تحلیل سوسن‌ شریعتی از پیامک‌های شوخی با دکتر

همگی درباره اسطوره‌سازی و نیز ضرورت شکستن آن و البته مفید بودنش سخن می‌گویند. اصل را بر همین بگذاریم. غرض از پیامک‌های طنز و هجو و لغز درباره شریعتی اسطوره‌شکنی است و نه محصول «دستان پنهان». تئوری دستان پنهان درست هم که باشد، اثبات‌ناپذیر است. برای آدم‌هایی مثل شریعتی که مخالف از همه سو زیاد دارد شناسایی صاحبان دست‌ها آسان نیست: دستان پنهان قدرت، دستان پنهان مخالفان او در قدرت، دستان پنهان مخالفان او خارج از قدرت و …؟ شناسایی‌اش سخت است، ابزار اطلاعاتی می‌خواهد و کنجکاوی‌های کارآگاهی و … بحث در باب اسطوره‌ها و ضرورت شکستن‌شان شدنی‌تر است.

با این همه بت شدن و اسطوره شدن مکانیزمی دارد، زدودنش نیز. اسطوره را گاه می‌سازند، گاه ساخته می‌شود. اولی شکستنش آسان است، دومی، مثل در افتادن با ارواح است و اشباح. بت‌ها را باید شکست، اسطوره را باید زدود. اما مثل بسیاری اوقات این نوع بایدها نتیجه عکس می‌دهد. مثلا چون خواستی بشکنی شده است بت. چون خواسته‌ای بزدایی، شده است اسطوره. و دست آخر اینکه اسطوره‌ها را همیشه دوستداران نمی‌سازند، گاه مخالفان می‌سازند.

از این بدیهیات گذشته، برگردیم به پرونده شریعتی. آیا شریعتی یک اسطوره است؟ اگر هست و باید شکستش کی و چگونه اسطوره شد و مهم‌تر از همه چه کسی یا کسانی او را اسطوره کردند؟ طرفدارانش یا مخالفانش. گروه‌های سیاسی یا مردم کوچه و بازار؟ جوانان نسل‌های پیشین یا نسل‌های بعدی؟

1 شریعتی، اسطوره نیست. مگر می‌شود سر به سر اسطوره گذاشت؟ پیگرد قضایی هم که نداشته باشد، افکار عمومی در برابرت قد می‌کشد و نه فقط طرفداران جان بر کفش. آیا شریعتی در میان افکار عمومی چنین شانی دارد؟ آیا بر سر او چنین اجماعی وجود دارد؟ او از نادر روشنفکران (به قول برخی، خطیب، سخنران و …) این مرز و بوم است که هنوز که هنوز است به آرشیو نپیوسته و هیچ گونه اجماعی بر سرش نیست. دفاعی هم اگر باشد نسبی است، نقدها هم در شکل منصفانه‌اش همیشه یک اما به پیوست دارد. اسطوره «نسبی» و «تقریبی» و «کمی تا قسمتی» نداریم.

اسطوره، موجودیتش را از تمامیتش می‌گیرد. سی سال اخیر او هم بهانه شوخی شده است، هم توهین، هم اتهام، هم نقد (فلسفی – دینی – جامعه‌شناسانه) و البته هم مدح و ستایش… اگر شور و شر و مزاج آتشینی هم نشان داده شده از هر دو سو بوده است. هم آن کس که کوبیده با بسیج احساسات به میان آمده، هم آنکه در ستایش او سخن گفته است. در کنار این زد و خورد البته بحث‌های غنی و پرمحتوای نظری بسیاری هم صورت گرفته است که به نوعی میراث فرهنگی سی سال اخیر را تشکیل می‌دهد. نقد و بررسی شریعتی و افکارش، همچون آینه‌ای روبه‌رو بهانه‌ای بوده است برای به خود نظر انداختن و موقعیت بسیاری از معضلات و مفاهیم نظری و اجتماعی و دینی را ارزیابی کردن.

