم اما خیلی سخته یه نفر رو تا سر حد مرگ دوستش داشته باشی و بفهمی که اون دیگری رو دوست دارد……………………. دیگه هیچ وقت عاشق نمی شوم و هیچ وق کسی را دوست نخواهم داشت

  15. به دید من دکتر شریعتی اندیشه های خودش را بدون آوردن استدلال بیان کرده و ممکن است عده ای برای هر کدام از این جملات به دنبال دلیل باشد(مثل من)
    به باور من تجارب شخصی دکتر شریعتی مبنای این بیاناتشان بوده که ممکن است تجارب برخی دیگر با این هامتفاوت باشد به بیانی دیگر ممکن است در نظر عده ای مفهوم عشق چیزی متفاوت باشد. به عنوان مثال عشقی که من در حال حاضر با ان دست و پنجه نرم میکنم فاقد هر گونه رفتار جنون امیزاست،و همراه است با قائل بودن به حق انتخاب برای معشوق، محترم شمردن رقیب ،مقدم دانستن خواسته معشوق به خواسته خویش، و احساس حقارت کردن در برابر معشوق.(البته بحث بر سر درستی یا نا درستی این حالات ندارم)
    در اینجا لازم میدانم که به زبان تمثیل برای عشقی که در حال تجربه کردن آنم برتری ای نسبت به دوست داشتن ذکر کنم:
    زنی را فرض کنید که یک سری شش تایی ظرف چینی دارد
    این ظروف به انتخاب خود این زن خریداری شده وچه از لحاظ ظاهر ،چه از نظر جنس،و چه ازلحاظ اندازه ایده ال های ان زن را براورده میسازد
    حال تصور کنید روزی تمام این ظروف از داخل کابینت بریزد و بشکند
    می توان برای زن در این حال مقداری ناراحتی را تصور کرد ولی ناراحتی وی زیاد طول نمی کشد زیرا میزان خسارت زیاد نیست و میتوان یک سری دیگر را خریداری کرد که حتی ممکن است بهتر از سری قبلی باشد.
    اکنون تصور کنید همان زن یک ظرف عتیقه در خانه دارد که نه از لحاظ ظاهر ،نه از نظر اندازه،و نه از نظر جنس با خواسته خانم سازگازی ندارد. با این حال اگر ظرف بشکند این زن به مراتب ناراحت تر از وقتی است که سری ظروف چینی اش شکسته چون خسارتی سنگین وجبران ناپذیری به او وارد شده است.
    علت ان است که ان ظرف یکتا است و جایگزینی ندارد.
    عشق من نیز چنین است. من میتوانم کسانی را بیابم که ازهمه نظر بخشی از ایده الهای من براورده سازند این افراد را دوست میدارم ولی به ان ها عشق نمی ورزم .حال اگر با هر کدام از اینها روزگار بگذرانم چنانچه مشکلی پیش بیاید کمتر انعطاف به خرج می دهم (علیرغم اینکه بسیار انسان انعطاف پذیری از لحاظ اخلاقی هستم و سعی می کنم خیلی از مواقع گذشت داشته باشم)نسبت به وقتیکه با یگانه معشوقم زندگی کنم زیرا میدانم کسای را که دوست دارم قابل جایگزینند ولی معشوقم جایگزینی ندارد.
    امیدوارم که توانسته باشم منظورم را خوب بیان وحق مطلب را کامل ادا کرده باشم.

