به گزارش نیمه حرف.کام، کتاب «شریعتی در زندان» اثری از محمد حکیم پور که سال 86 در انتشارات نغمه نو اندیش منتشر کرده است.
در این کتاب درباره روابط دکتر علی شریعتی و امام موسیصدر مطالبی آمده است: «پس از اینکه دکتر علی شریعتی با گذز نامهای با نام علی مزینانی به انگلیس سفر می کند و از آنجا سفری به فرانسه دارد؛ امام موسی صدر که خبر را میشنود به سرعت به آلمان میرود و از آنجا با صادق طباطبائی به فرانسه میروند برای دیدن دکتر، که ایده خود را از تشکیل کادری در اروپا که زمینه فعالیتهای دکتر در انجا فراهم شود، مطرح می کند. از آنجا بود که پیشنهاد تأسیس «حسینه ارشاد در تبعید» را میدهند و آمادگی خود را در جهت کمکهای فکری و مالی خود ابراز می کند و بنا می شود که دکتر مدتی به استراحت بپردازد تا پس از تجدید قوا و روحیه این موضوع پیگیری شود که مرگ نابهنگام و مشکوک دکتر اجازه نمی دهد . امام صدر پس از مرگ شریعتی به خواست خانواده وی مقدمات دفن وی در زینبیه را فراهم می کند.»
امام موسی صدر بر پیکر دکتر شریعتی نماز خواند و مراسم چهلمی است که امام برای دکتر در لبنان برگزار کرد. این مراسم سر و صدای زیادی به پا کرد و برای اولین بار هفده نهضت از نهضت ها و جنبش های آزادی بخش اسلامی از اریتره، فلسطین، الجزایر و …برای این مراسم جمع می شوند.
دو گروه با این حرکت امام صدر مخالفت می کنند؛ یکی شاه که در این مراسم حملات تندی به او شده بود. بطوری که روزنامه های لبنان نوشتند امام موسی صدر برای یکی از مخالفان رژیم ایران مراسم گرفته است. این حرکت امام آنقدر برای رژیم سنگین بود که تابعیت ایرانی امام و خانواده اش را لغو کردند.
گروه دوم، روحانیون مخالف دکتر شریعتی بودند. برای نمونه نامه یکی از علمای آن زمان را ذکر می کنیم: در آن زمان امام صدر رئیس مجلس اعلای شیعیان بود. اما این روحانی به خود امام نامه نمی نویسد و نامه را برای شیخ محمد مهدی شمس الدین، نایب رئیس مجلس می فرستد: «پس از سلام، شکایات و اخبار و اعتراضات زیادی به من رسیده که شفاهی، کتبی و تلگرافی بوده است و آن در مورد سید موسی صدر بوده که برای مرگ علی شریعتی که یک فرد کافر به دین و طریقت بود، مجلس عزاداری برپا نموده و یک فرد فاسد و بزرگترین دشمن دین و دینداران در تمام دنیا را شخص بزرگواری معرفی کرده است. این عمل او خلاف دین است و گمراهی را زیاد می کند و نمیدانم چه جوابی در قیامت خواهد داد. انالله و انا الیه راجعون.»
سخنرانی امام موسی صدر در مراسم چهلم دکتر علی شریعتی |
امام موسی صدر در مراسم شب چهلم دکتر شریعتی به ایراد سخنرانیمیپردازد و میگوید: «برادران و خواهرانِ دانشمند و بزرگوار، خواهر گرامی خانم دکتر شریعتی، برادر عزیز احسان، سلامٌ علیکم و رحمه الله و برکاته.
چرا برای دکتر شریعتی جلسهای به پا میکنیم و یاد او را گرامی میداریم؟ به چه سبب جلسه عظیمی بر پا شده که مردان و زنان مبارز را در بر گرفته است؟ روحانیان روشنفکر در آن حاضرند و رهبران فکری از هر سو در آن گرد آمدهاند. من هماکنون رئیس دانشکده حقوق آقای دکتر محمد فرحات و برادر دانشمند دکتر منیر شفیق و رهبران فکری دیگر را در برابر خود میبینم. برای چه در اینجا جمع شدهایم و یاد دکتر شریعتی را گرامی میداریم؟ چه رابطهای بین ما و او هست و چه چیزی او را به ما مربوط میسازد؟ جواب این سؤال را در وضع انسانی که زندگی، اوضاع و محیط خود را بررسی میکند و در افق خود نگران است میتوان یافت. هیچ یک از حقایق در زندگی این انسان و در جامعه او بلندپروازی او را راضی نمیکند. همچنان به افق مینگرد و تصمیم میگیرد تا محیط خود را تغییر دهد.
* مبارز کیست؟
حدیثی از پیغمبر اکرم نقل شده است که میفرمایند: بیش از همه مردم پیغمبران گرفتار و ناراحت اند و صدمه میخورند. پس از آنها اوصیای پیغمبران و سپس، هر کس از دیگری بهتر باشد زحمت و رنج بیشتری خواهد داشت. این حدیث شریف زحمت کسانی را که تصمیم میگیرند جامعه خود را تغییر دهند، نشان میدهد. جامعه آنها ایشان را راضی نمیکند و میخواهند آن را تغییر دهند. از آنان که از وضع فعلی جامعه بهرهبرداری میکنند عذاب میکشند و رنج میبرند. هرچه بلندپروازی و افکار آنها بلندتر باشد صدمه بیشتری تحمل میکنند. در هر حال، ما آنگاه که به افق خود مینگریم و حقیقت زندگی روزمره خود را در لبنان و در جهان عرب و در همه جهان نگاه میکنیم، در وضع امروز خود، چیزی که بلندپروازی ما و آرزوهای ما را تأمین کند و ما را قانع سازد نمیبینیم. در مقابلِ این وضعِ نامساعد، مردم به چهار دسته تقسیم میشوند: دستهای در مقابل واقعیت موجود تسلیم میشوند، در آن ذوب میشوند، با آن میسازند و وضع موجود را میستایند و میکوشند برای وضع موجود فلسفه بسازند و آن را صحیح بشمارند. در نتیجه، با آن همکاری میکنند و فاسد میشوند. اینها مردم ضعیفی هستند که ما از آنها نیستیم و آنها را از خود نمیدانیم. دسته دیگر که از اینها قویترند، این وضع را نمیپذیرند ولیکن از این وضع فرار و هجرت میکنند، به جامعههای دیگر پناه میبرند، به اروپا و آمریکا و جاهای دیگر میروند. پس پناهگاه دیگری برای خود مییابند تا در آنجا زندگی کنند. این دسته از دسته اول قویترند ولی باز ما آنها را نمیپذیریم و خود را از آنها نمیدانیم. دسته سوم که از دسته اول و دوم قویترند، تسلیم نمیشوند و فرار هم نمیکنند. سعی میکنند جامعه خود را تغییر دهند و اوضاع را به وضع مساعدی که خود میخواهند تبدیل کنند. تصور میکنم که شما از این دسته هستید. زیرا وقتی حس میکنیم که در این جلسه که برای بزرگداشت مرد بزرگی که او را تربیت شده درد و رنج میشناسیم برپا شده است، رهبر انقلاب و سر شعله روشن انقلاب، ابوعمار، شرکت میکند، ناگهان مجلس عزای ما به بزم و سرور تبدیل میشود و از ضعفْ قدرت زاده میشود و از حزنْ شادمانی و از یأسْ امید. بنابراین، شما و ما از مردم دسته اول و دوم نیستیم، بلکه برای تغییر جامعه خود تلاش میکنیم. آنچه در جامعه و منطقه ما و در جهان میگذرد ما را راضی نمیکند، ولی ما نه تسلیم میشویم و نه فرار میکنیم، بلکه میکوشیم این وضع را تغییر دهیم. کسانی که میخواهند محیط خود را تغییر دهند به دو دسته تقسیم میشوند: دسته اول کسانی هستند که اسلحه دیگران را به عاریت میگیرند. بعضی از احزابی که ما با آنها ارتباطی نداریم و به آنها عقیده نداریم، کسانی هستند که از دسته اول و دوم نیستند و از آنها بهترند ولی سعی کردند اسلحه دیگران را در راه تغییر جامعه خود به کار گیرند. این مردم مصداق قول مولا امیرالمومنین اند که میفرماید: کسی که به دنبال حق میگردد و اشتباه میکند نمیتوان او را با کسی که به دنبال باطل میگردد و به آن میرسد مقایسه کرد. درست است که ما با این دسته از مردم که میخواهند جامعه خود را با اسلحه عاریتی تغییر دهند نیستیم ولی به آنها احترام میگذاریم و آنها را از دستههای دیگر بهتر میشماریم. ما هرچند از این مردمی که برای تغییر جامعه خود قیام کردند و از ایدئولوژی دیگران برای تغییر استفاده میکنند با احترام یاد میکنیم ولی خود را از این دسته نمیدانیم. زیرا معتقدیم اسلحهای که برای تغییر جامعه به کار میرود باید با زمین و آسمان ما تناسب داشته باشد. ما نمیتوانیم از ایدئولوژی و افکار عظیمی که برای ما در زیر این آسمان و روی این خاک به وجود آمده و از ایمان به خدا که برای ما بلندپروازی و هدفهای بینهایت ایجاد میکند چشم بپوشیم. بنابراین، از این دسته نیستیم.
*اگر امروز نتوانیم این وضع را تغییر دهیم، فردا تغییر خواهیم داد
آنگاه که بررسی میکنیم و به جهان عرب مینگریم، میبینیم که اوضاع جهان عرب خوب نیست و ما را سرافراز نمیکند. دستهای تروریست در اسرائیل حکومت میکنند و ترور را به چشم تکلیف مینگرند و میخواهند رسالتِ مقدسِ آزاد کردنِ فلسطین را ترور بنمایانند. در عین حال، در جهان، کسانی را میبینیم که به حرفِ نامناسبِ آنها گوش سپردهاند. این اوضاع ما را پریشان و ناراحت میکند. خوب که به جهانِ خود مینگریم، وزیر خارجه آمریکا را میبینیم که میآید و میرود و با رهبران کشورهای عرب دیدار میکند. با همه گذشتهایی که آنها کردهاند باز هم از آنها گذشتهای بیشتر میطلبد. این امر برای ما قابل تحمل نیست. میبینیم با تمام گذشتهایی که اعراب از نظر اقتصادی، نفتی، جغرافیایی و جنگی در مقابل آمریکا کردند، اما هنوز جهان از کشورهای عربی گذشتهای دیگری خواستار است تا بتواند تروریستهای اسرائیلی را راضی کند. بنابراین، به هیچ وجه نمیتوانیم این وضع را قابل قبول بدانیم. هرچند که نتوانیم امروز این وضع را تغییر دهیم ولی حداقل گام اول را در راهی که هزار کیلومتر مسافت دارد میتوانیم بگذاریم. اگر امروز نتوانیم این وضع را تغییر دهیم، فردا تغییر خواهیم داد. بنابراین، ما باید تصمیم بگیریم که این وضع را تغییر دهیم. از طرفی به وضع داخلی خود که نگاه میکنیم، میبینیم که یک سال از جنگِ کثیفِ لبنان،جنگی که هیچ پیروزیی در آن نیست، گذشته است. در این معرکهای که بدون سبب بر ما تحمیل شد، تلاش کردیم…»
پس صوتش کو؟
صوتش برای دانلود ؟