حتی اگر طی این بحث‌ها فهمیده باشیم که شریعتی خطیب بوده است و نه آکادمیسین، سواد نداشته و … با این همه همین که فرصت بحث در باب‌هایی همچون نسبت ایدئولوژی و مذهب، جایگاه دین در تغییرات اجتماعی، نسبت مذهب و سیاست، رادیکالیزم و اصلاحات، اتوپیا و رئال پلیتیک و … را فراهم کرده باشد، به وظیفه خود عمل کرده است. پرونده شریعتی را نمی‌توان محدود کرد به یک زد و خورد ابسورد و بی‌معنا میان طرفداران آتشین از یک سو و مخالفان متعصب از سوی دیگر و بعد این وسط، با گرفتن میانه دچار توهم شویم و تصور که راه سوم، راهی دیگر است. شریعتی در این سی سال، همین جا و هم‌اکنون در میان ما ایستاده است و به هیچ فرا زمان و فرامکان اسطوره‌ای رانده نشده است؛ در دسترس، بی‌متولی و آماده برای بحث و گفت‌و‌گو و البته برای خالی کردن عقده‌های دل. شریعتی اسطوره نیست، خوبی‌اش در همین است.

2 با این همه کسانی که اصرار دارند او اسطوره است و باید شکستش باید بگویند کی و چگونه اسطوره شد و چگونه؟ طی این سی سال و اندی که از مرگش می‌گذرد اسطوره شده است؟ چون حیات علنی داشته و بر سر کوی و برزن نامش خوانده می‌شده است وارد وجدان عمومی اجتماع شده یا بر عکس از آنجا که زیستی پنهان داشته، بی‌بلندگو بوق و کرنا، آهسته و پیوسته بدل شده است به پچ و پچ و زمزمه و … نماد؟ چون متعلق به زمان‌های قدیم و دور بوده است، شده است حسرت نوستالژی در ادامه اون زمونا یادش به خیر یا چون پا به پا با تغییرات و تحولات اجتماعی ما به جلو آمده شده است اسطوره؟ چون اسم خیابان و مترو و مدرسه و بیمارستان به نامش هست یا چون مجسمه‌اش ناگهان مفقود می‌شود و کراواتمند است یا چون انتساب به او می‌شود مجازات در مراتب بهشت در یک کلام: چون اراده معطوف به ساخت و ساز اسطوره از شخصیت او از بالا وجود داشته است اسطوره یا چون اراده معطوف به ساختن اسطوره از او وجود نداشته، شده است اسطوره؟ چون پشتش گرم بوده شده است اسطوره یا چون پشتش خالی بوده؟ چون بت شده است باید شکستش یا چون مدام خواسته‌اند بشکنندش شده است بت؟ این را دیگر اسطوره شناسان باید بگویند. به ما توضیح دهند روند اسطوره‌سازی یا برعکس شکل گرفتن اسطوره‌ها را. اسطوره‌ها را همیشه نمی‌سازند. اسطوره‌ها ساخته می‌شوند برای پر کردن خلأیی.

3 سوال مهم‌تر اینکه اگر شریعتی اسطوره است و باید شکستش، چه کسانی این اسطوره را ساخته‌اند؟ دوستداران یا مخالفان؟ اینکه دوستداران شریعتی او را اسطوره کرده‌اند، یکی از همان اسطوره‌ها است. اگر اسطوره‌سازی با بزرگنمایی همراه باشد در مورد شریعتی مسوولیتش به گردن مخالفانی است که در بزرگنمایی نقش او در تاریخ معاصر سهم بسزایی داشته‌اند: «شریعتی همه را چریک کرد، شریعتی با رویکرد ایدئولوژیک به تاریخ، جلودار حرکت مشروطیت شد، شریعتی با نگاه اسطوره‌ای به تاریخ سدی شد برای مدرنیته و …» هیچ یک از دوستداران شریعتی چنین قدرتی را برای او در کن فیکون کردن تاریخ معاصر قائل نبوده‌اند.

از مورخ دولتی ما گرفته تا فیلسوف دولتی نظام شاهنشاهی همگی متفق‌القولند در ساواکی بودن شریعتی و البته در اینکه همه جوانان ما را مارکسیست کرده است (گیرم از نوع اسلامی‌اش) بسیاری از روشنفکران دینی و اکثر روشنفکران غیردینی متفق‌القولند که شریعتی همه را مذهبی ولایی کرد (گیرم کراواتمند)، اما هیچ یک از دوستداران شریعتی توانایی‌هایی چنین گسترده برای او برنمی‌شمارند. این مخالفان شریعتی بوده‌اند که او را بدل ساخته‌اند به کینگ‌کونگی با قدرتی خارق‌العاده در تخریب که یک تنه ایستاد و خراب کرد و «برید و درید و شکست و ببست، یلان را سر و سینه و پا و دست» یک اسطوره کینگ کونگی ندیده‌اید؟ شریعتی را چه کسی اسطوره کرده است؟ جملاتی که در جهان مجازی و غیرمجازی چرخ می‌خورد و نام او را بر سر زبان‌ها می‌اندازد، کتاب‌هایی که پرتیراژتر می‌شوند، نقدهایی که به هر مناسبتی و از هر طیف فکری‌ای متوجه او می‌شود، یا نسل جوانی که برای شریعتی برافروخته می‌شود؟ همان نسل جوانی که در صورت عدم توهم توطئه و دست‌های پنهان، می‌گویند این روزها با ارسال پیامک در صدد شکستن اسطوره شریعتی است: تا کمی بخندد، تا انتقامی گرفته باشد از اسطوره‌ها، تا وعده دهد که بعدا نوبت شما هم می‌شود.

نتیجه: شریعتی چه اسطوره باشد و این پیامک‌ها به قصد شکستش ارسال می‌شود، چه دست‌های پنهان دست‌اندرکار توطئه‌ای به قصد تخریب آدم محبوب و معتبری باشند، هر دو مبارک است. در شق اول باید خوشحال بود که بار دیگر شریعتی بهانه‌ای شده است برای برداشتن گامی به سوی گسترش فرهنگ تساهل و بردباری. در شق دوم معلوم می‌شود که شریعتی تهدیدی است جدی و باید بدلش ساخت به موضوع خنده. شریعتی در این میان، اگر اسطوره نباشد که خب با این طنزها نمی‌شکند و اگر هم اسطوره باشد که با این توطئه‌ها اسطوره را نمی‌شود، سرنگون کرد. بگذارید حالشان را بکنند: نسل جوان باشد یا دست‌های پنهان.

منبع: دی پرس

45 دیدگاه دربارهٔ «تحلیل سوسن‌ شریعتی از پیامک‌های شوخی با دکتر»

  1. با سلام
    وبلاگ شاهدان کویر مزینان امیدوار است تا با انتشار مطالبی پیرامون فرزند شایسته کویر گامی در شناساندن این ابرمرد بردارد لذا آماده دریافت نظروپیشنهادشما عزیزانیم
    شاهدان کویر مزینان

  2. میشنیدم فحش و خر میراندم
    رب یسر زیر لب میخواندم
    هر زمان میگفتم از درد درون
    “اهد قومی انهم لا یعلمون”
    “مولانا”
    موفق باشید

  3. باسلام-شخصیت دکتر آنقدر بزرگ است که با این افکار تهی و سطحی نگر از بین نمی رود…
    دیگران هرچه می خواهند بگویند!ما نمی توانیم افکار کسانی را که دوست دارند در جهالت بمانند،به زور رشد دهیم….
    مهم اینست که شریعتی برای خیلی ها شریعت علی است….

    1. سلام منم با سنا عزیز موافقم
      شخصیت دکتر انقدر بزرگه
      که با این حرفا از بین نمیره
      ایشون با کتاباشون خیلی روی زندگی من تاثیر گذاشتن
      شریعتی برای من یکی که یک اسطورس
      برای من یک روش زندگیست
      برای من یک الگوی واقعیست
      من بدون کتابای ایشون یک روز زنده نیستم
      من به عنوان یک ایرانی به خودم میبالم که
      استاد
      و
      الگویی
      مثل ایشون دارم

  4. پيداى پنهان

    سلام ، یه یکى از دوستان به شدت مذهبى من میگفت: متاسفانه آثار دکترشریعتى امروزه خیلى در بین جوانان متداول شده، گفته که آثار شریعتى در نظر اول خیلى پرمفهوم و زیبا جلوه میکند ولى دکتر یک شخصیت غرب زده است و در آخر کار میفهمى که آثار دکتر باعث گمراهى تو میشه، به نظر من این پیامک هاى تمسخرآمیز بسیار سازمان یافته و از جانب بعضی گروهاى مذهبى مخالف اندیشه هاى دکتر شریعتى باشه،

  5. دکتر شریعتی در دل اهل ادب جایگاه والایی دارند و این جایگاه ابدیست. این پیامک های شوخی بین عوام هستند که شخصیت ایشان را درک نمی کنند و نخواهندکرد و معنای سخنان این اندیشمند پر افتخار ایران زمین را نمی دانند و نادانی آنها گزندی به شخصیت ایشان نمی زند.امیدوارم که ادبای عزیز با بیان سخنان این بزرگوار در مجالس، حریم شخصیت این نامی را حفظ کنند.