    1. … مقدم دانستن خواسته معشوق به خواسته خویش …
      همین خط فکری رو بگیر و برو
      عشق دقیقاً همینه، یک مفهوم انسانی، عاری از خودخواهی.
      چرا قهرمانان جنگ در تمام فرهنگها مقدس شمرده میشن و همیشه بزرگن؟ چون اونا آسایش مردمشون رو به آسایش خودشون ترجیح دادن.
      چون برای منافع کشورشون حتی حاضر شدن از جونشون هم بگذرن.
      این همون عاری شدن از خودخواهیه، همون مقدّم شمردن دیگران بر خود. یک احساس کاملاً مخصوص به انسان.
      عشق هم همینه دوست من. باید همین باشه. وگرنه حتی حیوانات هم جفتشونو به تعبیری دوست دارن!!
      چرا بر رعایت اخلاقیات در جامعه پافشاری میکنیم؟ چون رعایت اون متمایزکننده انسان از سایر حیوانات هست. عشق شاید کور یا ناتوان باشه اما با تعریفی که گفتم حداقل انسانیه. دوست داشتن شاید بینا و توانا باشه اما حیوانیه (چون خودخواهی توشه و هر حیوانی به اندازه قابل ملاحظه خودخواه!). من احساس انسانی رو به غرایض حیوانی ترجیح میدم. شما چطور دوست عزیز خواننده این کامنت؟

    2. دختر دل شكسته

      واقعا جناب ناصر .همینطوره که می فرمایید. خوش به حال شما و معشوقتون که هم و دارید. من که عشق رو توی فراق تا اخر عمر تجربه میکنم سخته. یعنی عشق با فراقه؟شاید اینجوری مصون تره تا زندگی بهتر

  16. عشق؟؟
    دوست داشتن؟
    جفتشون کلمه هستن…
    کلمه ای که من بهش عشق میگم توسط دکتر به نام دوست داشتن تفسیر شده…. واقعیت مهمه نه کلمات..

    1. دختر دل شكسته

      واقعاً موافقم.تا کسی هم تجربه نکرده باشه نمیدون فرقشو بعضی ها که همینطوری هر کیو می بینن فکر میکنن عشقه یا دوست داشتنه.اما عشق ذوب شدن کنار معشوق حتی اگه ازت دوره…دعا کنید.مرسی

  17. نظر همتون جالبه ولی تا دوست داشتن نباشه هیچ وقت عشق به وجود نمیاد البته عشق واقعی .کاش اونیکه من دوسش دارم کمی معنی عشقو دوست داشتنو بفهمه.3ساله فقطبا خاطراتشزندگی میکنم بدونه اینکه خودش بدونه چقدرررررررررررررر دوسش دارم.کاش کمی پسرا واقع بین باشن. اگه طرفتو باور داشته باشی اون زمانه که دوسش داری به امید خوشبختیه همه ی جوونا ورسیدن به عشق واقعیشون.روحش شاد………………………………………………………………………….
    …………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..معبودم…مرابه بزرگی چیزهایی که داده ای اگاه وراضی کن.تا کوچکی چیزهایی که ندارم ارامشم رابرهم نزند.

  18. سلام دوستان من خودم عاشق شدم و ازدواج کردم ولی اشتباه کردم سعی نکنین برا دیگران تجربه باشید بلکه از تجربه دیگران استفاده کنید دوست داشتن با ارزش تر از عاشق شدن است .

  19. اره واقعآ . حق با نگین جونه …..
    ادم زمانی معنی واقعی عشق میفهمه که دیگه از دستش داده باشه….
    اما دوست داشتن فرق میکنه….
    (زیبایی ای که در دوست داشتن است در هیچ چیز نیست…..)

  20. مث همیشه گل کاشتیدتوپ بوددم شماالماس مر30 بسلامتی اونیکه توخیالمونه ولی بی خیالمونه…

  21. عالی بود ولی من نمیدونم عاشقم یا دوستش دارم مبهم برام یکی میخوام که منو راهنمایی کنه.

  22. مطالبت خیلی قشنگ بود به نظر من باید 1روز از 1دختر نامردی ببینی تا همیشه برات ثابت نشده بهش وابسته نشی تا اون جای که میتونی به هیچ کس وابسته نشو ولی نمیدونم خودم این همه بدی از دخترا دیدم ولی نمیدونم من که همیشه به همه خوبی کردم ولی ازشون چرا بدی کردندو رفتن همیشه بدترین سیلیارو از کسای میخوری که 1روز بهترین نوازش کننده تو بودن ایمان از یوسف اباد 09355016996

  23. عشق فقط به یک نفر میتونه باشه ولی میتونی هزار نفر و دوست داشته باشی
    ممنون میشم مطالب دکتر و برام میل کنید

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *