منبع : خاکستان نا آشنا
من سه جور نوشته دارم ، « سیاسیات » ، « اسلامیات » و «کویریات» !
آنچه از کویر کویری تر است ، کتاب مفصل « رنج بودن» ( هبوط) است که :
فرض کرده ام یک موجود انسانی ، از نخستین لحظه ی خلقت خویش در عالم ذر ، در آن نشأتی که آدمیان بصورت یک ذره ی وجودی ، یک ماهیت مجرد ، در زمین و دلهره ی بازگشت که درعمق وجود آدمی در طبیعت است . تو به آدم برای گناه عصیان اولیه اش که در فطرت هر انسانی است ، چون هر کسی آدم است ! و غم غربت و تلاش برای بازگشت به بهشت موعود ، تجلی های گونه گون در مکتب های متضاد و دور از هم دارد
***
که کویر می کوشد تا به یاد تو که غرقه در اب و آبادی زندگی شهری ، آورد که :
ای خو کرده به غربت غرقه در روزمرگی دنیا
ای به صدها بند نیاز چسبیده به خاک !
ای در بهشت بی دردی و نا بینایی دلخوش کرده و خود را قطعه قطعه ، نواله ی سگ های هار لحظه ها و نیازهای دروغین کرده ،
ای قربانی مصرف ! کالای مصرفی مصرف هایت !
ای غربت
زندگی بورژوازی و فلسفه ی مصرف ، عطش عزیزت را فرو ننشاند ! شعله ی عشق را در جنسیت فرو نکشند ،
آب کم جو تشنگی آور به دست!
چه آرامش مرده و چه برخورداری مرداری! عطش ، دغدغه ، غشق، جدایی غربت ، بیگانگی از خویش ،… همه یعنی « خود آگاهی »!
آنچه در آبادیها از ادم می گیرند ، در کویر می توان به دست اورد . کویر « خود آگاهی هبوط است »،
***
– بله، صدایی از بیرون شنیدم ، صدای پای رهگذری .
مردم عجب به ریا و نفاق احتیاج پیدا کرده اند، اگر یک بار ان را فراموش کنی بر تو نمی بخشند!
– این رهگذر کیست؟
– همان که هر کسی در کمینگاه فطرتش ، تمام عمر را به انتظار او نشسته است
– همه چنین انتظاری را در خود احساس نمی کنند
-آری ، اینها همه خوشبخت هایی هستند که به قول هانری پل سیمون :«در انتظار هیچ نیستند جز رسیدن اتوبوس»!
***
ممکن است بگویید اساسا در کویر می خواهید چه بگویید؟ لااقل آن جمله ای که در آغاز کتاب نقل کرده اید چه معنی دارد ؟ « تو قلب بیگانه را می شناسی ، زیرا که در سرزمین مصر بیگانه بوده ای »!
– تمام کویر ، حکایت همین قلب غریب است ! من معتقدم به همان اندازه که زهد می کوشد تا ، بدون حل تضادهای طبقاتی و تحقیق سوسیالیسم ، توحید و اخلاق و تکامل معنوی را در جامعه احیا کنند ، سوسیالیسم نیز ساده لوحانه می پندارد که با حل مشکلات اقتصادی و نفی استثمار مادی ، انسان را به مرحله «بی نیاز و بی رنجی » خواهد رساند . شکست نسبی رسالت انبیا در تحقق توحید به عنوان توحید الهی و لازمه اش : توحید انسانی ، حاکمیت اسلام اشرافیت و محکومیت اسلام علی و ثابت می کند که تا قدرت در اختیار یک طبقه است ، توحید نیز در دست او ابزار شرک می شود و احساس مذهبی نیز عامل تخدیر و بیماری فلج کننده! به نیروی خود اسلام ، خانواده پیغمبر مظلوم می شود و به نیروی قرآن ، علی در صفین شکست میخورد و بالاخره با فتوای دینی ، حسین تکفیر می شود ! از سویی رشد بورژوازی در غرب نشان می دهد که به میزانی نیازهای اقتصادی بیشتر تأمین می شود و انسان غربی به رفاه می رسد ، دغدغه روح و نیاز انسانی و عصیان و عطش بیشتر جان می گیرد.
کویر تجسم سرنوشت آدمی در طبیعت است ..
برای خواندن کامل این متن و گفتگوی شریعتی به خاکستان ناآشنا مراجعه کنید
سلام
خیلی عالی بود
لینک شدید
یه سر به ما بزن
ممنون
تمامی شریعتی دوستان در قلب من هستند
شادکام باشید…
خاک پای شریعتی دوستان…