  6. خیلی حرفها داشتم که بزنم اما جمله یک از دوستان آنچنان زیباست که همان را دوباره تکرار میکنم و میروم:
    شریعتی برای خیلی ها شریعت علی است …

  7. روشنا سلطانی

    با سلام
    گر چه با شریعتی به اشتباه افتادم وطرفدار …….شدم اما این سبب نمی شود دوستش نداشته باشم

  8. سلام.شریعتی بزرگ بود اسطوره بود به نظر من اینجور اس مس ها سازمان یافته است برای اینکه شریعتی مخالف اینا بود اینجور اس مس هایی که واسم میاد به کسی ارسال نمیکنم و سریع پاک میکنم هر ایرانی اگه اینکارو بکنه دیگه جای تاسف نیست

  9. من هم بانظر دوستان موافقم. به نظر من این پیامک ها و حرفهای مزخرف کار اشخاص عادی نیست. همگی سازمان یافته است.
    واسه خود من هم تاحالا چندین پیامک اومده که در جواب اونها سخنانی از دکتر رو واسشون فرستادم که بفهمن دچار نوعی استحمار شدند…
    اینا افراد ضعیفی هستند

  10. سلام آقای کاظمی.من فریبرزم.معتقدم شخصیت دکتر با این سخنان مبتذل و بچه گانه و شوخی های کودکانه هرگز نه تنها زیر سوال نمی رود بلکه موجب سرافرازی و سربلندی و علاقه ی بیشتر مردم به ایشان خواهد شد.درود..

  11. از سخنان دکتر شریعتی فقط اینو میدونم که گفت:خدا همه نعمتها رو در اختیار حضرت آدم قرار بعد گفت از فلان نعمت استفاده نکن…
    به نظر شما به ما همه امکانات داده شده که از این همه نعمات محرومیم؟

  12. سلام
    دکتر شریعتی طرفدار اسلام واقعی بود و شیعه علی بود ( شیعه علوی ) . اما . کسانی که با او مخالف هستند همان نسل خوارج می باشند که قرآن ناطق را رها کرده و به جلد قرآن سر نیزه ها ایمان دارند ( شیعه صفوی ) . خیلی از این نابخردان هم که آنقدر سواد ندارند که بتوانند جملات حکیمانه و روشنفکرانه استاد شهید را درک کنند . طرفداران استاد همه روشنفکر هستند و همه عالم و با ایمان .
    روحش شاد و راهش پر رهرو باد

  13. مرا شرطیست با جانان که تا جان در بدن دارم * هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
    بکام آرزوی دل چو دارم خلوتی حاصل * چه فکر از خبث بدگویان میان انجمن دارم
    من از خداوند متشکرم که دشمنان اسلام را از احمقها قرار داد.

  14. سلام بر عزیزان
    من عاشق شهید شریعتی هستم و خواهم ماند .این افرادی که این چنین از دکتر ناله می کنند مذهبی هایی هستند که به قول خود دکتر از دین فقط ریش داشتن و تسبیح دار بودن می دانند )توصیه می کنم بروید نظر مقام معظم رهبزی را راجع دکتر بخوانید ببینید که دکتر را اسطوره می داند

  15. سلام.
    بذار هرچی میخان بگن.
    این خودش نشون میده که دکتر یه ابر مرده و برای خیلی ها خطر داره وگرنه نمی آن الکی رو یه نفر zoomکنن.
    دکتر نمرده که بخاد فراموش بشه.
    جاش تو یقلب و فکر انسانهاست. بذار آدما فکر کنن دارن خرابش میکنن.
    مهم انسانهاست نه آدما

  16. سلام ایشان شخصیتی بودند که ظهورش و حرفهایش برای آنروز که هیچ برای امروز هم زوداست . هنوز خیلی مانده رنجی راکه آنروز کشید و متاسفانه اگر امروز هم بود رنجش بیشتر بود،درک کنیم ،افرادی چون ایشان در هیچ نظامی مصونیت ندارند چون اتحاد زور و زر و تزویر آزارش می دهد…..

  17. میگوند آثار معلم شهید گمراه کننده است ، من نمیدانم این گمراهی چگونه است که مرا به سوی اسلام ، قرآن و محمد و علی و حسین کشاند.

  18. سلام
    شهید شریعت مگر در زمان خودش از هجمه های متحجرانه ی مخالفانش شکست که اکنون با smsزمان ما بشکند
    این حرکت ها را اگرچه بیشترشان توهین دشمنان و شوخی ناآگاهانه ی مردم عادی بی خبر از آرمان شریعتی بزرگ قلمداد می کنم
    اما حاصل آن بسیار مبارک و فرخنده است: اینکه شریعتی دوباره بر سر زبانها افتاده و کسانی که او را نمی شناسند از کسانی که او را می شناسند سوال خواهند کرد و خواهند پرسید این دکتر که بوده و چه اندیشه ای داشته؟
    و جواب هر چه باشد این نسل را به اندیشه های دکتر پیوند خواهد زد
    باید این را هم بدانیم زیر زیباترین smsهای عارفانه و عاشقانه ی رد و بدل شده در بین جوانان و مردم نام شریعتی بزرگ همواره درخشان است.
    lموفق باشید

  19. دکتر شریعتی یکی عین ماست نه معصوم است و نه معبود ،عادی است می شود با او شوخی کرد ، او را دوست داشت یا از او متنفر بود ، ولی اندیشه های او را نمی توان به استهزاء گرفت ،چه تمسخر اندیشه هایش از جهالت است نه عناد .

  20. شریعتی یک راه بودنه یک منزل. یک چراغ بود نه یک بت.شریعتی فریادیست برگوشهای سنگین وپتکیست بر وجدانهای خاموش او دردست مجسم ومجسمه ایست از درد ومتحرکی بود بر صراط تکامل

  21. کاظم ذبیحی نژاد

    سخنی با دکتر:
    ای معلم، ای شهید؛
    کاش بودی تا دردخویش با تو بگوییم . کاش بودی وگرمی کلامت برجان یخ زده مان حرکت می بخشید . نسل ما در تشنگی شدید فکری براستی چون کویر است و از نبود پدری روش بین به هبوط محکوم…
    کاش بودی .

  22. داریوش جاویدان

    سلام.
    نسل امروز ما (بطور عمده) فارغ از آموختن و توجه به مفاهیم عمیق و اثر گذار است.عمیق ترین مفهومی که او را بخود دلمشغول میدارد اعتراض نامفهوم در موسیقی رپ است.بدیهی است این نسل،اسطوره هایی همچون شهید بزرگوار شریعتی را میشکند تا مبادا در برابرش به سئوالی یا تفکری یا تعمقی ننشیند و چه تاسف بار.من اگر بجای ان مرحوم زیر خاک هم ارمیده بودم از اینهمه تجاهل و سبکسری و بی تفاوتی و بی چرا به چرا دل مشغول بودن بعضی ها دق میکردم

  23. سلام دوستان..من یه دختر21ساله هستم که با شخصیت دکتر اشنایی ندارم..میشه چندتا از بهترین اثار ایشون رو بهم معرفی کنین تا منم با عقاید این بزرگوار اشنا بشم..شاید در زندگی من هم تحولی رخ داد..

    1. با سلام. من پیشناهاد می کنم ابتدا زندگی دکتر شریعتی را در کتابهای طرحی از یک زندگی و مسلمانی در جستجوی ناکجاآباد مطالعه و سپاس کتاب مذهب علیه مذهب را شروع کنید…

  24. شریعتی زندگی دوباره تمدن ایران عزیز است بعد از مرگ میهنم توسط اعراب بادیه نشین جاهلی .شریعتی رفت تا بدون وجود خود با وجود قلمش تمدن وطن ماندگار گردد . قلم با قلم می جنگد نه با طنز و مضحکه ! قلم اهل قلم می خواهد و مضحکه نیز اهل و عیالش را !!!

  25. حسین رضایت نژاد

    علی جان تو گلی هستی که عطر گفتارت رایحه شادی بخش روح انسانهاست…زیبایی تو درعمق کلامت………پیداست. آنان که گلی راسرزنش کردند به خاطر داشتن خار :صدها تاسف به حالشان زیباست…

  26. وحید اباذری

    بسم رب المستضعفین
    من خودم قبلا زیاد با افکار دکتر شریعتی آشنا نبودم اما وقتی به چند تا از سخنرانیاش گوش کردم الان میبینم که حق دارن بکوبنش چون اگر این افکار بیان بشه خیلی از آخوند ها و ملاها نه همه خیلی ها باید برن پی کارشون و خیلی از این به اصطلاح روشنفکران باید برن خونه. دکتر جایی که از حسین فقط روضه را میفهمید و روشنفکر فقط مارکس و هگل و … را شریعتی نوع و روش حکومت علی را به ما آموخت علی را برایمان زنده کرد و حسین این وارث آدم و تمام تاریخ را برایمان ترسیم کرد و خانواده ی معصوم را برایمان بیان کرد اینها چه میفهمند
    شریعتی در کنار شور شعور را برایمان گفت تا مثل خوارج نشویم تا مثل ابوموسی اشعری نباشیم تا مثل مردم کوفه نباشیم خط را گم نکنیم خط را هدف نکنیم گل کاری نکنیم خاکش رو به چشممون نکشیم بلکه راه را برای رسیدن به خدا دنبال کنیم نام حسین به تنهایی معجزه نمیکند وگرنه خیلی ها با حسین بودن ولی در راهش نبودن این راه حسین که روشنگری میکنه بگذار آسمان هرچه می خواهد ببارد ما چترمان خداست…

  27. باد با چراغ خاموش کاری ندارد اگر در سختی هستی بدان روشنی
    شریعتی چراغی که هرگز خاموش نمیشود و همچنان روشنگر اندیشه های حقیقت جوست

  28. در حقیقت افکار و احساسات بخشی از جامعه شریعتی را ساخت .
    و چون همان شرایط اجتماعی آشفته و نابسامان هنوز ادامه دارد ، جوانان که خود افکار و روانشان حاصل این شرایط است دچار درهم ریختگی فکری و روحی هستند و بنابر این نیاز دارند به افراد و نوشته هائی که این پریشانحالی و هفته بیجار همه رنگ و ناساز را بازتاب دهد .
    تا اجتماع ما بیمار است مردم هم به تناسب حال و وضع خود شخصیت های بیمار گونه را میپسندند . پس تعجبی نیست و کاملآ طبیعی است که هزاران هزار شریعتی و احمدی نژاد و رجوی و بسیاری دیگر در این جامعه هواخواه پیدا میکنند ]

  29. شریعتی شخصیت ، انسان بودن و ایمانش را از بذر وجودش گرفت ، نه از محیطش و یکی از مردان دو بعدی عالم است و یقیناٌ خداوند دوستدار اوست . چنین کسانی هرگز راه و پیامشان از بین نخواهد رفت ، همیشه درود خدا وند منان بر او باد .

  30. اگر یک تحقیق در این زمینه شود به وضوح درک میکنیم که افرادی که اینگونه پیام ها را رواج میدهند.انسان های دسته سوم،چهارم و….. هستند. که از لحاظ شعور معنوی واجتماعی در فقر بالایی به سر میبرند.
    چرا که همانطور که دکتر میگوید یک انسان یک شیع علوی اگر الگوی خویش را علی(ع) قرار دهد به هیچ اندیشه و فکری توهین نمیکند و آن را بازیچه قرار نمیدهد واگر هم بخواهد انتقاد کند به شیوه مولایش نقد مکند(روجوع به نهج ال…. نظر حضرت درباره عمر)

    اگر چند نادان درباره شما بدگویی کنند، نباید که به دل اندوه راه داد
    چرا که این سخن و عمل چند نادان است.

    البته دوستان ما جویندگان حقیقت و دوستاران دکتر بایستی با همان شیوه پاسخ دادن دکتر نسبت به مخالفانش (دشمنانش)پاسخ دهیم و همچنین با بیان افکار ودیدگاهشان در جامع، باور کنیداین رسالتیست بر دوش ما.

    با تشکر از سایت خوبتون

  31. نقل از دکتر زیبا کلام

    جریانات ضد مذهبی‌ای هستند که چون استفاده از ادبیات دین و شریعت ستیزانه به صورت مستقیم برایشان بسیار گران تمام می‌شود و می‌دانند که قطعا با آنها برخورد می‌شود پس به شریعتی به عنوان ابزاری برای نشان دادن بغض و کینه خود نسبت به مذهب و اسلام انقلابی روی آورده‌اند. آنها می‌دانند اگر به شخصیت‌های مذهبی هم توهین کنند باز دچار مشکل می‌شوند؛ بنابراین بغض و کینه‌شان را نسبت به اسلام انقلابی و شریعت بر سر دکتر شریعتی خالی می‌کنند که اگر هم مسوولان امنیتی متوجه شوند کاری با آنها نخواهند داشت چون در خصوص شریعتی حساسیتی در حال حاضر وجود ندارد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *